eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فدای چادرت.m4a
5.7M
⚫️ فدای چادرت مادر جان 🎙مداح: علیرضا طاهری شاعر: زهرا آراسته‌نیا✍ 🔷 بند اول فدای چادرت مادر جان نگاهی کن به ما تو قلبمون برات مادر جان حرم شده به پا میپیچه عطر سیب با اسمت میون روضه ها چه خوبه اربعین با اذنت بریم به کربلا مدیون به بودن شما مدیونم به بودن شما یه نگات باشه جونمو هم میدم تا چیزی میخوام میگی که بخشیدم از توی روضه‌ت گل اشک‌چیدم من بهشتو توی مجلست دیدم مددی زهرا ، مددی زهرا مددی زهرا ، مددی زهرا 🔷 بند دوم میمیرم از غمت یا زهرا میمیرم از غمت دلم رو زد گره دست حق به تار پرچمت میباره رو سرم، کل عمر دعای نم نمت شفای زخم دل محتاجه به لطف مرحمِت خوشحالم ازینکه دارمت خوشحالم ازینکه دارمت با ولایت من مثل تو میمونم از علی واسه ی همه میخونم راه تو حقه من اینو میدونم میگذرم حتی تو راهت از خونم مددی زهرا، مددی زهرا مددی زهرا مددی زهرا ✍ .
63a8c579ef98257d6b008bf7.mp3
4.92M
‍ . 🎤 بغض زمینیا شکست و تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سر امام فاطمه الصلاة الصلاة الصلاة قامت میبندن به نمازش الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش الله اکبر شیرین ترین روزای زندگیمو ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی دیدی چطور تموم دلخوشیمو ازم گرفتن حیدر و این همه غم یا رب ارحم ... دارم میمیرم از خجالت الله اکبر از این امت دارم شکایت الله اکبر اللهم ان هذه امتک و ابنت عبدک و ابنت امتک آیه های سوره کوثر زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک نزلت بک حیدر و این همه غم یا رب ارحم ... لا نعلم منه الا خیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسید وقت تکبیر آخر الله اکبر خدا دیگه تمومه کار حیدر الله اکبر نفسی علی زفراتها محبوسه یا لیتها خرجت مع الزفرات 🎤 #️⃣ #️⃣
. ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه بر شام تار ِ شیعه سحر یابن فاطمه هر جمعه در هوای ظهور تو مانده‌ایم امّا نیامد از تو خبر یابن فاطمه حق را شکست داده سپاه ِ نفاق وظلم کی می رسد زمان ظَفَر یابن فاطمه از دست ِما مقیم بیابان شدی، ببخش برگرد بین شیعه دگر یابن فاطمه بنگر که روبه روی حسن روی مادرت نیلی شده ست بین گذر یابن فاطمه در پشت درب خانه تو را می‌زند صدا با سوز و آه و دیده‌ی تر یابن فاطمه بین گدازه‌های در ِ نیمه سوخته بر سینه‌اش نشسته شرر یابن فاطمه روی ضریح ِ سینه‌ی او، میخ داغ ِدر از خود به جا نهاده اثر یابن فاطمه او شد سپر برای علی و برای او محسن شده ست همچو سپر یابن فاطمه بشکسته است شاخه‌ی طوبا و از برش روی زمین فتاده ثمر یابن فاطمه با دست بسته خوانده تو را مرتضی بیا ای مرهم شرار جگر یابن فاطمه (عبدالمحسن) 🔆
. دیگه شبای آخره صدای مادر نمیاد مادر میخواد دعا کنه ببینیم اینبار چی میخواد * یه عمریه مادر ما وقتی خدا خدا میکرد همیشه تو نماز شب مردم و هی دعا میکرد * یه دستشو برده بالا یه دست به پهلو میزاره زیر لب آروم میخونه تاب و توانی نداره * میگه بیاین با هم دیگه دستا رو بالا بگیریم من یه دعایی میکنم همه با هم آمین بگین * دعای مادرم اینه میگه خدای مهربون منو ببر از مدینه مرگ منو زود برسون *** من از غریبی علی خون جگر مدینه ام ز بعد ماجرای در هنوز میسوزه سینه ام 👇
. اگرچه بر غم و دردم، دوای دائم نیست مریض عشق تو هستم، علاج لازم نیست به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست خودت در اوج گناهان صدا زدی که بیا ببخش، پرده دَری های من مداوم نیست بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست کنون که راه حرم ها به روی من بسته است کسی به فکر پناه ِگدای ِنادم نیست بلای توست که دُورِ ضریح ها خلوت و جای آن همه زائر، بغیر خادم نیست مرا دعای شهیدی به هیئت آورده چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟ **** دوباره دختر زهرا به دردسر افتاد دوباره دل به دل بیقرار کاظم نیست اسیر روضه ی معصومه ام که چون زینب به دور محمل او لشکری مهاجم نیست -همانکه خورده کتک از همه اراذل شهر همانکه صورت او خالی از علائم نیست- سری مقابل زینب به زیر پا افتاد سری که بر نوک نی، حنجرش مقاوم نیست ✍ .
