eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Taheri_Moghadam.mp3
4.14M
منم اون عاشقِ بارون.. #✨سینه_زنی و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ کربلایی جواد مقدم•✾• مثه باغی که گُلاش خشکیده از قحطیِ آب حسرت یه چیکه بارون همه رو بُرده به خواب خوابِ بارون که میریزه از چشایِ آسمون هدیه میده زندگی رو به گُلایِ نیمه جون یا بن الحسن‌کجایی من آمدم گدایی منم اون عاشقِ بارون،که بهار رو دوست داره حتی واسه دیدنِ تو، انتظار رو دوست داره منم اون عاشقِ بارون، تو کویرِ بی کسی که تو خلوتِ نگاهش، پُرِ از دلواپسی یا بن الحسن‌کجایی مُردم از این جدایی منم اون عاشقِ بارون، تشنگی بَهونمه تَرَکایِ رویِ قلبم، همیشه نِشونمه منم اون عاشقِ بارون، که بریزه رو تنم با همه وجودم اسمِ تو رو فریاد میزنم یابن الحسن‌کجایی کی میشود بیایی منم اون عاشقِ بارون، از نگاهِ آسمون دعایِ فرج بخونم، تو مسیرِ جمکَرون منم اون عاشقِ بارون،واسه دیدنِ بهار دل و پاییزی نبینی، باز دوباره بی قرار یابن الحسن‌کجایی ما آمدیم گدایی
1. زیارت نامه حضرت موسی مبرقع ع.mp3
5.62M
مراسم شب شهادت امام موسی کاظم ( علیه السلام ) در محل امامزاده حضرت موسی مبرقع (علیه السلام ) : (علیه السلام ) 🎤 آستان مقدس حضرت موسی مبرقع (علیه السلام ) به همت جواد افشانی
مداحی آنلاین - بیا دلدار من - جواد مقدم.mp3
5.72M
💥سبک: 🎙مداح: 🌷 (عج) به لب دارم فقط بیا یَابنَ الحسن زِ دنیا خسته ام پس کِی میایی یا اباصالح سبو بشکسته ام پس کِی میایی یا اباصالح همه شب منتظر در انتظار دیدن رویت به رَه بنشسته ام پس کِی میایی یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح خرابم من خراب ، بیا بر من بتاب خمارم ساقیا بده جام شراب نذاره زندگیه من خراب بشه شدم عبد تو و محو نگاهت یا اباصالح شدم بیچاره ی چشم سیاهت یا اباصالح نمیدانم کجا هستی ولیکن هر کجا هستی بُوَد دست علی پشت و پناهت یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح کجایی دلبرا ، نجف یا کربلا دعا کن تا شوم مقیم روضه ها ببین در انتظارم تا بیایی یا اباصالح و تنها تکیه گاه من شمایی یا اباصالح عجب حال و هوایی داره با تو کربلا رفتن بیا تا با تو گردم کربلایی یا اباصالح اباصالح ، اباصالح ، اباصالح 💥
مداحی آنلاین - جمعه‌ ها دارن میگذرن - میثم مطیعی.mp3
4.69M
💥سبک: 🎙مداح: 🌷 (عج) جمعه‌ها دارن می‌گذرن می‌گذرن با غم‌های تو عاشقات کم کم جون میدن پیر میشن آدم‌های تو الهی منم موسپیدت شم توو این ناامیدی امیدت شم ینی میشه من هم شهیدت شم؟ یا مولا «یا مولا یا مهدی، یا مولا» ها دارن می‌گذرن میگذرن با غم‌های تو خوشبحال دیوونه‌هات ما کجا و دنیای تو شده زندگی بی تو بی سامون ببخشید که از ما شدی دلخون تو رو یادمون رفته آقاجون یا مولا «یا مولا یا مهدی، یا مولا» جمعه‌ها دارن می‌گذرن میگذرن با غم‌های تو منتظر اونه که یه روز جون بده آخر پای تو چی میشه پر از عطر رویا شم توو آغوش تو غرق دریا شم برات مثل بحرالعلوم باشم یا مولا «یا مولا یا مهدی، یا مولا» شاعر: رضا یزدانی 💥
2. روضه.mp3
9.4M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَعدِنُ التَّنزیل مراسم شب شهادت امام موسی کاظم ( علیه السلام ) در محل امامزاده حضرت موسی مبرقع (علیه السلام ) : ( علیه السلام ) پخش زنده از شبکه نور ۲۹ اسفند ماه ۱۳۹۸
حاج‌محمود_کریمی_تنها_شدم_تنهاترین_حال_منو_امشب_ببین_.mp3
10.78M
