4_6035011508574885277.ogg
زمان:
حجم:
599.7K
#شور
#زمینه
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
غم گرفته دلم و
کوفه میگیره حسین جان همه ی حاصلم و
سرده خاکش چقده
حال و روزمو توو محملم نگاه کن چه بده
رسونده ،جونم رو لب
این بیابون و حال و هواش
نگاه کن ، بی تاب شدم
اهل جنگن همه مردماش
شنیدم از مادرمون ، ازت جدا میشم حسین
خدا نیاره اون روز و ، بری تو از پیشم حسین
وای حسین غریب حسین غریب حسین غریب
بی قرارتم حسین
بگو چند روزه دیگه آخه کنارتم حسین
دق نده خواهرتو
سخته واسم روی نیزه ها ببینم سر تو
نمیشه ، باور کنم
من نبودت رو دور و برم
محاله ، دوریم ازت
سایتو کم نکن از سرم
نذار ببینم غمتو ، زینب و بیچاره نکن
با رفتنت حرم رو توو ، بیابون آواره نکن
وای حسین غریب حسین غریب حسین غریب
گفته مادرم برام
می برن سرت رو بین قتلگاه پیش چشام
می ریزن روی سرت
زیر دست و پاها می مونه تموم پیکرت
ندارم ، هیچ حس خوب
من به این سرزمین ذره ای
امون از ، اون ساعتی
که می ریزن سرت عده ای
جلوی چشم من تو رو ، به قتلگاه میکِشنت
با لب تشنه پیش آب ، حرومی ها میکُشنت
وای حسین غریب حسین غریب حسین غریب
#عباس_قلعه
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به این سبک خوانده میشود☝️☝️☝️
#شور
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
الهی الهی ، اینجا کجاست برادر
الهی الهی ، برگرد عزیز خواهر
الهی الهی ، حسین غریب مادر
حسین جان
الهی الهی ، اشکه چشام روونه
الهی الهی ، چشمام یه کاسه خونه
الهی الهی ، غمام چه بی امونه
حسین جان
الهی الهی ، زینب برات بمیره
الهی الهی ، برات عزا نگیره
الهی الهی ، برگرد اگرچه دیره
حسین جان
الهی الهی ، وصیت های مادر
الهی الهی ، توو گوشمه برادر
الهی الهی ، میشی شهید بی سر
حسین جان
الهی الهی ، نقشه کشیده لشکر
الهی الهی ، برا علیه اکبر
الهی الهی ، وای از علیه اصغر
حسین جان
الهی الهی ، خیره شدم به گودال
الهی الهی ، میره حسینم از حال
الهی الهی ، لب تشنه بین جنجال
حسین جان
الهی الهی ، میره حرم به غارت
الهی الهی ، میترسم از اسارت
الهی الهی ، از سیلی و جسارت
حسین جان
#عباس_قلعه
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
جانِ زینب ، به لبم آمده جانم چهکنم
نگرانم نگرانم نگرانم چهکنم
خاک این دشت چرا قوَّت پایم را بُرد
قدمی تا که زدم رفت توانم چهکنم
تاکه دلشوره نکشته است مرا دستم گیر
بازگردان و به محمل بنشانم چهکنم
دور تا دور فقط خنجر و تیغ و تیر است
بند آورده تماشاش زبانم چهکنم
نگران توام و ضجهزدنهای رُباب
فکر این حنجر و آن تیر و کمانم چهکنم
نگران تو و زانو زدنت پیش علی
وای دلواپس آن نیزهزنانم چهکنم
دست من نیست اگر هِی به زمین میاُفتم
فکرِ این خیمه و زنهای جوانم چهکنم
آی برگرد مدینه که نگویم در راه
بعد تو همسفرِ شمر و سنانم چهکنم
آه برگرد که در شام نگویم به سرت
بینِ یک شهر پُر از زخم زبانم چهکنم
مادرم گفته به حلقت دو سه تا بوسه زنم
جان زهرا نتوانم نتوانم چهکنم
#حسن_لطفی
بسمالله الرحمن الرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
ای تو بشکوهترین سرو تناور زینب
ای تو در اوجترین قلهی باور زینب
ای نفسگیرترین جلوهی حیدر زینب
ای جگردارترین تیغِ دو پیکر زینب
همه رفتند و تویی اول و آخر زینب
درس دادی تو به ما کوه دماوند شویم
ریشه در خاک زده هیبت الوند شویم
آنچه از سیرهی تو گفته و گفتند شویم
همه یکجان همه یکتن به تو مانند شویم
تا بگوییم همه یکدل و یکسر زینب
تو نشان دادهای از دشمن سفاک چه باک
تا که هستیم در این سلسلهی پاک چه باک
تا که داریم سرِ سجده بر این خاک چه باک
تا خدا هست و علی هست در ادراک چه باک
شده ایرانِ علی از تو دلاور زینب
ایستادیم اگر، شیوهی پیکار تو بود
خیره کردیم جهان را، دَمِ کرارِ تو بود
