✍
روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
سرت روی نیزه انگار تکون خورده
رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده
زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند
روی نی سرت رو جا به جا می کردند
بابایی حسینم،بابایی حسینم
بعد تو ماها رو به اسیری بردند
بابا گوش تو بگیر
دست شمر و زجر و حرمله سپردند
نمیدونی درد این کبودی ها رو
طعم رد شدن از تو یهودی ها رو
بابایی حسینم،بابایی حسینم
حالا که بابا جون مرهمی ندارم
زخمات و میبندم با لباس پاره ام
دیگه قصه ی زخم سرم بمونه
سوختن لباس و معجرم بمونه
بابایی حسینم،بابایی حسینم
خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭
#کربلا
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
AUD-20220901-WA0043.mp3
3.85M
🎧 نوحۂ حضرت رقیه(س)
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
امشب بخوابم آمدی ای نازنینم
گفتی که آیم از سفر ای مه جبینم
دیگر ندارم من توان و تابِ هجران
باز آ که درد من ندارد بی تو درمان
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
این قصۂ تلخِ مرا هر کس شنیده
از بهرِمن باریده خون از هر دو دیده
کوهی زِ غصه ها بروی شانه دارم
در گوشۂ ویرانسرا من خانه دارم
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
امشب رقیه میرسد بر آرزویش
سر را گرفته در بغل وُ کرده بویش
ای سر کجا بودی که از ناقه فِتادم
آندم که روی خاک صحرا سر نهادم
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
بابا ندارم بعد تو من یار و یاور
تنهاانیس و مونسم گردیده این سر
شمع شب تار منی در این خرابه
دنیا دِگر بعد از تو بهرِ من سرابه
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
یارب بحق اشکِ چشم آن سه ساله
کز بهر دوریِ پدر او کرده ناله
(هستی)مدد کن تا نگارد روی دفتر
(پرویزی)را نظر نما در روز محشر
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
اجرای سبک: استاد پرویزی
سراینده شعر: علیمحمدی
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
2. حالا اومدی.mp3
2.39M
🎧 نماهنگ حضرت رقیه (سلام الله علیها)
گروه نجم الثاقب
حالا اومدی
حالا که دیگه رقیه
افتاده از پا ، اومدی
حالا که بار سفر
بستم از این دنیا ، اومدی
عمو عباس رو نیاوردی چرا
تنها اومدی
بابایی ، خیال کردی قهرم
حالا اومدی واسه آشتی
نمیگی چرا رفتی و
ما رو تنها گذاشتی ، عزیزم
بابایی
بابایی بابایی بابایی بابایی
بابایی
از غُصه پُرم ، خیلی از نبودنِ
داداش علی اصغر ، دلخورم
عمو عباسم نباشه
من همش سیلی میخورم
افتادم روی زمین
ولی نیوفتاده چادرم
بابایی رقیه بمیره
که بالای ابروت کبوده
مگه گریه کردی که این جور
سر و روت کبوده ، عزیزم
بابایی
بابایی بابایی بابایی بابایی
بابایی ...
#کربلا
#حجاب
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کاشکی اربعین با دست ساقی
مهمونم کنی چای عراقی
#اربعین
#پیاده_روی_اربعین
#امام_حسین (ع)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صلی الله علیک یا رقیه (س)
🎙حاج محمود کریمی
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه حضرت رقیه ( سلام الله علیها )
وای وای وای وای ... همون سیلی مدینه ، همون دستا ، کربلا کربلا ... سیلی به دختر ابی عبدالله زدند ...
دختِ سه ساله
که کتک نداره
اینکه قباله فدک نداره
( بابا ، بابا منو سیلی زدند بابا ، ... بابا بابا ... )
سیلی نخورده نیست
کسی بینِ ما ، ولی
کو آن زبان ؟
که با تو بگویم چگونهام
بابا
دست عَدو
بزرگ تر از صورت من است
یک ضربه زد
کبود شده هر دو گونهام
شاعر استاد انسانی
مگه نگفتی برمیگردم
بیا میخوام دورت بگردم
عمه رو خیلی خسته كردم
بابا
دخترت از دنیا بُریده
بعده تو هیچ خوشی ندیده
ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا
عمو کجاست ببینه ؟
چی به سرم آوردند
اگه عمو بود ، کسی مارو سیلی نمیزد بابا ، ... بابا بابا بابا ... با همین اشکات ، با همین سوز سینه ات ، حوائجتو همین الان بخواه ، ... دوتا عزیز دُردونه ی پیغمبر (ص) ، یکی هجده سالشه ، یکی چهار سالشه ، ... هم مادرش فاطمه ، هم دخترش رقیه ،رقیه ...رقیه رقیه رقیه ...
