مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _سیدرضا نریمانی_97↯
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمدرضا طاهری
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
می ترسم که ، یه روزه قد خواهرت تا بشه
می ترسم که ، روشون به رویِ بچه هات وا بشه
می ترسم که ، سر چند تا گوشواره دعوا بشه
می ترسم دختر تو ، بینِ آتیش بسوزه
تیغ و نیزه تنت رو ، رویِ خاکا بدوزه
دارم می بینم آقا ، از رو دارالاماره
داره خولی سرت رو ، بینِ خورجین میاره
کوفه میا حسین جان ، کوفه وفا نداره ..
کوفیِ بی مروت ، شرم و حیا نداره
*بالا دارالاماره چند تا خواهش بیشتر نداشت مسلم ؛ اول فرمود اجازه بدین دو رکعت نماز بخونم. بعد فرمود یکی وصیِ من بشه من برا اون بگم؛ به وصیش گفت. من که دیگه دستم نمیرسه گردن تو باشه ، یه نامه بنویس به حسین بگو برگرده ... خواهش آخر ، یه ظرف آب طلب کرد آوردن دستش دادن ، تا میومد آب رو بخوره ، کاسۀ آب پر از خون می شد ... تا سه بار آبُ عوض کردن گفت انگار از این متاع روزیِ ما نیست ، باید لب تشنه بمیریم ... من می خوام بگم مسلم اگه آب خورده بودی به عشقت باید شک می کردی ... مگه میشه نوکر آب بخوره وقتی می بینه ارباش تو گودال تنهایِ تنها .. هی میگه آه جیگرم ... حداقل اینجا آب دستِ مسلم دادن ، اما اونجا هر چی می گفت حسین جیگرم داره می سوزه ، مشکایِ آبُ دورِ گودال خالی می کردن ...*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
هدایت شده از f.khavari
Babolharam Taheri shab1-3.mp3
1.07M
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمدرضا طاهری✨
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
⇦🕊مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _سیدرضا نریمانی_97
┄┅═══••↭••═══┅┄
گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد
دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد
*امروز اگه یه نگاهی به ما کنی،کار ما حل میشه*
اگر از شانه ی من کوه گنه برداری
پای این بنده هم از عرش فراتر برسد
*اصلاً امروز مالِ جامونده هاست،اصلاً امروز مالِ اونهایی است که از ماه رمضان جاموندن...راستی آی رفقا! امروز چرا اومدی اینجا نشستی؟ مگه شما کربلا نرفتی؟ مگر نفرمودن:اول جایی که روز عرفه نظر می کنند به زائرای حسینِ...من اومدم بگم:امروز من از همه چیز جاموندم،از کربلا جاموندم،از حرم امام رضا جاموندم،به هیچ چی نرسیدم،امروز روز خوبا و بداست،امروز قرارِ در هم بخرن...*
باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط
باز هم فرصتِ یک توبه ی دیگر برسد
*یک بار دیگه بهم فرصت داده،خیلی ها مُردن،نرسیدن به امروز،اما به من دوباره فرصت دادی...*
همه ی ترسم ازین است که به هنگام گناه
عمر این بنده ی آلوده به آخر برسد
بس که آلوده ام،اَبکی لِخُروجِ نَفسی
وای از آن لحظه ی سختی که اجل سربرسد
خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم
وحشت بیشتر آن است که مُنکَر برسد
همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ
سر این بنده، روی دامن حیدر برسد
مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس
حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد
*توی کامل الزیارات نوشته شده:امام صادق علیه السلام فرمودند به یکی از یارانشون که کربلا رفتی یا نه؟ فرمود:آقا نمیتونم برم کربلا،آخه ما توی بصره زندگی می کنیم،اگر مردم بفهمند ما دوستان شما هستیم مارو زنده نمیگذارند،اما آقا جان! ما توی خونمون برای حسین روضه می گیریم،دور هم جمع میشیم،میگیم:ای حسین..{ما هم امروز بگیم: حسین...همه امروز دارن میگن: حسین،مسلم هم تو کوفه داره میگه:حسین...مادرش فاطمه هم امروز داره میگه:حسین..}
امام صادق فرمودند:کمترین چیزی که برای شما پیش میاد موقع مرگتون ما اهلبیت همه میاییم،حسینم میاد بالا سرتون...
{من یه عمری دارم میگم:حسین...فقط به این امید که لحظه ی جون دادن سرم روی پای اربابم باشه...}*
چادر مادر ما کار خودش را بکند
بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد
*آقا فرمودند: این سر چادر مادر ما فاطمه توی بهشتِ،یه سر دیگه اش روی پلِ صراطِ،صدایی میاد" يَا أَيُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَة" بعضی ها سر بلند میکنند،میگن:بله...میگن:بیایید به چادرمادرتون چنگ بزنید،همه رو میخره...*
مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم
حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد
*اما چند بیتم روضه بخونم،دلامون آماده بشه...*
با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما
آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم
ای علی زاده ببین میثم تمار شدم
باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا
موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا
هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو
بسته شد مثل علی بال و پَرِ مسلم تو
سر عباس و پسرهات سلامت آقا
گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو
قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند
پیش مرگِ جگرت شد جگر مسلم تو
لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان
زده اند آتش بر خشک و تَرِ مسلم تو
به فدای سر یک موی عزیزان تو باد
جان هر دو پسر در به در مسلم تو
کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا
که می آید به سر تو چه بلایی اینجا
حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است
بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است
همه ی ترسم از این است که مضطر بِشَوی
مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی
وای اگر گَرْد بر آیینه ی تو بنشیند
شمر با چکمه روی سینه ی تو بنشیند
وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد
وای اگر خواهرتان بار اسارت بکشد
وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند
دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند
بدنم نقش زمین است میا کوفه حسین
خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین
ای حسین...