🔊 📌 سبک 📝 تنها شدم تنهاترین حال منو امشب ببین 👤 حاج‌محمود ▪️ویژهٔ شهادت 📋 تنها شدم تنها ترین، حال منو امشب ببین ✔️  / حاج محمود کریمی ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تنها شدم تنها ترین حال من و امشب ببین دلتنگتم ای نازنین ای نازنین ای وای حسین غمت روضه خون شبهامه دیگه اخر نفسهامه هنوز عاشورا تو چشمامه حسین نوحه ی رو لبهامه هنوز پیروهن تو دستامه عزات یک سال ونیم که باهامه عزام مصیبت کوفه و شامه دلم برا حرم خونه چشام مثه جگرم خونه مثه یه کبوتر زخمی هنوز رو بال و پرم خونه خودم گلای حرم و اوردم خودم بجای همه کتک خوردم خودم برا یکی یک شون مردم تو کوچه ها یه بی حیا می دیدی از رو نیزه ها که خواهرت میزد صدا می زد صدا ای وای حسین سر بی بدنت و دیدم تن بی کفنت و دیدم بالا سر بدنت دعوا سر پیراهنت و دیدم شهید شدی یا گلوی خشکیده چشام رگای بریده ات و دیده لبام دونه دونشون و بوسیده تا سر جدا شد از بدن گودال تو شد قبر من مردم برات ای بی کفن ای بی کفن ای وای حسین وای بد حالم شکسته بالم می دونم امشب میای دنبالم تو رفتی و بی تو زندگی برام عزاب شد تو رفتی و زینب ذره ذره اب شد تو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد این پیراهن چقد می ارزه بیاد گودال تنم می لرزه تو رفتی و نیزت قاتل من و رباب شد تو رفتی و گردن بند خواهرت طناب شد تو رفتی و دنیا روی سر من خراب شد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 🎤 چه حالی، احسن الحال است چه خیری اول سال است ؟ عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است ... هر آن کس زد صدا در زندگی باب الحوائج را علی رغم تمام مشکلاتِ خود ، خوش اقبال است کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است ! همین که نام او در خاطر بیمار می آید طبیب از راه می آید ، شفایش هم به دنبال است همیشه کار سائل ها ، تمنا از کریمان است کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و... زن افتاده به سجده ، نزد معبودش سبک بال است کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟! به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است ... چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟! چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟! چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون ؟ تکان که می خورد پایش ، تمام روز بدحال است .. شاعر: آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد ؟ بردند چرا مثل غریبان بدنش را این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را این هفت کفن روضه ی گودال حسین است ای کاش نیارند برایش کفنش را نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت مدیون حصیرند مرتب شدنش را شاعر: ۲۹ اسفند ماه ۱۳۹۸ ، اجرا در قم و محل امامزاده به همت جواد افشانی
❣﷽❣ 🏴 (ع) 🍁 دارم آروم ‌آروم آب میشم آخه اجلم نزدیکه شب و روزا بی‌تاب میشم شب و روز من تاریکه باهر آه من مهتاب ناله میزنه به حال دلم دل سیر گریه میکنه شبایی که من دارم سجده میکنم روی گردنم زنجیر گریه میکنه دیگه نفسم بند اومد آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه 🍁وای از غربت، وای ازغربت چه‌جوری بگم دردامو به خدا سراپا دردم با چشای تارم دارم دنبال عصا میگردم تازیونه وقتی رو بال من نشست فهمیدم چرا دست مادرم شکست سرخه گونه‌هام مثل مادرم شدم آخه دست سنگینی چشم من رو بست دمِ آخری دلتنگم حال و روز من ‌معلومه چی میشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه 🍁وای از غربت، وای ازغربت صورتمو که میذارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا ذکر عمه جانم شد وامحمدا وقتی بچه‌ها بودن زیر دست و پا من فدای اون شاه بی‌سپاهی که رأسشو زده دشمن روی نیزه‌ها چه‌جوری بگم میبردن سر آقا رو نامردا جلوی چشای زینب کوچه به کوچه واویلا 🍁وای از غربت، وای ازغربت 🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. با موضوع شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای دلشکسته در دل صحرا ،امامنا عمری اسیر ِ غربت عظمی' ،امامنا می دانم از گناه من ِ شیعه خسته ای دل بی قرار ِ داغ حرم های بسته ای بنگر به درد بی کسی ِ دائمی ما باب الشفاءِ شیعه ی تو بسته شد بیا بنگر گرفته حال و هوای تمام شهر تنها ظهور توست امان از بلای دهر این روزها که از غم شیعه مکدّری صاحب عزای حضرت موسی بن جعفری پیش ضریح حضرت معصومه و رضا برپا نموده ای تو فقط مجلس عزا یا کاظمین رفته ای و پیش غربتش جاری شده ست اشک تو بر روی تربتش می نالی از مصیبت دستان بسته اش در بین کُند و سلسله،ساق شکسته اش هر روز و شب شده تن مجروحش آشنا با ضرب تازیانه ی سندی بی حیا آخر دوای جدّ تو زهر جفا شده از شرّ ظلم و کینه ی هارون رها شده از چه امام ِ رافضی اش خوانده دشمنش آثار کند و سلسه ها مانده بر تنش آقا به حقّ کشته ی قَعر ِ سُجون بیا از بند ظلم،شیعه ی خود را رها نما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) نثار روح برادرِ تازه درگذشته ی شاعر محترم ، فاتحه و صلوات .
شور3.mp3
6.17M
🎙 کربلایی علی اکبر حائـــری مینویسه اشکام با دوات گریه زندگیم فدای سیده رقیه طرفداره پر و پا قرص ابالفضل علمداره قَدَره چون نوه حیدر کراره و در افتادن با قدرتش خطر داره علمداره علمش همون حجابی که به سر داره چون سیاهه چادرش کعبه سیاره میره تا ابرهه رو زِ پا دَرارِه تا وقتی زندم و نفس میکشم نفسم به روضه تو بنده اون قدر توی روضه هات می‌بارم پدرت راضی بشه بخنده یارقیه سادات « رفتنم به جنت بی حساب کتابه تا طرف حسابم حضرت ربابه هواخواهه همهٔ سینه زنای حضرت شاهه کسی با محبتت نمیره بیراهه هرکی نشناسه مقامات شو گمراهه به همراهه اصغرش یاور ما سر بِزَنگاهه روضه هاش برای ما اگر چه جان کاهه روز محشر به شفاعتم گواهه برای عاقبت بخیریم فقط این ارادت به شما جوابه مطمئنم رضایت حسین در گِرو رضایت ربابه علی الاعلی مولانا علی « .
@ALIAKBARHAERI(3).mp3
4.71M
🎙 کربلایی علی اکبر حائـــری گرگا روی جسمت، راحت گریه کردند ماهی های دریا، واست گریه کردند خاکا جای پیرهن، پوشوندن تنت رو پُر کردن برا تو، جای پیرهنت رو -وحوش گریه کردند... دریاها واست با خروش گریه کردند -سمـا گریه کردند... اهل عالم از این عزا گریه کردند -غروب روضه خوندند... نیزه ها واسه‌ تو خوب روضه خوندند -سیوف روضه خوندند... نوکرها از روی لهوف روضه خوندند «صل الله علیک یا اباعبدالله، یا اباعبدالله، یا اباعبدالله، یا اباعبدالله» توی شیب گودال، ریختن رو سر تو خنجر می کشیدند، روی حنجر تو وقتی زنده بودی، سمت خیمه رفتند بعدش پیش زینب، جونت رو گرفتند -فرات لطمه میزد... زینب توقتلگاه برات لطمه میزد -رُباب لطمه میزد... سکینه با دلِ کباب لطمه میزد -سنان خنده میکرد... خولی به اشک عمه‌جان خنده میکرد -سنان خنده میکرد... شمر ملعون به کاروان خنده میکرد «عمّه جانم ، عمّه جان قد کمانم ،عمّه جانم،عمّه جان نگرانم» .
