#امام_جواد_علیه_السلام
#غزل
جهان را میشناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش میگیرد جوادش را
پسر مثل پدر میخندد این یعنی که از حالا
میان این دو قسمت میکند دشمن عنادش را
جهان از بعد عیسی اولینبار است با حیرت
درون قالب یک طفل مییابد مرادش را
چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی
هوایی میکند از نو بسازد اعتقادش را
چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟
که هر عالِم به این معیار میسنجد سوادش را
قدم آهسته برمیدارد و پیوسته تا منزل
که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را
به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد
نشد تا سرمه چشمم کنم خاک بلادش را
بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر
ولی من دوست دارم بیشتر بابالجوادش را
#محمدحسین_ملکیان
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
#محمدحسین_ملکیان
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#محمدحسین_ملکیان
#حضرت_معصومه_س
#مدح
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود
خوش به حال خانهی خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بُریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
#محمدحسین_ملکیان
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
گاهی زره به تن به علی میشوی شبیه
گاهی عبا به دوش شبیه پیمبری
گفتند کوفیان به تو از هر دری سخن
واشد به دردهای تو از هر سخن دری
با صد هزار جلوه برون آمدی... دریغ
با صد هزار دیده ندیدند برتری
تنهایی تو بیشتر از پیش واضح است
حالا که در میان شلوغی لشکری...
شمشیر میکشی... چه شکوهی، چه هیبتی
تکبیر میکشند... چه الله اکبری
یاران بی بدیل، عجب جمع سالمی
اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری
آنها که روی دستِ محمد ندیدهاند
بر نیزه دیدهاند که از هر نظر سری...
#محمدحسین_ملکیان
#ولادت_امیرالمومنین_ع
باور نمیکنم که دلیلش حماقت است
بدگویی از "علی"، بهخدا از حسادت است
حیف از "علی" که با کس و ناکس قیاس شد
آخر میان آتش و دریا، چه نسبت است؟
این که علی وصی پیمبر شدهست و بس
چندین دلیل داشت، یکیشان عدالت است
این که علیست همسر دردانهی نبی
چندین دلیل داشت، یکیشان شرافت است
این که علی میان اُحُد ماند یکتنه
این که فرار کرد فلانی روایت است
مولای ما فرار نمیکرد وقت جنگ
غیر از شجاعت آنچه علی داشت، غیرت است
این که یگانه فاتح خیبرشکن علیست
معیار زور نیست که، حرف از لیاقت است
این که به زور، آتش و تیغ و طناب هم
بیعت نکرده است، همین هم فضیلت است
او را که هست تحت کسای پیامبر
دیگر چه حاجتی به ردای خلافت است؟
مشرف به مسجد است درِ خانهی علی
او را چه احتیاج به کاخ و عمارت است؟
جز بین دستهای یداللهی علی
هرجا که رفته حکم خلافت، خیانت است
از احمد ابن حَنبل در مُسند آمده ست
فضل علی زیادتر از فضل امت است
ابن ابی الحدید نوشتهست این علی
از هر طرف که مینگرم دور از آفت است
قول بخاری است، به اقرار او: علی
مشرفترینِ خلق خدا بر قضاوت است
بر هر که جز علی بدهند این صفات را
کذب است، سرقت است، دروغ است، غارت است
آری دو یادگار به جا مانده از نبی
طبق گواهی همه، قرآن و عترت است
بی عُرضه است هر که به دور علی نگشت
آری که شرط لازم حج، استطاعت است
یک لحظه هم جدا نشده از پیامبر
آری خداگواه، علی اهل وحدت است
حق داشته مدام علی را صدا کند
ذکر علی به قول پیمبر عبادت است
آن عده که معاویه باشد امیرشان
عریان فرار کردنشان هم مهارت است
فرقی بزرگ بین علی و معاویهست
فرقی که در دو واژهی مرگ و شهادت است
فرزند ارث از پدرش میبرد، علی
ارثی به جا گذاشت که نامش ولایت است
آری یزید کیست؟ سیاهی مطلق است
اما حسین کیست؟ چراغ هدایت است
چیزی که مانده از علی، اسلام ناب اوست
چیزی که از معاویه ماندهست، بدعت است
حشر مخالفان علی با معاویه
تا هست این دعا، چه نیازی به لعنت است؟
#محمدحسین_ملکیان