eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.3هزار دنبال‌کننده
565 عکس
168 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت پیدا کردن اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتک ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سال قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است.
دودمه های شب اول محرم همه دار و ندارم به تو تقدیم کنم لک لبیک حسین با تن بی سر از اینجا به تو تعظیم کنم لک لبیک حسین گرچه آواره شدم خانه ات آباد حسین یااباعبدالله بین راه تو و زینب سرم افتاد حسین یااباعبدالله "یا مسلم ابن عقیل" اول شهید اول قتیل باشد غلامت جبرئیل آزاده نسل خلیل ای در شجاعت بی بدیل "من اولین دخیلم" مسلم ابن عقیلم نذر پور خلیلم شد عالمی دخیلم حب الحسین دلیلم یک یل بی بدیلم "الدخیل یابن العقیل" شدی تو اول قتیل فدایی نسل خلیل ای در شجاعت بی بدیل ای نوحه خوانت جبرئیل دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت رحم کن بر خواهرت التماست می کنم برگرد جان مادرت رحم کن بر خواهرت دودمه های شب دوم محرم برسپاهی چرخش تیغ نگاهت غالب است عصمت الله حرم احترام محملت مانندکعبه واجب است عصمت الله حرم باادب زانو گرفته زاده ام البنین عصمت الله حرم ظهرامروزت کجا و ظهر روز اربعین عصمت الله حرم با تو شد کرببلا عرش معلا زینب دخت زهرا زینب کوچه واکرده علمدار بفرما زینب دخت زهرا زینب دودمه های شب سوم محرم با توسل به علمدار نفس می‌گیرم فاتح شام منم من خودم راس تورا یک شبه پس می‌گیرم فاتح شام منم من اگر گریه کنم عرش خدا میلرزد نوه فاطمه ام پای این سر بخدا جان بدهم می ارزد نوه فاطمه ام بایداین دشمن بداند کیستم کیستم ثانی زهرا منم شام را ویران نسازم من رقیه نیستم دودمه های شب چهارم محرم یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم زینب کبری منم برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم زینب ‌کبری منم وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابیطالب شود کربلا خیبر شود نعره حیدری ام تیزتراز شمشیر است من خودم یار توام دختر شیر به میدان بزند چون شیر است من خودم یار توام دودمه های شب پنجم محرم آمدم زنده کنم خاطره ء رزم پدر مددی یاحیدر حسن کوچک این دشت منم ای لشگر مددی یاحیدر پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم شاه رایاری کنم بی زره مانندقاسم آبروداری کنم شاه رایاری کنم آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو حسن کوچک این دشت منم عبدالله لک لبیک عمو من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین زاده شیرجمل می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین زاده شیرجمل طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه غم مخور ثارالله میکند کار علمدار جمل عبدالله غم مخور ثارالله دودمه شب ششم محرم ذکر یا حیدره عباس نموده مددم تو نزن دست ردم حسنی ام من و شمشیر کشیدن بلدم تو نزن دست ردم پسرشیر به تاراج سپاه آمده است قرص ماه آمده است بانیابت ز حسن یاری شاه آمده