eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
6.4هزار دنبال‌کننده
593 عکس
174 ویدیو
841 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم فرصتی نیکو ز هل من ناصرت آمد بدستم تو کرم کردی که من در قلزم خون آرمیدم جای تکبیر اذان ظهر در آغوش گرمت بانک مادر مادرِ زهرا در این صحرا شنیدم گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد سر چه باشد تیر عشقت را بجان خود خریدم تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد تو به رفتن رو نهادی من زماندن دل بُریدم جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم ناله ای از سوز دل کردم به زیر تیغ قاتل شعله ها در نظم عالم سوز «میثم» آفریدم
‍ 🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام 🏴بند اول رها کن عمه دستمو عمو به والله بی گناهه نداره دیگه یاری و غریبونه تو قتلگاهه شمشیر و نیزهاشونو ببین که هی میره بالا دارن عمومو میزنن یه عده بی شرم و حیا بذار برم نجات بدم (عمومو)۳ بذار که با خون بگیرم (وضومو)۳ بذار برم نشون بدم (گلومو)۳ بذار برم تو رو خدا نرم سرش میشه جدا نداره این لشکر حیا (عموحسین_عموحسین) 🏴بند دوم ای بی حیا نزن نزن عمومو تنها گیر آوردی! واسه بریدن سرش بگو چرا شمشیر آوردی! دست منو بزن بزن جداکنش از این بدن ولی تو رو به اون خدا به پیکر عموم نزن نزن که مادرش داره (میبینه)۳ نزن بابام اومده از (مدینه)۳ ای بی حیا بلندشو از (رو سینه)۳ عمومو بی هوا نزن جلو چش بابا نزن نزن تورو خدا نزن (عموحسین_عموحسین) 📅شب پنجم محرم الحرام ۱۳۹۷_۱۴۴۰ 🎤بانوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم 🎪هیئت درب شازده شیراز ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
با دل زار و ناشکیب عمه بخوان امن یجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب تنها شده عموی من کو مسلم وکجاست حبیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب روی عمو خونی شده عموی من شیب الخضیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب باصورت افتاده روخاک امان از این خد تریب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب بیا بزن دست مرا شمشیر کشیدی نانجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب بااینکه خیلی کوچکم شهادتم شده نصیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب لشکر شیطان اومده همه با نیرنگ وفریب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب جدا کن ازبدن سرم ای شمر خصم نانجیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب پیچیده عطر فاطمه قتلگاه داره بوی سیب دارم میام عم غریب دارم میام عم غریب سیدابراهیم علوی ذریه
این نفس ها فدای هر نفسش من بمیرم برای هر نفسش با نفس هاش خون زند بیرون از تنش روی صفحه ی هامون به کدامین گناه کشته شود؟ اینقدر بی پناه کشته شود؟ یک نفر یک سپاه عدالت نیست عمه بگذر ز من که مهلت نیست او که امید لحظه هایم بود هم عمو هم پدر برایم بود نفسش در تلاطم افتاده زیر شمشیر مردم افتاده زخم هایش ستاره باران است نه یکی نه دو تا هزاران است بدنش نیزه زار گردیده زیر پا چند دست چرخیده پنجه ای می رسد به گیسویش خنجری می رود به پهلویش سهمش از هر کرانه شمشیر است از زمین نیزه از هوا تیر است من یتیمم ولی جگر دارم غیرت از حضرت پدر دارم می شوم چون پسر، عمویم را پیش کش میکنم گلویم را آمدم من ولی نگو دیر است چقدر قتله گاه دلگیر است سنگ ها وحشیانه می بارند با عمویم چه دشمنی دارند؟ صبر کن مهربان که در راهم تو نباشی نفس نمی خواهم ای که دست تو بوده مأمن من دست بی تو وبال گردن من قتله گاهت شبیه کوچه و من سپرت می شوم به جای حسن قامتم مثل قاسمت گر نیست از علی اصغرت که کمتر نیست حسن کردی
