eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ☑️بنداول میونه زندون با دل خسته و زار میونه زندون ندارم صبر و قرار میونه زندون باچشای تاره تار میونه زندون با تنه غرقه به خون میونه زندون کردی رو به اسمون میونه زندون دعا کردی بی امون میونه زندون رنج و غم و درد و بلا بسه ندیدن و هجر رضا بسه راه گلومو بسته این قفس مصیبتا برام خدا بسه باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بنددوم به روی لبهات داری ذکر ربنا به روی سینت داری درد و غصه ها به روی پهلوت داری جای رد پا به روی پهلوت بمیرم اقا که صدات شکسته شد بمیرم اقا گریه هات شکسته شد بمیرم اقا ساق پات شکسته شد بمیرم اقا برات بمیره اقا سینه زن تو رو می زد یه مرد بد دهن توون نمونده توی زانوهات زمین می خردی وقت پا شدن باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بندسوم غریب وتنهام تو سیاه چال بلا فلک میشم با ضرب تازیونه ها نداره شرم این یهودیه بی حیا نزن ای نامرد هی نمک به زخم من نزن ای نامرد سیلی هی نزن نزن نزن ای نامرد به تن نحیف من نزن ای نامرد رمق نداره تن لاغرم شکسته دست و پا و پیکرم هرچی می خوای بزن ولی دیگه نگو تو ناسزا به مادرم باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع) ☑️بندچهارم گریز به کربلا میسوزه از زهر همه ی بال و پرش می سوزه از زهر پاره های جگرش می سوزه از زهر یاد جد اطهرش میسوزه از زهر داره جون می ده یاد گودال بلا داره جون می ده یاد رگ های جدا داره جون می ده یاد شاه کربلا تنها و بی کس توی اضطراب افتادی ای غریب کاظمین لحظه ی آخر داری رولبت روضه ی داغ و غربت حسین(ع) السلام علی سیدالشهداء 💠💠💠💠 👇
. علیه السلام 🎤 موسای قصه های من آقای طورها ای برق چشم های تو خورشید نورها نور تو در نگاه خلایق نشسته است تنها ندیده اند تورا دیده کورها ما با وجودِ نام شما قد کشیده ایم بابَ الحوائج از ازل و تا به دورها آقا اصالتاً که سلیمان ما تویی حالا شدی اسیر خیالات مورها بمیرم برات ... چهارده سال از این زندان به اون زندان ... از این حبس خانگی به اون حبس خانگی ‌‌ ، آخرالامر هم تو سیاه چالِ نمور و تاریک ... روز و شب از هم تشخیص داده نمیشد ... شب ها دائم الصلاه بودی و روزها روزه‌دار ... صدا میزد خدا من از تو جای خلوتی میخواستم با تو مناجات کنم و حرف بزنم ... ولی این زندان آخر و زندان‌بانِ آخر نمیدونم چی بود! اون آقایی که هی میگفت خدا ، یه جای خلوت به من بده باهات حرف یزنم ، توو این زندان آخر هی میگفت کی منو راحت میکنی؟ خدا دیگه مرگِ منو برسان .. مثل مادرش که هی صدا میزد خدا کی مرگِ فاطمه رو میرسانی .. تو سجده ناله میزد خدا مرگِ موسی بن جعفر رو برسان ... خورشید هم اجازه ی داخل شدن نداشت در مَحبسِ تو محبس مهتاب و هورها داوودها به صوت شما گریه میکنند خیس است آیه‌های خدا در زبورها هارون زندگیِ تو قارون قصه هاست موسی ، اسیر مانده میان شرورها با تازیانه بر تن تو خط نوشته اند قربانیِ وِقاحتِ جمع جسورها ... این روزها به مادر خود گریه میکنی اشکی عجیب گریه ی چشمِ غیورها ( دیگه بریم کربلا با موسی ابن جعفر .. روزهای پایانی ماهِ رجب و آخرِ سال .. ) سرد است قتلگاه تو برعکسِ کربلا پس گریه میکنی تو به یاد تنورها ... ( با موسی ابن جعفر برا جدش ابی عبدالله گریه کنیم ... ) هرجا که سر گذاشت برآن ریگ‌های داغ از تاب