eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
993 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه، عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده .
. یا امیرالمومنین مدد نور ذات الله بین روح و جان من علی ست با زمین کاری ندارم آسمان من علی ست به عصای دست نوکرهای این خانه قسم که عصای قرص دست ناتوان من علی ست کل توحید و نبوت در ولایت جمع شد ای مسلمانها به این قرآن اذان من علی ست ذکر یا حیدر سر سبز مرا برباد داد سر نمیخواهم که سرخی زبان من علی ست نیت حج کرده ام احرام خود را بسته ام کعبه ام صحن نجف سنگ نشان من علی ست در شلوغی حرم وقتی که راهم داده است در شلوغی قیامت هم امان من علی ست سائل بن سائل بن سائل بن سائلم از ازل ارباب کل خاندان من علی ست با علی و یا علی دارم عبادت میکنم فاش میگویم مفاتیح الجنان من علی ست لذت یا من توکلت علیک من حسین لذت یا من الیک المستعان من علی ست غالبا خرج پسر از جیب بابا میرسد اربعین در کربلا پس میزبان من علی ست.. ✍ .
. یا مولای یا صاحب الزمان اغثنی همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت ۱۴۰۱ .
. ادرکنی یا صاحب الزمان غم ما کم غم نگار زیاد چشم ما خشک و اشک یار زیاد قول های وفاشده معدود زدن زیر هرقرار زیاد امر معروف و نهی منکر کم معصیت های آشکار زیاد سخت شرمنده ایم اگر شده است غفلت از اصل انتظار زیاد کوفه هم بی قرار دیدن توست منتظر مانده این دیار زیاد روزی از دوری تو میمیریم پس بیا بر سر مزار زیاد یاحسین آبروی منتظر است نام او آمده بکار زیاد ما به قربان چشمهایت که میشود ابر نوبهار زیاد گریه بر حال اهل خیمه زیاد گریه بر اسب بی سوار زیاد ✍ .................. . کم گفتن از مقام کریمان درست نیست غافل شدن زحرمت  آنان درست نیست وقتی که سقف روی سر ما کشیده اند ماندن به زیر بارش باران درست نیست سختی کشیدن اول سیر و سلوک ماست سیرو سلوک راحت و آسان درست نیست وقتی که دست یار گره باز میکند وا کردنش به زور و به دندان درست نیست اصلا که گفته راه به مورش نمیدهد؟! این حرفهای پشت سلیمان درست نیست با یازده هزار گناه آمدیم ما از شوق زنگ یازدهم را زدیم ما تو آمدی و درد دوا شد به راحتی جبرائیل هم برای تو پا شد به راحتی سرمایه دار کرده ای اهل مدینه را خاکی که داشتند طلا شد به راحتی از برکت تو بود که روزی ما رسید حاجات ما نگفته روا شد به راحتی ابن الرضای سومی و از قبال تو هرنوکری گدای رضا شد به راحتی سجاده پهن کردی و گرم دعا شدی قبله برای قبله بناشد به راحتی ای حج نرفته سعی و صفا و حرم تویی بیت الحرام خانه ی تو کعبه هم تویی وقتی برای ما زدن در همیشگی است پس گوشه چشم شاه به نوکر همیشگی است ای حیدری ترین حسن خاندان عشق در توظهور هیبت حیدر همیشگی است بک درهمی که نذر تو کردم هزار شد لطفت به ما هزار برابر!همیشگی است ما زیر سایه تو و سید محمدیم برما محبت دوبرادر همیشگی است رد هم کنی به خانه دیگر نمیرویم این ارتباط ما به تو آخر همیشگی است مشغول پای بوسی آقاست هرچه هست لطف امام عسکری ماست هرچه هست ساعات قلب عاشق و ساعات سامرا ماخیر دیده ایم ز خیرات سامرا در هیچ جای دیگر دنیا ندیده ایم آن لذتی که هست در اوقات سامرا خاکی شدیم در حرم و پاکتر شدیم اینگونه است نوع  کرامات سامرا مارا همین گدا شدن ما بزرگ کرد آقا شدیم تحت عنایات سامرا دیدیم آن زمان که حرم شد بدون سر از کربلا درست شده ذات سامرا آقای من به عالم امکان نگین تویی انگیزه زیارت هر اربعین تویی هرچند مثل چشم تو چشم تری نبود در پادگان برای شما یاوری نبود هرچند نیزه دار دم خانه ی تو بود با نیره برروی تن تو لشکری نبود لحظه به لحظه بود حکیمه کنار تو مثل رضا غم تو غم خواهری نبود هرچند بغض حنجره ات را گرفته بود دیگر بروی حنجر تو خنجری نبود دزدی سراغ پیکر پاک شما نرفت دشداشه ی شما به تن دیگری نبود اهل و عیال تو همه در پشت پرده اند دلشوره تو گم شدن معجری نبود فرقی زیاد بین حسین است با حسن تو نیزه ای نخورده ای از پشت یا حسن ✍ .
