eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5818855399524142210.mp3
4.32M
با عج ای نگاهت پر از ستاره بیا فاطــمیــه دوم با نوای حاج سـید مهدی میرداماد
‍ ، میگرده دنیا روی انگشت رقیه روزیِ دیوونه ها تو مشت رقیه از بس که دلبری کرده این شیرین زبون عموش اباالفضلو دیگه کشته رقیه چه جبروتی ، نفس عموتی دم ملکوتی ، شهزاده چه سکناتی ، عالی درجاتی دنیای باباتی ، شهزاده نوه ی زهرا ، صاحب دنیا هستیِ مولا ، شهزاده دنیامه رقیه ، عقبامه رقیه شیرین ترین اسم جهونه هستیمه رقیه ، مستیمه رقیه میسازه از گدا دیوونه عشقش توی دلم میمونه ...مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه.... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ ستاره های سیارتیم و تو زحل شیوه ی فرمانروایی تو بی بدل برای عالم و آدم سفرتون بازه کرامت تو رفته به سلطان جمل کوه سجایا ، ثانی زهرا اُنظر اِلینا ، شهبانو عجب حیایی ، عشق خدایی ملیکه ی مایی ، شهبانو جلد هواتم ، خاک پاهاتم از نوکراتم ، شهبانو دلداره رقیه ، سالاره رقیه هوای نوکراشو داره بی همتا رقیه ، عشق ما رقیه برای ما کم نمیذاره ...مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه..ـ ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ از وقتی که شدی تموم کس و کارم برا تو یک تنه سنگ تموم میذارم از بچگی پاتوقمه کنج روضه ها صدقه سرتون چه رفیقایی دارم چه رفقایی ، چه سینه زنایی چه میوندارایی داری تو چه نفسایی ، چه چایی ریزایی چه نوحه خونایی داری تو چه عَلمایی ، چه کتیبه هایی چه دیوونه هایی داری تو اعجوبه رقیه ، محجوبه رقیه معنی مطلق عفافه سایش باشه رو سر تا روز قیامت نیمه نگاش برام کفافه ...مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه.... شاعر : 👇
﷽ 🌺 خوبان🌺 شب عروسیِ خوبان، شبی دل انگیز است       سپهر دیدۀ داماد ما، گُهر ریز است عروسِ صبح سعادت، خوش و سحرخیز است فضای جشن حبیبان، محبت آمیزاست سبد سبد گل نرگس تو از بهار بیار برای آنکه بریزی بپای یار بیار ترنّم دل مهمان و میزبان، عشق است چه شادمان و غزلخوان، دوان دوان، عشق است بزرگ راز شگفت میان مان، عشق است سرود شادی یاران در این مکان، عشق است تبسم دل و دلبر به هم چه روح افزاست شب زفاف گل، آغوش عاشقان زیباست بپای عاشق و معشوق گل برافشانید عبوس را به عروس چمن بخندانید لباس شور وشعف بر تنش بپوشانید دلی که خسته و مانده ست را بجوشانید خبر خبر که جوانی ز غم شده آزاد به حجلۀ گل و بلبل قدم زده داماد عروس، حُبِّ علی را به روح و جان دارد به زیر سایۀ زهرا خوش آشیان دارد ز نور فاطمه مهری خدا نشان دارد به دست، دسته گل از گلشن جِنان دارد عروس، سوره ای از سوره های قرآن است عروس مفتخر از نور عشق و ایمان است دعا به زوج جوان کرده عاقد دیندار بزرگِ قوم شده گرم خواندن  اذکار پر از ثمر بشود زندگی شان چو انار به دختران و پسرهای پاک و هم بسیار به دست بوسیِ پیران با خِرَد «طاهر»! پدر وَ مادر خود را مبر تو از خاطر ✍ 🎤 .👇
. تو را به زمزمه و اشک های مادرتان بیا ! ظهورِ تو آقا، شفای مادرتان صدای آمدنت بین کوچه ها پیچید ببین به لرزه فتاده صدای مادرتان قنوت امشب زهرا تو را بهانه کند و یاس میچکد از ربنای مادرتان به حق چادر خاکیِّ فاطمه برگرد که مستجاب بگردد دعای مادرتان همیشه فصل دلم فاطمیه می ماند سری نمیزنی در عزای مادرتان؟ میان خیمه سبزت تو روضه میگیری تسلی دل حیدر برای مادرتان سید مهدی موسوی ..___________________________ .