رفت و باز به جای دگر گذاشت شب جمعه‌ست ... امشب اگر کسی هم نباشه کربلا ! مادرش زائرِ حرمِ .. انبیاء و اولیاء میان کربلا .. فاطمه جان، مادر جان روزهای آخرِ ساله .. دست ما رو پر کن .. ما کلی به روضه‌های حسینت اشک بدهکاریم .. اگه امسال کم گذاشتیم ما رو حلال کن ... خاک های گرم گودال رو زیرِ صورتش جمع کرد ... هی صدا میزنه یا غیاثَ المستغیثین .. ( کی صدا زد خدا به فریادم برس؟!) دید نانجیبا صدا میزنه سمتِ خیمه‌ها حمله کنید ... دیگه طاقت نیاورد هی میگه یا غیاثَ المستغیثین .. اما خواهر مگه طاقت میاره برادر رو تو این حال ببینه؟ صدا زد: اَما فیکُم مُسلِم ؟! یه نفر مسلمان بین شما نیست ؟ دستِ آخر رو کرد : يَا عُمَرَ بْنَ‌ سَعْدٍ أَ يُقْتَلُ‌ أَبُو عَبْدِ اللهِ‌، وَأَنْتَ‌ تَنْظُرُ إِلَيْه (1) حسین ... .👇
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول فتادم دگر از توان و نفس شدم آخر عمر اسیر قفس امان از جفای یه مشت بی حیا کجایی رضا جان به دادم برس هوای دلم سرد و بارونیه پر از درد و داغ و پریشونیه با این دست و پایی که زنجیر شده یه بغضی به این سینه زندونیه 😭 آه الامان زجور اعداء کنج قفس غریب و تنها بسته شده به رویم درها خدا بر ساحتم جسارت ها شد با حرف بد اهانت ها شد جسمم پر از جراحت ها شد خدا 😭 غم شد نصیبم من غریبم بی حبیبم داد از جدایی بی وفایی بی نوایی وای از غریبی از غریبی از غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بند دوم چطور از غم کنج زندون بگم دارم جون میدم زیر یوغ ستم دیگه استخونام همه له شده رد تازیونه س به روی تنم چقد این یهودی من و می زنه کبوده خدا کل این پیکرم می بینه که حساسم و می بره با لبهای نحسش نام مادرم 😭 قلبم داره از هم می پاشه رو گونه هام جای دستاشه رو بازوهام جای پاهاشه خدا آه ای خدا چیه تقصیرم شد همدمم غل و زنجیرم کنج قفس دارم می میرم خدا 😭 آه از غریبی بی حبیبی بی شکیبی از جور قاتل آه باطل ای دل ای دل وای از غریبی از غریبی از غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بند سوم گریز با این غصه ها که چنین بی حده به یادم غم مادرم اومده امون از جفای یه نامرد پست که بر صورتش ضرب و سیلی زده 😭 تمام وجودم همه آب شده می سوزم من از زهرکین ای خدا میاُفتم به یاد لب تشنه ی حسین کشته ی بی سر نینوا 😭 کنج قفس،با حال مضطر یاد جدم، زدم بال وپر روضه خوندم غریب مادر حسین یاد جسمی ، که افتاد روخاک یاد جسمی ، که بین خاشاک اربا اربا برهنه صدچاک حسین 😭 آه ازین غریبی نور عینم ای حسینم وای ازحنجر تو این سر تو پیکرتو وای از غریبی از غریبی از غریبی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 👇
. 🌷🌷🌷 ✅بنداول میون این قفس هی می زنم نفس نفس کجایی ای رضا به فریاد دلم برس 😭 تو زندون بلا میسوزم از زهر جفا خلصنی یاربم رسیده تا عرش خدا 😭 یک تنه می زنه چی بی بهونه می زنه این یهودی من و با تازیونه می زنه 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم درد می کنه تنم. خونیه کل بدنم سخته برام نفس با غُلِ روی گردنم 😭 لحظه ی آخرم میسوزه کل پیکرم انگاری میشنوم میاد صدای مادرم 😭 اگر که من شدم غریب شهر کاظمین یه عمره سوخته ام برای روضه ی حسین(ع) حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 👇
