#هدیه_به_حضرت_عبدالله_صلوات
#شور_یا_زمینه_روضه_ای
#شب_پنجم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع
ای وای
ای وای
ازدنیا بریدش و میدون رفت
ای وای
ای وای
دستش و کشیدش و میدون رفت
ای وای
ای وای
عمو شو تنها دیدو میدون رفت
ای وای
ای وای
زیر دست و پا دید و. میدون رفت
یتیم بودو
ولی عمری
سایه ی عمورو برسرداشتو
با عمو بود
یازده سال
هر جایی که قدمی بر داشتو
اما حالا
می بینه که
عموشو افتاده توی گودال
می بینه که
داره می ره
روبه روش عمو حسینش از حال
عمو جونم عمو جونم
عمو جونم عمو جونم عمو جون
ای وای
ای وای
می بینه عمو شو از پا افتاد
ای وای
ای وای
وسطه لشگری تنها افتاد
ای وای
ای وای
می بینه که دهنش پر خونه
ای وای
ای وای
می بینه عموشونیمه جونه
حرمله خیر
نبینی که
نفسش با تیره تو بند اومد
همه دیدن
شمر بد ذات
توی گودال با یه لبخند اومد
بی حیا با
خنجر کند
انقدر بازی نکن با حنجر
پاتو بردار
از رو سینه
که بوسیده این جارو پیغمبر
ای عمو جون ای عمو جون
ای عمو جون ای عمو جون ای عمو
رضا نصابی
#هدیه_به_حضرت_علی_اصغر_صلوات
#شور_یا_زمینه_روضه_ای
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_ع
ای وای
ای وای
نرسید به حنجر خشکت اب
ای وای
ای وای
شدی با تیر سه شعبه سیراب
ای وای
ای وای
نیمه بازه چشمای گریونت
ای وای ای وای
سره تو افتاده روی شونت
با چه رویی
ببرم من
تورو پیشه مادرت ای اصغر
کاش به جای
تو میومد
تیر به سمته پدرت ای اصغر
استخونه
گلوی تو
شده با تیر سه شعبه پاره
ضربه ش از بس
که شدید بود
چیزی از گلوت نموند شیر خواره
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لایی
ای وای ای وای
نفست دیگه نمیاد بالا
ای وای ای وای
روی دستم میزنی دست و پا
ای وای ای وای
نمی شه تورو تکون داد اصغر
ای وای ای وای
به رباب تورو نشون داد اصغر
با قده خم
با چشه نم
تورو پشت خیمه ها خاک می کنم
تا نفهمه
مادره تو
تورو بی سرو صدا خاک می کنم
نیزه دارا
روسره تو
دارن انگاری که قیمت می زارن
می دونم که
واسه درهم
تنه تو با نیزه بیرون میارن
رضا نصابی
#هدیه_به_حضرت_علی_اکبر_صلوات
#شور_یا_زمینه_روضه_ای
#شب_هشتم
ای وای
ای وای
وسط معرکه تنها موندی
ای وای
ای وای
میونه گله ی گرگا موندی
ای وای
ای وای
با سره نیزه تنت درهم شد
ای وای
ای وای
پیشه چشمام بدنت درهم شد
همه ی
دلخوشیه من
چه کنم دور و برم میریزی
پیشه چشمام
تکه تکه
رو زمین ای پسرم میریزی
ای عصای
پیریه من
از غمت تا شده قده بابا
از تنه تو
هست نشونی
گوشه گوشه گوشه ی این صحرا
علی اکبر علی اکبر علی اکبر
علی اکبر علی اکبر
ای وای
ای وای
بمیرم پخش و پلایی اکبر
ای وای
ای وای
بمیرم جدا جدایی اکبر
ای وای
ای وای
چقدر با پا زدن بر ابروت
ای وای
ای وای
چقدر نیزه زدن بر پهلوت
از زمین من
بر میدارم
خاکه غربت میریزم روی سر
می بینی که
کاره بابات
کشیده به کجاها ای اکبر
بر میدارم
پاره های
تنه تو روی عبامیزارم
پاره های
تنه تو من
تو عبام جدا جدا می زارم
رضا نصابی
#هدیه_به_حضرت_ام_البنین_صلوات
#شور_یا_زمینه_روضه_ای
#شب_نهم
#حضرت_عباس_ع
ای وای.
ای وای
یه طرف افتاده دستت عباس
ای وای.
ای وای
یه طرف افتاده مشکت عباس.
ای وای.
ای وای
این و می گه ترکه رو لبهات
ای وای.
ای وای
تشنه لب بودی نخوردی از اب
تا که دیدن
دست نداری
اومدن دورو بره تو عباس
هرکی اومد
از راه و زد
نیزه ای به پیکره تو عباس
ای تمامه
لشگره من
از غمه تو کمره من خم شد
ماهه زیبای
قبیله
چقدر صورت تو در هم شد
یا ابالفضل. یا ابالفضل. یا ابالفضل
یا ابا الفضل. عباس
ای وای.
ای وای
افتاده فاصله بینه ابروت
ای وای.
ای وای
افتاده به روی خاکا بازوت
ای وای.
ای وای
چقدر خردی تو شمشیرعباس
ای وای
. ای وای
بسته شد چشمه تو با تیر عباس
پاشو عباس
ببین از دور
حرمله داره می خنده داداش
تو نباشی
مطمان باش
دسته زینب و می بنده داداش
ای کفیله
خواهره من
بگو من چی کار کنم با زینب
بینه این
لشگره نامرد
می مونه بی کس و تنها زینب
رضا نصابی