eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
بگیر زیر پَر خود، عزیز دار چو جانت چهار دسته‌گلی را که پیش توست امانت که بوده‌ای که علی گفت جای فاطمه باشی؟! که بوده‌ای تو؟! که پیدا نبوده است کرانت چه صادقانه شریک غم علی شده بودی چه عاشقانه شدی مادر امام زمانت رسیده‌ای به مقامی که راه عرش خدا را به خشت خشتی از این خانه داده‌اند نشانت چه خانه‌ای که به هر لحظه در معیت زینب به روی شانه‌ی جانت خوش است بار گرانت حسین را به ابوالفضلِ خود سپردی و رفتند فدای حس غریب تو و دلِ نگرانت چهار فصل بهارت چقدر سبز گذشت و... چقدر سرخ رسیده چهار فصل خزانت ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
اول به زینبش دَمِ دَر احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطراتِ شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترکِ نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سؤال_ از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتدادِ خونِ شهیدانِ کربلا با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک‌جا به تو بخشید تا اُمّ البنین باشی همه عالَم پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی * * رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: «حسینم کو» تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید این‌چنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِربا نه! نبودی شاهد تکرار اکبر بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی «حق» داری و حق داری پس از کربُبلا سخت است که اُمّ البنین باشی ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
مادر عشق و ادب ام البنين همسر شاه عرب ام البنين از تبار شير مردان كلاب لايق همصحبتى با بوتراب در كمال و حُسن بيش از انتظار در وفادارى به حيدر پايدار خوانده‏اى خود را چو بر مولا كنيز پيش فرزندان زهرايى عزيز اى گذشتت شهره بين خاص و عام چشم پوشى كرده‏اى حتى ز نام فاطمه نام تو بود اى بى قرين خواستى نامت شود ام البنين بعد زهرا بر على همسر شدى آشناى خلوت حيدر شدى برق چشمان تو نور عشق داشت قلب پاكت شوق و شورعشق داشت در نجابت در فصاحت بى بديل آفرين بر بينش و راى عقيل دامنت باغ بهار ياس شد دست تو گهواره عباس شد شير سرخ كربلا را زاده‏اى شير ايثار و وفايش داده اى تا بلا گردان ثارالله شد تشنه لب قربان ثارالله شد جعفر و عثمان و عبدالله تو با ابالفضل آن فروزان ماه تو راهيان كوى استغنا شدند شاهدان ظهر عاشورا شدند مادرى كردى به جاى فاطمه مهربان با بچه‏هاى فاطمه در عوض آمد كنار علقمه پيش عباس تو بى‏بى فاطمه مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
من عزادارِ شهِ تشنه لبم کوهی از صبر و وقار و ادبم من کنیزِ پسر فاطمه ام مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام مادر جعفر و عبداللهم جان نثارِ درِ ثارااللهم مادرِ چار غیورِ عربم زین سبب اُمِ بنین شد لقبم مادر باغِ گلِ یاسم من مادرِ حضرتِ عباسم من پسرم بود علمدارِ حسین ساقی و میر و سپهدارِ حسین پسرم یک تنه یک لشکر بود قوَتِ بازوی او حیدر بود پسرم فانیِ فی اللهِ حسین اولین جان به کفِ راهِ حسین سیدی! ذکرِ لبش هر شب بود پاسبانِ حرمِ زینب بود پاسبانِ حرمی پژمرده حرمی سوخته، آتش خورده پسرم در ادبش معنا شد تشنه لب بود ولی سقا شد تا که او راهیِ دریا می شد در حرم مرثیه برپا می شد ناله ی اهل حرم واویلا دستِ عباس قلم، واویلا رفت تا آب بیارد اما دست ها از بدنش گشت جدا تیری آمد به دل مشک نشست تیر دیگر دلِ زینب بشکست مشک افتاد و ز دل آه کشید ز دلش ناله ی جانکاه کشید گفت ای تیر به چشمم خوردی در حرم آبرویم را بردی وعده ی آب به اصغر دادم حال با مشک زمین افتادم گفت طفلان همه در تاب و تبند همه ی اهلِ حرم تشنه لبند عاقبت گل پسرم را کشتند نورِ چشمان ترم را کشتند حال، من مانده ام و تنهایم تا قیامت خجل از زهرایم نه پسر دارم و نه فرزندی به لبم نیست دگر لبخندی مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی! من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می‌بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می‌دهم از من، تو برداری نظر را می‌دانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست انقدر که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده‌دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست :: روضه بخوانم! مادری جانسوز می‌گفت بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