. 🌹🌹 ✅بنداول کنج زندان غم بادست وپای بسته چون کبوترم که ڪنج قفس نشسته بی کس و غریب و بی پشت و بی پناهم صیدِصیادم و بال و پرم شکسته باپری شکسته چه خسته لبریز در تاب و تبم برسما رسیده صدای خلصنی یارب یاربم راحتم نماای خدایادگرزکنج این قفس زیرزنجیروغل خدایا بالانمی ایدنفس خسته بی هم نفس کنج تنگ قفس آه خدایاراحتم ڪن یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع) ✅بنددوم همچو ابر بهار اشکم بود روانه می زند قاتلم مرا چه وحشیانه مردک یهودی زند زکینه اش بر صورت و تن من سیلی و تازیانه زهرڪین هارون زدشرربرهمه جسم و جان من می زندشراره ازجگر برهمه استخوان من کفِ این سیاچال فتادم این لحظه های اخرم آیدم مدینه به یادم پهلوشڪسته مادرم همچومادر حزین می خورم برزمین آه خدایا راحتم کن یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع) 👇
. 🔘🔘 ☑️بنداول شنیدم اقا محزون بودی خسته و دیده گریون بودی شنیدم اقا چار ده سال و شب و روز کنج زندون بودی ........... شنیدم که تورو آزردن پارو از حد فراتر بردن شنیدم پیش تو ای آقا زن بد کاره ای اوردن ......... تو زندونی دلگیر زیر غل و زنجیر هی میزدی نفس نفس نفس یه نانجیب لگد به پهلوهات می زد میون اون قفس قفس قفس 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بنددوم بین زندان زدی بال و پر پیکرت شد نحیف و لاغر توو سیاه چال غم چارده سال ناله کردی کجایی مادر ........ شنیدم از دل تب دارت از تن زخمی و بیمارت بمیرم من برات که می شد سیلی و ناسزا افطارت ........ سندی بی حیا بی خبر از خدا میزدبه صورت تو بی هوا این حرومی پست قلب تو روشکست وقتی میگفت به مادر تو ناروا 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بندسوم گریزبه کربلا وقتی که از صدا افتادی وقتی که زیر پا افتادی دم اخر با چشمی گریون به یاد کربلا افتادی ...... خوندی از لحظه ی جنجال و خوندی از پیکر پا مال و خوندی از ضربه های خنجر خوندی تو روضه ی گودال و ......... خنجرش و کشید سری رو می برید به پیشه چشم خواهری خدا. ضربه زد از قفا سری شدش جدا به پیشه چشم مادری خدا ......ِ سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 👇
1. چه زندان و.mp3
6.72M
( علیه السلام ) 🎤 چه زندان و چه زندانبانی توو این شبای طولانی که تازیونه ست افطارم شبیه بارون میبارم گوشه سیاه چال افتادم به یاد گودال مثل جدم حسین دست و پا میزنم تشنه لب مادرم رو صدا میزنم ( مادرم ، مادرم ... ) تکرار چه شبهای تاریک و سردی چه مردمان نامردی نه دلخوشی نه لبخندی نه آشنا نه فرزندی مُردم از جدایی میوه دلم کجایی ؟ جای تو ، خالیه این دمِ آخری ... من حسینو تو مثل « علی اکبری » مثل جدم حسین دست و پا میزنم تشنه لب مادرم رو صدا میزنم غم و درد من بی اندازه ست تنم پر از خونِ تازه ست دیگه از این دنیا سیرم خدا رو شکر زود میمیرم ای به خون نشسته دشمن ساقه مو شکسته دستمو بسته و بی اِبا میزنه مثل مادر منو بی هوا میزنه نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمین خورده پرش را نزنید دیدید اگر که دست مردی بسته دیگر درِ خانه همسرش را نزنید
4_5990136187027722805.mp3
8.71M
[انگشت حیرت بر دهان...] انگشت حیرت بر دهان زان همه بینوته های شام تارِ زینب است - ایام شهادت کبری(س) - - چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۹ -هیئت روضه الزهرا کاشان - -