. ▪️روضه برای مجلس ختم مادر روضه وفات خانوم ام البنین *امشب فقط یه نفر میتونه روضۀ عباس بخونه ... اونم مادرِش ام البنینِ ... هر کی اومدِ امشب هم روضۀ عباس بشنوه . هم روضۀ حسین بشنوه ... امشب فقط یه نفر روضه میخونه ... هیچ صدایی محزون تر از صدای مادرانه نیست ... اگر مادر زبون بگیره زمین و زمان میلرزه ... دلِ سنگ آب میشه .... اگه مادر زبون بگیرِ ... دشمنا با گریۀ ام البنین گریه می کردن ... سنگ دل ترینِ آدما تو مدینه وقتی رد می شدن میدیدن دارِ به سینه ش میزنه هی می گه بُنیَّ .... امشب تو هم ناله داری بزن .... فاطمیه دارِ تموم میشه ها .....* امِ بنینم من نه، امِّ بی‌بَنینم یعنی برایم دیگر اَبنائی نمانده دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر *یه روز خونم شلوغ بود ... حسین بود حسن بود عباس بود الان دمِ آخری هیشکی نیست این لحظه های آخر سرَمُ به دامن بگیرِ ... آخ بمیرم برات ....* _________ دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر این آخرِ عمری منم ... مایی نمانده ... بر چهارقبرِ خالی از بس ریختم اشک از من به غیر از گریه سیمایی نمانده شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ *آخه میگن زیر آفتاب مینِشست برا حسین گریه می کرد ... چرا زیرِ آفتاب؟؟؟ شنیدم بدنِ حسینِ زیر آفتابِ گرمِ کربلا ....* شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ جز خون دل در چشم دریایی نمانده آن قدر خواندم واحسینا واحسینا در زخم های حنجرم نایی نمانده عباس،نایِ پایِ راهِ باورم بود ... رَفته عَصای پیری ام،پایی نمانده رَفته عَصای پیری ام،وامصیبت ... آمد شبِ دلگیریِ من،وامصیبت ... رفتهِ عصایِ پیریِ من ، وامصیبت ... _______ بعد از رباب و قِصۀ اصغر برایم غمگین تر از لالای نجوایی نمانده بر آب غیر از شرمُ غیر از شرم بر آب بر مشک غیر از اشک سودایی نمانده سقا بدون مَشک یعنی جِسمِ بی روح مشکی اگر شُد پاره سقایی نمانده گفتند جِسمش آب رفت از شرمُ شمشیر زان سروِ رعنا قد و بالایی نمانده .... *ای وای ... هرکی هرچی میرسید برا ام البنین تعریف می کرد،شاید ضرباتِ شمشیر ... شاید تیرِ تو چشم زدن ... شاید دستِ بریده ... انقد ام البنین رو اذیت نمی کرد که میگفتن به بچه ها قول داد آب بیاره ... همچین که میشنید عباس نتونست آبُ برسونه ..... (الهی برا خجالتت بمیرم ..) شنیدم آب شدی کنارِ علقمه ... شنیدم یه نگا کردی به حسین گفتی آقا خجالت زدۀ خودتُ بچه هاتم .... با الله ... عباس من عوضِ تو مادر ... رفتم از همۀ بچه ها حلالیت گِرفتم .... هر وقت نگاش به سکینه می افتاد ... نگاش به رباب می افتاد ... حسین ...... _________ مشکُ علم یک طرف .... دستِ قلم یک طرف ... العطشِ کودکان بین حرم یک طرف ... نالۀ ادرک اخا ... میرسد از علقمه زادۀ ام البنین شد پسر فاطمه امیدِ خیمه شد نا امید جیب الماء للاسکینِ ... بعدِ تو دیگر خسین،بی کَسُ تنها شده پایِ حرامی ببین به خیمه ها وا شدهِ کرببلا والسلام ... کارِحسین شد تمام میرود امشب اسیر زینب او ...