Gomnam-Haftegi950126[03].mp3
8.94M
🌙 از ادعیه 🌙 🔊 اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی  ناحيه مقدّسه به دست شيخ ابو القاسم رحمه الله اين دعا در ايّام رجب صادر شده:   اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فِي رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الثَّانِي وَ ابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَيْكَ خَيْرَ الْقُرَبِ يَا مَنْ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ وَ فِيمَا لَدَيْهِ رُغِبَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُيُوبُهُ فَطَالَ عَلَى الْخَطَايَا دُءُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزَايَا خُطُوبُهُ يَسْأَلُكَ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ وَ النُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَ مِنَ النَّارِ فَكَاكَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمَّا فِي رِبْقَتِهِ فَأَنْتَ مَوْلايَ أَعْظَمُ أَمَلِهِ وَ ثِقَتِهِ [ثِقَتُهُ ] اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِمَسَائِلِكَ الشَّرِيفَةِ وَ وَسَائِلِكَ الْمُنِيفَةِ أَنْ تَتَغَمَّدَنِي فِي هَذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْكَ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ إِلَى نُزُولِ الْحَافِرَةِ وَ مَحَلِّ الْآخِرَةِ وَ مَا هِيَ إِلَيْهِ صَائِرَةٌ
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون پیام تسلیت فرمانده ناحیه مقاومت بسیج فلاورجان ،خبر درگذشت حجت الاسلام والمسلمین محسن شریعت فرزند گرامی مرحوم ”آیت الله صفرعلی شریعت ” موجب تأسف، تأثر فراوان و تألم خاطر اینجاب شد. ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به خانواده معزز شریعت ومردم شهید پرور شهرستان فلاورجان از درگاه خداوند منان و رحمان برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی، آمرزش و علو درجات و برای خانواده خدوم و انقلابی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسألت دارم. سرهنگ پاسدار جواد فصیحی
✍️ بیشتر از دو سوم از رجب گذشت ...و هنوز بعضی از ما، از این ماه، برای حمام کردنِ روحمان، استفاده نکردیم! و هنوز روحمان، وزن سنگین چرک‌های قبل از رجب را، با خود بدوش می‌کشد ...این رسم همه‌ی مهمانی هاست ؛ برای حضور در مهمانی، اول استحمام می‌کنند، و بعد خود را می‌پیرایند و می‌آرایند ... رجب فصل استحمام است؛ فصل سبک شدن ... باید این تسبیح، به آخر نرسیده، تطهیر شویم. خدای مهربانم کمکمان کن تا بتوانیم از فیوضات ماه پربرکت رجب بهره‌مند شده و در نتیجه عمل به خواسته‌هایت از یاران خاص مولایمان( امام زمان عج‌الله) شویم و در رکاب ایشان نائل به مقام رفیع شهادت و رسیدن به رستگاری کامل ..... ملتمس دعای خیر همه‌ی شما عزیزان هستیم
. 🎤 عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست محسن عرب خالقی . مشکل گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج» پر می کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته محمد فردوسی .