است قرص ماه آمده است می شود بر ماه پاره وقت جلوه ماه گفت حسن کرببلا گردن ازرق زد و عباس ایوالله گفت حسن کرببلا دودمه های شب هفتم محرم چشم همه بردست شما درصف محشر مددیاعلی اصغر آقای قیامت بشوی باتن بی سر مددیاعلی اصغر سفره این خانواده شیرمیدان پروراست هرنفریک لشگراست اکبر و اصغرندارد کودکش هم حیدراست هرنفریک لشگراست آمده جلوه کند حیدر در گهواره ای بنازم به رباب عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره ای بنازم به رباب دودمه های شب هشتم محرم نوهٔ ارشد حیدر یل خیبر شکنم جلوه ی پنج تنم دست پرودهٔ یک مرد بنام حسنم جلوه ی پنج تنم توخودت یک نفره جلوه هر پنج تنی همه ی هست منی گرچه از خون حسینی علی بن الحسنی همه ی هست منی با جلالی فاطمی پا میگزاری در رکاب حضرت عالیجناب چون جوانی های حیدر می نشینی بر عقاب حضرت عالیجناب دودمه شب تاسوعا آمده شیرنر ام البنین بهرشکار مثل حیدر باوقار لافتاالاعلی لاسیف الا ذوالفقار مثل حیدر باوقار
تشنه بودى اصغرم شرمنده ات شد مادرت من به قربان سرت بوسه گاه نيزه خواهد شد از اين پس حنجرت من به قربان سرت مى روى ميدان و اين گهواره زجرم مى دهد از افق خون می چکد پس رجزخوانى بكن با «يا على حيدر مدد» از افق خون می چکد رفته اى بر روى نى ها بعد از اين راحت بخواب طفل دلبند رباب اى امان از قحط شير و اى امان از قحط آب طفل دلبند رباب نام مولا روى او بوده ست و يك پا حيدر است اين على اصغر است شيرخوار من براى خود على اكبر است اين على اصغر است تا بگيرد حق باباى خودش را مى رود سوى زهرا مى رود او به خوابى گرم در آغوش بابا مى رود سوى زهرا مى رود لشگری در پیش رویت هست و تنها می روی ای علی اصغرم گوئیا داری به استقبال زهرا می روی ای علی اصغرم دردها را حضرتِ شش‌ماهه درمان می‌کند مرحبا طفل رباب زائران را اربعین سوی تو مهمان می‌کند مرحبا طفل رباب تو غریبی جای من دیگر در این گهواره نیست ای به قربانت پدر من نمی خواهم گلویی را که پاره پاره نیست ای به قربانت پدر طفل شش ماهه ولی حیدر کراری تو آبرو داری تو بی زره آمده ای بس که جگر داری تو آبرو داری تو پیش چشمان ترم دیگر مزن هی دست و پا جان خود کردی فدا ای پسر گم کرده بابا راه خود تا خیمه را جان خود کردی فدا ای تیر سه شعبه هدفت طفل رباب است خطا کن که ثواب است ای تیر حیا کن پسرم تشنه آب است خطا کن که ثواب است نوه ی آخر شاهنشه خیبر شکنم یل شش ماهه منم مادرم بسته دو دستم که قیامت نکنم یل شش ماهه منم قحطی آب است و می آید صدای العطش وای بر حال رباب کودکی شش ماهه در آغوش عمه کرده غش وای بر حال رباب بر گلویت خوانده لبهایم زیارت نامه ها یا علی اصغر مدد از نخ قنداقه ات حاجت روا علامه ها یا علی اصغر مدد گلوی نازک او شد هدف تیر جفا یا اباصالح بیا آب از تیر بنوشید و ز غم گشت رها یا اباصالح بیا طفل شش ماهه روی دست حسین بی تاب است دل غمین ارباب است اصغرش تشنه لب و دشمن او سیراب است دل غمین ارباب است به روی آل علی آب روان را بستند تشنه لب آل الله حرمت عترت اطهار ز کین بشکستند تشنه لب آل الله آمده جلوه کند حیدر در گهواره غرق خون شهزاده عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره غرق خون شهزاده در خیام علوی آب روان نایاب است دل غمین ارباب است شیرخواره علی اصغر ز عطش بی تاب است دل غمین ارباب است از غم ناله ی اصغر شده بی تاب رباب رفته شش ماهه ز تاب دل او پر شرر از تشنگی و دیده پر آب رفته شش ماهه ز تاب خیمه های کربلا در حسرت یک جرعه آب وای از حال رباب با سه شعبه می رود دردانه ی مولا به خواب وای از حال رباب بی سرم اما قیامت را قیامت می کنم روی دست مادرم گریه کن ها را خودم فردا شفاعت می کنم روی دست مادرم گرچه شش ماهه ولی فرمانده میدان می رود جان جانان می رود دست بابا رحل و اصغر مثل قرآن می رود جان جانان می رود خنده بر روی پدر زد یعنی ای مولای من غم مخور بابای من می شود آغوش زهرا بعد از این مأوای من غم مخور بابای من کودکم اما علمدارِ حریمِ دلبرم من علیِ اصغرم شافعِ سینه زنانِ کربلا در محشرم من علیِ اصغرم کودکِ شش ماهه در میدان شدی یارِ حسین اِی علمدارِ حسین مثلِ سقّایی! گِره وا کردی از کارِ حسین اِی علمدارِ حسین تیرِ سه پَرِ حرمله شد قاتلِ مادر لای لای علی اصغر بر دستِ پدر غنچه ی خشکم شده پَرپَر لای لای علی اصغر نام مولا روىِ او بوده ست و يك پا حيدر است اين علىِ اصغر است شيرخوارِ من براى خود علىِ اكبر است اين علىِ اصغر است حرمله کرده تمام آرزوهایم خراب بی پسر گشته رباب گو چگونه من دهم بر مادر اصغر جواب بی پسر گشته رباب چشم همه بر دست شما در صف محشر مدد یا علی اصغر آقای قیامت بشوی با تن بی سر مدد یا علی اصغر
ای مدال افتخارم ای امید آخرم لایی لایی اصغرم کنده ام قبر تو را با دست خود پشت حرم لایی لایی اصغرم خون می چکد از حنجر خشک علی اصغر لب تشنه دهد سر مانده به روی دست من این غنچه ی پرپر لب تشنه دهد سر روی دست شاه دین شش ماهه پرپر می زند خنده اصغر می زند زینب اندر خیمگه بر سینه و سر می زند خنده اصغر می زند نام آب هر که برد طعمه ی شمشیر شود پدرت پیر شود تو چه گفتی که گلویت هدف تیر شود پدرت پیر شود مزنید تیر سه شعبه به گلوی پسرم به خدا من پدرم خون شد از داغ علی اصغر عطشان جگرم به خدا من پدرم آمدم تا که کنم رفع گرفتاری تو می کنم یاری تو بند قنداقه گسستم به هوا داری تو می کنم یاری تو کس نمی داند چه ها با حنجر اصغر شده غنچه ام پرپر شده حاجی شش ماهه ی من در منا بی سر شده غنچه ام پرپر شده بوسه زد تا تیر اعدا بر گلوی اصغرم غرق ماتم شد حرم روی دستم بال و پر می زد یگانه یاورم غرق ماتم شد حرم دست و پا گم کردم و می بوسم از پا تا سرت دیدنی شد حنجرت اصغرم کشتی مرا با خنده های آخرت دیدنی شد حنجرت تا روز ابد من ز تو شرمنده ام اصغر تویی غنچه ی پرپر من پشت حرم قبر تو را کنده ام اصغر تویی غنچه ی پرپر می چکد خونت هنوز از لابلای حنجرت پیش چشم مادرت آمدم با گریه گویم در جواب مادرت این تو و این اصغرت پسر فاطمه فرمود که جان در تعب است اصغرم تشنه لب است علی از فرط عطش مضطر و در تاب و تب است اصغرم تشنه لب است امشب حرم آل علی آب ندارد رسان آبی به طفلان از تشنگی اصغر به خدا تاب ندارد رسان آبی به طفلان سند غربت من شد گلوی پاره‌ی تو منم آواره ی تو وای بر حال دل مادر بیچاره‌ی تو منم آواره ی تو گر چه من شش ماهه ام اما ز نسل حیدرم من علی اصغرم تشنه لب هستم ولی سیراب حوض کوثرم من علی اصغرم آخرین یار تو ام، سرباز میدان تو ام جان به قربان تو ام شیر خواره هستم و شمشیر برّان تو ام جان به قربان تو ام جگر مادرت از تشنگی ات سوخته است آتش افروخته است تیر را حرمله بر حنجره ات دوخته است آتش افروخته است من شدم هاجر، تو اسماعیل این دشت بلا کربلا گشته منا آخرش حاجت روایت کرده تیر بی هوا کربلا گشته منا تو به میدان آمدی یا حیدر خیبر شکن ای علی اصغر من با سلاح گریه‌ات بر قلب این لشکر بزن ای علی اصغر من گرچه در ظاهر علی اصغر ولی در باطنم من علی اکبرم روی دستان پدر بر قلب لشگر می زنم من علی اکبرم کودکم از صبح فردا می شود بی تاب آب جگرم گشته کباب صد امان از ناله ها و گریه هایت ای رباب جگرم گشته کباب خون شده اشک دو چشمان قتیل العبرات بسته شد آب فرات بر همه اهل حرم گشته حرام آب حیات بسته شد آب فرات سفره ی این خانوده شیر میدان پرور است هر نفر یک لشگر است اکبر و اصغر ندارد کودکش هم حیدر است هر نفر یک لشگر است امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد سوی میدان می‌روی از خیمه خارج می ‌شوی ای علی اصغرم در دو دنیا عاقبت باب الحوائج می شوی ای علی اصغرم این که آوردم به روی دست کرار من است مرد پیکار من است کوچک است اما چنان عباس علمدار من است مرد پیکار من است بند قنداقش حریف جنگ صد ها لشگر است یادگار حیدر است شیرخواره چون علی شد اصغرش هم اکبر است یادگار حیدر است امشب حرم آل علی آب ندارند عمو جرعه ی آبی طفلان حسین بن علی خواب ندارند عمو جرعه ی آبی پسرم جای پدر کشته‌ی این تیر شدی چه قَدَر پیر شدی! آمده حرمله؛ از زندگی‌ات سیر شدی چه قَدَر پیر شدی! حرمله با اين سه شعبه حلق طفلم را بريد شيرخوارم شد شهيد مادرت بعد از تو از اين زندگى خيرى نديد شيرخوارم شد شهيد
آخرین سرباز جان بازم که می گردم فدا یا اباصالح بیا می خورد تیر سه شعبه بر گلویم را ناروا یا اباصالح بیا روی دست من علی اصغرم گردد فدا یا اباصالح بیا می بُرَد تیر سه شعبه حنجرش را ناروا یا اباصالح بیا من گل لب تشنه ی باغ حسینم ای خدا یا اباصالح بیا بر گلویم می زند تیر سه شعبه ناروا یا اباصالح بیا امشب حرم آل علی آب ندارند رسان آبی به طفلان طفلان دگر از سوز عطش خواب ندارند رسان آبی به طفلان ای تمام بود و هستم بر روی دستم بخواب وای بر حال رباب آرزو دارم ببینی ای علی جان خواب آب وای بر حال رباب کربلا من غنچه ای نشکفته دارم روی دوش گل فروشم گل فروش باغ امید من است این لاله ی قنداقه پوش گل فروشم گل فروش آخرین قربانی ذریه ی پیغمبرم من علی اصغرم باب من باشد حسین زهرای اطهر مادرم من علی اصغرم غنچه ی شش ماهه ام شیرین زبان پرپرم لایی لایی اصغرم طفلک جانباز من هدیه شود بر داورم لایی لایی اصغرم ای پدر من تشنه هستم تشنه ی آب حیات بگذر از آب فرات کم تمنا کن برای آب ای فلک نجات بگذر از آب فرات شش ماهه علمدار حسین آمده میدان علی پاره ی قرآن عیسای حرم گشته ز گهواره نمایان علی پاره ی قرآن طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است در شجاعت حیدر است گر چه باشد شیرخواره شیر مرد لشگر است در شجاعت حیدر است گویید به سقا که حرم آب ندارد علی تاب ندارد هم کودک و هم مادر او خواب ندارد علی تاب ندارد