سیلی گرفت
قدرت بینایی مرا
دیوار میکند کمکم
راه میروم ...
با همین حال خوشت ، حالتو از دست نده ، پیغمبر (ص) فرمود : هر کسی به دخترم فاطمه سلام بده ، خدا گناهانشو می بخشه ، فردای قیامت هر کجای بهشت باشم من ، خدا اون شخص رو به من مُلحق میکنه ، دستت رو به سینه بگیر ، میدونم خیلی هاتون مدینه نرفتین ، ... اما بگم خوش به حالتون نرفتین ؟ بگم ، نه ، خدا قسمتتون کنه ، چی بگم ؟ آخه اگه بری اون غربت اونجارو ببینی ، میسوزی ، هیچ نشانی ازمادر نیست اونجا ، ... توو شهر مدینه ، مادر از همه غریب تره ...
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَابِنْتَ رَسُولِ الله ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَا ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدة ، فَاطِمَةُ الزَّهرا ، سَیِّدَة النِّساءالْعَالَمین
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
1. دخت سه ساله.mp3
6.34M
🎧 روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🎤 استاد حیدرزاده
#حضرت_رقیه (س)
#امام_حسین (ع)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
Fadaeian_Haftegi14020526_4.mp3
36.41M
🎧 زمینه | داره موهام سفید میشه (محرم ۱۴٠۲)
🎤 سید رضا نریمانی
#کربلا
#امام_حسین (ع)
#حسین (ع)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
020528-04-zamine[motie].mp3
18.87M
🎧 زمینه | چشماتو ببند همسفر، دلت و ببر کربلا
بانوای: حاج میثم مطیعی
#اربعین
#اربعین_1402
#ماه_صفر
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رو نیزه از رقیه دور بودی
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
#حضرت_رقیه (س)
#امام_حسین (ع)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
منم یه دختر سه ساله...
منم یه دختر سه ساله، که گرم آغوش باباشه
اون که صدای خندههاش، تا ابد توو گوش باباشه
پیشمه بابا انگار، عطر خوبش پیچیده
راستی از آسمونا امشب، واسه من گوشوار خریده
تا که از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنها تر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمی مونم، همیشهباهامی
منم یه دختر سه ساله، که همیشه شیرینزبونه
بابا منو برمیداره، روی شونه هاش می نشونه
می بوسه پیشونیمو، می خره نازمو بابا
می بوسم دستاشو بازم، لااقل توی خواب و رویا
تاکه از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم
ولی تو باور نکن
با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم
منو تنهاتر نکن
خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی
تنها نمی مونم، همیشهباهامی
منم میخوام مثه رقیه، همیشه با حسین بمونم
کاشکی منم ستاره باشم، تا حسین بشه آسمونم
من بهشتو میخواستم، تو دعامو خوب شنیدی
ممنونم از تو ای خداجون، که حسینو آفریدی
دخترا یادگار زهران، غنچههای بهار زهران
روشنای چشم ما
همه دلتنگ کربلان و، پابهپای امام میان و
می رسن تا رویاها
با ذکر یا زینب، با رمز یازهرا
با حضرت حجت، میمونیم ایشالا
شاعر: میلاد عرفان پور
نغمه پرداز: اکبر شیخی
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
Shab05Safar1401[04].mp3
7.21M
🎧 منم یه دختر سه ساله... (زمینه)
🎤 بانوای : حاج میثم مطیعی
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ادخلوها بسلام آمنین
حاج امیر کرمانشاهی
#ماه_صفر
#اربعین
#اربعین_1402
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
گریز 1⃣
اول ماه همیشه ماه کم نوره 🌙
خرابه تاریک...
شما اگر تو روضه یه دفعه روضه خون چند دقیقه نخونه، تعجب می کنی، سرت را بلند می کنی، ببینی چی شده؟
▪️یه دفعه زینب دید، صدای روضه خون خرابه، قطع شد...😭
زینب (سلام الله علیها) متوجه شد سر یک طرف، رقیه یک طرف
افتاد... 😭
صدا زد: عزیز دل برادرم، دید صدای رقیه نمی آد ...😭
چادرم پاره شد از بس که کشیدند مرا
به گمان خرد شده ساقه ی نیلوفر من
معجرم دست نخورده است خیالت راحت
چادر سوخته چسبیده به موی سر من
گریز 2⃣
(زبانحال) هر چه گشت چیزی پیدا نکرد زیر سر بابا بذاره، پاهاش رو دراز کرد و سر را گذاشت روی دامنش:
فرشی ندارم تا کنم مهمان نوازی
باید در این ویرانه امشب را بسازی
دیدند خم شد، همون کاری که خود ابی عبدالله برای داداشش علی اکبر (علیه السّلام) کرد، این صورتش را گذاشت رو صورت بابا، اما دیگه برنداشت، عقیله ی بین هاشم گفت: رقیه، تا دست زد دید بچه افتاد... 😭
گریز 3⃣
وقتی برادران یوسف، یوسف را با طناب بین چاه آویزان کردند
گفت: دارید چکار می کنید، اگر پدرم بفهمد ناراحت می شود، برادران عصبانی شدند، طناب را پاره کردند
ندا آمد، جبرائیل برو و بال خودت را پهن کن، بدنش خراش نیفتد، آخه غریبه …
آااای گریه کنا اگه عباس (علیه السّلام) از بالای مرکب افتاد، یه مرد جنگی است، اگر حسین افتاد، مرد است، این سه ساله چطوری از مرکب افتاد …😭
بگو یا حسین...
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
📸 در سفر اربعین چطور با ایران تماس بگیریم؟
#اربعین
#اربعین_1402
#حیاتنا_الحسین
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
1. دست عدو.mp3
4.55M
🎧 روضه حضرت رقیه ( سلام الله علیها )
🎤 استاد حیدرزاده
اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ... سیلی کربلا با همه جا فرق میکرد ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
میخواهی بدونی سیلی با صورت رقیه چه کرد ؟ امروز که رفتی خونه اگه دختر ، سه چهارساله داری ، اگه خواهر سه چهارساله داری ، صداش بزن ، آهسته دستت رو روی صورتش بگذار ...
دست عَدو ، بزرگ تر از
صورت من است .. ؟
یک ضربه زد ،
دو گونه ی سرخم ، سیاه شد
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اونقدر بهم سیلی زدند
دیگه نمیبینه چشام ؟
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
بابایی بابایی .. بابایی پاشو ، بابا بزار برم به دخترای شامی بگم بیان ، ببینند بابای من هم از سفر اومده ، بابا بابا بابا ... نمیدونم چه حاجتی داری اما هر حاجتی داری الان وقتشه ، اما یه حاجت مشترک همه ی ماست ، نمیدونم آقامون امروز کجا عزاداره ؟ اربابمون امام زمان « عج » ، امروز کجا گریه میکنه ؟ آقا مدینه است ، نمیدونم ... کنار بقیع است ، نمیدونم ... اما هر کجا هستی آقا جان ، قدم روی چشم ما بگذار ...
دل دختر به پدر خوش باشد
مهربانی ز دو سر خوش باشد
🗣 شاعر استاد انسانی
حسیییین جان ، حسیییین جان ، ... دوست داره امام صادق این نام رو صدا بزنی ... حسیییین جان ...
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیانات استاد سید حسین مؤمنی
در مورد اهمیت استخراج روضه از روضه
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
Zamine_Hajmahdirasuli_Shab3moharam1440_sarallahzanjan.mp3.mp3
14.81M
🎧زمینه | این پا و اون پا نکن بابا...
🎤 بامداحی: حاج مهدی رسولی
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قسم به اشکهای رقیه ...
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان (عج)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
بابای من! ببین که عمهام را کتک میزنند و گوشواره و چادرم را به غارت برده اند...
⚡️ مناجات جگرسوز حضرت رقیه سلاماللهعلیها با بدن بی سر سيدالشهداء عليهالسّلام
وقتی که مخدرات را بر بالای بدن مطهر سیدالشهدا علیه السـلام آوردند، دختر خردسال امام حسين عليه السلام (که برخی احتمال دادند همان حضرت رقیه سلام الله علیها باشد) آمد و خودش را بر روی بدن ،مطهر پدرش انداخت.
و تأخُذُ مِن دَمِهِ الشّريفِ و تُخضّبُ شَعرَها، و وَجهَها
▪️خون ها از بدن پدر میگرفت و بر سر و صورت خودش میکشید و میگفت:
يا أبا عبداللّه! ألبَسَتْني بَنو أميّة ثَوبَ اليُتم علَى صِغَر سنّي، يا أبتاه! إذا أظلَمَ اللّيلُ مَن يَحمٰي حُماي؟ و إنْ عَطشْتُ فَمَنْ يَروي ضَمَأي؟
▪️یااباعبدالله! بني امیه لباس یتیمی در این سن و سال بر تن من کردند. بابای من! وقتی که شب فرا رسد من به چه کسی پناه ببرم!؟وقتی که تشنه شوم چه کسی مرا سيراب کند!؟
يا أبتاه! نَهَبوا قُرطي، و رِدٰائي، يا أبتاه! اُنظُر إلىٰ رُؤوسِنا المَكشوفة، و إلٰى أكبادِنا المَلهوفة، و إلى عَمّتي المَضروبة، و إلى أمّي المَسحوبة.
▪️بابای من !؟گوشواره و چادرم را به غارت برده اند.
بابای من! نگاه کن به سرهای بی معجر ما؛ به جگرهای سوخته ما؛ نگاه که عمهام را کتک میزنند؛ و مادرم را به این سو و آن سو میکشند.
آن دختر خردسال داشت اینگونه نجوا میکرد و همه را به گریه درآورده بود که زجر بن قیس لعین آمد و گفت:امیر میگوید حرکت کنید.
حضرت رقیه عليهاالسلام آمد و به زجر ملعون گفت:
حال که میخواهید بروید مرا همین جا نزد پدرم بگذارید و زن ها ببرید تا من همین جا بمانم و بر پدرم اشک بریزم.
اما آن ملعون آمد و به زور او را کشید و برد؛ حضرت رقیه سلام الله علیها باز برگشت و بازوی بدن مطهر پدرش را گرفت اما دوباره آن ملعون آمد و با زور و کتک آن دختر بی گناه را کشید و برد.
📚 اسرار الشهاده ص۴۶۰
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
43.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی زیبای امیر کرمانشاهی با موضوع خانواده و پیاده روی خانوادگی در اربعین
ای جانم چقدر قشنگ بود
#اربعین
#کربلا
#محرم
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
بابا نمیدانم...
از جان من این زجرِ زجرآور چه میخواهد؟!
⚡️ مصیبت جانسوزِ جاماندن سهساله آل الله از قافله و اذیتهای زجر ملعون...
راوی گوید:
چون اسراء را به سمت شام میبردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب میدادند و بقیه آب را بر روی زمین میریختند و به اسراء نمیدادند.
دختر خردسال حسین علیهالسلام که فاطمه صغری (رقیه سلاماللهعلیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد.
وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها
▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند.
در مسیر، ناگهان زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است،
فَبَکتْ و نادَت:
▪️لذا صدای گریه آن بانو بلند شد و فریاد برآورد:
یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی
▪️ای قوم! شما را به خدا قسم میدهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است.
همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت:
من میروم و هر گونه باشد آن دخترک را میآورم.
🔻 راوی گوید:
من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه میکرد و گاه مینشست؛ گاه میدوید و بر روی زمین میافتاد و فریاد میکشید:
یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه....
گاه دیگر نمیتوانست راه برود و بر روی ریگهای گرم بیابان میغلطید و پاهایش را با دست میگرفت.
دیدم که تکهای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگها، به کف پای خود پیچید.
🔻در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانهاش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید:
برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم!
بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر میداد.
در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد.
چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت.
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹
📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
34.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ موکب های اربعین ...
#اربعین
#امام_حسین (ع)
#کربلا
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
زِ خانهها همه بوی طعام میآمد
ولی به جان تو بابا، گرسنه خوابیدم...
بنابر نَقلی امام سجاد علیهالسلام چنین فرمودند:
همینکه به دروازهٔ شام رسیدیم، ما را سه ساعت آنجا نگه داشتند که از یزید اذن بگیرند و بعد داخل شدیم، و حال آن که یهودی و نصرانی بی اذن داخل میشدند، و به این سبب آن را دروازه "ساعات" نامیدند، و قبلا به آن دروازه "حلب" میگفتند.
🔻از آن دشوارتر، حضرت فرمودند:
اول صبح بود که ما را وارد شام نمودند و نزدیک غروب بود که این عیال اسیر و کودکان را، گرسنه بر درِ خانهٔ یزید آوردند و حال آنکه تا درِ خانهٔ آن ملعون چندان مسافتی نبود و در این مدت، ما را در کوچه و بازارهای شام میگرداندند.
📚 انوار الشهادة ص ۲۳۴
➖ بنابر نَقلی دیگر امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
هنگامى كه ما را در خرابه شام قرار دادند، در آنجا انواع رنجها و سختیها را بر ما روا داشتند...
🔻روزى عمّهام زينبکبری سلاماللّهعلیها را دیدم که ديگى بر روى آتش نهاده است.
گفتم: عمّه جان! اين ديگ چيست؟
عمّهام فرمودند: كودكان گرسنهاند... خواستم به آنها وانمود کنم كه برايشان غذا مىپزم و بدين وسيله آنان را آرام کنم...
📚بحرالمصائب ج۴ (نسخه خطی)
📚ریاحین الشریعه ج۳ ص۱۸۵
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
خیال کن که همان نازدخترم مثلا...
خوش آمدی، گله ای نیست، بهترم مثلا...
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا...
خیال میکنم اصلا مدینه ایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلا
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا
نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلا...
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا
اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا
تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلا...
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا...
شاعر: مجید تال
#امام_حسین (ع)
#حضرت_رقیه (س)
#شهادت_حضرت_رقیه (س)
به کانال آموزش مداحی / اشعار اربعین بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313