. العطش خیمه ها، ناله و اشک رباب ساقی لب تشنه رفت، در پی یک قطره آب زاده ام البنین رفت ولی بر نگشت سوخت دل مادری آب میسر نگشت امید زینب شد نا امید جی بالماء لسکینه ای شهید موج دریا، مشک سقا، اشک زهرا یا ابالفضل، یا ابالفضل، یا ابالفضل مشک و علم یک طرف، دست قلم یک طرف العطش کودکان بین حرم یک طرف ناله ی ادرک اخاک، می رسد از علقمه زاده ی ام البنین شده پسر فاطمه ابروی پیوسته شد جدا کربلا تازه شد کربلا ای تشنه لب، عشق زینب، کاشف الکرب یا ابالفضل، یا ابالفضل، یا ابالفضل در پی روح خدا، سوی خدا می رویم همچو شهیدان سوی، کرب و بلا می رویم جان و دل عاشقان، نذر رضای ولی نذر علمدار عشق، حضرت سید علی همراز گلهای پرپرم، سرباز گمنام رهبرم آخر شهیدم می کند عشق ولی چشم من و فرمان تو سید علی یا اباالفضل .👇 شور بسیار زیبا _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه العطش کودکان ، ناله و اشک رباب 2 ساقی لب تشنه رفت،در پی یک قطره آب زاده ی ام البنین ، رفت ولی برنگشت سوخت دل مادری ، آب و میسر نگشت امیدخیمه شد ناامید،جی بلما لسکینه ای شهید موج دریا ، مشک سقا ، اشک زهرا یا ابوالفضل 3 مشک و علم یک طرف دست قلم یک طرف العطش کودکان ، بین حرم یکطرفه ناله ی ادرکنی اخی ، میرسد از علقه زاده ی ام البنین ، شد پسر فاطمه آبروی پیوسته شدجدا کربلا ، تازه شد ، کربلا ای تشنه لب،عشق زینب،کاشف الکرب یا ابوالفضل 6 بعد تو دیگر حسین ، بی کس و تنها شده پای حرامی ببین ، بین حرم وا شده کرببلا والسلام ، کار حسین شد تمام میرود امشب اسیر ، زینب او سوی شام ( ای وای از )3 چشم نامحرمان ای وای از خنده های سنان تا سقا رفت ، حرمت ها رفت یا ابوالفضل .... علیه_السلام .
. دلم را به بزم محبت کشیدی دوباره مرا پای صحبت کشیدی ز بی آبرویی من هم گذشتی از این نوکر پست، منّت کشیدی گناه مرا دیدی و گریه کردی عزیزم بمیرم خجالت کشیدی اگرچه یکی غصه ات را نخورده تو جای همه، آهِ حسرت کشیدی نشد خانه ام، خیمه گاه تو باشد ز نا اهلی ام، درد غربت کشیدی شنیدی که دلتنگ شهر حسینم لب تشنه ام را به تربت کشیدی گنهکارم اما نجف لازمم من چرا روی پرونده ام خط کشیدی اگر روضه دارم دعای تو بوده اگر فاطمی ام، تو زحمت کشیدی سحر در کنار مزارش نشستی به اینجا مسیر زیارت کشیدی سلام ای گل پرپر خانه مادر! چرا پوشیه روی صورت کشیدی؟ الهی که دیگر مصیبت نبینی تو از میخ در هم مصیبت کشیدی دم کوچه افتاده بودی و گفتی؛ علی را چرا پای بیعت کشیدی اگرچه لگد خوردی از حال رفتی... کنارش نفس های راحت کشیدی ✍ .