اشبه الناس به پیغمبر منم در نینوا یا ابا صالح بیا گشته ام صد پاره پیکر من در این دشت بلا یا ابا صالح بیا لعل لب بگشا بگو الله اکبر اکبرم ای اذان گوی حرم کم بکش پا بر زمین پیش دو چشمان ترم ای اذان گوی حرم اربا اربا شد به پیش چشم مصباح الهدی حیدر کرب و بلا خاک حسرت بعد تو بر این دیار بی وفا حیدر کرب و بلا باش شاهد ای خدا اکبر به میدان می رود بهر قربان می رود نور چشمان حسین با کام عطشان می رود بهر قربان می رود از حرم زینب بیا اکبر به میدان می رود از تنم جان می رود نور چشمانم علی با کام عطشان می رود از تنم جان می رود اکبر رود ای اهل حرم جانب میدان خدا زینب چه سازد گیرید به بالای سر او همه قرآن خدا زینب چه سازد کاش می مردم نمی دیدم ز هم پاشیده ای اربا اربا گشته ای ای عصای پیری من بین خون غلطیده ای اربا اربا گشته ای ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم علی اکبر پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم علی اکبر پسرم لیلا به فغان گفت که ای تاج سر من علی جان پسر من افتاد قد سرو تو در خون به بر من علی جان پسر من ای که با فرق شکسته ثانی حیدر شدی غرق خون پرپر شدی اکبرم بشکسته پهلو زائر مادر شدی غرق خون پرپر شدی این منم بر روی نعشت اکبر اکبر می کنم خاک بر سر می کنم با نظر بر پهلوی تو یاد مادر می کنم خاک بر سر می کنم بر سر نعش تو بابای تو بیچاره ی توست عمه آواره ی توست همه ی دشت پر از پیکر صد پاره ی توست عمه آواره ی توست میزنم من دست بر هم میزنی تو دست و پا حیدر کرب و بلا خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا حیدر کرب و بلا بار الها شاهدی کز کف توانم می رود روح و جانم می رود نور چشمان ترم سرو روانم می رود روح و جانم می رود دست و پا کمتر بزن خونم فتد برگردنت اربا اربا شد تنت یوسف لیلا علی جان پس چه شد پیراهنت اربا اربا شد تنت می روی و از پی ات آتش گرفته آه من ای رسول الله من می روی و اشک هجرانت گرفته راه من ای رسول الله من سوی میدان می رود اکبر شبیه مصطفی حیدر کرب و بلا اربا اربا پیکرش از تیغ کین اشقیا حیدر کرب و بلا یا علی خیز و بگیر اشک ز چشم تر من شبه پیغمبر من با کلامی بنما شاد دل مضطر من شبه پیغمبر من شد شبیه برگ گل جسمت چرا از هم جدا ای شبیه مصطفی بار دیگر کن مرا از آن لب خونین صدا ای شبیه مصطفی با اذانت زنده می گردد دوباره لشگرم اربا اربا حیدرم بعد تو خاکم به سر گردد علی اکبرم اربا اربا حیدرم این که دنبال تو افتاده علی جان پدر است پدرت خون جگر است قدری آهسته برو جان پدر در خطر است پدرت خون جگر است میزنی تو دست و پا من دست و پا گم کرده ام ای علی اکبرم نور چشمم بی تو راه خیمه را گم کرده ام ای علی اکبرم از شمس جمالت چقدر ماه می افتد علی اکبر لیلا شهزاده که افتد به زمین شاه