کوفه به نامردی از یسار و یمین ریخت بر سر مشکت قمر به مکر کمین ریخت آب شدی ساقی از خجالت قولت! ای به فدای سرت که آب زمین ریخت کودک شش ماهه میل آب ندارد دل خوری از مشک تو رُباب ندارد چشم به راهت نشسته تا که بیایی عشق رقیه به تو حساب ندارد می‌رسد از خیمه‌ها صدای رقیه «عَمی العباس» آشنای رقیه چهره‌ی درهم شکسته‌ات خبرم کرد! دل نگران گشته‌ای برای رقیه بغض بدی مانده در گلوی حسینت گریه نکن مرد! روبروی حسینت حرمله با هلهله به سمت حرم رفت در خطر افتاده آبروی حسینت شاهِ غریبت ببین سپاه ندارد رفتن من بی تو خیمه راه ندارد چاره بیندیش چاره‌ساز دو عالم این حرم محترم پناه ندارد یک تنه یک لشکری برای حسینت بعد تو پاشیده شد قوای حسینت من که پس از تو رسیده‌ام دمِ گودال وای بر احوال خیمه‌های حسینت ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
(ابیاتی از یک مربع ترکیب) گر شرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می‌شود با واژه‌ی ام البنین :: دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می‌شود دامن ام البنین عباس‌پرور می‌شود :: تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستاد و قطره قطره پیکر او آب رفت :: نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
خودم جاروکشِ کوی حسینم ولی شرمنده‌ی روی حسینم چهارتا نه چهل تا مثلِ عباس فدای تاری از موی حسینم درِ این خونه زحمت می‌کشیدی کنیزی کرده، منت می‌کشیدی مگه دست و سری بود و ندادی؟ که از زینب خجالت می‌کشیدی ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
خوشی را در نگاه من نجویید گلی دیگر به باغ من نرویید پسر در بر ندارم، آی مردم! به من ام البنین دیگر نگویید همیشه من پی بوی حسینم همیشه من دعاگوی حسینم پسرهای مرا کشتند انگار فدای تاری از موی حسینم تمامش کن دگر این گفتگو را حسینم کو؟ بگو راز مگو را به چشمم نیست آرام و قراری «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل نوای چشمه ساران: يا اباالفضل اگر که تشنگی جان بر لبت کرد بگو با کام عطشان: يا اباالفضل ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
یه مادر داره از احساس میگه داره از روضه‌ی حساس میگه گمونم روضه‌خون ام البنیه داره از قامت عباس میگه: قد و بالای عباسم نظر خورد به چشم شیر من تیر سه پر خورد خودِ من از بشیر اینو شنیدم عمود آهن دشمن به سر خورد شنیدم کوفیا دورش رسیدن شنیدم دست عباس و بریدن شنیدم بچمو شرمنده کردن شنیدم مشکشو تیرا دریدن تا وقتی روضه خون ام البنینه ربابم گوشه‌ی مجلس می‌شینه تا وقتی حرف مشک پاره می‌شه رو لب گل می‌کنه داغ سکینه: همین قد میگم از داغ زیادم نگاهِ مهربونش مونده یادم الا ام البنین! شرمنده‌ام من خودم دستِ عموجون مشک دادم شدیم آواره با زخم و تب و درد سر ما نعره می‌زد شمر نامرد پایینِ نی رد خونو می‌دیدم عمو بالای نی خون گریه می‌کرد میگه ام البنین، غم بی حسابه جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه می‌سوزه قلبمو آروم نمی‌شم دلیل شرم من اشکِ ربابه خدایا پُر اگه پیمونه می‌شد علیِ اصغرم گریون نمی‌شد حسینِ من با طفل شیرخوارش میون هلهله حیرون نمی‌شد همین که روضه میره سمت گودال رباب و زینب‌ان که میرن از حال امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه امون از غارت پیراهن و شال چرا تشنه تو رو کشتن حسینم سرت رو روی نی بردن حسینم همه رفتن... یه گوشه دم گرفته: حسینِ من، حسینِ من، حسینم... ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم