eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
568 عکس
171 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت مداحان عزیز توجه بفرمایید جهت پیدا کردن اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتک ها بزنید👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت پیدا کردن اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتک ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سال قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است.
زینب به کوفه جا چو به دارالاماره کرد بی‌صبر شد چنان‌که به تن جامه پاره کرد لب پر ز خنده دید به هر کس که بنگریست کف پر خضاب دید به هر سو نظاره کرد پوشید رخ ز موی پریشان و ز اشک و آه گردون سیاه و خرمن مه پر ستاره کرد ابن زیاد روی به زینب نمود و گفت: حرفی که رخنه‌ها به دل سنگ خاره کرد دیری نماند تا ز غم کشتن حسین منّت خدای را که غمم زود چاره کرد دیدی که تیغ شحنه ی قدرم چو شد بلند نه رحم بر جوان و نه بر شیرخواره کرد دیدی که دل شکسته تو را پای تخت من حاضر زمانه با دف و چنگ و نقّاره کرد زینب چو رعد ناله ز دل برکشید و گفت: کای بی‌خبر ز حق ز تو باید کناره کرد کُشتی ز راه ظلم کسی را که از غمش خیرالنساء به خلد برین جامه پاره کرد کُشتی ز تیغ کینه کسی را که ذوالجلال وصفش به آیه آیه ی قرآن شماره کرد پس آن لعین به خشم شد و از ره غضب بر ظالمی به کشتن زینب اشاره کرد یک‌باره چاک زد به گریبان سکینه گفت: آه و فغان که چرخ یتیمم دوباره کرد "جودی" خموش باش که این آه آتشین خرگاه مهر پر شرر از یک اشاره کرد
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان حضرت زینب سلام‌الله بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند عده‌ای شاگردهایم  عده‌ای دیگر کنیز کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند در شلوغیِ مسیرِ کاخ ، هِی روی خاک دختران از هول دادن‌های آنها ریختند بارها ما بر زمین خوردیم، از ما رد شدند مثلِ آنروزی که با در، رویِ زهرا ریختند نیزه داران موقعِ اُطراق هرجایی که شد اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند آتشِ خیمه، کشیدن‌های تا کوفه چه کرد؟ گیسوان بچه‌ها  یا سوخته  یا ریختند بی هوا بر ناقه‌ها زد تا که از آن ارتفاع دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند* مردمانی که درِ این خانه می‌خوردند نان کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد آه دندانهای تو را آنقدر زد  تا ریختند خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند *حرام زاده‌ای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقه‌ها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل) (حسن لطفی)
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇
باسلام خدمت عزیزان توجه بفرمایید جهت دسترسی به اشعار و سینه زنی ها و شب های مورد نظر خود بر روی هشتگ ها بزنید👇👇👇 همچنین اشعار و سینه زنی های سالهای قبل هم در کانال موجود میباشد با جستجو کردن( ها) امکان دسترسی به آنها فراهم است. و همچنین برای دسترسی به اشعار سال1402 روی این هشتگ ها بزنید. 👇👇👇👇👇👇👇