eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
568 عکس
171 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام ای ضریح شش گوشه تشنه هستم برای دیدارت اشک چشمم ببین شده جاری دل من تا ابد گرفتارت بنده چون نوح اگر که عمر کند گر نبیند تو را شود ناکام کربلا دیده می کند تایید هر که بیند تو را شود آرام ومن الماء کل شی ء حی گریه ها کرده ام ز دوریتان ای بهشت خدا به روی زمین از فراقت رسیده بر لب جان پرچمت در میان هر دو جهان هست بالاترین بیرق ها موج پرچم به روی گنبد تو زیر و رو کرد حال و روزم را چشم من مثل ابر پاییزی در فراق تو گشته بارانی جعل الله فیکمُ الرحمه بی سبب نیست برتر از جانی سهم من از تو شد فراق، فراق سهم برخی ز تو وصال، وصال من بیچاره زائرت هستم هر شب جمعه در خیال ، خیال آرزویم شده است سجده ی شکر روی خاک زمین کربُ وبلا عمر من قد دهد خدا، آیا؟ که ببینم زمین آن جا را طی شده چند سالی از عمرم دور از صحن کربلای حسین کاش گویم که اول این قرن رفته ام بارها سرای حسین تشنه بودی و گشته ام تشنه از برای زیارت حرمت بطلب این گدای بی کس را تا که افتد به ساحت کرمت ناله ی مادرت شب جمعه زیر و رو می کند دل همه را با قدی خم صدا زند پسرم پیر کرده غم تو فاطمه را در کنار فرات مهریه ام تشنه... سر از تنت جدا کردند دست و پا می زدی و من دیدم با تن زخمی ات چِها کردند
السلام ای ضریح شش گوشه تشنه هستم برای دیدارت اشک چشمم ببین شده جاری دل من تا ابد گرفتارت بنده چون نوح اگر که عمر کند گر نبیند تو را شود ناکام کربلا دیده می کند تأیید هر که بیند تو را شود آرام ومن الماء کل شی ء حی گریه ها کرده ام ز دوریتان ای بهشت خدا به روی زمین از فراقت رسیده بر لب جان پرچمت در میان هر دو جهان هست بالاترین بیرق ها موج پرچم به روی گنبد تو زیر و رو کرد حال و روزم را چشم من مثل ابر پاییزی در فراق تو گشته بارانی جعل الله فیکمُ الرحمة بی سبب نیست برتر از جانی سهم من از تو شد فراق، فراق سهم برخی ز تو وصال، وصال من بیچاره زائرت هستم هر شب جمعه در خیال، خیال آرزویم شده است سجده ی شکر روی خاک زمین کرب و بلا عمر من قد دهد خدا، آیا؟ که ببینم زمین آن جا را طی شده چند سالی از عمرم دور از صحن کربلای حسین کاش گویم که اول این قرن رفته ام بارها سرای حسین تشنه بودی و گشته ام تشنه از برای زیارت حرمت بطلب این گدای بی کس را تا که افتد به ساحت کرمت ناله ی مادرت شب جمعه زیر و رو می کند دل همه را با قدی خم صدا زند پسرم پیر کرده غم تو فاطمه را در کنار فرات مهریه ام تشنه... سر از تنت جدا کردند دست و پا می زدی و من دیدم با تن زخمی ات چِها کردند
در عمق غصه ها، فرّ الی الحسین در اوج هر بلا، فرّ الی الحسین خسته اگر شدی از دست این و آن رو کن به کربلا فرّ الی الحسین از سوی آسمان بر ما زمینیان هر دم رسد ندا فرّ الی الحسین از دست معصیت خونین دل و حزین تا که شوی رها فرّ الی الحسین موسی اگر شدی از ترس اژدها هر چند بی عصا فرّ الی الحسین وقتی دلت گرفت از شهر و کوچه ها از قوم بی حیا فرّ الی الحسین گر آخر الزمان بیمار گشته ای با نیت شفا فرّ الی الحسین ایمان فقط حسین قرآن فقط حسین از کفر و از خطا فرّ الی الحسین فریاد می زند فطرس علی الدوام فی الارضِ و السَّما فرّ الی الحسین بگرفته دست ما با دست غرق خون در بین بوریا... فرّ الی الحسین