. علیه‌السلام 🔹یوسف فاطمه🔹 ای بنای حرم عدل و امان را بانی ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی تو اَمینُ‌اللَّهی و بر درِ بیتُ‌الشَّرَفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک، از تماشای رُخت دست دهد حیرانی تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه، گیتی از سیل حوادث بشود توفانی گردش چشم تو و گردش افلاک یکی‌ست نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی.. که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود روح قدسیِ تو در کالبد انسانی جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی از لب لعل تو، انوار هدایت جاری‌ست ای سحاب کرمت، در همه‌جا بارانی ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را می‌خوانند شجر طیبه در معرفت قرآنی حبس و تبعید به فتوای تو محبوب‌تر است، از قبول ستم و سلطۀ بی‌ایمانی بر در قاضی حاجات مناجات‌کنان عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی آفتابی و سفر می‌کنی از شرق به غرب عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست ای نصیب تو همه بی‌سر و بی‌سامانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید نشود جلوۀ انوار الهی، فانی شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی.. «گر چه دوريم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبود در سفر روحانی» با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد عوض گریه کند دیده گلاب‌افشانی به بَرَت آمده‌ام، تا ببرم فیضی از آن جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا می‌بینی چه بگویم؟ که تو خود درد مرا می‌دانی نظری کن که «شفق» مُحرم کوی تو شود ای بنای حرم عدل و امان را بانی! 📝 .
. ‍ زیبا _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج محمدرضا طاهری ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ {(نورِ چشم ترم ، ای ز جان بهترم سویِ بابا بیا ، این دم آخرم )۲ سر به خاکِ غریبی میگذارم آتشِ زهر کین در سینه دارم بینِ زنجیر و غل جان میسپارم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ...}۲ (بال و پر بسته ام،مضطر و خسته ام)۲ ارثِ زهرا شده،دستِ بشکسته ام دیدنی گشته اینجا سوز و آهم سرِ زانویِ من شد سجده گاهم غیرِ مرگ از خدا چیزی نخواهم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ... نورِ چشم ترم ، ای ز جان بهترم سویِ بابا بیا ، این دم آخرم )۲ سر به خاکِ غریبی میگذارم آتشِ زهر کین در سینه دارم بینِ زنجیر و غل جان میسپارم رضا ... رضا ... رضا ... رضا ... 👇
علیه‌السلام 🔹حکم رهایی🔹 روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت مغنّیان خوش‌آواز و مطربان، در آن به گِرد مَسند او پای‌کوب و دست‌افشان... بگفت تا که بیاید ابوالعطا به حضور به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور ابوالعطاء که بر شعر و شاعریش درود ز بی‌وفایی دنیا زبان به نظم گشود ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری که اشک دیدۀ هارون ز چهره شد جاری چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند که شعر او تن هارون مست را لرزاند زبان گشود به تحسین، که ای بلند‌مقام! کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام خلیفه را سخنان تو داد آگاهی ز ما بگو صلۀ شعر خود چه می‌خواهی بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی مرا به حبس بود یک امام زندانی مراست یار عزیزی چهارده سال است گهی به حبس و گهی گوشۀ سیه‌چال است ضعیف گشته به زیر شکنجه‌ها تن او بُوَد جراحت زنجیرها به گردن او من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر به غیر حکم رهایی موسی جعفر چو یافت خواهش آن شاعر توانا را نوشت حکم رهایی نجل زهرا را نوشته را به همان شاعر گرامی داد بگفت صبح، امام تو می‌شود آزاد ابوالعطاء ز شادی نخفت آن شب را گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است به وقت صبح، عزیزش ز حبس آزاد است علی الصباح روان شد به جانب زندان لبش به خنده و چشمش ز شوق اشک‌افشان اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان عزیز ختم رسل را رها کن از زندان به خنده سندی شاهک جواب او را داد که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد ابوالعطاء نگاهش به جانب در بود در انتظار عزیز دل پیمبر بود که در گشوده شد و شد برون چهار نفر به دوششان بدنی بود روی تختۀ در هزار جان گرامی فدای آن پیکر که بود پیکر مجروح موسی جعفر گشوده بود ستم پیشه‌ای به طعنه زبان که هست این بدن آن امام رافضیان امام، موسی جعفر که جان فدای تنش اگر چهار نفر شد مشیّع بدنش مشیّعین تن پاک یوسف زهرا شدند ده تن، هنگام ظهر عاشورا به اسب‌ها ز ره کینه نعل تازه زدند چه زخم‌ها که دوباره بر آن جنازه زدند... 📝 .