eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
علیه‌السلام 🔹خورشید عالم🔹 خورشید عالم روی ماهت ای هرچه خوبی در نگاهت بگذار من هم باشم آقا با قاسم و اکبر، بین سپاهت ای معنای ایمانم ای نور چشمانم من با تو می‌مانم «مولا حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای پرچمت بر روی دوشم با عشق تو غرق خروشم ذکرم سلام بر حسین است با یاد تو هر دم، آبی بنوشم ای مولای عطشانم ای بهتر از جانم من از تو می‌خوانم «مولا حسین جانم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بستم دوباره با تو پیمان تا جان به تن دارم حسین جان باشم همیشه یاور تو باشم کنار تو، در بین میدان ای آغاز و پایانم یار تو می‌مانم من مرد میدانم «مولا حسین جانم» شاعر: نغمه‌پرداز: .
شور؛ عشق عالمگیر.mp3
1.62M
علیه‌السلام 🔹عشق عالمگیر🔹 با عشقت، شد محشر، تو دنیا، یا اباعبدالله شد اسمت، عالمگیر، یا مولا، یا اباعبدالله توی عالم گوشه گوشه بیرق تو در خروشه هر کجا رو که می‌بینم لشکر تو مشکی‌پوشه عشق تو نهان، بین دل و جان دل‌ها از تو می‌گه با هر ضربان عشق تو عیان، هر جای جهان از هر جای دنیا سوی تو میان ای جان جهان «مولا حسین مولا» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با یادت، شد غوغا، تو دل‌ها، یا اباعبدالله شش‌گوشه‌ت، دل برده، از دنیا، یا اباعبدالله نمکت رو هر کی خورده به غم تو دل سپرده هر کجا رو که می‌بینم داری آقا کشته‌مرده عشق تو همه، حرف دلمه بی عشق تو دنیا عین عدمه وقت قسمِ صاحب علمه رؤیای شب‌های این دل حرمه ای عشق همه «مولا حسین مولا» شاعر: نغمه‌پرداز: .
. علیهاالسلام سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸 بیا آقا که در بین ِ خرابه روضه ها برپاست رقیه نیمه جان گشته به دامانش سر باباست بیا تا که نداده جان سه ساله در کنار سر دعا دارد به روی لب بیا ای منتقم دیگر به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یارب... 🌸 پدرجانم کجا بودی مرا زد روز و شب دشمن شده انگشترت غارت ببین گوشواره ام بردن ببین موی سفید من ببین قد کمان من اگر در کودکی پیرم غمت برده امان من مرا با خود ببر بابا که خسته ام از این دنیا غریبم من..... 🌸 نداری جای یک بوسه پر از زخم است سرت بابا کدامین دشمن ملعون بریده حنجرت بابا شده مجروح؛ لب خشکت زنم لطمه به لبهایم بخواهم از خدا دیگر روم من پیش بابایم شدم از داغ تو راحت دهم جان بین این غربت غریبم من..... ✍علی مهدوی نسب() .👇
4_5897965364221842753.mp3
29.25M
کلیپ صوتی🎵 (محرم۱۴۴۵ ه‌ق) واحد کربلایی محسن محمدی‌پناه
8)vahedsangin-moharam1402-shab4-14020430.mp3
13.99M
واحد سنگین/عظم بلائی کربلایی محسن محمدی‌پناه مراسم عزاداری دهه اول محرم‌الحرام (شب چهارم) ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ امامزاده سیدجعفرمحمد(علیه‌السلام)
9)vahed-moharam1402-shab4-14020430.mp3
15.13M
/تا ابد نامت جاودان زینب کربلایی محسن محمدی‌پناه مراسم عزاداری دهه اول محرم‌الحرام (شب چهارم) ۱۴۰۲/۰۴/۳۰
هدایت شده از ستاد توسعه و باز سازی عتبات علیات شهرستان فلاورجان
🔹جلسه بازسازی عتبات وعالیات بخش پیربکران با حضور خادمان بازسازی عتبات و عالیات شهر و بخش پیربکران 🎉ویژه خواهران وبراداران 🙍‍♂بانوای مداحان اهل بیت 🎙سخنرانی :آقای یزدانی رئیس محترم ستاد عتبات و عالیات شهرستان فلاورجان 🏫مکان: دفتر اصناف پیربکران پرچم گرانی خادمان در ایام محرم وصفر آماده جمع آوری کمک برای خرید کاشی صحن عقیله بنی هاشم در کربلا هر سهم کاشی 200هزار تومان به نام شما نصب می شود باتشکر از اصناف شهر و بخش پیربکران https://eitaa.com/joinchat/17563780Ce901bca55a
بازخوانی بیانات رهبری درباره تئاتر: ظریف‌ترین احساسات بشری را هنر تئاتر می‌تواند ارائه دهد آماده سازی و تمرین نمایشِ ویژه محرم گوشه ای از صحبت‌های یک فرزند شهید مدافع حرم و حضرت رقیه کاری متفاوت از گروه فرهنگی هنری شهید آوینی در سالن امفی تئاتر شهرداری پیربکران . https://eitaa.com/aviny3412
. اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة *مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد، پرچم‌های محرم بیاد ولی شما نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید.. *آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .‌. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرموده بی بی دو عالم ... آخه تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..* *اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتیم امسال چی میشه میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. آخه من یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..* آقا جان ... امشب اومدم اعتراف کنم که رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم .. *امشب اجازه دارم نام رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ‌..* مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ‌.. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه و وسیع تره ‌.. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده ، راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش بحال اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. امشب اومدیم چی بگیم؟ آقا جان قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر این نوکری رو نگیر.. میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح .‌ همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا خیلی گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما توو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله: هل لی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد .. حالا چی شد حر برگشت بسمت امام؟ وقتی آقای ما اومد مقابل لشگر ایستاد،صدا رو به غریبی بلند کرد...راوی میگه: "وَاضطَرَبَ قُلبُه،وَ دَمَعَت عَیناه فَخَرَجَ باکیاََ مُتَضَرِّعاََ... " یه مرتبه دلش آشوب شد...شروع کرد گریه کردن... یه گوشه ای ایستاد...تصمیم خودش رو گرفت..." فَضَرَبَ فَرَسَه قاصداََ نَحوَالحُسَین.. " چندتا کارم انجام داد...اول سپر رو واژگون کرد...یعنی من برای جنگ نیامدم ..."وَ یَدُهُ عَلی رأسِه" دست ها رو روی سر گذاشت... یه وقت رو به آسمان صدا زد:" اللّهُمَّ الیک اَنَبتُ و تُب عَلَیَّ.."من توبه کردم...توبه من رو قبول کن... مگه چه کار کردی؟!" فَقَد هَرَبتُ قُلوبَ اَولیائک و اولاد بنتِ نبیّک صلی الله علیه و آله ...."من دل دخترای حسین رو لرزوندم... اومد مقابل آقا ایستاد ... سربه زیر و شرمنده امام فرمود:"اِرفَع رأسَکَ یا شَیخ! "سرت رو بلند کن... رفت سمت لشکر دشمن و یه حرفی به مردم زد...مقابل لشگر ایستاد... گفت:آی مردم! آبی که ماهیان دریا ازش متنعمند؛ وحشِ بیابون ازش می خوره؛ شما به پسر پیغمبرتون نمی دهید؟! اذن میدان گرفت و جنگ نمایانی کرد حر وقتی رو زمین افتاد؛ آقا رو صدا نزد... چون خجل بود اما یکدفعه دید یه دست مهربونی سرش رو بلند کرد،رویِ دامن گذاشت "فَجَعَلَ الحُسین یَمسَحُ التُّرابَ عَن وَجهِه شروع کرد خاک ها رو پاک کردن ــــــــــــــــــ علیه_السلام .