. با پدر فراق پیغمبر گل چه کند شب به شب سحر که نباشد درد به دختر رسد پدر که نباشد ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟! حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟! با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود با تو چه امنیتی به خانه مان بود با تو  خطر داشت کوچه رفتن من؟نه! با تو کبودی نشست بر تن من؟نه! خیز نبی خدا زمانه عوض شد بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد قالی کهنه که داشتیم‌ لگد شد حمله به ما میکنند گرگ منش ها دوروبرم ریختند عربده کش ها پای غریبه به در نشست، نبودی پهلویم از چندجا شکست، نبودی میخ همان موقعی که بر کمرم خورد خیره شدم‌ بر علی و در به سرم خورد فضه به دادم رسید خیر ببیند زود به سویم دوید خیر ببیند اینهمه زخم‌ و هزار درد و ملامت... میخرم آن‌ را به جان!علی به سلامت! 🎤 .
. صلی الله علیک یا مظلوم یا حسین بن علی فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم تصورم ز اسارت طناب بود اما.. بدون چادر و معجر گمان نمیکردم! به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر ! گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم حسین قربانچه✍ ✍ .
. علیه السلام از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین مانده درتوصیف یک شأن تو ابیات اینچنین سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین تا ابد مرئوس ماییم و ریاست باشما نازشصت هرکسی مارا رسانده تاشما انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت بحث و استدلال از عصرشما بالاگرفت فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جا گرفت راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی از بقیه بی نیازیمو نیاز ما تویی ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی بانی ترویج عاشورا تویی! پس بی گمان.. خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خان مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده سهم تو دراین دیار آشنا غربت شده بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده خانه امن الهی سلب امنیت شده آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنیست نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنیست دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنیست بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنیست کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟ راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟ راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟ راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند؟ چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟ نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد نه کسی باتازیانه خواهری را میکشد نه کسی از پشت موی دختری را میکشد نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست علیه السلام 👇
. علیه السلام از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین مانده درتوصیف یک شأن تو ابیات اینچنین سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین تا ابد مرئوس ماییم و ریاست باشما نازشصت هرکسی مارا رسانده تاشما انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت بحث و استدلال از عصرشما بالاگرفت فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جا گرفت راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی از بقیه بی نیازیمو نیاز ما تویی ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی بانی ترویج عاشورا تویی! پس بی گمان.. خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خان مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده سهم تو دراین دیار آشنا غربت شده بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده خانه امن الهی سلب امنیت شده آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنیست نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنیست دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنیست بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنیست کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟ راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟ راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟ راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند؟ چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟ نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد نه کسی باتازیانه خواهری را میکشد نه کسی از پشت موی دختری را میکشد نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست علیه السلام 👇
. یا صاحب الزمان ماییم و درد بی مداوایی که داریم شب تا سحر چشمان دریایی که داریم تو راهمان دادی و به عالم ندادیم در حول و حوش خیمه ات جایی که داریم ماییم و این دلشوره های بی تو بودن مایین و این آقا بیاهایی که داریم در عین ثروت داشتن خیلی فقیریم برکت ندارد مال دنیایی که داریم تاکی فقط خواب ظهورت را ببینیم کی میشود تعبیر رویایی که داریم هرقدر هم بی تو غریب شهر باشیم گرم است دلهامان به آقایی که داریم روزی میاید که به شمشیر تو آقا پاسخ بگیرد هرمعمایی که داریم باید بگیری انتقام مادرت را تسکین بده بر داغ زهرایی که داریم ای کاش آقا یک شب جمعه ببینی در کربلا این شور و غوغایی که داریم ما با دعای تو لیاقت را گرفتیم روزی پرفیض زیارت را گرفتیم ✍ .
