1_19708155879.mp3
زمان:
حجم:
3.28M
🏴سبک زمزمه واحد ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها زبانحال
#زمزمه
#واحد_سنگین
#اسارت_آل_الله
#مصائب_کوفه
#ای_راس_خونینت
🏴بند اول
ای راس خونینت سرِ راهم حسین
وای از دل زینب
با قاتلت ناچارن همراهم حسین
جونمه روی لب
قرآن بخون ای ماه دل آرا از روی نیزه
خودت بده خواهرو تسلا از روی نیزه
شده سرت بازیچه ی دست بنی امیه
دل نگرونم هم واسه راسِ تو هم رقیه
مظلوم حسین جان
🏴بند دوم
خوردم من از این کوفیا سنگ جفا
ای بی وفا دنیا
رفتم به همراهه سرت از کوچه ها
صد آه و واویلا
طعنه شنیدم از کوفیا من وای از غریبی
میده عذابم لبخند دشمن وای از غریبی
من زینبم که حتی یه نخ از معجر ندادم
من خطبه خونه بزمه حرامه ابن زیادم
مظلوم حسین جان
۱۴۰۴/۰۴/۲۰
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#اسارت
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
کوفه با آل علی دارد سر آزار ها
وای از یک کاروان و دسته ی اشرار ها
بانویی که سایه ی او را ندیده آفتاب
می رود با شمر و خولی بر سر بازار ها
هر کجا مهمان بیاید گل فشانی میکنند
کوفه اما میزند سنگ از سر دیوار ها
پای سرهای بریده رقص و شادی میکنند
کی روا باشد به سبط مصطفی این کارها
نا مسلمانان کجا یک عده زن را می برند
دست بسته در میان هجمه ی انظار ها
آه از این دنیا که پاکان دو عالم می روند
در غل و زنجیر بین مجلس خمار ها
با کشیده تازیانه آتش از بالای بام
هتک حرمت کرده اند از آل حیدر بار ها
کار دنیا را ببین کین قوم کافر می دهند
نسبت بی دین به جمع محفل دین دار ها
سوخت قلب عالم هستی که طفلان حسین
سنگ خوردند از جفای فرقه ی خونخوار ها
#الیاس_کریمی
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#ورود_اسرا_به_کوفه
کاروانی خسته ازپیکارها
در میان فوجی از آزار ها
بی پناه و بی رمق ، بی حوصله
دستها زخمی و پا پر آبله
کاروان سالار آن بیمار و زار
کودکانش خسته با حالی نزار
بانوانش با دلی افروخته
دختران با معجران سوخته
سربدارانش تمامی سربدار
سر به دار عاشقی، بر نی سوار
راس شاه سر فرازان روی نی
میکشاند کاروانی را ز پی
آه از سختی راه و قافله
بودن خولی و شمر و حرمله
آه از کعب نی و شلاق و درد
آه از چشمان هرز هرزه گرد
گوئیا شهری نمایان میشود
کان پذیرا بهر مهمان میشود
شهر آذین گشته با نیرنگها
در میان رقص چوب و سنگها
بر سر هر بام خیل کوفیان
بهر استقبال از آن کاروان
کوفه شد بار دگر میدان جنگ
در میان مشت مردم چوب و سنگ
از پی بغض از علی شاه نجف
بود هر چه سر ز کینه شد هدف
سنگها میخورد بر روی زنان
شد سپر زینب ز بهر کودکان
از پی بی شرمی آن قوم پست
باز هم پیشانی و سرها شکست
پیر زالی قد خمیده گوژ پشت
داشت سنگی تیز را در بین مشت
از قضا از بام آن منحوس زشت
سنگ زد بر راس آقای بهشت
ناگهان افتاد بر روی زمین
راس پاک پادشاه نازنین
چون که راس شه به روی خاک شد
غرق در شور و عزا افلاک شد
گرد سر رقاصه ها در پیچ و تاب
عده ای آوازه خوان ،مست از شراب
باز باران بلا نازل شد و
گرد سر جمع اراذل ها شد و
از جفای تازه ی آن قوم دون
شد دوباره قلب زینب پر زخون
چون سوی ساقی طفلان برد دست
ساقی از خجلت به نیزه چشم بست
زینب کبری ست در رنج و عذاب
پای در زنجیر و دستان در طناب
جان زینب زین مصیبت بر لب است
تازه این آغاز راه زینب است
از جفای کوفیان بیداد و داد
و ز جفا و کینه ی ابن زیاد
بار دیگر راس شاه کربلا ...
آه از غمنامه ی شام بلا
#جواد_کریم_زاده
#اسارت
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
همینکه سایهات را بر سرم دارم، خدا را شکر
همینکه در هوای تو گرفتارم، خدا را شکر
نبینم گریهباران است چشمت، آسمان من!
مزن آتش به جان عالم و آدم، جهان من!
اگر زینب نبیند اشکهایت را که زینب نیست
اگر نشناسد آن سوز صدایت را که زینب نیست
خیالش سخت بود آری که روزی سر کنم بی تو
چگونه بودنم را بعد از این باور کنم بی تو؟..
سرت را در خیالم شانه میکردم که طوفان شد
کمی آهستهتر ای باد! گیسویش پریشان شد
بهروی نیزه چشمان تو را پردرد میبینم
در اطراف خودم تا میشود نامرد میبینم..
و من ناباورانه خیره میمانم به جایی که
شکسته حرمت قاری و شأن آیههایی که
برای قوّت قلبم ز لبهای تو نازل شد
بخوان جانم فدایت، سوز صوتت مرهم دل شد
بخوان قرآن برای کودکی که پای تو جان داد
به این قصه چگونه میشود امروز پایان داد
که هم تو باشی و هم من شبیه روزهایی که
حیاط خانۀ ما بود و آن حال و هوایی که...
#رضا_یزدانی
4_5947343422107946817.mp3
زمان:
حجم:
927.4K
#زمینه
#شور
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#بند۱
ای یوسف من/ کو پیروهنت
افتاده رو خاک/ اعضای تنت
تو دست سنان/ افتاده سرت
خون می چکه از/ چشمای ترت
هتک حرمت به همه قافله شد
جلو چشمام چه قدر هلهله شد
توی خورجین سر تو رفت کوفه
خواهرت همسفر حرمله شد
*(وای من وای من ای حسین جان۴)
#بند۲
ای شاه غریب/ ای شیب خضیب
کشته شده ای/ با طرز عجیب
دور از وطنی/صد پاره تنی
شُهره شده ای/ به بی کفنی
عده ای زدن تو رو با شمشیر
عده ای با سنگ و چوب و با تیر
عده ی زیادی هم با نیزه
کشتنت با سختی با هر تقدیر
*(وای من وای من ای حسین جان۴)
#بند۳
وای از شبای/ سردِ اسیری
دل خون شدم از / دردِِ اسیری
دیگه چی بگم / از رد طناب!؟
از کوفه و از / بازار و شراب
کوفیا قلب منو سوزوندن
چرا ما رو خارجی می خوندن
تو محلهی یهودی دیدم ...
سر پاکِ تُو رو می چرخوندن
*(وای من وای من ای حسین جان۴)
#حسن_کردی
#روح_الله_نوروزی
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
#السلام_علیک_یا_بااعبدالله
#اسارت_اهل_بیت_علیه_السلام
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
سوزد دلم زِ غربتِ بی حدِّ آن امام
سرها به نیزه و همه آلش اسیرِ بند
یارب رسان منتقم اش را به انتقام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✍️ #محمود_یوسفی_مشهد
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_حضرت_زینب_س
زندان کوفه بود که بال و پرم شکست
از طعنهها دوباره دلِ مادرم شکست
تسلیت عزای تو بر ما حرام شد
زندان کوفه بود که صبرم تمام شد
هشتاد و چار کودک و زن، لشگرم شدند
عباسهای دور و برِ معجرم شدند
پاییزها به یاد بهارم گریستند
زندانیان به حالِ وقارم گریستند
محبس کجا و منزلت این حرم کجا؟
محبس کجا و این حرم محترم کجا؟
پشت سر قبیلهی ما حرف میزدند
از قیمت سر شهدا حرف میزدند
#وحید_قاسمی
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل
چشم تر آورده ام، دو شاهدِ عادل!
شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت
شاه عوالم کجا و بند سلاسل
روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز
ناقۀ عریان و منزل از پی منزل
پس چه شد آن دستها که طفل سه ساله
با مدد او نشسته بود به محمل
ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟
لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل!
پای همان نیزهای که رأس حسین است
ذبح کنیدم که خواند آیۀ بسمل
سرزدهاست از تنور خانۀ خولی
«یار من و شمع جمع و شاه قبایل»
ریخت بر آن سر یزیدِ مست، شرابی
بشکند آن دستهای نامتعادل
آه از آن بازهای که زادۀ نیرنگ
صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل
جام تهی بود کاش ساغرِ جسمم
از چه نمردیم ما ز بزم اراذل
از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل
حرف کنیزی زدند، ای دل غافل!
سر زند از شام تیره صبح سپیدی
منتقمِ قوم بسته است حمایل
تا نشده دیرتر بخواه فرج را
پیک اجل چون رسد چه جای وعجّل
#مسعود_یوسف_پور
┄┅✵﷽✵┅┄
#اسارت
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
#ازکوفه_تاشام
#حضرت_زینب_علیهاسلام
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
زینبم ، دارم دلی خونبــار ، کَلّمْنی حسین!
مانده ام در بین این اغیار ، کَلّمْنی حسین!
وای از این غم ، نیست جای دختران فاطمه
در میـان کوچــه و بازار ، کَلّمْنی حسین!
گاهی از بالا نگاهی سوی ما کن همســفر!
سر به روی شانه ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
چند روزِ دوری از تو مثل چندین سال بود
آه از این دلتنگی بســیار ، کَلّمْنی حسین!
حرف بسیار است اما نیست راه گفتــگو
مانده ام در حسرت گفتار ، کَلِّمْنی حسین!
داغ هجده لاله ، سنگین است روی قلب من
کوه غــم را از دلم بردار ، کَلّمْنی حسین!
ای که عمری بوده ای سنگ صبور زینبت
ای همیشه محرم اسرار ، کَلّمْنی حسین!
قاریِ بر نیزه ، ای کهــف الاَمان عالمیـن
باز هم قرآن بخوان ای یار ، کَلّمْنی حسین!
گریه های دخترت بُرد از دلم صبر و قرار
پای نیزه می کند اصرار ، کَلّمْنی حسین!
هر کجــا که نام بابا بر زبان آورده است
دیده از زجر و سنان ، آزار ، کَلّمْنی حسین!
راستــی یادت می آید "کلّمینی فاطمه"؟
روضــه های حیــدر کرار؟ کَلّمْنی حسین!
داغ مادر تازه شد گویا به گوشم می رسد
ناله از بین در و دیوار ؛ کَلّمْنی حسین!
آتش در از مــدینــه شـــعله زد تا کــربلا
باز هم تاریخ شد تکــرار ، کَلّمْنی حسین!
مثل آن خنجر که روی حنجرت خون می گریست
شرمساری دیدم از مسمار ، کَلّمْنی حسین!
آه از آن قومی که حق را سر بریدند از قفا
با عِنــاد و کینــه و انکار ، کَلّمْنی حسین!
روی نیزه جلوهٔ نور حقیقت دیدنیست
ای سرت خورشید شام تار ، کَلّمْنی حسین!
"ما رأیتُ" در بیــابان بلا ، "الّا جمیــل"
ای تمـامـاً جلــوهٔ ایثار ، کَلّمْنی حسین!
کربلا را با خودم تا شام ویران می برم
با خطابه می کنم پیکار ، کَلّمْنی حسین!
پرچمت را آنقَــدَر بالا نگه می دارمش
تا بگیرم از یزید، اقرار ، کَلّمْنی حسین!
با بیانم آتشــی بر شــامیان می افکنم
تا بســوزانم دل اشرار ، کَلّمْنی حسین!
حطبهٔ سجاد و نطق زینبت خواهد نمود
کاخ را بر شــامیان آوار ، کَلّمْنی حسین!
حال با زینب بخوان قبل از خرابه ، روضه ای
در عزای دخترت این بار ، کَلّمْنی حسین!
یاری ام کن بار سنگین مصیبت ، پیش روست
غصه هایت را به من بسپار ، کَلّمْنی حسین!
اندکی سر خم کن و این بار سر را جای دست
روی قلب خسته ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
عمر خود را بعد تو در احتضارم هر زمان
تا بیــاید لحــظهٔ دیـدار ، کَلّمْنی حسین!
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۳۱
السلام علیک یا عقیلة العرب
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
#کوفه_تا_شام
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند
از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی
من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم
همه شب سر زده خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست اگر پژمرده
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف
صورت کودک تو سوخت خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت خجالت زده ام
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست
گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی
#حسن_کردی
زمان:
حجم:
316K
#نوحه
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
#کوفه_تا_شام
حرکت کاروان اسرای کربلائی در مسیر کوفه و شام و خطبه حضرت زینب س
رفته در کوفه و شام
کاروان عزا دار
برسر نیزه باشد
راس شاه و علمدار
کاروان رفته منزل به منزل
زینب از غم زند سر به محمل
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
در ره کوفه و شام
شد بلند آه طفلان
بس کتک خورده بودند
بچه های شهیدان
بازوی زبنب و تاربانه
سپر بچه ها عاشقانه
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
سید الساجدین شد
روی ناقه ی عریان
با غل و کند و زنحیر
وای از این ظلم دوران
داغ او تازه شد شام ویران
خارجی خوانده شد اصل قران
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
زینب و خطبه هایش
کرده رسوا عدو را
گفته پیش ستمگر
ما رایت الا جمیلا
گر چه داغش به دلها اثر کرد
عاقبت خون پاکش ثمر کرد
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
زنده گردیده اسلام
از قیام حسینی
شور نهضت بپا شد
از پیام خمینی
خون ماشد بجوش از محرم
امتی در خروش از محرم
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
زنده ایم با ولایت
این بود یک سعادت
رهرو کربلا و
خط سرخ شهادت
در دفاع از حرم بی امانیم
منتظر بهر صاحب زمانیم
یاحسین یاحسین یابن الزهرا2
#غلامرضا_محمودنژاد_ناطق
برادر نریمان پناهی4_5915840893553738971.mp3
زمان:
حجم:
3.04M
﷽
#شور
#اسارت
#صفر_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#مصائب_شام
شام و کوفه محشر شده
ای وای من ای وای من
حـراجی معجـر شده
ای وای من ای وای من
سرها روی سر نیزه هاست
ای وای من ای وای من
زینب توی شام بلاست
ای وای من ای وای من
ای وای من ای وای من
زینب کجا و این بازارا کجا؟
ای وای من ای وای من
زینب کجا و این آزارا کجا؟
ای وای من ای وای من
زینب کجا و این اغیارا کجا؟
---
#بند_دوم
آتیش میباره از رو بوم
ای وای من ای وای من
زینب و مجلس حروم
ای وای من ای وای من
دستاشونو بستن به هم
ای وای من ای وای من
اسیرن زن های حـرم
ای وای من ای وای من
ای وای من ای وای من
بردن زنا رو تو اوج ازدحام
ای وای من ای وای من
بردن سرا رو توی بازار شام
ای وای من ای وای من
بردن عقیله رو تو بزم حرام
---
#بند_سوم
خون می باره چشم ترم
ای وای من ای وای من
نامحرما دور و بــرم
ای وای من ای وای من
تو کوفه کشیدم عذاب
ای وای من ای وای من
ما رو خارجی کرد خطاب
ای وای من ای وای من
ای وای من ای وای من
آخر شدم مثه مادر قدکمون
ای وای من ای وای من
تا آخر سفر پیش من بمون
ای وای من ای وای من
مونده لبای تو زیر خیزرون
#روح_الله_نوروزی