eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
431 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
لب های تو مگر چقدر سنگ خورده است قاری من چقدر صدایت عوض شده تشریف تو به دست همه سنگ داده است اوضاع شهر کوفه برایت عوض شده تو آن حسین لحظه ی گودال نیستی بالای نیزه حال و هوایت عوض شده وقتی ز روبرو به سرت میکنم نگاه احساس میکنم که نمایت عوض شده جا باز کرده حنجره ات روی نیزه ها در روز چند مرتبه جایت عوض شده طرز نشستن مژه هایت به روی چشم ای نور چشم من به فدایت عوض شده ما بعد از این سپاه تو هستیم "یا حسین" جنگی دگر شده شهدایت عوض شده تو باز هم پیمبر در حال خدمتی با فرق این که شکل هدایت عوض شده
ای يزيدِ بی حيا از رویِ بغض و كينه ات خيزران بر روی لبهایِ حسين من مزن چوبِ خود بردار از پيشانیِ زخمی او لطمه بر اسمای حُسنایِ حسين من مزن كم تمسخر كن تو قرآن خواندنِ مظلوم را طعنه بر صوتِ دل آرایِ حسين من مزن از محاسن های او خونِ دلِ من ميچكد بس كن ای ظالم به سيمایِ حسين من مزن چوبِ تو تفسير سيلی خوردنِ زهرا كُنَد شرم كن بر رویِ زيبایِ حسين من مزن كاش مثلِ دستِ من چشم سكينه بسته بود پيشِ او ضربه به لبهایِ حسين من مزن
بر گرد آفتاب تنت چون بنات نعش جمعند دختران تو بی یار و بی ندیم بر پیکر مطهرت افتاده دختری چون در میان بحر یکی گوهری یتیم شانش به ذات متصل و منفصل ز باب از کربلا مسافر و در نزد حق مقیم چون جذبه بیش بود ز بانگ رحیل قوم گشتند جمع عده ای از فرقه جحیم از پیکر شریف تو آری کشان کشان بردند نازدانه حق را به خوف و بیم معنی بسوز و حاجت خود بر سکینه گو کار گدا جدا نشود از در کریم
فَطَمَت هي و شيعَتُنا مِنَ النّار . . حرام گشته به آتش، جدا شده است ز نار به نام فاطمه،حيران نام فاطمه ام به روز حشر چو پرسند نام و منصب من به افتخار بگويم غلام فاطمه ام نگفته حاجتمان را روا كند بانو هميشه شكر گذار مرام فاطمه ام تمامي بركات از علي و آل عليست خوشم كه پيروِ اين يك پيام فاطمه ام سه روز روزه گرفت و غذا به سائل داد تمام عمر گداي صيام فاطمه ام چهل نفر همه در جنگ با علي بودند عجيب در عجب از اين قيام فاطمه ام
دلم غریب تر از آخرین ستاره ی صبح تو را صدا زده هر بامداد ای ساقی سبوکشان همگی بندگان میکده اند بیار باده، فبشّر عباد ای ساقی کجا روم؟ چه کنم؟ دامن که را گیرم؟ که پیر میکده راهم نداد ای ساقی مرا بهشت تو هستی و سرنوشت تویی مرا چه کار به کار معاد ای ساقی خدا شبی که تو را آفرید و معنا کرد دو عالم از حرکت ایستاد ای ساقی جواد یعنی باران، جواد یعنی دشت أنا البخیل و أنت الجواد ای ساقی
از دست دل خسته به معشوق رسانید جز زلف تو چیزی به کفم بافتنی نیست از عمق گل سرخ ز دل‌دار سرایید جز قد تو سروی به چمن یافتنی نیست از آب لب جوی به سرچشمه بگویید جز شوق تو موجی به تنم تاختنی نیست با سوز دل شمع به پروانه بنالید جز یاد تو نوری به سرم تافتنی نیست هر جمعه شب روضه به مهدی بنویسید جز نام تو ذکری به دلم ساختنی نیست
در شلوغی غارت از خیمه دائما زیر پا زمین خوردی در جسارت به اهل بیت خدا از همان ابتدا زمین خوردی آن زمان که فرار می کردی چقدر بی هوا زمین خوردی زیر پا ماندی و شکسته شدی همچو آیینه ها زمین خوردی وای من پس چرا نپرسیدند کودکی پس چرا زمین خوردی خون ز رخساره ی تو میبارید مثل آواره ها زمین خوردی تو بگو با رقیه چندین بار روی خاک شفا زمین خوردی حرمتت را به زیر پا بردند راوی کربلا زمین خوردی
دلم غریب تر از آخرین ستاره ی صبح تو را صدا زده هر بامداد ای ساقی سبوکشان همگی بندگان میکده اند بیار باده، فبشّر عباد ای ساقی کجا روم؟ چه کنم؟ دامن که را گیرم؟ که پیر میکده راهم نداد ای ساقی مرا بهشت تو هستی و سرنوشت تویی مرا چه کار به کار معاد ای ساقی خدا شبی که تو را آفرید و معنا کرد دو عالم از حرکت ایستاد ای ساقی جواد یعنی باران، جواد یعنی دشت أنا البخیل و أنت الجواد ای ساقی
زائر اوست زائر زهرا تِلو خیرالنساست معصومه دستگیری کند ز زائر خویش چقدَر با وفاست معصومه آل احمد به سایه‌اش جمع‌اند چون حدیثِ کساست معصومه سیر در خود کند ز فیض قِدم کی حدوثش رَواست معصومه وین عجب بین که در تشعشع خویش خویش تحت‌الشعاعست معصومه خاطرم زنده می‌شود با او چقدَر آشناست معصومه شوهرش نیست لیک مادر ماست فیض بی ردِپاست معصومه صَرف مِهر است فعل و قول کریم خبر و مبتداست معصومه در اصولش کَرم قضا نشود چون فریضه اَداست معصومه دست و پا چون زنم که رزاقِ خلق بی دست و پاست معصومه