. یا حسین می نویسم در اول سخنم.. تا ابد کشته مرده ی تو منم آنقدر یا حسین میگویم بوی سیب تو میدهد دهنم من‌ اویسم که کربلا هستم به هوای تو رفتم از قرنم جگرم سوخته برای غمت یک نگین حدید در یمنم در زمین تو میخرند مرا زردم اما بروی این چمنم تو حسینی عزیز پنج تنی من غلام عزیز پنج تنم گِل من را زمقتل آوردند تربت کربلاست این بدنم شیر مادر حرام من باشد بی تو گر یک نفس، نفس بزنم من تورا دیده ام خدا دیدم دیدمت بیخیال "لا" و "لن"م.. بیشتر با من غریب بجوش ای حسین من سفارش حسنم کاش مارا برهنه خاک کنند شرمسارم حسین از کفنم.. زیر سم ها به فکر من بودی کشت من را غم کمرشکنم ✍ ..
👆 حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند علیه السلام گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم سالها قبل درآن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را میزد جای مادر لگدش را به تن ما میزد کاش میشد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
👆 حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند علیه السلام گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم سالها قبل درآن کوچه بد جان‌ دادم سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده ی من باخبر است مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده کاش ثانی عوض فاطمه من‌ را میزد جای مادر لگدش را به تن ما میزد کاش میشد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
👆  هرکه دیدار من سوخته جان می آید.. یار من نیست،پی لقمه نان می آید بین این مردم بد گریه رفیق خوبیست بهر دلداری من اشک روان می آید اینهمه خوبی‌شان کردم و راضی نشدند همه انگار که از من بدشان می اید بین هر جمعیت از دور مشخص هستم حسن آن است که با قد کمان می آید مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند در بهار تو‌ همان وقت خزان می آید قاتل مادر من پیش رویم میخندد صبر از صبر عجیبم به فغان می آید تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟! جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم دم افطار شده صوت اذان می اید برو از خانه من ،من که حلالت کردم دارد عباس به اینجا نگران می اید طشت خونین مرا از نظرش دور کنید خواهر سوخته ام‌ سینه زنان می آید اگر امروز حسین آمده دور و بر من پیش او گوشه گودال سنان می آید ✍ .
4_6014624144929329896.mp3
14.54M
و عارضم خدمتت که ای یارم.. من به خال لبت گرفتارم آنقدر از تو هرکجا گفتم یک حسینیه ام که سیارم پرچمت را بدوش من بسپار فرض کن خشت‌ روی دیوارم گرچه گریه برای مرد بد است مثل زن در غم تو میبارم تربت تو نمازخوانم کرد ورنه من سر به سجده نگذارم نوکرانت برادر تنی اند از حسودان روضه بیزارم خودمانی بگویم این خط را آی مشتی به تو بدهکارم! به گنهکاریم نگاه نکن مرد و مردانه دوستت دارم گریه کردیم و خوب شد زخمت برکتی داشت اشک بسیارم به همه گفته ام رفیق توام به بقیه نگو که سربارم راه را باز کن که خسته شدم ارزومند روز دیدارم .. بعد تو بد گذشت بر زینب زخمی داغ کوچه و بازارم.. .
Shab 14 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
6.14M
هرچه عمرم رفت و شد مویم سپید چشم تو از من بجز غفلت ندید قصه ی من هم به پایانش رسید نا امیدم نا امیدم نا امید آمده عبد فراری سر به زیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر گرچه من نان علی را خورده ام دل به دست او ولی نسپرده ام صاحبم را سال ها آزرده ام آخر کارم شده افسرده ام شرم بر من توبه کردم دیر دیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر رفت از یادم که نوبت میرسد این شلوغی ها به غربت‌ میرسد لحظه ی مرگم به سرعت میرسد نوبت آن قبر خلوت میرسد دو ملک هستند آن هم سخت گیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر دیگر این پرونده پیش قاضی است حضرت صاحب ز من ناراضی است من نماز و روزه هایم بازی است سال ها کارم فقط لفاظی ست تو بزرگی و من آن عبد فقیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر آخر از امروز و فردا کردنم بوی معصیت گرفته این تنم دوستی ها میکنم با دشمنم آنکه عمرش را هدر داده منم حضرت باران بزن بر این کویر یا مجیر و ‌یا مجیر و یا مجیر غصه دارم غصه های بی حساب مستحقم تا بسوزم در عذاب مانده بهر من فقط یک انتخاب ناله از دل میکشم یا بوتراب من علی دارم امامی بی نظیر یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر مستم و هوشیار میگویم علی هر که گفت از یار میگویم علی یک صد و ده بار میگویم علی جای استغفار میگویم علی او گرسنه نوکرانش سیر سیر یا مجیر یا مجیر یا مجیر شعر: رمضان 1403 .
