مادر هستی؛ نوحه.mp3
2.43M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب #نوحه
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
Join → @emame3vom |🏴
🍂
#آموزش_مداحی 👆
شعر روضه #بعد_از_شهادت حضرت زهرا(س) برای ایام بی مادری -( حالا میان خانه اش کوثر ندارد)
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
@emame3vom
.
#فاطمیه
#شهدا
#غزل
🔹دیر آمدم...🔹
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
📝 #حسن_بیاتانی
.
.
#ترکی
زبانحال حضرت زینب (س) در فراق مادر
مدینه اهلی گلون اوخشیاخ جوان ننه می
قاپی دالندا تهاجم گونی قالان ننه می
گورون فلک من زاری نه تیز یتیم ایلدی
نقدرآختارورام تاپمورام جوان ننه می
جنازه سین گجه وقتی بابام مزاره قویوب
بقیع چولی آلوب آغوشه مهربان ننه می
اگرچه یتدی نفرظاهرا ایدوب تشعیع
آپاردی گوگلره باطنده قدسیان ننه می
بقیعده یاتسادا روحی ملائکیله گزور
یقین زیارت ایدور اهل آسمان ننه می
یرینی بوش گوروب ای بیوفالر آغلورسوز
گورنمه سوز داخی اول قبربی نشان ننه می
ریایی آغلاماقوز روحیمه شکنجه ویرور
که غصه مرگ ایلدوز قامتی کمان ننه می
نواسی قویمازیدی استراحت ایلیه سوز
اودورکه زحمته سالدوز اوجانفشان ننه می
بس اعتراض ایلدوز گیتدی بیت الاحزانه
بابا داغی دیمه دوز یاندیرور یانان ننه می
اوقدری یاندی بیاباندا شمع تک اریدی
جوانلیقیندا قوجاتدی غم گران ننه می
داخی یانان قاپینون حیف اولا محافظی یوخ
سالوب ایاقدان اوهنگامه قهرمان ننه می
حکومت اولماسا مانع مدینه دن گیده روق
بوشهریده هانی بیریادینه سالان ننه می
باتاندا میخ درسینه سینه هایاندیدوز
که فضه داده گلینجه آپاردی قان ننه می
نه بیرعیادته گلدوز نه حالینی بولدوز
قویون اوزوم دانیشیم دویدولر هاچان ننه می
اوغملی کوچه ده فریادینه گیدیدوز کاش
که ثانی ظلیله قورخوتدی خسته جان ننه می
اوکوچه ده نلر اولموشدی منده بولموردوم
که بیرگونی دیله دوتدوم دانشمیان ننه می
دیدیم ننه نیه مندن یوزووی گیزلدیسن
سئوالیم ایتدی پریشان شیرین زبان ننه می
بویوردی گوزله بابان بولمسین یوزوم گوروب
بوسوزده باغریما باسدیم گوزی دولان ننه می
دیدی قوجاقلاما پهلولریمده صدمه گوروب
دوروب دعا ایلدیم گل کیمی صولان ننه می
.
.
#ترکی
زبانحال حضرت علی (ع) در شهادت حضرت زهرا (س)
حاج ولی الله کلامی زنجانی
سبک: ای قلبیمون قراری...
زهرا گیدوب الیمدن
غمخواریم ئولدی یارب
درمان دالنجا گَزدیم
بیماریم ئولدی یارب
مندن بیری سوروشمور گول تک ندن سارالدون
آیا سنه نه گَلدی اوچ دورت گونه قوجالدون
حکمت سنوندی الله باشیم بلایه سالدون
سن ویرمیشیدون آخِر، سنده الیمدن آلدون
دشمنلریم سویوندی چون یاریم ئولدی یارب
بیر دردیدور بو هجران الده دواسی یوخدی
بو غملی روزگارین حُسن و صفاسی یوخدی
وار دورت بالام ایویمده عشرت اساسی یوخدی
ناز اورگنوبدی زینب افسوس آناسی یوخدی
دل داغلیام بو غمده دلداریم ئولدی یارب
غسلین ویرنده لوح آمالی پاره گوردوم
تردیده دوشدوم اوّل باخدوم دوباره گوردوم
پوشیده ساخلاموشدی من آشکاره گوردوم
ایکاش گورمییدیم جسمینده یاره گوردوم
ای وای آشنای اسراریم ئولدی یارب
اولموشدی بسکه زهرا طاها غمینده مضطر
روح الامین گَلردی دیدارینه مکرّر
دای فاطمه ئولندن گَلمور او پیک داور
گَلسه گورر قالوبدی منزلده خالی بستر
دردانه ی رسول مختاریم ئولدی یارب
با اینکه قونشولار چوخ ووردی اونا کنایه
همسایه لردن امّا هیچ ایتمدی گلایه
دوزدی به جای نفرین آچدی دلین دعایه
سکناسی بیت الاحزان اولدی بدون سایه
جاندان دویوب انیس اذکاریم ئولدی یارب
یارب نولوردی زهرا اوچ آیدا ساق قالِیدی
راحت دوروب حسینین قول بوینونا سالِیدی
محسن صود ایستینده آغوشینه آلِیدی
گهواریه یالِیدی بیر لای لای چالِیدی
گول سولدی، باغبان گلزاریم ئولدی یارب
یاندی قاپوم او گونکه اود چخدی آسمانه
قولّاری مرتضانون باغلاندی ریسمانه
زهرا او حالدا ایتدی جانین سپر بو جانه
گول پیکرین گویتدی آثار تازیانه
گول سولدی پاسدار درباریم ئولدی یارب
سولدی گولیم، باغمدا دورت نازلی بلبل آغلار
بلبللره بقیعده مدفون اولان گول آغلار
گول عاشقی گولنمز هر نه دیسن گول، آغلار
بو غصّه دن کلامی باشه سَپر کول آغلار
شیرن زبان و شیرین گفتاریم ئولدی یارب
#فاطمیه
.
.
#شب_جمعه
🍀🕊🍀🕊🍀🕊
از من مپرس در شب جمعه کجاست دل
بی خانه است ، زائر شهرِ خداست دل
«هرگز وجودِ حاضرِ غائب شنیده ای؟»
درشهرِخویش هستم و درکربلاست دل
🍁 شب جمعه -شب_زیارتی_ارباب
❤️اللهم_الرزقنـــا_حــــــرم ❤️
🌷دلتنگ_کربلا🌷
.
.
#بعد_از_شهادت
زمزمه بعد از شهادت حضرت زهرا س
زبانحال حضرت علی (ع)
-کسی از سینه ی سوزان خبر دیگر نمیگیرد
دگر دردانه هایم را کسی در بر نمیگیرد
-فلک تنهائیم دیدی چرا تنها ترم کردی
منم آن شمع سوزانی که تو خاکسترم کردی
غریبم من غریبم من
-صفای خانه ام دیگر به خانه بر نمیگردد
پرستوی سفر کرده به لانه بر نمیگردد
-بنال ای بلبل بی دل به یاد گلعذار من
که گلچین برده از باغم گل هجده بهارمن
غریبم من غریبم من
-دگر روشن نبیند کس چراغ آسمانها را
که دست کینه ها کشته چراغ خانه ی مارا
-بزن نی زن بزن نی زن نی من از نوا افتاد
خودم در پشت در دیدم که زهرایم زپا افتاد
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
زبانحال ذاکران حضرت زهرا س
همه ی دلخوشی اش، داشتن فاطمه بود
دل زهرایی مولا ، وطن فاطمه بود
یاس خود را متمایل به کبودی میدید
یاس، همرنگ عقیق یمن فاطمه بود
کوچه از غربت خورشید، حکایتها داشت
در ودیوار، پر از عطر تن فاطمه بود
مرتضی، بار امانت نتوانست کشید
مصطفی، منتظر آمدن فاطمه بود
بی وضو، دست به این شعر نباید بزنید
قلم ودفتر من، سینه زن فاطمه بود
بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر
از محبان حسین وحسن فاطمه بود
شاعر: #احمد_حسین_پور_علوی
.