eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
575 عکس
172 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
برخیز برادر شهیدم من زینبم از سفر رسیدم از رنج اسارت آمدم من مشتاق زیارت آمدم من با پیکر خسته ام رسیدم با قلب شکسته ام رسیدم ای تشنه،ذبیح کربلایی برخیز حسین من کجایی؟ هرچند به خون وضو گرفتم پیراهنت از عدو گرفتم با معجر خون نقاب کردم در راه تو انقلاب کردم از شام بلا رسیده ام من دنبال سرت دویده ام من من در غم تو اسیر بودم در سلسله هم امیر بودم تو رفتی و غیرت از جهان رفت آه دل من به اسمان رفت تا پرچم ساقی ات زمین خورد از معجر خواهرت امان رفت تو رفتی و نیزه ها رسیدند از شانه ی کودکان توان رفت با ضربه ی دست های سنگین هوش از سر و گوش دختران رفت جان بود هنوز در وجودت دیدم که سر تو بر سنان رفت انگشتر خون گرفته ات را دیدم که به دست ساربان رفت از داغ تو باغ ارغوانم چل روز شده که قد کمانم از شام یهود آمدم من با روی کبود آمدم من با کوه عذاب می رسم من از بزم شراب می رسم من باز آمده ام به رنگ لاله با قافله ات به جز سه ساله بعد از تو همیشه بی کسم من با چادر پاره می رسم من در کوفه شد آنچه فرض کردم من چادر کهنه قرض کردم بگذار نگویمت ز بازار از کوچه و از نگاه انظار در کوفه به روی باز بودیم بر ناقه ی بی جحاز بودیم در کوفه غریب و آشنا زد شاگرد قدیمی ام مرا زد چل منزل عذاب کشت ما را لالای رباب کشت ما را در پنجه ی قوم پست بودیم همراه سپاه مست بودیم
من زنده ام که زنده بماند صدای تو برگشته ام که روضه بگیرم برای تو این شانه ی شکسته و این قد سوخته این مو سفید خواهر خسته فدای تو ای تشنه ی کنار فرات ای شکسته دل تازه شروع می شود اینجا عزای تو ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه ها در من دوباره زنده شده ماجرای تو اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ ها مانده به روی خیلی از اینها حنای تو ای کاش که حسین چهل روز پیش از این من تشنه ذبح می شدم اینجا به جای تو اینجا عصای پیری ات از هم شکسته شد اما نه قطعه قطعه شد اینجا عصای تو بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت آورد نیزه ای تن او را برای تو با محرمان رسیدم و نامحرمان مرا بردند دست بسته از این کربلای تو از کوفه تا به شام چهل بار لااقل نیزه به نیزه شد سر از تن جدای تو
دوباره روضه گرفته دلم برای سرت دمی نشد که نباشد به دل هوای سرت چهل شبست که من قصه گوی مهتابم چهل شبست که گفتم ز ماجرای سرت ‌ شروع قصه من تل خاکی و وقتی که بوسه زد لب آن دشنه برقفای سرت وناگهان شب تاریک ما چراغان شد دمی که لب به لب نی گذاشت نای سرت تو راهی سفر کوچه های کوفه شدی و من چقدر دعا خوانده ام برای سرت اگرچه یاس کبودم فدای روی مهت اگر شکسته سرزینبت فدای سرت بخوان دوباره بر این قوم خواب،مُزّمِّل بخوان که قول ثقیلاست آیه های سرت شکست نافله ام در قنوت وقت سحر شنیدم از سر نی تاکه ربنای سرت شبی به دیر مسیحی شبی به کنج تنور چه حاجتی که روا گشت با دعای سرت الا که دُرّ یتیمی و آشنای یتیم روا نبود شود سنگ آشنای سرت در ازدحام سرت زیر دست و پا گم شد دویدم و نرسیدم به گرد پای سرت هنوز خاطره ای مایه عذاب من است نهیب چوب به لب خورده و صدای سرت چه کرد با سرتو آنقدر بگویم که رقیه گفت ببوسم من از کجای سرت نیامدم که زیارت کنم مزار تورا دوباره آمده ام جان دهم به پای سرت توای که خون خدایی تو ای که ذبح عظیم خدا نوشته برای تو و منای سرت
در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب!
بند1⃣ بانوی محشری یا زینب ثانیِ مادری یازینب مظهر استقامت و صبر عشق برادری یا زینب . ای جانم به؛ دخترِ حِصنِ حَصین زن ولی مرد ترین؛ بانویِ رو زمین هستی بانو؛ به عالم آموزگار؛ شیر زنی باوقار؛ مثه کوه استوار دلبر عقیله سر و سرور عقیله با خطبه هاش تو شام کرده محشر عقیله سرّ جلیّه جانشین ولیّه نطقش بُرَنده چون ذوالفقار علیه ❤️یازینب یازینب یازینب❤️ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ عقیله العرب یا زینب ای هاشمی نسب یا زینب از صبر و حجب و حیایِ تو عالمه در عجب یازینب میشناسنت؛ به حیدری اعتبار خطبه ات ذوالفقار؛ از زهرا یادگار میزنی تو؛ به دلِ عَدو شَرَر کلامت پُر اثر؛ افتخارِ پدر ایمان عقیله فخرِ یزدان عقیله فرمانروایِ عالَمِ امکان عقیله مَرهَم عقیله نقشِ خاتَم عقیله آیات صبره و اسمِ اعظم عقیله ❤️یازینب یازینب یازینب❤️ 💠💠💠8⃣5⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
4_5855123980272276845.ogg
زمان: حجم: 273K
جاوید حسین جاودان زینب دریای صبر  بیکران زینب ذکر روی لب صاحب الزمان عمه جان زینب زینب ای تمام وقار علی مرحبا ای یادگار علی خطبه های تو برنده مثل ذولفقار علی یا عقیله با جنم حیدر اومدی یا عقیله یه تنه یک لشکر اومدی یا عقیله انگاری که خیبر اومدی بنت الجلال کیمیا زینب اخت الوقار با وفا زینب الحق که هستی تو ام اخیها جانفدا زینب زینب ای نسیم نشان حسین چشمه ای از آسمان حسین توی شام و کوفه زینب بودی پهلوان حسین یا عقیله مجاهد فوق العاده ای یا عقیله زینت این خونواده ای یا عقیله دختر نهج البلاغه ای بی حد و مرز قهرمان بانو ای گوهر کاروان بانو این ارثی از فاطمه و علیه خوش بیان بانو زینب ای قیامت دشت بلا روی قلبم خورده نام شما سرپرده ام به عشق تو بانو من گدای شما یا عقیله مظهر صبر خدا تویی یا عقیله ملیکه ی مقتدا تویی یا عقیله بانوی شمس الضحی تویی شاعر و نغمه پرداز
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها کوه از کمر خم می شود در پای زینب پیدا نگردد واژه ای همتای زینب مثل چکاچک های ناب ذولفقار است هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد طوفان کند فریاد یا زهرای زینب تهدید تاج و تخت حتی در اسیری هست از کلام معجزه آسای زینب پرچم به دوش کربلای بی حسین است نامی نبود از کربلا منهای زینب عطر حماسه می وزد هر جا که باشد صدها قصیده می شود غوغای زینب مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد دارد به زهرا می رسد تقوای زینب از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب شد ملتمس بر وتر او مولای زینب غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز در پیش یک غم از همه غمهای زینب جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک وقت مرور صبر پر معنای زینب دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود امروز زنده مانده با احیای زینب خفاش ها دشمن ترین هستند با او نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب با دست بسته معجرش را حفظ کرده غیرت از او آموخته سقای زینب سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب
زینت پنج تن آل ولایت زینب کربلا از قدمت یافت شرافت زینب با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید ناجی مرحله ی سخت امامت زینب عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب امتحانی ز ازل بود که الله گرفت با شهادت ز حسین و به اسارت زینب ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو مریم از درس تو آموخت نجابت زینب کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟ یافتی در دل آن دشت به خون آکنده آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
آمدم..،در می زنم..،یا رب! گدایت را ببین باز هم این بنده ی بی دست و پایت را ببین ظرف خالیِ طعام سائل‌ات را پُر نکن نان من گریه است..،نان بنده را آجر نکن بار من روی زمین مانده است..،بارم را بخر خوب و بد هرچیز دارم را بیا یکجا بخر ای پناه بی پناهی ها..،پناهم داده ای از تو ممنونم به مهمانیت راهم داده ای شکر می گویم هزاران‌بار..،ستاری خدا وای اگر از باطن من پرده برداری خدا هیچکس گردن نمی گیرد منِ شرمنده را مثل فرزندِ پدرمُرده بغل کن بنده را در زمان ارتکاب جرم،بی باکم نکن تا مرا پاکم نکردی از بدی،خاکم نکن قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن بارها وقتی که می بینم دچارم بر گناه هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه رو به زهرا می کنم..،زهراست پشتیبانِ من جای دیگر را ندارم جز درِ این خانه من هرچه باشم..،او بخواهد..،می شوم آخر درست از منِ آلوده‌دامن می کند نوکر درست تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم چشم روزه‌دار خود را سیر،گریانش کنم ▪️ ▪️ خون سرخی بر عبای رنگ یشمش ریختند تشنه بود و آب را در پیش چشمش ریختند دست شمر افتاده بود آن زلف‌درهم ریخته خشکی لبهاش را با چکمه برهم ریخته نیزه جای جرعه آبی،در گلویش می کنند پیش چشم مادر او پشت و رویش می کنند بعد گودال از حوالی حرم رد می شوند شمر و خولی پیش راه زینبش سد می شوند
✨بسم الله النور✨ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ شوکت اهـل آسمان زینبین اللرینده دی زیور ســر درِ جِنــان زینبین اللرینده دی مکتب فاطمی نشان زینبین اللرینده دی گنــج حقیقت عیان زینبین اللرینده دی محشــره نامهٔ امان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ کیمـدی خانم ؟ عالمــهٔ کاملهٔ عقیله دور شیـــر زن هاشـــمی و شـاکلهٔ قبیله دور عرشده فرشده خانم شوکتی وار جلیله دور حیدری دورشجاعتی فاطمیه سَلیله دور صــلابتِ بو خاندان زیینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ الله اونی قارداشینا یار مُسلّم یارادیب سایه سین اهل حرمه پناه محکم یارادیب قلبینی غمخانه ائدیب حسینه مَحرم یارادیب ناشرِ نهضت غمِ ماه مُحَــرم یارادیب یاریِ شاه تشنگان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ذلته اَیمه دی باشین قیامه وئردی اعتبار قامتی خم اولدی ولی سینمادی شوکت و وقار قدرت و استقامتی داغلاری ائتدی بیقرار دشمن ایچینده غملرین ائتمدی بیر دم آشکار صبر و قرار ، بی گمان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ گوهر ناب عفتــه مثــل صدفدور بو خانم مظهر عصمت و حیا کنز شرفدور بو خانم جان بتــول و زینت شاه نجفدور بو خانم تا به ابد قــوم ظلامیلن طرفدور بو خانم ذلّــت کــل ظالمـــان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ پیمبر اولدی کربلاده دینی احیا ائله دی ابن زیادی یاندیریب کوفه ده غوغا ائله دی باشلادی بیر قیامتی شامیده برپا ائله دی خطبهٔ غرا اوخودی یزیدی رسوا ائله دی قدرت خطـبه و بیان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ بیر گؤن اولار بو تزلیگه غم یِتیشَر نهایته الله اؤزی لطف اِلییَر بشـر چاتار ســعادته زینبین احتــرامینه وئــرر خــاتمـه غیبته دعــای منتـــظر لری تئــز یتــیرر اجــابته پرچم صاحب الزمان زینبین اللرینده دی ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
افتاده‌ای روی زمین و سر نداری در این بیابان یک نفر یاور نداری بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه... یک جای سالم در همه پیکر نداری بگذار تا که جان دهم پیش تن تو اصلا تصور کن دگر خواهر نداری من حاضرم با دشمنان تو بجنگم دشمن نگوید بی کسی، لشگر نداری در خیمه‌ها هر کودکی چشم انتظار است خیز و بگو عباس آور نداری آن کهنه پیراهن به غارت رفت اما دیگر چرا انگشت و انگشتر نداری؟! کشته شدی؟! باشد ولی دیگر چرا نعل؟! از ماجرای اسب‌ها، بدتر نداری می‌خواستم بوسه بگیرم از گلویت دیر آمدم؛ دیر آمدم؛ تو سر نداری