. در مرثیت امام موسی بن جعفر (ع) ------------ بر گوش دلم امشب آوای حزین باشد زندانی مظلومی با مرگ قرین باشد افتاده به خاک امشب مردی ز دیار غم آوای غم انگیزش با ناله عجین باشد از دیده حق بینش اشک است که می ریزد از لعل لبش جاری قرآن مبین باشد لبریز شده از غم جام دل بی تابش مردی که به زندان ها آلاله جبین باشد شادی و غم عالم " هر یک به کسی دادند در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد " بر دست شریف او زنجیر ستم بسته بر پای نحیف او زنجیر ز کین باشد در زیر غُل و زنجیر آوای حزین دارد در گوشه ی زندان ها بی یار و معین باشد افتاده بخاک امشب مردی که پُر از درد است مردی که به زندانها دل خسته ترین باشد این خفته بخاک ای دل فرزند علی موساست این آینه ی خاتم بشکسته نگین باشد آمد خبر از زندان افتاده تنی بی جان زین ماتم جانفرسا هر دل به طنین باشد از داغ پدر امشب دل خون و غریبانه گردیده رضا گریان، معصومه غمین باشد «یاسر» غم آن مولا آتش به جگرها زد آری غم جانسوزش اندوه زمین باشد ** محمود تاری «یاسر» حافظ بزرگ : جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد .
. حضرت زهرا خودش آیینه دار زینب است حضرت زهرا همیشه بی قرار زینب است تیغ در دستش ندیده هیچ کس در عالمین چونکه عباس دلاور ذوالفقار زینب است عالمان را عاملان خواندند با لطفش چرا ریشه ی طوبای دین در چشمه سار زینب است زینب اللّهی نِیَم اما مرید زینبم این دل غمدیده ی بیمار یار زینب است زینب کبری سِرّ خداوند جلی ست این دل غمدیده ی بیمار یار زینب است کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر چون کلید کربلا در اختیار زینب است هر دو عالم یک طرف یک موی زینب یک طرف باز سنگین تر شود آن ور که موی زینب است ظهر عاشورا به دور خیمه ها خط میکشید گفت طفلان را که اینجا پادگان زینب است افسر و سرهنگ و سرلشکر ندارد پادگان کل نیروهای زینب بچه های زینب است پادگان زینبیه افسری دارد عجیب نام او باشد رقیه دیده بان زینب است داد قربانی دو کودک در منای کربلا احسن احسن فاطمه آموزگار زینب است جامه ی یاران سیاه و محمل و پرچم سیاه آری آری این سیاهی یادگار زینب است نهر علقم را نگر ، سقای بی بازو ببین روح هفتاد و دو عاشق در کنار زینب است غم مخور گر لشکرت در پیش این دشمن کم است زینبت را همت عالی و صبری محکم است ای سلیمان از چه مینازی به جاه و حشمتت صد هزاران چون سلیمان ریزه خوار زینب است شاعر : 👇
. وصف حال ی حرم زینب اگر مثل بقیع بشه بازم چیزی از شرافتش پیش خدا نمیشه کم لطف زینب همیشه شامل حال من شده من فدای زینبم نگید مدافع حرم قبله حاجت من ساحت قدس زینبه سائلم ریزه خورم زینبه دریای کرم عمریه تو هیئتا  گریه کنِ روضه شدم ندارم غیر غم حضرت   زینب دیگه غم بس نبود مصیبت کرببلا  که افتاده حالا تو فکر جسارت به حرم اهل ستم بدونن داعشیا  زینب کبری یه روزی وسط قصر یزید لعنتی زده  علم شرف خلقت عالم به وجود زینبه سر اهل آسمون به پای زینب میشه خم دشمن عدوی زینبم غلام شیعه هاش نداره تفاوتی باشه عرب یا که عجم جون ناقابل من نذ.ر حریم زینبه پاسبونیه حرم خورده به نام من رقم با یه ذکر یاعلی مدد اگه خدا بخواد به وجود خصم زینب میکشم نقش عدم به پای حضرت زینب سرم و میدم ولی من کی باشم که بخوام حفاظت از حرم کنم یه روز  از راه میرسه  حضرت مهدی میزنه اسم وهابی رو از صفحه روزگار قلم .
. تعلیم و دکتر ؛ تنها کسی بود که موفق شد از زندان آشويتس در لهستان معروف به قتلگاه آدم سوزی فرار کند ، او در نامه‌ا‌‌ی‌ خطاب به معلمان سراسر جهان برای تمام تاریخ اینگونه می‌نویسد: چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند ، من اتاق‌های گازی را ديدم كه توسط بهترين مهندسين طراحی می‌شدند. من پزشكان ماهری را ديدم كه کودکـانی معصوم و بی‌ گناه را به راحتی مسموم میكردند. من پرستارانی کاربلد را دیدم ‌که انسان‌ها را با تزریق یک آمپول به قتل می‌رسانند. من فارغ‌ التحصیلان دانشگاهی را دیدم که می‌توانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند. و مجموع این دلایل مرا به آموزش مَشکوک کرد. از شما تقاضا میکنم که تلاش کنید قبل از تربیت دانش‌آموزانتان به عنوان یک دکتر یا یک مهندس از آنها *یک انسان* بسازید ، تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند. پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نيست و هرکسی می‌تواند با چند سال تلاش به آن برسد اما به دانش‌آموزان خود بیاموزید که بهترین و بزرگترين ثروت هر کدام از آنها " *انسانیت" است كه با هيچ مدرک تحصیلی د ر جهان قابل مقايسه نيست... .
. در مرثیت امام موسی بن جعفر (ع) ------------ بر گوش دلم امشب آوای حزین باشد زندانی مظلومی با مرگ قرین باشد افتاده به خاک امشب مردی ز دیار غم آوای غم انگیزش با ناله عجین باشد از دیده حق بینش اشک است که می ریزد از لعل لبش جاری قرآن مبین باشد لبریز شده از غم جام دل بی تابش مردی که به زندان ها آلاله جبین باشد شادی و غم عالم " هر یک به کسی دادند در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد " بر دست شریف او زنجیر ستم بسته بر پای نحیف او زنجیر ز کین باشد در زیر غُل و زنجیر آوای حزین دارد در گوشه ی زندان ها بی یار و معین باشد افتاده بخاک امشب مردی که پُر از درد است مردی که به زندانها دل خسته ترین باشد این خفته بخاک ای دل فرزند علی موساست این آینه ی خاتم بشکسته نگین باشد آمد خبر از زندان افتاده تنی بی جان زین ماتم جانفرسا هر دل به طنین باشد از داغ پدر امشب دل خون و غریبانه گردیده رضا گریان، معصومه غمین باشد «یاسر» غم آن مولا آتش به جگرها زد آری غم جانسوزش اندوه زمین باشد ** محمود تاری «یاسر» حافظ بزرگ : جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد .
حاج منصور ارضی - روضه - @hajmansourarzi.mp3
2.93M
🎤| حاج منصور ارضی 🏴 روضه ▪️مراسم شب شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🕌 مسجد ارک تهران 📆 ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱
4_5990136187027722805.mp3
8.71M
[انگشت حیرت بر دهان...] انگشت حیرت بر دهان زان همه بینوته های شام تارِ زینب است - ایام شهادت کبری(س) - - چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۹ -هیئت روضه الزهرا کاشان - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا