eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Mohjat.NetShab 11 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 3.42M
یک ذره التفات به چشم ترم کنید من آمدم توبه کنم باورم کنید حتی به زور راه ببندید روی من پا سوز سالیانه پشت درم کنید بیزارم از خودم خود لجباز سرکشم من را عوض کنید کس دیگرم کنید نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید گر حکم کرده اید بسوزم پس از عذاب آب فرات قاطی خاکسترم کنید زهرا به فکر گریه کنان حسین هست خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید من راضی ام سنگ سیاه علی شوم در شوره زارهای نجف گوهرم کنید جاروکش حیاط علی میشوم فقط در آستان شاه نجف قنبرم کنید امشب سفر به کرب و بلا مزه میدهد ما را مسافران هوای حرم کنید آقای من کفن نشده پس زمان مرگ یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید ارباب ناله زد که سرم را جدا کنید شرمی کنید و رحم به حال حرم کنید شعر: ✍ رمضان 1403 .
. گریز به روضه وداع تا داشت باز میشد باب رفاقت ما گفتند سفره جمع است کم بود فرصت ما امشب شب وداع است گریه زیاد داریم ساقی جوابمان کرد تا گشت نوبتمان چشمی بهم زدیم و سی شب ز دستمان رفت بدبخت کرد ما را کفران نعمت ما دیگر کجا بیاییم و با تو سخن بگوییم دیدی که شام غم شد شبهای رحمت ما از این به بعد ما را در خانه ات نگهدار ما با تو خوبِ خوبیم اینجاست جنت ما هرشب حسین گفتیم هرشب علی کشیدیم یادش بخیر باشد خوش بود دولت ما ماه خدا ثوابش با گریه بر حسین است در روضه گریه کردیم این شد عبادت ما فعلا خدانگهدار دیدار ما محرم شد هرشب محرم روز قیامت ما وقت وداع زینب با دلبرش چنین گفت دیدی رسید آخر وقت مصیبت ما شمر آمد این حوالی ما را ببر مدینه گودال رفتنِ تو شرح اسارت ما عباس جان کجایی نامحرمان زیادند راضی نشو بخندند وقت اسارت ما ✍ .
حاج سید رضا نریمانی4_5825750393992255216.mp3
زمان: حجم: 21.51M
خلاصه عرض کنم حال گریه دارم را دلا بسوز که گم کرده ام‌ نگارم‌ را نشسته ام سر راهت بلند میگریم مگر که گوشه چشمی کنی هوارم را جناب یوسف اگر شد سری بزن به گدات که من به عشق تو ول کرده ام‌ دیارم‌ را هزار بار دعای خودت نجاتم داد ببخش یاد نکردم یک از هزارم را به کار تو نمیایم ولی مرا نفروش به هم نریز عزیزم تو روزگارم‌ را بگیر بغض مرا تا کمی سبک بشوم گذاشتم به سوی خیمه ی تو بارم را دلی که سوخته را هدیه میکنم بردار بریز دورو بر خیمه ات غبارم را بگو به نوکری خیمه ات قبول شدم به دست راست بده حکم افتخارم را مرا بخاطر زینب به کربلا بفرست به کربلا ببر این قلب بی قرارم را به اقتدای تو هر صبح و شام میسوزم چه بد زدند امام بزرگوارم را .
. . شهادت امام باقر علیه السلام دست بر سینه رو به این خانه.. ایستاده گدای پرچانه السلام علیک حضرت شمع و علیک السلام پروانه عاقلان فیض گریه میگیرند از نمِ گریه های دیوانه جان من پیشکش برای شما پس دلم را بگیر بیعانه حکمتش چیست قوم اربابان.. با گدا میشوند هم شانه صاحب روزه دار ما انداخت بهر ما سفره های شاهانه ای بزرگ بدون صحن و حرم که مزارت شده ست ویرانه دل خود را مدینه ات کردیم حرمی ساختیم جانانه کاش میشد حیاط صحن تو را.. آب و جارو کنیم روزانه ایمن از حادثات شوم شدم.. خادم باقرالعلوم شدم.. ناله را از جگر رها می‌کرد آسمان هم عزا عزا می‌کرد چشمهایش که تارشد از درد مادرش را فقط صدا می‌کرد با همان صورت ورم کرده.. سجده بر درگه خدا می‌کرد تشنه بود و به آب کار نداشت زخم را با نمک دوا می‌کرد یادگار غروب عاشورا یاد روز دهم چه ها می‌کرد داد میزد حسین وای حسین حجره را داشت کربلا می‌کرد جد من زیر زخم های عمیق.. خویش را سخت جابه‌جا می‌کرد جامه اش را کسی به تن می‌کرد چکمه اش را کسی به پا می‌کرد کاش یک مرد بود قاتل را.. از روی سینه اش جدا می‌کرد ناله فاطمه به گوش رسید شمر اما مگر اِبا میکرد؟! نه کسی بیخیال خیمه شد و.. نه کسی از زنان حیا میکرد پای این روضه آه باید مرد.. دختر بوتراب سیلی خورد ✍ .
. مناجات حالا که غیر گریه مرا راه چاره نیست.. در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست حالا که توشه از رمضان برنداشتم.. جز خانه ی تو خانه دیگر نداشتم امروز داد میزنم از درد بارها.. شاید نظر کنند به من سفره دارها بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز این روح کهنه را تو خدایا ز نو ساز موی سرم یکی یکی آری سپید شد هی نوبت گناه و گناهی جدید شد من پست و روسیاه.. ولی دوست دارمت! باور کن ای خدای علی دوست دارمت! دست مرا بگیر گرفتارم این غروب حال و هوای صبح نجف دارم این غروب از آن زمان که نام علی را شنیده ام از هرکسی به غیر علی دل بریده ام گر قصدتان مدارج توحید گفتن است. توحید ما فضایل مولا شنفتن است کاری برای خویش نکردم خدای من! چیزی نمانده تا به محرم خدای من! هرچند حال من وسط بزم عالی است جایم چقدر پیش حسینِ تو خالی است! حجش چه شد؟!غریب و پریشان چه میکند؟ حاجیِ ما میان بیابان چه میکند؟! حجِ حسین رنگ هُم الغالبون گرفت صحرا هم از تشرّف او بوی خون گرفت اینقدر با شتاب کجا میرود حسین؟! با زینب و رباب کجا میرود حسین؟! دیدی خلیل؟! خون خدای کریم کیست دیدی خلیل؟! حضرت ذبح عظیم کیست این شاه سرجداست سلام علی الحسین ذبحش من القفاست سلام علی الحسین زیر هزار نیزه به فکر شفاعت است جسمش هزار و نهصد و پنجاه قسمت است! یک عده می‌کِشند از آن تن لباس را نیزه مزاحم است بگوید غیاث را ✍ .
. |⇦•رسیده حسین به قربانگاه... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── از راه دور صدا میاد داره صدای پا میاد صدای پای اهل بیت خدا اون که عزیز عالمه با نوه های فاطمه پا میذاره رو خاک کرب و بلا پیچید بوی بی وفایی انگار نسیم جدایی داره می وزه از هر طرف ای دل ای امون ای امون داره می‌رسه بوی خون از این خاک بی آب و علف از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه خیمه داره به پا میشه زمین کربلا میشه تربت خاک سِیِّدُالشهدا غصه نشسته رو دلِ عقیله ی این قافله که از حسین نشه یه لحظه جدا میگه عزیز مادرم سایه ات بمونه رو سرم اینجا نگو به من کربلاست خوبه کنارمی هنوز خواهر نبینه که یروز اینجا سرتو رو نیزه ها بی تو میمیرم همینو بدون هر چی که میشه کنارم بمون منو به مدینه برگردون از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رسیده حسین به قربانگاه... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── از راه دور صدا میاد داره صدای پا میاد صدای پای اهل بیت خدا اون که عزیز عالمه با نوه های فاطمه پا میذاره رو خاک کرب و بلا پیچید بوی بی وفایی انگار نسیم جدایی داره می وزه از هر طرف ای دل ای امون ای امون داره می‌رسه بوی خون از این خاک بی آب و علف از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه خیمه داره به پا میشه زمین کربلا میشه تربت خاک سِیِّدُالشهدا غصه نشسته رو دلِ عقیله ی این قافله که از حسین نشه یه لحظه جدا میگه عزیز مادرم سایه ات بمونه رو سرم اینجا نگو به من کربلاست خوبه کنارمی هنوز خواهر نبینه که یروز اینجا سرتو رو نیزه ها بی تو میمیرم همینو بدون هر چی که میشه کنارم بمون منو به مدینه برگردون از این ماجرا أعوذُ بِاللّه از این کربلا أعوذُ بِاللّه رسیده حسین به قربانگاه : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شادی برای مردم... و توسل به حضرت علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── السلام علیکم یا اهل بیت النبوه شادی برای مردم و ماتم برای ما خنده برای خلق ولی غم برای ما خرجِ تو کرده ایم، خدا کرد خرج ما چه خیرها که داشت دو دِرهم برای ما زهرا همیشه زحمت ما را کشیده است حتی خریده شال عزا هم برای ما هر کس نفس کشید در این روضه شد مسیح از بس مقدس است همین دم برای ما حُسن خِتامِ سِیر الی الله این دهه ست سفره گشوده ماه محرم برای ما این که بدون روضه به جایی نمی‌رسیم ثابت شده است قدرِ مسلَّم برای ما هرگز به زیرِ منت مردم نمی‌رویم وقتی که هست سایه ی پرچم برای ما گریه کنِ حسین کمک کارِ فاطمه ست کرده دعا رسولِ مُکرَّم برای او نَفس تو سینه دم گرفته بازم چشامو غم گرفته بهونه ی حرم گرفته ردم نکن که جا ندارم کسی بجز شما ندارم جز اسم تو نوا ندارم : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار!  چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟! .
. عج شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی موی سپید نوکرانت هم نمایان شد پس کی به پایان میرسد این راه طولانی شهری که جای تو نباشد جای باران نیست تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی امروز و فردا کردنم برد آبرویم را دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من اما فقط قولی بده رو برنگردانی در را بروی میهمان بستیم و خندیدیم آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی ✍ .
. یا رب یک ذرّه التفات به چشم ترم کنید من آمدم که توبه کنم، باورم کنید! حتی به زور راه ببندید روی من.. پاسوزِ سالیانه ی پشت درم کنید بیزارم از خودم! خودِ لجبازِ سرکشم! من‌ را عوض کنید، کس دیگرم کنید نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر.. تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید گر حکم کرده اید بسوزم! پس از عذاب.. آبِ فرات قاطی خاکسترم کنید زهرا به فکر گریه کنان حسین هست خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید! من راضیم که سنگ سیاه علی شوم در شوره زارهای نجف گوهرم کنید جاروکشِ حیاط علی میشوم فقط در آستان شاه نجف قنبرم کنید امشب سفر به کرببلا مزه میدهد مارا مسافران هوای حرم کنید آقای من کفن نشده! پس زمان مرگ.. یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید ارباب زیر خنجر قاتل به ناله گفت ذبحم کنید و رحم بر این خواهرم کنید گودال بهتر است!بمانید دور من! سرنیزه را دوباره در این حنجرم کنید شلاق اگر که هست بکوبید بر تنم با تازیانه جسم مرا پُر ورم کنید این آخرین پیام به آل امیه است غارت بس است در حرم من رقیه است! ✍ .
. گریز به قتلگاه مثل یک خرمن که بر جانش شرار افتاده است.. نور من رفت و حساب من به نار افتاده است خواستم مرد خدا باشم ولی بلعم شدم قصه ی رسوایی ام در هر دیار افتاده است اینهمه خوب آمده بد را چکارش می‌کنی؟! ساده مگذر از کسی که این کنار افتاده است گرمی آغوش امنت را به نفسم باختم ورشکست آن است که از چشم یار افتاده است های و هوی مستیم رفته ست و آهم مانده است حیف..دیگر سکه ی من از عیار افتاده است چه ببخشی چه نبخشی دوستت دارم خدا راه من بر خانه ات امیدوار افتاده است چه کسی دارد هوای این گدارا جز علی؟! با دم او ابر بخشایش به کار افتاده است یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی ذکر مولا بر دهانم بی شمار افتاده است در حوالی نجف با ما تکلم کن فقط گیوه ی موساست در این شوره زار افتاده است من دراین شب‌ها دلم یک جاست آن هم کربلا! طالع من پای شش گوش نگار افتاده است بالحسین العفو!من سینه زنم رحمی کنید اشکم از داغش شبیه چشمه سار افتاده است ذوالجناح آمد به خیمه صورتش زد را زمین شاه از ما از صدر زین بین غبار افتاده است آن تنی که احمد مختار میزد بوسه اش یا رسول الله!دست نیزه دار افتاده است هرکسی که میرسد رد می‌شود از صورتش تشنه ای مذبوح در بین گذار افتاده است ✍ .