#مرثیه
#محرم_۱۴۰۴
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
در عزای شه دین ، کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا ارض و سما می لرزد
گوئیا ناله ی زهرا رسد از دور به گوش
کاین چنین دست و تنِ شمر دغا می لرزد
خبر مرگ حسین آمده بر سوی حرم
زین خبر قلب عزیزان خدا می لرزد
ذوالجناح شه دین غرقه به خون شیهه زنان
بس که خورده به تنش تیر جفا می لرزد
در عزای شه دین ، کرببلا می لرزد
نه همین کرببلا ارض و سما می لرزد
اسب بی صاحب شه چون به در خیمه رسد
زین الم دختر شاه شهدا می لرزد
سر نورانی شه را چو سر نیزه بدید
زینب غمزده با شور و نوا می لرزد
ظالمی سنگ به پیشانی آن حضرت زد
که از آن واقعه قلب اسرا می لرزد
محسن کرببلائی ز غم شاه شهید
دلش از واقعه ی کرببلا می لرزد
در عزای شه دین ، کرببلا می لرزد
ژولیده نیشابوری
#مرثیه
#محرم_۱۴۰۴
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
قرآن شده نقش زمین، یا رسولالله
جسم حسینت را ببین، یا رسولالله
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
شمـر آمـده در قتلگـاه ، آه واویلا
زهـرا کنـد او را نگــاه ، آه واویلا
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
آوای قـرآن از سـر ، نیزههـا آمد
بر اهل عالم خبـر از ، کربـلا آمد
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
سرت سلامت فاطمه ، دخت پیغمبر
افتاده در خون یوسفت، با تن بیسر
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
زینب بیـا در قتلگـه ، کــن عـــزاداری
از حنجر خشک حسین، گشته خون جاری
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
سکینه ازخون پدر ، چهره گلگون کن
نفرین زسوز سینه بر، شمر ملعون کن
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
از چشم اهل آسمان، خون دل ریزد
از سنگهـای کربلا ، این ندا خیزد
الله اکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
ژولیده نیشابوری
#محرم_۱۴۰۴
#عصر_عاشورا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
کاش میشد بهکنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
منکه از راهی بازار شدن بیزارم
اسبها! پایخود از سینهٔ او بردارید
من هم از این تن بیسرشده سهمی دارم
یک عبا داشتی و خرج علیاکبر شد
با چه از روی زمین، جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُود چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم
#سعید_خرازی
#محرم_۱۴۰۴
#روز_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
برای روضه نشستیم و روضهخوان آمد
صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه! روضهخوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب! مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشتهاند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبهای خسته، نیمهجان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد، یکی به نیزه؛ ولی
یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد..
✍ #محسن_ناصحی
#محرم_۱۴۰۴
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
شاید همین ساعت بود که...
بر پا شده ولوله، خدا رحم کند
کمتر شده فاصله، خدا رحم کند
معصومیت از حرم به میدان آمد
زانو زده حرمله... ... ... ... ...
#ایوب_پرندآور
#محرم_۱۴۰۴
#امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
با نعل تازه حُرمت دیرینهای شکست
ناحیهی مقدسهی سینهای شکست
#مجید_تال
#محرم_۱۴۰۴
#امام_حسین_ع
#روز_عاشورا
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
کوتاه کن کلام... بماند بقیهاش
مرده است احترام... بماند بقیهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقیهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگها تمام... بماند بقیهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینهی امام؟... بماند بقیهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام... بماند بقیهاش
رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام... بماند بقیهاش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام... بماند بقیهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام... بماند بقیهاش
::
بر خاک خفتهای و مرا میبَرَد عدو
من میروم به شام ...بماند بقیهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقیهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقیهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام... بماند بقیهاش
تنها اشارهای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام... بماند بقیهاش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقیهاش
#محمد_رسولی
#محرم_۱۴۰۴
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