ما شکستیم اگر هیمنه را، کارِ تو بود
فاتحانیم اگر، تیغِ جگردار تو بود
از تو هستیم اگر سید و سرور زینب
سرِ یک قافله پایین که تو بالا باشی
آمدی تا عَلَمِ روزِ مبادا باشی
به وقار و سکناتت خود زهرا باشی
آمدی پشت امامت همهجا تا باشی
کیست در پیشِ خدا با تو برابر زینب
پرده دارِ حرمت اکبر لیلا خانوم
قاسم اینجاست تو را غرقِ تماشا خانوم
همه هستند همه دورِ تو حالا خانوم
خم شده زانوی عباس بفرما خانوم
چشم نامحرم و تو؟ نیست مصور زینب
آه دلواپس این جمع کجا آمدهای
خانهی مادریات نیست چرا آمدهای
بعدِ ششماه سفر کرببلا آمدهای
به بلا و به بلا و به بلا آمدهای
پای دلشورهی تو مُرد برادر زینب
تو رسیدی و حسن پشت سرت آه کشید
فاطمه از غم تو از جگرت آه کشید
علی از حالِ دلِ دربهدرت آه کشید
دور شد تا که حسین از نظرت آه کشید
همه دلواپسِ آن داغِ مقدر زینب
ترس داری نکند روزِ دهم سر برسد
ترس داری نکند کار به آخر برسد
که مبادا به گلو بوسهی خنجر برسد
شمر آن لحظه که زانو زده، مادر برسد
مشو درگیر تو با قاتل و خنجر زینب
(حسن لطفی ۴۰۴/۰۴/۰۵)
#حماسی
#امام_زمان_عج
#اشعار_اول_مجلسی
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
دوباره چشم ترت میهمان باران است
فدای سینهی تنگت که داغ مهمان است
حسین چشم تو را زخم کرده میبینم
هزار سال گذشت و هنوز گریان است
مریز روی سرت خاک، خاک بر سرِ ما
شبیه گیسوی تو، حالِ ما پریشان است
میان گریه نفَسکش، به هق هق اُفتادی
هنوز اول ماه است و غم فراوان است
غمِ حسین کشیدیم اگر که جان سختیم
اگر به مردم ما حرف مرگ آسان است
غمِ حسین کشیدیم اگر که فهمیدیم
که مرگِ سرخ بِه از ننگِ نقض پیمان است
کسی که پیراهن مشکیاش به تن نکند
به صد کفن اگر آید به حشر عریان است*
تو هم کنار رُبابی تمام سال آنجا..
..که سایبان سرش آفتاب سوزان است
اگر که سر به بیابان گذاشت حق بدهید
که دید گریه کُنش وحشی بیابان است
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
سری که شانه زنش مادری پریشان است
*این مصرع از استاد احد ده بزرگی میباشد
(حسن لطفی ۴۰۴/۰۴/۰۶)
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
حسین آمد و حق را به کربلا آورد
برای ناله نی غم به نینوا آورد
همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد
به خاک غم زده کربلا شفا آورد
برای آن که نشیند به تخت خواهر شاه
به روی شانه علمدار عرش را آورد
نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد
به کار بسته عالم گره گشا آورد
زمان بعثت شبه پیمبرش بود و
حسین اکبر خود را به این حرا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی او به جا اورد
نبود شان و مقام تو ذبح اسماعیل
حسین آمد و حجت به انبیا آورد
تمام دخترکان را یکی یکی با ناز
امیر علقمه از عرش کبریا آورد
رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند
عمو به چشم خوداو را چو طوطیا اورد
حبیبه ای که ملک سرمه از رهش می برد
نپرس خار مغیلان سرش چه ها آرود
زکوچه ای که در آن بی هوا زدن شد باب
عدو همان روشش را به کربلا آورد
یکی به پهلوی اکبر یکی به دیده ماه
چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد
حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت
که حرمله سخنش را به انتها آورد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
چنین سه شعبه فلک را به خاک ها آورد
ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک
نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد
تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد
نداشت چاره که سجاد بوریا آورد
#موسی_علیمرادی
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
چه بلایی قراره سرم بیاد؟
نمیخوام اشک برادرم بیاد!
چرا باید وسط خیمه زدن
صدای ناله مادرم بیاد؟
نگا کن بچه ها ترسیدن حسین
همشون تو شک و تردیدن حسین
اینا از برگ گلم لطیف ترن
تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین
هنوزم دیر نشده بیا بریم
هر جایی به غیر کربلا بریم
با تو از اینجا بریم درست تره؟
یا با نامحرما از اینجا بریم
خودتم میدونی پا به پات میام
مثه سایه دنبال عبات میام
مگه زینب میتونه رهات کنه؟
قتلگاهم که بری باهات میام
حاضرم سرم بره سر تو نه
پیکرم کبود شه پیکر تو نه
مگه ترسی دارم از تازیونه
بزنن ولی برابر تو نه
خاک اینجا بوی خون میده حسین
آخر کارو نشون میده حسین
نمیخوام تو باشی اون کشته ای که
زیر سم اسبا جون میده حسین
#علی_ذوالقدر
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
#نوسروده
به دل بد راه نمیدم باشه داداش
نمی ترسم که قدم تا شه داداش
ولی می ترسم از اینکه ببینم
سر انگشترت دعوا شه داداش
جهان رو به هلاکت می رسونن
به ابلیس هی ارادت می رسونن
اینا که قدر جو ایمان ندارن
واسه گندم به قتلت می رسونن
جای دل توی سینه سنگ دارن
هزاران نقشه و نیرنگ دارن
میشه از تو نگاه حرمله خوند
اینا با اصغرت هم جنگ دارن
الهی جون من نذر بر و روت
صراط مستقیمه قوس ابروت
می ترسم جای اطفال تو آخر
بشینه نیزه ی دشمن به پهلوت
#شهریار_سنجری
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
کوفیان! راه نبندید عذابش نکنید
پسر فاطمه را تند خطابش نکنید
مثل او هیچ کسی سر به بیابان نگذاشت
طرد کردید بیایید عتابش نکنید
وسط کرب و بلا خیمه زد از ناچاری
به زور نیزه و شمشیر مجابش نکنید
تیشه بر ریشه ی این شهر زند نفرینش
کوفه را این همه خوش رنگ و لعابش نکنید
اهل کوفه! پسر فاطمه مهمان شماست
جلوی چشم زن و بچه خرابش نکنید
طلب آب اگر کرد برایش ببرید
و خجالت زده از روی ربابش نکنید
به علی اصغر او هم که شده رحم کنید
عاطفه داشته باشید جوابش نکنید
آمد از باب هدایت که ثوابی بکند
نبریدش سوی گودال کبابش نکنید
او عزیز است نباید تنش عریان گردد
دیگر از زمره ی کفار حسابش نکنید
بر روی نی اش هم به حیا ماخوذ است
وارد مجلس ننگین شرابش نکنید
نکند زینب کبری به اسیری برود
کوفه تا شام گرفتار طنابش نکنید
#علیرضا_خاکساری
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست...
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میآمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#مریم_سقلاطونی
#محرم_۱۴۰۴
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
🍃🏴 #زبانحال حضرت أباعبدالله الحسین(ع)
🍃🏴
-لطفا حق روضه ادا شود-
با رباب(س)و زینب(س)و عباس(ع)و اکبر(ع) آمدم
کعبه را بوسیدم و از راهِ مشعر آمدم
تا به مقصد بیشتر میشد غمش در هر قدم
پا به پای بیقراری هایِ خواهر آمدم
نامه های کوفیان با کینه شد آمیخته
شک ندارم که به مهمانیِ خنجر آمدم
با خودم آورده ام اهل و عیالم را؛ ببین...
با عزیزانم به این صحرایِ محشر آمدم
قاضریه! نینوا! ای کربلایِ پُر بلا
دیدی آخر رأس ِ تاریخِ مقرّر آمدم
من حسینم(ع) کشتهٔ عطشانِ سالِ شصت و یک
تا که حق برپا شود با خونِ حنجر آمدم
رختِ إحرام ِ تنم پیراهنی کهنه شده
حج رها کردم! به قربانگاه؛ با "سر" آمدم
از بلاهایِ پیاپی بر خدا بردم پناه
ای فرات این را بدان که با برادر آمدم
تیرها بد زخمی ام کردند اما باز هم
با همین پیکر به منزلگاهِ آخر آمدم
بر تنم هر بار در گودال؛ نیزه میزنند
مادرم هم میزند فریاد: مادر... آمدم...
میرسد با چادرِ خاکی و با رویِ کبود
ساعتی که خیره سمتِ خیمه؛ مضطر آمدم
چند روزِ بعد در ویرانه، با "سر"؛ نیمه شب-
تا که آرامش بگیرد قلبِ دختر...آمدم!
#مرضیه_عاطفی
#محرم_۱۴۰۴
#امام_زمان_عج
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
چارده قرن گذشتهست که غفلت کردیم
وای بر ما که به دوری تو عادت کردیم
ناظری بر همه احوالم و حاضر هستی
چارده قرن گذشتهست که غیبت کردیم
ما گرفتار شدیم و تو عنایت کردی
عوضش تا دلمان خواست شکایت کردیم
گنه از جانب ما بود و تو اشکت آمد
چقدر پیش تو احساس حقارت کردیم
بگذر از ما که برای تو فقط دردسریم
بگذر از ما که به شأن تو جسارت کردیم
اشک ما مرهم زخم دل بی طاقت توست
ما از این راه ز قلب تو عیادت کردیم
هرچه هستیم عزادار حسینت هستیم
سالیانیست که ما عرض ارادت کردیم
سبب بخشش ما ذکر حسین است حسین
بارها پای همین اسم قیامت کردیم
کاروان آمد و دل از همه نوکرها برد
دلمان رفت حرم؛ قصد زیارت کردیم
نالههای دل زینب، دل ما را سوزاند
با همین نالهی او ذکر مصیبت کردیم
(السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده
با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده
#رضا_تاجیک