eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.3هزار دنبال‌کننده
565 عکس
167 ویدیو
840 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
زمان: حجم: 394K
عاشق عطر هیأتم دلتنگ یک زیارتم ایشالا اربعینیه کربلا میشه قسمتم از شما آبرو می خوام ضریح و روبرو می خوام یک شب جمعه توو حرم از لبت ادخلو می خوام رحمی کن ای عشق مدام دلتنگم و تو رو می خوام هر شب دارم خواب میبینم اربعین توی کربلام
سینه ام پر شد از هوای حسین جان ندارد جهان ورای حسین نشنیده ست گوش جان خوشتر تا نوا بوده از نوای حسین زنده ام با بهانه ی حرمش زندگی می کنم برای حسین روزگاری ست حال خوش دارم برکت اشک روضه های حسین مؤمنم با همین دو قطره ی اشک که چکید عاشقانه پای حسین اشک در چشم عاشقم یعنی منم و چشم اعتنای حسین نام ما را به‌ عشق زمزمه کرد در ازل قلب بی ریای حسین چیزی از عشق او فراتر نیست و حیاتی تر از رضای حسین آسمانی ترین زمین خداست گوشه ی دنجی از عزای حسین شب جمعه نزول خواهد کرد آفرینش به کربلای حسین
مهمان حسین است دو عالم شب جمعه زهرا به حرم آمده زین غم شب جمعه مداح حرم کاش مراعات کند که افتاده شب هشت محرم شب جمعه
ای آخرین پناه دل بی نوا حسین معنای رَحمتُ الله ِ بی انتها حسین ما را امید نیست به اعمالمان ، تویی باب نجات قوم خطاکار یا حسین کَشتی به گِل نشسته ی دریای ذلّتیم ما را سوار کشتی نوحت نما حسین سگ را شنیده ام که به درگاه بار نیست اما تو لطف کردی و گفتی بیا...حسین فهمیده ام ز جمله ی "فبکی علی الحسین..." بخشیده میشود گنهم با بُکا حسین از بچگی به روضه ی تان مبتلا شدم با روضه ای که خواند "امام ِ رضا" حسین یابن الشَبیب ؛ جد مرا تشنه کشته اند واویلتا ز فاصله ی "شمر"  تا  "حسین" زنده هنوز بوده که سر را بُرید و ... آه میزد تن "ذبیح خدا" دست و پا...حسین
هر شبِ جمعه‌ کربلا غوغاست شبِ اندوه حضرت زهراست شب جمعه شب زیارتیِ حرم پاک سیّد الشهداست عرش زین ماجرا سیه پوش است عرشیان را فغان و واویلاست هر شب جمعه‌ مادر سادات راهی از عرش سوی کرب و بلاست پا گذارد ز هودجی به زمین دست بر پهلویش به حال بکاست می‌رسد خسته دل کنار حرم کان حرم قبله گاه اهل ولاست شوید از اشک خود مزاری را که به هر درد تربتش چو شفاست پیکری را کشد در آغوشش که سر از آن ز روی کینه جداست گویدش یا بُنَیَّ یا مظلوم غم عالم ز روی او پيداست گویدش از چه رو تو را کشتند بر سر غارتت چرا دعواست سر پاکت چرا به نی زده اند تنت عریان چرا بدون قباست پیرهن دوختم شود کفنت کفنت کو کجاست پیرهنت؟
هر شب جمعه‌ شعر غم دارم که برآید ز قلب غمبارم قلم از داغ شعر گریان است صفحه از هُرم شعر سوزان است شعری از جنس سوز و آتش و آه برگرفته ز ماتمی جانکاه هر شب جمعه‌ قصه ای پُر راز همره غُصه می‌شود آغاز هر شب جمعه‌ در حرم باید مادری پاک و محترم اید در تمامی عرش زمزمه است باز هنگام داغ فاطمه است هرشب جمعه او ز عرش برین پا گذارد ز هودجی به زمین چون بیاید سوی حرم گل یاس عالمی می‌شود پُر از احساس و ملائک به لب نوا دارند همگی داغ نینوا دارند چون بیاید ملیکه ی ملکوت همه جا همهمه ست نیست سکوت گرچه یک دست بر کمر دارد باز در دل غم پسر دارد خون جگر، با دلی پر از تب و تاب شوید حلقوم را به اشک و گلاب با غمی که فقط خدا داند روضه ی قتلگاه میخواند روضه ی بازِ تشنگی و عطش روضه ی مشک آب و روضه ی غش روضه ی از قفا بریدن سر روضه ی بازِ حَنجر و خنجر روضه ی بازِ پیکری صد چاک بی کفن پیکری فتاده به خاک روضه پر سوز و آه و پی در پی روضه ی سر ، سَرانِ بر سر نی بوسه چون ميزند بر آن حلقوم گویدش یا بُنَیَّ یا مظلوم از چه از کین سرت جدا کردند در بیابان تنت رها کردند زخمهایت چرا نمک خورده لب خشکت چرا ترک خورده زینت دوش مصطفای نبی آب مهر منو تو تشنه لبی؟ پدرت بو تراب و جان منی روی خاک از چه رو تو بی کفنی تا ابد از غم تو می نالم به فدایت شوم عزیز دلم بر تن بی سری که درصحراست هر شب جمعه‌ نوحه گر زهراست هر شب جمعه‌ گوشه ی گودال مادری خسته می رود از حال هر شب جمعه قصه ای غمبار همره غُصه می‌شود تکرار
خاك سرخ امشب به پاس كـرب و بلايت دلم گرفت ازداغ هجرصحن وســرايت دلم گرفت چشمم به عكسی ازحرمت اوفتـادوبـاز بهــرحــريـم روح فـزايت دلم گرفت خـودراكنــارقتلگـهت ديــدم وسپس بايـاد خـاك سـرخ منـايت دلم گرفت درخود فروشكستم و ديدم محُرّم است چون خيمه های غرق عزايت دلم گرفت وقتی شنيـدم ازغـم اكبـر چه ديده اي ازنغمــه هــای واولـدايت دلم گرفت درهـم شكست از غم عبـاس پشت تو دراين هجــوم درد بـرايت دلم گرفت گفتنـد تيرحــرملـه بااصغـرت چه كرد بـرغنچـه ی زشـاخه جـدايت دلم گرفت پيچيـده است نغمـه ی هل من معيـن تو ازغُربتی كه داشت صـدايت دلم گرفت ازايـن كـه من ليــاقت آن رانــداشتم تابـاشـم وشـوم به فــدايت دلم گرفت درخاك وخون فتادی وغـرق خـداشدی هم رنگ با دعـای منــايت دلم گرفت مثل دل حـرم كه درآن جـا گـرفت ، نه ازشرم ذوالنجـاح رهــايت دلم گرفت سعی وصفا نمودسـرت بعـد حـج خون همچـون محيط سعي وصفايت دلم گرفت چون پـرچمی كه سُـرخ شدازخون داغ تو بـرگنبــدهميشـه طـلايت ،دلم گرفت پـروانـه ی سفـربـه«وفـایی» تـوداده ای هـرگه برای كـرب وبـلايت دلم گرفت
زبان مادری ام گریه بود بر تو حسین و چشم شاعری ام لب گشود بر تو حسین هنوز دانش امروز قد نداده به این که گریه حرف اول من بود بر تو حسین گمان کنم که همان لحظه آمده فطرس همان که آمده روزی فرود بر تو حسین دو گوش من به اذان وا شده به نام خدا پس از علی و احمدِ محمود بر تو حسین "و من احب حسین" است راه حب خدا رسانده است نبی رهنمود بر تو حسین چه چیزها که به گریه گرفتم از مادر که اشک او در آمده چون رود بر تو حسین به قدر گفتن یک یاحسین ، عمرم بود چقدر من شکسته شدم ، زود بر تو حسین چقدر خاک بر سر دنیای من شده بود که می نمود جهان مثل دود بر تو حسین کنار گود نشسته است بر لب گودال که آسمان شده چشمش کبود بر تو حسین دهان کعبه اگر گل گرفته شد بر حق همیشه بسته نماند حدود بر تو حسین حریف او نشده حج ، در آورد مشکی گرفته سوگ خدای ودود بر تو حسین به انتظار معینی که خواستی آن روز نشسته ایم به عرض وجود بر تو حسین میان روضه ی تو مرده بود این عاشق اگر امید وصالی نبود بر تو حسین به کعبه تکیه زند با شناسنامه ی تو اساسنامه او هم درود بر تو حسین
ویرانم از حکایتِ آباد کربلا پیچیده در سکوتم فریاد کربلا غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست می کُشدم یاد کربلا گفتم به هر که غیر امامم ، نه! آری منم منم من... معتاد کربلا مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه رو به خداست در دل سجاده، کربلا توبه کرد و رفت اما چه ها نکرد به اولاد کربلا با تیغ آفتاب به جنگ رفت بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا اصحاب، گِرد شمع وجود ، جمع پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا! از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب او که مسیح بوده و پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا که حج خدا را وداع گفت آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا» بیش از گاهی عجیب می شود اعداد کربلا هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا حالا یتیم، دختر شیرین زبان او حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا آتش زدند را بالا گرفت شدت بیداد کربلا در خیمه ی قضای الهی اسیر شد با شعله های حرمله، با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است ریشه دوانده در همه، اسناد کربلا! یک شنیده ای اما بیا ببین صدها برابر است استعداد کربلا اینجا کویر نیست که دریای رحمت است باید که بود ماهیِ آزاد کربلا!
همه دنیا همه دینم حسین است تمام عشق وایینم حسین است ز ایثارش نما یان حق پرستی که نام خوب وشیرینم حسین است قنوت صبح و شام هجرم ای دوست همه قران و یاسینم حسین است بدون نام او عالم تباه است یگا نه مهر ایین ام حسین است همه دنیا گرفتار مرامش دعا و مرغ امینم حسین است خدایا کربلا باشد بهشتم ازین پس دل به تمکینم حسین است که من غیر از حسین هرگز ندارم بهر جا هر چه میبینم حسین است میان روضه اش قد می کشد دل شفای درد و تسکینم حسین است مگیرید از من این صبح وسعادت که مذهب‌کیش و ایینم‌حسین است.
شب زیارتی است و حرم صفا دارد دلم هوای سحرهای کربلا دارد فدای معرفتت، در بهشت روضه‌ی تو هنوز لات محله برو بیا دارد به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش هر آن که خیمه‌ی این روضه را به پا دارد حسین... زندگی من، حسین... یار دلم کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟! بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده بگو حساب مرا از همه سوا دارد به گونه‌ام نم اشکی چکید و این گریه هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد هزار بار بمیرم به شوق دیدارت دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد اگرچه میل دل نوکران زیارت توست دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم زوال دارد و تاریخ انقضا دارد بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟! نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است سر به نیزه، خودش روضه‌ای جدا دارد..
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» می‌نویسد: امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند: «أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیه‌السلام  فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ترجمه: امام حسین علیه السلام هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن علیه السلام می‌رفتند. 📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشابه‌حال هرآن‌کس که شاعر حسن است تمام خلق شب‌ جمعه کربلا هستند ولی حسین شب‌ جمعه زائر حسن است