می افتد علی اکبر لیلا پیش چشمان حرم حیدر به میدان می رود از تنم جان می رود قاری قرآن من از زیر قرآن می رود از تنم جان می رود حیدر کرب و بلا اکبر به میدان می رود از تنم جان می رود چشم من گریان و او با کام عطشان می رود از تنم جان می رود رو کن پسرم جلوه ی پیغمبری ات را علی اکبر لیلا جولان بده تیغ دو دم حیدری ات را علی اکبر لیلا کربلا مجنون شده لیلای لیلا آمده جان بابا آمده مصطفی یا مرتضی یا شبه زهرا آمده جان بابا آمده قامت رعنای او حیدر، رخش پیغمبر است این علیِ اکبر است رزم او یادآور رزم امیر خیبر است این علیِ اکبر است أشهد أنّ علیا ولی الله آمد پسر شاه آمد روی لب های حرم زمزمه ی آه آمد پسر شاه آمد زنده کن خاطره ی هیبت پیغمبر را علی اکبر بابا بشکن هیمنه ی کاذب این لشکر را علی اکبر بابا صد قافله دل بسته به یک موی علی اکبر لیلا علی اکبر لیلا جانم به فدای قد رعنای علی اکبر لیلا علی اکبر لیلا علی اکبرم و شیرم و شبه نبیم از تبار علیم من شهادت طلبم تابع امر ولیم از تبار علیم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد ساقی لب تشنگانم دستم از تن شد جدا فرق من گشته دو تا مادرت زهرا به بالینم نشسته یا اخا فرق من گشته دو تا آسمان در علقمه افتاده بر روی زمین پیش چشمان حسین خفته در آغوش زهرا زاده ی ام البنین پیش چشمان حسین از عمود آهنین عباس شد نقش زمین وای بر ام البنین زین مصیبت می زند بر سر امیرالمؤمنین وای بر ام البنین ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی دیده گریان آمدی محرم زینب چرا مبهوت و حیران آمدی دیده گریان آمدی منشق شده فرق تو و خون شد جگر من پناه خواهر من دست تو جدا از تن و خم شد کمر من پناه خواهر من سقای حرم دست دگر در بدنش نیست مشکی به برش نیست در علقمه افتاد عمو، جان به تنش نیست مشکی به برش نیست اذن میدان بده پایان دهم این قائله را بشنو این هلهله را بخدا گر تو بخواهی بکشم حرمله را بشنو این هلهله را با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک خیمه ها شد بی پناه لرزه بر اندام شاه افتاد از ادرک اخاک خیمه ها شد بی پناه از سر اهل حرم سایه ی سقا کم شد قد مولا خم شد گره معجر طفلان حرم محکم شد قد مولا خم شد تا تو بودی در حرم پشت و پناهی داشتم من سپاهی داشتم با حضورت ای برادر تکیه گاهی داشتم من سپاهی داشتم رفتی و افتاد پرچم شد حسینت بی سپاه ای مرا تو تکیه گاه بعد از این شد دختر زهرا و حیدر بی پناه ای مرا تو تکیه گاه خیز و بنگر تو علمدار به خون غوطه ورم تو شکستی کمرم کودکان منتظرند تا که عمو را ببرم تو شکستی کمرم
ای برادر چه شود گر تو بیایی به برم به رهت منتظرم تا ببینی که از این قوم چه آمد به سرم به رهت منتظرم یا حسین در راه تو دستم شده از تن جدا جان به قربانت اخا با عمود آهنین فرق من از کین شد دو تا جان به قربانت اخا با لبان تشنه آن ساعت که افتادم به خاک یا اخا ادرک اخاک با هزاران تیر کینه پیکرم شد چاک چاک یا اخا ادرک اخاک افسوس که اصغر به حرم تاب ندارد عمو خواب ندارد سقا به جز این اشک روان آب ندارد عمو خواب ندارد بعد تو رفتن به