. دوباره شب عاشقی اومده یه عشقی تو دلها جوونه زده باذکر یازینب ، یازینب مدد جنون دلم دیگه صد در صده آسمون از شوق نگاه فاطمه گلِ بارون داره اومده خواهر حسین و آقامون لبِ خندون داره مژده بدید ، اومده خواهر اربابِ عشق تو آسمون ، دمیده دوباره مهتابِ عشق سیدتی زینب ... ---------------- ترانه رو لبهای شیداییه شب عشقه امشب چه رویاییه مدینه شده قبله ی آسمون که لبخند زینب تماشاییه زمستونم قشنگتر از بهارشده شب دلدار اومد امشب برا قیام سرخ کربلا یه علمدار اومد فرشته ها، اومدن ازآسمون رو زمین دنیا اومد ، زینتِ حیدرو خاتونِ دین سیدتی زینب ..‌ ---------- رسیده که معنای خواهر بشه برای حسین مثلِ مادر بشه رسیده که غوغا کنه تو جهان تا که زینتِ مولا حیدر بشه ذکر یازینب روی صفحه دلم تا طلاکوب میشه با بردنِ اسم شریفش بخدا حال من خوب میشه نوکرشم ، بخدا این اوج خوشبختیه یازینبا، فرج و گشایش سختیه سیدتی زینب ... -------------- با اسمش حماسه رقم میزنیم با عشقش تو عالم علم میزنیم اگه دشمنش سمت مرقد بره زمین و زمان ُ بهم میزنیم توی گل ما عشقشو دست خدا بخدا پاشیده مدافعان حرمش دلاورن اینو دنیا دیده گفتیم علی ، پا به روی غصه وغم زدیم مدافعِ ، حرمِ حضرت زینب شدیم 👇
‌. آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است (اين حسين عاشق يكی دارد كه آن هم زينب است) نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه‌اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است ، انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می‌تپد عاشق پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آئینه‌ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا می‌خواست او را شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است (حسن لطفی)✍ .
. منتظر بودن فقط این نیست که زاری کنی یا که در ندبه به پایش اشک ها جاری کنی نیمه ی شعبان برایش شربت نـذری دهی یا که طاق نصرتی ســـازی و معماری کنی منتظــــر بودن عمــل می خواهد و مرد عمل نوکـــر آقــا !!! ، تو بایـــد آبروداری کنـــی گوش کن فریاد آقای تو هل من ناصر است در زمــان غیبتــش بایــد که عمــّــاری کنی باید عبرتها بگیـــــری از جفــــای کوفیــان نایب المعصــوم را هر جور شـد یاری کنی دوستـــان نایبش را دوستـــی می بایـــد و از تمــام دشمنــــان اعــلام بیــــزاری کنی الغرض ... بهر زمینــــه سازی روز ظهــور با تمـــام قوتت بایـــد کــه تو کــــاری کنی .
. دلِ شکسته بداند قرار یعنی چه ؟ خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟ نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر تمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟ بدست باد سحر بوی پیرهن آید نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟ فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟ ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟ کسی که طعم وصالت چشیده می داند نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟ بگفت: سیدِ بحرالعلوم کی دانید بغل گرفتن قد نگار یعنی چه؟ به یمن مقدم دلدار می شود معلوم در این زمان علم اقتدار یعنی چه؟ به خاک چادر زهرا قسم به صبح ظهور عیان شود مددِ ذوالفقار یعنی چه؟ سلام علی آل یس .
