eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای خدا شد خزان گلشن من آمده وقت جان دادن من بر غریبی ی من خون بگرید جای زنجیر روی تن من آه شب غم سر آمد آه اجل از در آمد آه بوی مادر آمد یا سید الساجدین قد گردون ز داغم خمیده فلک از غم گریبان دریده دیده ام نوح و دریایی از خون دیده ام یوسفی سر بریده آه لاله هایم چیدند آه غربتم را دیدند آه به غمم خندیدند یا سید الساجدین ✍ 👇
. خدایا وارث خون خدایم ملائک نوحه خوان با گریه هایم وای غریبم وای غریبم شب و روزم به اشک و ناله سر شد فلک از دیدن من دیده تر شد منم یعقوب و هجده یوسف من همه یک روزه در خون غوطه ور شد وای غریبم..... خدایا وارث..... خدایا حرمت ما را شکستند دل ما را ز زخم طعنه خستند به لب "یا لیت امی لم تلدنی"ست که ناموس خدا را دست بستند وای غریبم..... خدایا وارث..... خودم دیدم که عمه دست بسته میان خیمه با قلب شکسته ز پا افتاده و احیا گرفته نماز صبر می خواند ، نشسته وای غریبم..... خدایا وارث.... ✍ 👇
. من باغبانم اما گلهایم از جفا سوخت در بین خیمه ها سوخت واویلا من حجت خدایم که حرمتم شکستند دستم ز کینه بستند واویلا غربتم با اشک و خون شد تفسیر دست و پایم بسته شد در زنجیر من غریبم آه و واویلتا با اذن من در عالم گردد خورشید و افلاک می روید لاله از خاک واویلا اما باید ببینم میخورد ظالمانه ناموسم تازیانه واویلا دیده ام با خاطری افسرده کاروانی همه سیلی خورده من غریبم آه و واویلتا کی میرود ز یادم بوسه بر جسم بی سر دفن آن پاره پیکر واویلا با بوریا شده جمع آن زخم بی شماره آن جسم پاره پاره واویلا دیده ام با داغ بی اندازه روی زخمش جای نعل تازه من غریبم آه و واویلتا ✍ .👇
. به سبک : راس تو می رود بالای نیزه ها ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست من غریبم..... ✍ 👇
. نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه‌ای بهتر نداری زیارت‌نامۀ بالای سر را کجا باید بخوانم؟ سر نداری ✍ .
هدایت شده از کانال گروه جهادی شهید محمود توکلی بسیج پیشکسوتان شهرستان فلاورجان
کار جهادی به معتای بی قانونی نیست گروه جهادی بسیج پیشکسوات شهرستان فلاورجان ثبت نام می کند بازنشستگان.لشکری و کشوری (تامین اجتماعی √ادارت√آموزش پرورش )و ایثارگران بلای ۵۰سال خدماتی √کشاورزی√پزشکی√خدمات رسانی به نیازمندان هدف جامعه جهت ثبت نام :نام و نام خانوادگی کد ملی و تولد و تخصص را پیامک کنید باتشکر ۰۹۰۱۴۲۰۴۹۸۰ فرهنگی اجتماعی بسیج پیشکسوتان شهرستان فلاورجان https://eitaa.com/joinchat/4016308347C2bc52b7b9c
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان اختصاص به شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
  ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌ مجموعه فرهنگی هنری شهید آوینی افتتاح رادیو آوینی درفضای مجازی چیزی که من ازاین زندگی فهمیدم گوینده:مهدیه هماهنگی:سید مجتبی موسوی سرپرست گروه: علیرضا توکلی https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
. فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد از بسکه دید محنت و غمهای عالمین شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد مانند فاطمه به تنش تازیانه شد تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید مویی که بارها دلِ باباش، آب شد در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد ✍ .
. ای شاه دین که شاهرگت زیر تیغ رفت تا آسمان ز آل تو فریاد جیغ رفت این سر، سری نبود که بر نیزه ها شود این حنجری نبود که بر نیزه ها شود بر شاخه ی درخت که جای سر تو نیست در دیر راهبان که سرای سر تو نیست راس ترا چگونه به خورجین گذاشتند یا در تنور خولیِ بی دین گذاشتند گاهی به زیر پای ستوران سرت فتاد گاهی به دست نحسِ جهودان سرت فتاد □ □ □ حالا میان تشت طلا جلوه کرده ای در بزم شومِ شام بلا جلوه کرده ای بزم شراب، جای تو و عترتت نبود این جشنها سزای تو و عترتت نبود آن ظلم ها که کوفه بما کرد بس نبود؟ ما را بنام خارجی آورد بس نبود؟ حالا میان خنده ی مستانِ بی نماز ما دست بسته ایم و زبان یزید باز بد زخمه ای به تاب و تبت میزند یزید با چوب خیزران به لبت میزند یزید با آستینِ پاره و بی معجر و نقاب ناموسِ تو به لفظ کنیزی شده خطاب کاری بکن برای دفاع از یتیم خود دانم که حفظ میکنی آخر حریم خود قرآن بخوان که آبروی کاروان تویی تنها پناه قافله ی بانوان تویی قرآن بخوان که ناله ی زهرا رسد بگوش فریاد نازدانه ات آقا رسد بگوش رحمی به حالِ این دلِ از غم کباب کن آقا ترحمی به نگاه ریاب کن .
. سلام الله علیها اقتداره علیمو.. افتخاره علیمو.. اُسکُتوا..که بانفسم ذوالفقاره علیمو.. من زینبم...این صدایِ حیدره.. من زینبم.. دخترِ شیره خدا.. من زینبم..خطبه هام زهراییه.. من زینبم..فاتحِ شامه بلا.. کوفه و شامو..میکنم ویرونه دشمن ما هم..تا ابد ملعونه.. راه من حقه..پس بدونید مردم نام زینب رو..قله ها می مونه یا عقیلة العرب...زينب زينب زينب.. کوهِ عزم و شَرفمو.. فتحِ کوفه س هدفمو.. نورِ چشمِ حسنمو.. دُختِ شاهِ نجفمو.. من زینبم...از تبارِ فاطمه.. من زینبم...معرکه گردانمو.. من زینبم... شِبه شاهِ علقمه.. من زینبم..یک تنه توفانمو.. ابن مرجانه.. میشود سرگردان از تشر هایم..شد تن او لرزان.. با نگاه خود.. مثل شیرِ خیبر کاخِ دشمن را..میکنم من ویران یا عقیلة العرب...زينب زينب زينب.. اومده شیرِ عربی دَستِشه پرچمِ نبی داره میخونه رَجزو.. بَه چه‌نام و چه‌نَسبی من حیدرم..دستمه دستِ خدا من حیدرم..کعبه زایشگاهمه من حیدرم..پادشاهِ عالمو.. من حیدرم..غزوه تفریگاهمه هر کسی اومد..به مصافم فهمید چرخشه تیغه..ذوالفقار و تا دید.. هی عقب رفت و..داد و فریاد میزد اسداللهه.. از تو راهش دَرید.. یا امیرالمومنین...حیدر حیدر حیدر.. .👇
. جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان دادند در خرابه‌ی بی‌سقف، جایشان آنان که بودشان به سر نُه سپهر، جای مجروح از پیاده‌رَوی بود، پایشان شخصی کنیز خواست از آن فرقه‌ای که بود جبریل، خادم درِ دولت‌سرایشان آنان که بود بر سرشان مهر، سایبان در آفتاب، سوخت رخ مه‌لقایشان آنان که شُست قابله‌شان ز آب سلسبیل از تشنگی پرید رخ و رنگ‌هایشان جمعی که بانوی حرم کبریا بُدند از نینوا به عرش برین شد، نوایشان کردند نرم، سینه‌ی جمعی که روز و شب زهرا به روی سینه همی‌داد، جایشان جمعی که بود پنجه‌ی ایشان، گره‌گشای بستند دست‌ها ز جفا از قفایشان آن فرقه‌ای که واسطه‌ی رزق عالمند دادند نان به رسم تصدّق، برایشان «جودی»، به روزگار زند خیمه‌ی شهی از آن دمی که گشت گدای گدایشان .
. بند اول: بازم میباره از چشمام بارون باشم یک شب جمعه ای مهمون تویی حضرت شاه و من رعیت تموم زندگیم به تو مدیون مدیون توام ای شاه کرم امسالو بذارم اقا بیام بامادرم بین الحرمین از باب نجات یک سلام ویژه به تو ای آب حیات دل مست تو در تاب و تبه افتخارشه غلام بی بی زینبه مجنون شبم رویای حرم کاش فدا بشه براتو آقاجون سرم اربابم حسین... ---------- بند دوم: زیارتت واسم شده رویا با رویاتم میرم عرش اعلا میدونم اگ نوکر بمونم دعام میکنه حضرت زهرا راه تو حسین بهترین صراط کل عالمی فدای یک نیم نگات یابن فاطمه شاه عرفات کربلا و هیاتت سفینه نجات من خار توام ای نور دوعین دل عجین شده با روضه های تو حسین با نفرینتم حرم میکنی من بدم ولی تویی که درم میکنی اربابم حسین.. ---------- بند سوم: دوباره چشمامون مثل دریاس تو روضه میشیم غرق در احساس میبینم وقتی علم رو میگم رحم الله عمی العباس یابن مرتضى حضرت ادب مرد رزم و نور ماه و سلطان عرب سردار حسین ذکر تو شفا تو مرادی و مریدتن ارمنیا ای خدای عشق معدن سخا تو نهایت غیرت و عفت وحیا بی تابه دلم واسه حرمت اوج عزته بودن زیر علمت اربابم حسین... ---------------
‍ . توسّل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آمد به مَحضَرَت،این عاصیِ حقیر با کوهی از گناه،محزون و سر به زیر گنجینه کرم،محبوب بی نظیر دل بر غمت اسیر،تو شاه و من فقیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... یادِ غَمِ تو جُز،جاهم نمیدهد غیر از شَراره بر آهم‌ نمیدهد جُز تو کسی مرا،راهم ‌نمیدهد بر ذرّه هم بتاب،ای کوکبِ مُنیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای عَبدِ صالحِ،مَعبودِ عالَمین دِلگرمیِ حرم،ای نور هر دو عین گشتی به راه دین،قربانیِ حسین جانت شده فدا،با ضَربِ تیغ و تیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... نورِ تو مَکّی و،عطرت مدینه ای ای روشنای دل،تو سوز سینه ای شرمنده از رباب،هَم از سکینه ای وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ای بر لَبِ همه،نامِ تو زَمزَمه نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر بی دست کربلا،دست مرا بگیر... ✍ .
. السلام علیک یا سید الساجدین هستی و وجود خود به جانان دادی در اوج دعا تو درس عرفان دادی هم زینت جمع عابدان بودی و هم از غم ‌ماه عاشقان جان دادی ✍ .