سوی خیمه ها آسان شده ماتم طفلان شده یک طرف طفلی ز ترس حرمله پنهان شده ماتم طفلان شده بعد عباس دلاور شمر بی پروا شده خیمه ها غوغا شده سایه ی شمر و سنان سمت حرم پیدا شده خیمه ها غوغا شده این دو دست بی بدن دست سپهدار من است میر و سالار من است این به خون غلطیده سقای علمدار من است میر و سالار من است شد علم از دست جدا و دست از پیکر جدا یا اباصالح بیا یک طرف افتاده مشک و یک طرف آن با وفا یا اباصالح بیا علم دست تو گردیده عمود دل من ای همه حاصل من خیمه ی خفته و خالی تو شد قاتل من ای همه حاصل من دستم افتاده به راهت که ببوسد قدمت ای به قربان غمت تو مبر پیکر صد چاک مرا تا حرمت ای به قربان غمت اشک خجلت می چکد از هر دو چشمم بر زمین ای نگار نازنین ای گل زهرا خزان شد لاله ی ام البنین ای نگار نازنین ای امام تشنه می میرد امیر لشگرت پیش چشم مادرت اشک خجلت می چکد از دیده ی آب آورت پیش چشم مادرت بی تو دارم یک قدم تا قتلگه ای یار من بهترین سردار من بی تو غارت می شود این خیمه ی غمبار من بهترین سردار من از حرم زینب بیا سقای طفلان کشته شد آه و صد واویلتا پیکر عباس من در خاک و خون آغشته شد آه و صد واویلتا پسرت ام بنین ساقی قلب همه شد پسر فاطمه شد قمرت خورد زمین و قمر علقمه شد پسر فاطمه شد ای پناه همه ی اهل حرم یار حسین ای علمدار حسین رفتن تو گره انداخته در کار حسین ای علمدار حسین چین پیشانی تو محشر کند وقت غضب ای کفیل زینِ أب لرزه افتاده به جان شیر مردان عرب ای کفیل زینِ أب هم جعفر طیاری و هم حیدر کرار ابالفضل علمدار داری جگر شیر تو در سینه ات انگار ابالفضل علمدار رجز شیر نر أمِّ بنین وقت شکار همچو حیدر با وقار لا فتی إلا علی لا سیف إلا ذوالفقار همچو حیدر با وقار بعد تو حُرمت ناموس خدا ریخته‌اند ای عمود خیمه‌ها جسم ارباب به خون تنش آمیخته‌اند ای عمود خیمه‌ها دستی که به میدان ز تن افتاده بجویید که تنها شده زینب در علمقه با حضرت عباس بگویید که تنها شده زینب باب حاجاتی و نامت فاتح فتح المبین ای یل ام البنین من بمیرم با تن بی دست افتادی زمین ای یل ام البنین ای امیر بی قرینه ای وزیر شاه دین ای یل ام البنین ای خداوند ادب نجل امیرالمؤمنین ای یل ام البنین نيستم در نزد تو در بين آن بزم شراب كن حلالم اى رباب داده بودم من به اصغر وعده ی يك جرعه آب كن حلالم اى رباب ساقی خشکیده لب دیگر ندارد زمزمه دیدنی شد علقمه ای حسین جان کرده مستم بوی عطر فاطمه دیدنی شد علقمه ما در این دشت همه تشنه ی روی ماهیم ما عمو می خواهیم بی عمو ما همه اشکِ غم و مشکِ آهیم ما عمو می خواهیم این که خورشید ز تابیدن او سر مست است ساقی بی دست است ماه ماه است اگر مشک و علم در دست است ساقی بی دست است در پناه قامت تو خیمه ی زینب به پاست دست تو مشکل گشاست یا ابوفاضل مدد اذن دخول کربلاست دست تو مشکل گشاست از همان صفین تو مشهور در جنگیدنی تو علمدار منی مثل حیدر با تکان پلک گردن می زنی تو علمدار منی من پور علی فاطمه را نور دو عینم علمدار حسینم من بنده ی زهرا و غلام حسنینم علمدار حسینم
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