قتلگاه ست و مادری مضطر
قتلگاه ست و پیکری بیسر
قتلگاه ست و حنجر و خنجر
قتلگاه ست و روضه ای دیگر
روضه ی قتلگاه و روز دهم
وای از ضربهی دوازدهم
شمر ملعون چه پُر شتاب شد و
جانب پور بوتراب شد و
مادری که در اضطراب شد و
آهِ زهرا چه بی حساب شد و
این گلو را نبری ای خنجر
چون بُوَد بوسه گاه پیغمبر
مشق خنجر چو با گلو میکرد
گاه در سینه هم فرو میکرد
عضو دیگر چو جستجو می کرد
با نوک چکمه پشت و رو میکرد
راس او از قفا جدا کردند
پیکرش بی کفن رها کردند
روضه خوان گشته مادری محزون
مادری غرق ناله و دلخون
روضه خواند به پیکر ی گلگون
کی رود او ز قتلگه بیرون
مادری که به گوشه ی گودال
گاه و بیگاه میرود از حال
روضه خواند چو از پریشانی
گوید ای وای از چه عریانی؟
از چه عریان و بی کفن مانی؟
آب مهر من و تو عطشانی؟
پدر توست صاحب خاک ات
روی خاک ست نعش صد چاک ات؟
#جواد_کریم_زاده
#شور
#محرم_۱۴۰۴
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
نوشته روایت
طول کشیده ذبح سرش حدود سه ساعت
نوشته روایت
آتیش زدن به خیمه هاش برای جسارت
عاشورا ساعت سه تو قتلگاه
غبار بود غبار بود غبار بود
خواهرش رسید ولی داداش تو نیزه زار بود غباربود غبار بود
زخمی بود تو مقتل و دشمنشم سوار بود
غبار بود غبار بود
مادرش کنار جسمش توی اضطرار بود
غبار بود غبار بود
مجروح یا اباعبدالله
***********
نوشته روایت
یه ساربون انگشترش رو برده به غارت
نوشته روایت
دستای بسته خواهرش رفته به اسارت
خواهرش بالای تل ایستاده و
میبینه میبینه میبینه
پیکر زخمی داداش و که رو زمینه
زمینه زمینه
شمر با خنده روی سینه حسین میشینه
میشینه میشینه
تموم روضه ی گودال به خدا همینه همینه همینه
مهموم یا اباعبدالله
به قلم : امیر رضایی
#محرم_۱۴۰۴
#حضرت_زینب_س
#وداع_با_پیکر_برادر
#گودال_قتلگاه
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
دنیا بدون تو پس از این همچو محشر ست
بی تو برای زینب تو روز آخر ست
وقت وداع با تن تو فکر میکنم
دیگربرای زینب تو مرگ بهتر ست
اینجا به روی خاک بیابان تنت رهاست
زلفت به روی نیزه پریشان آن سر ست
دیدم به روی پیکر در خون تپیده ات
سنگ و عصا و نیزه و شمشیر و خنجرست
بشنو صدای ناله ز گودال میرسد
آری صدای ناله ی جانسوز مادرست
یک جای بوسه نیست بر این جسم چاک چاک
جایی که مانده بوسه زنم حلق و حنجرست
من را به زور نیزه و شلاق میبرند
یک دست من به چادر و دستی به معجر ست
یاری نمانده است که یاری کند مرا
بر روی نیزه ها سر عباس و اکبرست
باور نمیکنم که تو بر خاک خفتی و
وقت وداع آخر خواهر،برادر است
ای وای دارم از تو دگر دور میشوم
جان میرود مرا ز تن و دل پر آذرست
تو جان زینبی و ز جان دوست دارمت
ای پاره ی تنم به خدا می سپارمت
#جواد_کریم_زاده
#محرم_۱۴۰۴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
یوسف ترین من چه شده پیرهن تو را
گودال غرق خون شده آخر وطن تو را
با بغض بوتراب تنت شرحه شرحه شد
اینگونه باورم نشود پاره تن تو را
مانده است روی خاک بیابان حسین من
هر گوشه یک نشانه ای از آن بدن تو را
بابای تو علی پدر خاک باشد و
زهرا ببیند ای گل من بی کفن تو را؟
لعنت به آنکه فاصله انداخت بین ما
لعنت به نیزه ای که گرفته ز من تو را
#حسن_کردی
#محرم_۱۴۰۴
#حضرت_زینب_س
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
عصرِ عاشورا ببین صحنه ی دشتِ بلا
در حصارِ دشمنند اهلِ بیتِ مصطفی
یک طرف مستِ میّ و یک طرف سوزِ دعا
رو به پایان می رود انتظارِ لحظه ها
یارِ هفتاد و دو تن این همه لشکر کجا
در نظاره مانده گو جملگی ارض و سما
خیمه ی اهل حرم سر نهاده بر قضا
جمله یاران حسین محضِ تسلیمِ خدا
با دل و جان یک به یک تحتِ فرمان اِلا
تا که دشمن می رسد در حریمِ خیمه ها
شیونِ زینب بلند یا علیِ مرتضی
جانِ جدم ای پدر یک نظر بر ما نما
گردِ غم بنشسته چون بر تمام چهره ها
وا پدر جان الامان از زمینِ کربلا
خیمه ی اهل حرم بی سر و معجر چرا
سر بریدن از حسین گودیِ مقتل چرا
می بُرند انگشت او بهرِ انگشتر چرا
در جلوی دیده ی زینبِ مضطر چرا
می وزد بادِ صبا روی نعش کشته ها
از علمدارِ رشید تا حسینِ سر جدا
کرده اند آتش به پا در حریم خیمه ها
مو پریشان زینبین در میانِ کشته ها
زاده ی خیرالنسا نورِ عینِ مصطفی
پیکرِ عریان چرا زیرِ سمّ اسبها
دشمن از جور و جفا سر بریده از قفا
گو به یغما برده اند هم عمامه هم عبا
اذن و فرمان می دهد شمرِ دونِ بی حیا
جمله غارت شد ز کین خیمه ی اهلِ ولا
هر طرف رویت کنی رقصِ تیر و نیزه ها
ناله ی اهل حرم یا اخا ادرک اخا
ای علمدارِ رشید حامیِ دین خدا
قطره آبی را رسان بر حریمِ خیمه ها
بهرِ یاریِ حرم جانِ خود کرده فدا
الامان از بی کسی در دلِ دشت بلا
زینبِ بی معجر و این همه جور و جفا
وا مصیبت وا بلا از زمینِ کربلا
از زمینِ نینوا رفت تا شام بلا
پا به پای ساربان بی کس و بی اقربا!
#هستی_محرابی