4_6039464577912015196.mp3
1.43M
با عج 🎙سید مهدی 🎤 🔊سلام های عاشقانه به امام زمان السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ وَ دَيَّانَ دِينِهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ‏ لسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ 
‍ «بسم رب الشهدا و الصديقين» ❇️ضمن گرامیداشت هفته بسيج به اطلاع مردم شهید پرور شهر پیربکران می رساند آئین عطرافشانی وگل افشانی قبور مطهر شهدای شهر روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۰/۹/۴ از ساعت ۱۴با حضور خانواده های معظم شهدا ، ایثارگران ،بسیجیان و شهروندان ولایت مدار شهر پیربکران برگزار می گردد.
. روضه حضرت زهرا(س)-(ای گل خزانم آتش زدی به جانم)* بانوای حاج حسن خلج ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم ای پرستـوی مـن مــرو ز آشیـانم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا بعد تو بـه عالـم مـن دلخــوشی نـدارم بی تو بـا کـه گـویم غم‌هـای بی‌شمـارم من کـه در مدینـه غـریب و بی‌نشــانم یــار قــد کمـانم بشنــو تــو التمـاسم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا یار نیمه‌جانم نگاهت به درد من باشد طبیب با دل شکسته بخوانم شب تا سحر امن‌یجیب ای صفای خانه شبانه بـار سفر را بسته‌ای یار قد خمیده شهیده گمانم از من خسته‌ای بود و هستم مروتو ز دستم مرووای از این جدایی مانده کنج سینه غم‌های بی‌حسابم بی‌تـو در مدینـه سـلام بی‌جـوابم ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا آسمان چشمم شد غرق در ستاره مـاه در خسـوفم کنم تو را نظاره ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا کی رود ز یادم غم تـو ای مانده بین کوچه‌ها کس خبر ندارد ز داغت با من چها کردی چها کی رود ز یادم که سیلی هست تو را گرفته بود کی رود ز یادم که زینب دست تو را گرفته بود بود و هستم مرو تو ز دستم مرو وای از این جدایی شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/96/11/2586_1396115181759_4675483.mp3
. ای یار سفر کرده به سوی همه برگرد سوی همه از کوی شه علقمه برگرد از کوی شه علقمه با زمزمه برگرد با زمزمه یاعلی یا فاطمه برگرد برگرد به پایان برسد این غم هجران مانند کویریم بیا حضرت باران ای حضرت باران به تو سوگند غمینیم ای خیر فراوان به تو سوگند غمینیم ای عشق نمایان به تو سوگند غمینیم ای منشا قرآن به تو سوگند غمینیم از بسکه غمینیم و دل غم زده داریم خو کرده به درد و غم هجران نگاریم هجران نگار به سفر رفته غم ماست آغوش پر از مهر امامانه کم ماست نامش همه ذکر شب و روز و دم ماست برپایی روضه به هوایش حرم ماست مبهوت جلالش شده در زمزمه هستیم ما منتظر منتغم فاطمه هستیم... عج
. من و جدا شدن از کوی تو خدانکند خدا هر آنچه کند از تو ام جدا نکند امان نداد مرا این غم و بجان افتاد میان سینه ام این درد بی امان افتاد برا ولی نعمتمون میخوایم امشب ناله بزنیم به راه روی زمین مینشینم و خیزم نمانده چاره که آتش به استخان افتاد این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد میان اهل بیت همرو مصموم کردن بجز اباعبدالله و حضرت صدیقه {شمشیر که فرق مولا رو هم شکافت زهرآلود بود} اما این زهری که به امام رضا دادن یه چیز دیگه ای بود روایت نوشته سه دونه انگور مامومن ملعون به حضرت داد تا تو دهانش گذاشت دیدن دست روی جیگرش گذاشت سریع عباشو روی سرش کشید شیخ صدوق نوشته حضرت پنجاه مرتبه روی خاک ها نشست گاهی صدا میزنه آه جگرم گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم اما وقتی محکم روی زمین میخورد میگفت آه مادرم چنان به سینه خود چنگ میزنم از آه که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد کشیده ام به سر خود عبا و میگویم بیا جواد که بابایت از توان افتاد بیا جواد که از زخم زهر میپیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد اباصلت میگه دم در کاخ مامون ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرمود اگر دیدی عبا رو روی سرم کشیدم دیگه کار از کار گذشته تا در باز شد دیدم امام رضا بیرون اومد عبارو رو سر کشیده با چه سختی اومد تو خونه فرمود اباصلت همه درهای حجره رو ببند کسی به دیدنم نیاد اما لحظاتی بعد دیدن یه نوجوان مه سیمایی لباس عزا به تن کرده از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست اما از وی تعجب پرسیدم آقا همه درهای حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدی؟ فرمود اباصلت خدایی که در یک آن در یک چشم به هم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست منو از در بسته وارد کنه؟ درسی تو این روضه هست حواسمون باشه اگر زیر دستمون کسی کار میکنه از امام رضا یادبگیریم همیشه سفره مینداخت با کنیزا و کارگرا با هم سر سفره مینشستن اما این لحظات آخر دیگه حضرت رو پا نبود این لحظات آخر مثل شخص مار گزیده بود تو حجره هی به خودش میپیچه اما اباصلت میگه حضرت پرسید بگو ببینم غلامها غذا خوردن؟ گفتم آقا جان اینا نمیتونن دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن همیشه با شما سر سفره نشستن آقا جان امشب یه لقمه هم سر سفره ما بذار یه لقمه که زندگی مارو عوض کنه همیشه ملازم شما بشیم میگه آقا همه توانشو جمع کرد خودشو آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه کرد که غلامها راحت غذا بخورن همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کرد روی زمین افتاد حالا اباصلت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم سمت حجره امام رضا همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همه جونشو جمع کرد دوان دوان اومد تا جلو در دست گردن آقازادش انداخت تو بغل جواد رو زمین افتاد آی اهل روضه... یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوونشو رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد اما شیخ حر میگه اباعبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوونشو یه جوری قطعه قطعه دید حسین جون از همه بدنش رفت جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد دو زانو دو زانو، دست به زمین داره میاد این روضه امشبه اما باقیه این غزل خیلی قشنگه دلمونو یه جای دیگه میبره بیا جواد که از زخم زهر میپیچم شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهای بیابان به خیزران افتاد بروی ناقه عریان نشسته خوابیده و غرق خواب پدر بود ناگهان افتاد حق این یه بیتو باید خوب ادا کنیا گرفت پهلوی خود را میان شب ناگاه نگاه او به رخ مادری کمان افتاد دوید بر سر دامان نشست و خوابش برد تا که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و به هر دو گنه زهراترین نشان افتاد بعد این بیت دیگه اصلا روضه خون نمیخواد رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد که کار پنجه زبری به گیسوان افتاد آه... تا اومد اول حرفشو رفت با سر بریده عمو زد دوباره ناله ای آمد عمو بدادم رَس دوباره راس ابالفضل از سنان افتاد... حسین... ‍ ‍ 🍂خراسانی بود، شغلش تجارت، دلش دوستدار اهل بیت. آمد پیش خدمتکار امام. گفت: بیا جایمان را عوض کنیم؛ از امروز، من خدمتکار امام، تو صاحب همه دارایی من. قبول؟! 🍂خدمتکار گفت: باید اجازه بگیرم. صبر کن تا خبرش را بیاورم. آمد پیش امام. گفت: اگر روزی خدا شرایط خوبی پیش رویم بگذارد، شما مخالفت خواهید کرد؟ شنید: من حتی از اموال خودم به تو میبخشم، پس چطور مانع بخشش دیگران شوم؟! 🍂خدمتکار اصل قصه را تعریف کرد. امامش قبول کرد. خوشحال رفت تا خبر را به تاجر خراسانی بدهد؛ هنوز بیرون نرفته بود که باز صدای امام زمانش را شنید: «به پاس خدمت هایت، پندی به تو می دهم. بعد باز هم اگر خواستی بروی، برو! » برگشت، 🍂دوباره نشست تا پند مولایش را بشنود. امام صادق علیه السلام فرمود: « ... روز قیامت، شیعیان ما وابسته به ما هستند. آن روز، هر کجا که ما برویم، آن ها هم خواهند آمد.» 🍂خدمتکار گفت: «پس من از پیش شما جای دیگری نخواهم ر
. من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند .
. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها اُم ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشته است خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت ــــــــــــــــــ .👇
. بیا ببین دلِ غمگینِ بی‌شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی‌حرم چِه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه‌زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه‌گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا ببر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌ی ما شنیده‌ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را ** چرا بُرید سرت را به رویِ دامن من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لب‌ها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت 🔸شاعر: .............. بساطِ سینه‌زنی را خودش فراهم کرد مرا مُقیمِ حرم... آشنای پرچم کرد غریب بود ولی تا غریب دید مرا مرا رفیقِ لُهُوف و غمِ مُقَرّم کرد چقدر فاصله از او گرفتم امّا او دوباره فاصله را با نگاهِ خود کم کرد "من و جدا شدن از کوی او خدا نکند" برای دم زدن از او خدایم آدم کرد دوباره اسمِ حرم آمد و شکسته دلم دوباره اشکِ مرا شاهِ تشنه مَرهم کرد یکی یکی همه‌یِ زخمها شده ترمیم وَ زخمِ تازه ‌جوان قدِّ آسمان خم کرد خدا کند نچشی طعمِ داغِ تازه جوان به روی تکّه حصیری تنی مجسّم کرد چه کرده نیزه و قیچی و خنجر و شمشیر نمی شود بدنت را علی سَرِهم کرد به عزّت و شرفِ لا اله الا الله به وقتِ بردنِ جسمِ تو ندبه قلبم کرد .
. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•●. *ببین فاطمه کارش به کجا رسیده، میخواد خبر از حالش بده، ببین چه حالی شده علی...* فردا غروب میروم آماده شو علی کم کم برای سخت ترین روزهای سخت دشواریِ تحملِ روزِ حسین را آسان نمی کند مگر این روزهای سخت *دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره...* دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت بلبل به ناتوانی من گریه می‌کند *بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان...بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟ اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن می‌کرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت...* ــــــــــــــــــ 👇
991025-Babolharam-bani-fateme-roze3.mp3
1.33M
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمه
. . زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا یه خونه می سازم دوباره برا تو (روضه) 🎤 با نوای حاج مجید بنی فاطمه ✅شب چهارم دوم یه خونه میسازم دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هات و یه خونه میسازم که توش غم نباشه یه خونه که قدت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش جای پا نیست یه خونه میسازم درش گُر نگیره که آتیش هیزم به چادر نگیره بخون از تو چشمام تو شرمندگیم و بمون تا بسازم بازم زندگیم و یه خونه میسازم برات ای بهارم همون اول از در میخ و در میارم یه خونه که دو رو برش خار نباشه رد دست خونیت رو دیوار نباشه میبینی به گریه دیگه کارم افتاد درِ خونه من روی یارم افتاد نرو یار حیدر ببین زندگیم و سوزوندن یه روزِ علی مُرده باشه که سینت بسوزِ بسوزِ همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی اگه محسنت رفت می مونی به یادش سه ما دیگه می خواست به دنیا بیادش نرو یار حیدر
991025-Babolharam-bani-fateme-roze2.mp3
3.81M
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _با نوای حاج مجید بنی فاطمه
4_5789791987192300318.mp3
7.17M
. زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا یه خونه می سازم دوباره برا تو (روضه) 🎤 با نوای حاج مجید ✅شب چهارم دوم