وقتی عدو به روی تو شمشیر می‌کشد از درد تو تمام تنم تیر می‌کشد طاقت ندارم این همه تنها ببینمت وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می‌کشد این بغضِ جان‌ستان که تو بی‌کس‌ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می‌کشد ای قاری همیشهٔ قرآن آسمان کار تو جزء جزء به تفسیر می‌کشد این‌که زِ هر طرف نفست را گرفته‌اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می‌کشد برخیز! ای امام نماز فرشته‌ها لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد
〰〰〰〰〰〰〰 بند اول عمه جان حلالم کن، اگه بی اجازه میرم عمه جان عمو تنهاست، به خدا دارم میمیرم مثه مادرت، که اون روزا، تنها رفت، پشت در شبیه خودت که تنهایی رفتی پیش اکبر تنهایی میرم به یاری آقایی که تنهاس حجت خدا، بدون یار، مونده بین لشکر می بینی امام مظلومم افتاده روی زمین زخمی من میرم خدانگهدارت وَ الله لا افارق عمّی 〰〰〰〰〰〰〰〰 بند دوم عمه جان خیالت جمع، میزنم به قلب دشمن عمه جان حرم با تو، لشکر حرومی با من مثه قاسمم، دوباره با، اهل شام می جنگم اگه بی سلاح دارم میرم، با دستام می جنگم اگه اینجا نیس، بابام حسن، من هستم تا آخر توی کربلا دارم به جای بابام می جنگم میدونم که به عمو جونم این دشمن نمی‌کنه رحمی قلبم توی سینه میکوبه وَ الله لا افارق عمّی 〰〰〰〰〰〰〰〰 بند سوم عمه جان توی گودال، عمو افتاده با صورت عمه جان ببین دارن، میزنن به قصد قربت زیر پای قوم جاهل، بی مذهب، افتاده جیگرش داره می‌سوزه و، تشنه لب، افتاده عمه جان ببین، حرومیا، دورش رو، پر کردن انقده زدن، به پهلوهاش، از مرکب، افتاده از جسم مطهرش میخواد امروز هرکس ببره سهمی باید که سپر بشم واسش وَ الله لا افارق عمّی شعر و سبک:
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ گوشه ی قتلگاه با همه بال و پرم سپر جان تو‌میشوم ای دلبرم نور چشمان من ، ای عموجان من «واحسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️ دست من جدا شد از بدنم ای عمو خاک کرببلا شد کفنم ای عمو وقت جان دادنم ، دست و پا میزنم «واحسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️ بر دل خسته ام نمانده جز اشک و آه مثل تو میشوم شهید این قتلگاه بدنم لاله گون ، گلویم غرق خون «واحسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شب پنجم محرم الحرام ۱۴۰۳ حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام و روضه ی قتلگاه 🏴بند اول عمه بذار برم که،عمو غریب و تنهاس عمو اسیر چنگه،گرگای توی صحراس طاقت ندارم عمه،یه لحظه هم بمونم واجبه رفتنم که،خوده بابامم اینجاس میبینی عمه،عموی من رو،که رفته از حال میبینی عمه،چقدر شلوغه،اطراف گودال یکی با نیزه،میزنه عمه،یکی با شمشیر یکی با سنگ و،یکی عصا و،اونیکی با تیر باید برم پیشه عمو تا نشده،سر از تنش جدا عمو حسین جان 🏴بند دوم غصه نخور عمو که،منم برا تو یاور غمت نباشه که من،هستم برات یه لشکر دورو برت یه لشکر،نیزه و تیر و خنجر غصه نخور عمو که،خودم برات میدم سر رهام کن عمه،که سمت گودال،باید برم من ببین عمومو،خسته و بی حال،باید برم من ببین عمومو،میونه جنجال،باید برم من ببین عمومو،خونی و پامال،باید برم من خون حسن میجوشه توی این رگام،عمه بذار برم عمو حسین جان 🏴بند سوم آوردی شمشیرو تا،سر کیو بِبُری؟! جای سرش تو باید،دست منو بِبُری آوردی خنجر و تو،برای حنجر کی؟! باید بیای گلوی اِبن الحسنو بِبُری مگه میذارم،ای بی حیا رو،سینش بشینی مادرش اینجاس،خواهرش اینجاس،اگه ببینی مگه میذارم،پا رو دله خواهرش بذاری مگه بمیرم،خنجرو رو حنجرش بذاری عمو حلالم کن که عبداللهِ تو،شده فدات عمو عمو حسین جان ۱۴۰۳/۰۳/۱۷ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ✍️کربلایی سعید نوروزیان