Shab 11 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.42M
یک ذره التفات به چشم ترم کنید من آمدم توبه کنم باورم کنید حتی به زور راه ببندید روی من پا سوز سالیانه پشت درم کنید بیزارم از خودم خود لجباز سرکشم من را عوض کنید کس دیگرم کنید نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید گر حکم کرده اید بسوزم پس از عذاب آب فرات قاطی خاکسترم کنید زهرا به فکر گریه کنان حسین هست خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید من راضی ام سنگ سیاه علی شوم در شوره زارهای نجف گوهرم کنید جاروکش حیاط علی میشوم فقط در آستان شاه نجف قنبرم کنید امشب سفر به کرب و بلا مزه میدهد ما را مسافران هوای حرم کنید آقای من کفن نشده پس زمان مرگ یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید ارباب ناله زد که سرم را جدا کنید شرمی کنید و رحم به حال حرم کنید شعر: ✍ رمضان 1403 .
. گریز به روضه وداع تا داشت باز میشد باب رفاقت ما گفتند سفره جمع است کم بود فرصت ما امشب شب وداع است گریه زیاد داریم ساقی جوابمان کرد تا گشت نوبتمان چشمی بهم زدیم و سی شب ز دستمان رفت بدبخت کرد ما را کفران نعمت ما دیگر کجا بیاییم و با تو سخن بگوییم دیدی که شام غم شد شبهای رحمت ما از این به بعد ما را در خانه ات نگهدار ما با تو خوبِ خوبیم اینجاست جنت ما هرشب حسین گفتیم هرشب علی کشیدیم یادش بخیر باشد خوش بود دولت ما ماه خدا ثوابش با گریه بر حسین است در روضه گریه کردیم این شد عبادت ما فعلا خدانگهدار دیدار ما محرم شد هرشب محرم روز قیامت ما وقت وداع زینب با دلبرش چنین گفت دیدی رسید آخر وقت مصیبت ما شمر آمد این حوالی ما را ببر مدینه گودال رفتنِ تو شرح اسارت ما عباس جان کجایی نامحرمان زیادند راضی نشو بخندند وقت اسارت ما ✍ .
4_5825750393992255216.mp3
21.51M
خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را نشسته ام سر راهت بلند میگریم مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات که من به عشق تو ول کرده ام‌ دیارم‌ را هزار بار دعای خودت نجاتم داد ببخش یاد نکردم یک از هزارم را به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم گذاشتم به سوی خیمه ی تو بارم را دلی که سوخته را هدیه میکنم بردار بریز دورو بر خیمه ات غبارم را بگو به نوکری خیمه ات قبول شدم به دست راست بده حکم افتخارم را مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست به کربلا ببر این قلب بی قرارم را به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم چه بد زدند امام بزرگوارم را .
. . شهادت امام باقر علیه السلام دست بر سینه رو به این خانه.. ایستاده گدای پرچانه السلام علیک حضرت شمع و علیک السلام پروانه عاقلان فیض گریه میگیرند از نمِ گریه های دیوانه جان من پیشکش برای شما پس دلم را بگیر بیعانه حکمتش چیست قوم اربابان.. با گدا میشوند هم شانه صاحب روزه دار ما انداخت بهر ما سفره های شاهانه ای بزرگ بدون صحن و حرم که مزارت شده ست ویرانه دل خود را مدینه ات کردیم حرمی ساختیم جانانه کاش میشد حیاط صحن تو را.. آب و جارو کنیم روزانه ایمن از حادثات شوم شدم.. خادم باقرالعلوم شدم.. ناله را از جگر رها می‌کرد آسمان هم عزا عزا می‌کرد چشمهایش که تارشد از درد مادرش را فقط صدا می‌کرد با همان صورت ورم کرده.. سجده بر درگه خدا می‌کرد تشنه بود و به آب کار نداشت زخم را با نمک دوا می‌کرد یادگار غروب عاشورا یاد روز دهم چه ها می‌کرد داد میزد حسین وای حسین حجره را داشت کربلا می‌کرد جد من زیر زخم های عمیق.. خویش را سخت جابه‌جا می‌کرد جامه اش را کسی به تن می‌کرد چکمه اش را کسی به پا می‌کرد کاش یک مرد بود قاتل را.. از روی سینه اش جدا می‌کرد ناله فاطمه به گوش رسید شمر اما مگر اِبا میکرد؟! نه کسی بیخیال خیمه شد و.. نه کسی از زنان حیا میکرد پای این روضه آه باید مرد.. دختر بوتراب سیلی خورد ✍ .
. مناجات حالا که غیر گریه مرا راه چاره نیست.. در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست حالا که توشه از رمضان برنداشتم.. جز خانه ی تو خانه دیگر نداشتم امروز داد میزنم از درد بارها.. شاید نظر کنند به من سفره دارها بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز این روح کهنه را تو خدایا ز نو ساز موی سرم یکی یکی آری سپید شد هی نوبت گناه و گناهی جدید شد من پست و روسیاه.. ولی دوست دارمت! باور کن ای خدای علی دوست دارمت! دست مرا بگیر گرفتارم این غروب حال و هوای صبح نجف دارم این غروب از آن زمان که نام علی را شنیده ام از هرکسی به غیر علی دل بریده ام گر قصدتان مدارج توحید گفتن است. توحید ما فضایل مولا شنفتن است کاری برای خویش نکردم خدای من! چیزی نمانده تا به محرم خدای من! هرچند حال من وسط بزم عالی است جایم چقدر پیش حسینِ تو خالی است! حجش چه شد؟!غریب و پریشان چه میکند؟ حاجیِ ما میان بیابان چه میکند؟! حجِ حسین رنگ هُم الغالبون گرفت صحرا هم از تشرّف او بوی خون گرفت اینقدر با شتاب کجا میرود حسین؟! با زینب و رباب کجا میرود حسین؟! دیدی خلیل؟! خون خدای کریم کیست دیدی خلیل؟! حضرت ذبح عظیم کیست این شاه سرجداست سلام علی الحسین ذبحش من القفاست سلام علی الحسین زیر هزار نیزه به فکر شفاعت است جسمش هزار و نهصد و پنجاه قسمت است! یک عده می‌کِشند از آن تن لباس را نیزه مزاحم است بگوید غیاث را ✍ .
. |⇦•رسیده حسین به قربانگاه... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── از راه دور صدا میاد داره صدای پا میاد صدای پای اهل بیت خدا اون که عزیز عالمه با نوه های فاطمه پا میذاره رو خاک کرب و بلا پیچید بوی بی وفایی انگار نسیم جدایی داره می وزه از هر طرف ای دل ای امون ای امون داره می‌رسه بوی خون از این خاک بی آب و علف از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه خیمه داره به پا میشه زمین کربلا میشه تربت خاک سِیِّدُالشهدا غصه نشسته رو دلِ عقیله ی این قافله که از حسین نشه یه لحظه جدا میگه عزیز مادرم سایه ات بمونه رو سرم اینجا نگو به من کربلاست خوبه کنارمی هنوز خواهر نبینه که یروز اینجا سرتو رو نیزه ها بی تو میمیرم همینو بدون هر چی که میشه کنارم بمون منو به مدینه برگردون از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رسیده حسین به قربانگاه... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── از راه دور صدا میاد داره صدای پا میاد صدای پای اهل بیت خدا اون که عزیز عالمه با نوه های فاطمه پا میذاره رو خاک کرب و بلا پیچید بوی بی وفایی انگار نسیم جدایی داره می وزه از هر طرف ای دل ای امون ای امون داره می‌رسه بوی خون از این خاک بی آب و علف از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه خیمه داره به پا میشه زمین کربلا میشه تربت خاک سِیِّدُالشهدا غصه نشسته رو دلِ عقیله ی این قافله که از حسین نشه یه لحظه جدا میگه عزیز مادرم سایه ات بمونه رو سرم اینجا نگو به من کربلاست خوبه کنارمی هنوز خواهر نبینه که یروز اینجا سرتو رو نیزه ها بی تو میمیرم همینو بدون هر چی که میشه کنارم بمون منو به مدینه برگردون از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شادی برای مردم... و توسل به حضرت علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── السلام علیکم یا اهل بیت النبوه شادی برای مردم و ماتم برای ما خنده برای خلق ولی غم برای ما خرجِ تو کرده ایم، خدا کرد خرج ما چه خیرها که داشت دو دِرهم برای ما زهرا همیشه زحمت ما را کشیده است حتی خریده شال عزا هم برای ما هر کس نفس کشید در این روضه شد مسیح از بس مقدس است همین دم برای ما حُسن خِتامِ سِیر الی الله این دهه ست سفره گشوده ماه محرم برای ما این که بدون روضه به جایی نمی‌رسیم ثابت شده است قدرِ مسلَّم برای ما هرگز به زیرِ منت مردم نمی‌رویم وقتی که هست سایه ی پرچم برای ما گریه کنِ حسین کمک کارِ فاطمه ست کرده دعا رسولِ مُکرَّم برای او نَفس تو سینه دم گرفته بازم چشامو غم گرفته بهونه ی حرم گرفته ردم نکن که جا ندارم کسی بجز شما ندارم جز اسم تو نوا ندارم : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار!  چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟! .