eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.3هزار دنبال‌کننده
565 عکس
167 ویدیو
840 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
فرات بود ، ولیکن نبود آب اینجا که بود مهریهٔ فاطمه سراب اینجا صدایِ گریه ، نمی داد رنجشان انگار که بی محلیِ بر طفل شد ثواب اینجا به دست شاه دو عالم که طفل بالا رفت نسوخت هیچ دلی غیرِ آفتاب اینجا مگر به گوشِ علی ، تیر خواند لالایی ؟ که بُرد کودکِ معصوم را بخواب اینجا غروبِ روز دهم زود اتفاق افتاد سپهر گشت به خونِ گلو خضاب اینجا حسین تنها شد وای بر دل زینب خدایِ صبر گرفت از غم اضطراب اینجا سه روز زخم تنش را که نور تازه گذاشت حرام کرد به خود سایه را رباب اینجا
دیدنِ دشمن و روی تو ندیدن سخت است جای انگشتِ پدر تیر مکیدن سخت است خواب بودی و تو را بوسه زدم  امّا زد ناگهان بی نفَس از خواب پریدن سخت است جانِ تو سخت‌ترین کارِ جهان آسان است پیشّ یک مادرِ بی شیر رسیدن سخت است دست بر تیر زنم حنجرِ تُردت ریزد تیر از حنجرِ خشکیده کشیدن سخت است رو زدم ، رو زدم و رو زدم و رو ، اما عوض‌اش خنده‌ی این قوم شنیدن سخت است بر رویم خونِ تو پاشید و زمین هم نچکید در عوض تا حرم از شرم چکیدن سخت است روی تو سنگِ لحد چیدم و عمداً گفتم : طفل را از زیر این خاک کشیدن سخت است لااقل قافله‌ ، ای‌کاش که آرام رود پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است * * از تکانهای عبا حرمله فهمید چه شد نفسِ آخر خود را نکشیدن سخت است این زبان بسته نشد آب بگوید ، نامرد آب با لب زدنِ خود طلبیدن سخت است
تا تر کند یک لحظه خشکی دهانش را پیوسته می گرداند دور لب زبانش را در بین آغوش پدر آرام شد هر چند هرم عطش می سوخت جسم نیمه جانش را ناگاه بین خیمه قلب مادری  لرزید وقتی کسی برداشت در آن سو کمانش را تیری دویید و خنده های کوچکش را برد تیری که پایان داد رنج بی امانش را سنگی رسید و ماهی کوچک به خون غلطید دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک می ریخت هر قاصدک می برد درد بی کرانش را می خواست اندوه پدر را کم کند قدری لبخند زد ته مانده ی تاب و توانش را زیر عبا می رفت پشت خیمه اما کاش دشمن نمی فهمید در آنجا نشانش را جان جهان بادا فدایش که میان تشت همراه بابا خورد سهم خیزرانش را   
🏴واحد سنگین شب هفتم محرم الحرام حضرت علی اصغر علیه السلام و شب عطش 🏴بند اول دعا کنید که،بارون بباره یه مادری تو خیمه ها،دل بیقراره دل بیقراره،آروم نداره همه امیدش به اینه،بارون بباره حال دلش پریشونه لالایی لالا میخونه چشم انتظار بارونه دلش گرفته۲ دل نگرون و مضطره که حق بدید یه مادره تشنه تر از تشنه تره دلش گرفته۲ گهواره رو آروم آروم آروم آروم تکون میده سخته ببینه بچشو که با تلظی جون میده لای لای علی،لای لای علی 🏴بند دوم میون خطبه،حرمله اومد گفت بزنم امیر پدر،رو یا پسر رو هدف گرفتو،تیرو رها کرد تیر سه شعبه ای که کرد،کار خنجر رو من الورید الی الورید گلورو گوش تا گوش برید سر از تن علی پرید آه و واویلا۲ دل حسین و غم گرفت حیرون راهه حرم گرفت بغضش شکست و دم گرفت لالایی لالا۲ رباب تو خیمه چشم براه حسین به پشت خیمه ها میریزه خاک روی علی میخونه زیر لب لالا لای لای علی،لای لای علی 🎤بانوای زیبای کربلایی مهدی پیروی ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
میذاری دستم به پرِ قنداقه‌ت، برسه آقا منی که هستم گدای ابی‌عبدالله میذاری اسمت رو تا دم مرگم، ببرم آقا که منم باشم فدای ابی‌عبدالله شش‌ماهه‌ای اما انقد شدی آقا دنیا هنوزم توی توصیف تو حیرونه قطره‌ای از فضائلت دریا و بارونه مرجع تقلید خودشو خاک پات می‌دونه یاعلی‌اصغر؛ یاعلی‌اصغر دست همه به دامن توئه روز محشر یاعلی‌اصغر؛ یاعلی‌اصغر با دیدنِ تو همه میگن الله اکبر ااااااای (باب‌الحوائج)۳ ....................... هرجا رفتم گفتم این شش‌ماهه، مَرده والا مَرد دست کوچیکش گره‌های منو وا کرد هرجا بودم دیدم عشق تو خاصه، اسم تو واسِ دوای دردا کنارِ اسم عباسه جانم به این عزت این شوکت و هیبت جبرئیل از ریشۀ قنداق تو پَر داره مگه میشه غلام تو از تو دست برداره حسین میگه سربااز شش‌ماهه‌م سرداره یاعلی‌اصغر؛ یاعلی‌اصغر سلالۀ پیمبر و فاطمه و حیدر یاعلی‌اصغر؛ یاعلی‌اصغر جهانو قبضه کردی شیش‌ماهه و بی‌لشکر ااااااای (باب‌الحوائج)۳
شعر محاوره مرثیه حضرت رباب سلام الله علیها من یه مادرم، یه مادرِ شهید... که شدم از داغ یاسم موسفید گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ که قدِ من‌و حسین هردو خمید گلِ‌من‌کِی‌طاقت‌سه‌شعبه‌داشت؟ سُرخ‌میشدگلوش‌،نمیشد‌بوسه‌کاشت! خدا لعنت کنه این حرمله رو.. بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت هی تلظی کردی، دست و پا زدی آخ.. بمیره از غم تو مادرت... مگه تو ثمر نداری حرمله؟! از دلم خبر نداری حرمله... پسرم شیش‌ماهه بود با تیر زدیش، مگه تو پسر نداری حرمله؟! حرمله خدام عذابت بکنه الهي خونه خرابت بکنه.. هم علی‌مو کُشتی،هم آب ندادی خدا توی آتیش آبت بکنه همه ایستادن و داغ‌مو دیدن سر شیش‌ماهمو با تیر بریدن یکی سرسلامتی بهم نگفت همه‌به‌اشک‌چشام‌می‌خندیدن چقدر غصه و غربت کشیده... این حسینِ که مصیبت کشیده یه‌قدم می‌رفت، دوباره برمی‌گشت خیلی از رباب خجالت کشیده چطوری تنت‌رو توخاک بذاریم؟ بعد تو علی دیگه غصه داریم.. یه باره دیگه بخند برای ما... من و بابائیت مگه دل نداریم! سر قبرت حالا هِق‌هِق می کنم یادِ خاطرات سابِق می کنم کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها من از این غُصه‌ی تو دِق می کنم مثل زهرا تو رو بی هوا زدن چون عمومُحسن توی‌ِبلا زدن با سه‌شعبه زدنِت، ولی دیگه.. سر تو چرا به نیزه ها زدن؟! میونِ بلا.. دیگه نبینمت زیرِ دست‌وپا..دیگه نبینمت جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم روی نیزه‌ها.. دیگه نبینمت هی‌باعمه‌زینب‌ازچشات میگم دارم از خنده‌ی رو لبات میگم روی نیزه، عمو لالا میخونه.. پای نیزه، من لالا برات میگم لالا لالا لالایی علی بخواب لالا لالا لالایی.. جانِ رباب کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم.. نبینی دست منو بین طناب از روی نیزه نیفتی پسرم نیزه میلرزه نیفتی پسرم کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از.. ..چشمایِ‌هرزه،نیفتی پسرم زیرِآفتاب‌می‌شینم‌آب‌ نمی‌خوام شبا دیگه نور مهتاب نمی‌خوام وقتی‌که تو خوابیدی به‌زیرِخاک من‌دیگه‌به‌این‌چشام‌خواب‌نمی‌خوام بعد تو ربابْ هم بی‌یاوره بعد تو چشم رقیه هم تَره مثل زینب که برادر نداره بعد تو سکینه بی برادره.. چطوری خاطره‌هاش یادم بره؟ چطوری اشک چشاش یادم بره؟ تصویرش هنوز توی ذهنِ مَنِ... چطوری زخم لباش یادم بره؟ تَرکِ لباش مگه یادم میره..! بغضِ‌تو‌صداش‌مگه‌یادم‌میره..! هر چی از یادم بره ولی آخه.. آخرین‌نگاش مگه یادم میره...!
چقدر ترک مِی و باده و ساغر بکنم نیمه شب آمده ام تا که لبی تر بکنم کثرت معصیتم را به رخ من نکشید آمدم چشمه ی جان را پُرِ کوثر بکنم گریه ام خنده ندارد بگذارید فقط... دل آلوده به این اشک، مطهر بکنم مثل آن ابر سفیدی که سیه شد ز گناه گریه بر حال خودم چند برابر بکنم خانه ی آرزویم ریخته... ویرانه شده! آمدم گوشه ی ویرانه ی خود سر بکنم باغ اعمال مرا آتش عصیان سوزاند باز بیچاره شدم ... کاش که باور بکنم رو به هر کس که زدم، روی مرا زد به زمین کاش می شد که فقط خواهش مادر بکنم هر دری را که زدم بسته شد و خسته شدم! کاش در بین نجف، خستگی ام در بکنم تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم تیزی تیرِ سه پر، بر جگر بابا خورد گفت با آه کفن بر تن اصغر بکنم متحیّر بروم سوی حرم یا نروم! من چه توصیفی از این غنچه ی پرپر بکنم قبر او را بکَنم پُشت حرم یا نکَنم! مادرش را چه کنم؟ چاره ی حنجر بکنم...
بند اول یه وقتایی آدم میشه پریشون و حیرت زده از کارِ دنیا حضرت دریا رو دیدم که واسه ی یه قطره آب رو زد به صحرا روی لبِ، کبودِ بارون، تَرَک نشسته تو ساحل ،آرومِ دریا، خوابیده خسته بیهوشه از، شدّتِ گرما، چشماشو بسته باور هیچکس نمیشه دریا میخواد از یه سراب به ماهیِ تشنه لبش بده آب بارون لب تشنه ی من... 〰〰〰〰〰〰〰 بند دوم اگه یه مرد و دیدی که رو میزنه به دشمنش از روی اجبار بدون که خیلی مضطره دیگه نداره چاره وُ شده گرفتار دیدم خودم، دنبال آبه، چشمه ی عصمت دیدم فرات، میزنه از شرم، به سر و صورت موج میزنه، به روی گونه ش، اشک خجالت جای اشک از چشم زمان جاری میشد چشمه ی خون شرمنده بود أبرِ توی آسِمون بارونِ لب تشنه ی من... 〰〰〰〰〰〰〰 بند سوم تیر سه شعبه اومد و دیدم که رنگ از چهره ی عالم پریده خودم دیدم اسماعیلو بَغَلِ ابراهیم ولی گلو بریده فوّاره زد، خون خدا تا، عرش مُعَلّا گلبرگایِ، لاله نشست رو، دامن أبرا داشتن براش، گریه میکردن، گلای صحرا با گریه میگفت پسرم تو رو چه جوری ببرم با این روی غرق به خون تا حرم بارون لب تشنه ی من... شعر و سبک:
(📌تذکر: سکوتی که به میزان دو ضرب بعد از فراز دوم هربند در نظر گرفته شده برای انتقال حس تحیر سیدالشهدا علیه السلام لازم الاجرا است.) 〰〰〰〰〰〰〰 بند اول اگه جنگ دارید با من پسرم بی گناهه ببینید اینقدر تشنه است زیر چشماش سیاهه منه بابا اصن هیچی مادرش چشم به راهه مگه نمیبینین تلظی لبهاشو مگه نمیبینین لرزش دست و پاشو مگه نمیبینین صداش... وای خیر نبینی حرمله خیر نبینی توی این لشکر تو نامرد ترینی با سه شعبه گل رو از ساقه چیدی بچه ی شش ماهمو سر بریدی با اینکه این روضه واسه من سنگینه تحمل کردم چون خدا می بینه 〰〰〰〰〰〰〰 بند دوم چقدر زود گل دادی غنچه ناشکفته حنجر پرپرت با من داره حرف نگفته از رو دستای لرزونم سر تو کاش نیفته می‌برمت حرم با این گلوی خونی می‌برمت حرم زیر عبا پنهونی می‌برمت حرم که با... وای اما انگار مادرت دیده مارو کاش ندیده باشه زیر عبا رو کاش نپرسه بچم آب خورده یا نه حاجت آب شد برآورده یا نه با اینکه این روضه واسه من سنگینه تحمل کردم چون خدا می بینه 〰〰〰〰〰〰〰〰 بند سوم توی لحظه ی ذبح تو مرگ من شد خلاصه تنها چارم واسه داغت نماز استغاثه چشای نیمه باز تو مث تیر خلاصه علی بخواب توی آروم ترین گهواره‌ات علی بخواب که خاک آخرین گهواره‌ات علی بخواب که رفتنت... وای اما دلشوره برات داره بابا کاش ندزدن خوابتو نیزه دارا کاش اوناکه چیزی پیدا نکردن پشت خیمه دنبال تو نگردن با اینکه این روضه واسه من سنگینه تحمل کردم چون خدا می بینه شعر و سبک:
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