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه رفته - سمت گودال عبدالله هم - رفته از حال مثل قاسم - غرق خون شد دستش به پوست - آویزون شد حیف از دستاش، بریدنش / حیف از سینش، دریدنش می دید جسم عموشو که / رویِ خاک می کشیدنش ای یادگار مجتبی ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای آخرین - یارِ عمو می گیری با - خونِت وضو دوختن تو رو - آخ به عموت فواره زد - خون گلوت پیش چشم خیسِ عمو / سینت رو میشکنه عدو آه از گودال و ماجراش / از خنجرِ زیرِ گلو ای یادگار مجتبی ۴ ✍
ای وای   ای وای ازدنیا بریدش و میدون رفت ای وای    ای وای دستش و کشیدش و میدون رفت ای وای  ای وای عمو شو تنها دیدو میدون رفت ای وای  ای وای زیر دست و پا دید و. میدون رفت  یتیم بودو ولی عمری سایه ی عمورو برسرداشتو با عمو بود یازده سال هر جایی که قدمی بر داشتو اما حالا می بینه که عموشو افتاده توی گودال می بینه که داره می ره روبه روش عمو حسینش از حال عمو جونم   عمو جونم    عمو جونم     عمو جونم    عمو جون ای وای   ای وای می بینه  عمو شو از پا افتاد ای وای ای وای وسطه لشگری تنها افتاد ای وای    ای وای می بینه که دهنش پر خونه ای وای    ای وای می بینه عموشونیمه جونه حرمله خیر نبینی که نفسش با تیره تو بند اومد همه دیدن شمر بد ذات توی گودال با یه لبخند اومد بی حیا با خنجر کند انقدر بازی نکن با حنجر پاتو بردار از رو سینه که بوسیده این جارو پیغمبر ای عمو جون    ای عمو جون  ای عمو جون ای عمو جون ای عمو ✍
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ای عمو جانم ای نور چشمان من بفدای تو گردد سر و جان من غیر تو نامی نیست ، بروی لبهایم آخرین سرباز ، روز عاشورایم «یا حسین» ◾️◾️◾️◾️◾️ پیش چشمان تو دست و پا میزنم یاس قامت کمان را صدا میزنم کن نگاهی بر این ، پیکر خونینم مادرم یا زهرا ، تو بیا بالینم «یا حسین» ◾️◾️◾️◾️◾️ نذر من هم برایت ادا شد عمو جان من در ره تو فدا شد عمو من شکسته جسمم ، من شکسته بالم پدر مظلومم ، آید استقبالم «یا حسین» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
غرق عذابم ، خیلی خرابم ، نشسته غم به استخونم  می‌خوام براتون ، با دل پر خونِ ، روضه ی عبدالله بخونم  روضه ی مَردی کوچک ، یا ظاهراً یه کودک بچه ای که رو قلبش ، عشق عمو شده حک رو تَل ، کنار عمه زینبش از غصه می‌زد بال بال آخر ، طاقت نیاورد و رِسونْد خودش رو بین گودال جانم حسن حسن جان  چه پریشون حال ، دوید توو گودال ، تا خودش و بِده نِشونِش مثل یه سرباز ، رفته سرافراز ، برا دفاع از عمو جونش دشمن و زابِرا کرد ، تا عمو رو صدا کرد برا عمو سپر شد ، تا پای جون دفا کرد سوی ، عمو که رفت کرببلا شد غرق حیرت ای جان بوی ، حسن گرفت سرتاسرِ اون قتلگاه و یک آن جانم حسن حسن جان  شد مثل دلدار ، مثل علمدار ، دستش جدا شد وقتی از تن با چشم گریون ، می‌گفت عموجون ، امانتِ حسن رو کشتن گریونه کُل افلاک ، میون خار و خاشاک  میشه تنش یکی با ، تن عمو روی خاک جسمش ، طوری یکی شد با وجود بهترین عبدالله! انگار ، عاشق ترین فداییِ حُسینه این عبدالله! جانم حسن حسن جان  ✍بهمن عظیمی