#شاعر_محمد_قاسمی
#سید_رضا_نریمانی
#مناجات_دعا
#روز_عرفه
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
هدایت شده از f.khavari
B A B O L H A R A M-Narimani-Doa Arafeh1397-001.mp3
3.8M
⇦🕊مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _سیدرضا نریمانی_97↯
⇦🕊ذکر توسل کوتاه ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _حاج مهدی سماواتی_97↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
*جاداره اشاره کنم ایام مسلمیه هم هست ... بالای دارالعماره دیدن داره گریه میکنه ؛ گفتن : مسلم! باید فکر اینجا رو هم می کردی ...
فرمود: گریه ام برای خودم نیست برای اون آقاییِ که به دعوت شما دستِ زن و بچشُ گرفته داره میاد*
نوایِ بانوان کاروان هردم به گوش آید
به حالِ زینبُ و این کوچه بازار میگریم
نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه ، نیا کوفه
ولی صد حیف بگذشت کار از کار میگریم
حسین جان!
اینجا به همه حرمله با دست نشان داد
تیری که جدا کرده برای پسر توست ...
غوغاست برای زدن چشم ابالفضل
اینجا همه خارند برای قمرِ تو ..
#حاج_مهدی_سماواتی
#مسلمیه
#مناجات_دعا
#روز_عرفه
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
کانال روضه و نوحه ایام محرم
هدایت شده از f.khavari
B A B O L H A R A M-Mahdi_Samavati_(Shahadate_Emam_Bagher)_(www.rasekhoon.net).mp3
1.05M
⇦🕊ذکر توسل کوتاه ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _حاج مهدی سماواتی_97↯
#حضرت_مسلم
از حالِ زار نامه برت حرف می زنند
از این سفیر دربه درت حرف می زنند
در مسجدی که عطر علی می وزد از آن
از بی نمازی پدرت حرف می زنند
نیزه فروش هایِ نظرتنگ ِ چشم شور
ازقد وقامت پسرت حرف می زنند
کاراز بهای گندم ری هم گذشته است
ازقیمتِ سر قمرت حرف می زنند
دیدم کنیزهای دم بخت ِ بی جهاز
از دختران در سفرت حرف می زنند
دیدم که درمحله ی خورجین فروش ها
خولی و شمر پشت سرت حرف می زنند
وحید قاسمی
#حضرت_مسلم
وقتی نَفَس از سینه بالاتر نیاید
جز هِقهِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
حسن لطفی
#حضرت_مسلم
خواستم نامه دهم كوفه نيا محشر كبراست
خواستم تا بنويسم كه نيا آخر دنياست
پر حيله ترين شهر همينجاست، همينجاست
دلشوره ي من بهر علي اكبر ليلاست
كاش مي شد بنويسم كه نيا يوسف زهرا
اما نشد آقا ... نشد آقا ... نشد آقا
اينجا سر بازار خريدار زياد است
آقا، نكند فكر كني يار زياد است
تمّار كم است و رٓسٓنِ دار زياد است
در كوفه فقط مرد ریا كار زياد است
اينجا سر هر بام خودش معدن سنگ است
مرد و زن اين شهر، آماده ي جنگ است
اينجا دگر از بيعت و پيمان اثري نيست
بر تيرگي شب، دگر اينجا سحري نيست
ديگر خبر از لشكر چندصد نفري نيست
وقتي كه بيايي دگر از من خبري نيست
آهنگري شهر، شلوغ است، شلوغ است
اين ها كه نوشتند بياييد، دروغ است
اينجا كه منم، حيله و تزوير مهياست
داس و تبر و نيزه و شمشير مهياست
اينجا بخدا حرمله با تير مهياست
بهر حرم تو غل و زنجير مهياست
شرمنده ام از اينكه نوشتم كه بيايي
من دل نگران حرمم، كاش نيايي
دلشوره گرفتم، همه ي شهر پليدند
اين خيره سران بهر شما نقشه كشيدند
خولي و سنان بر سر بازار رسيدند
تيغ و سپر و كعب ني و گُرز خريدند
اينجا بجز از طوعه يكي مرد نديدم
از فتنه ي اين شهر به وللهِ بريدم
آقاي گلم، كوفه نيا، وضع خراب است
آقا، جگرم خون شده از غصه كباب است
دلواپس فرداي عليطفل رباب اس
آقا بخداوند قسم قحطي آب است
آقا، دو سه تا مشك پر از آب بياور
در معركه از سوز عطش تاب بياور
مصطفی گودرزی
#حضرت_مسلم
پای اطفال تورا غرقه به خون می بینم
آبله، نیش نوک خار میا کوفه حسین
بس که در وسعت این شهر پر از سرباز است
راه رفتن شده دشوار میا کوفه حسین
وای از حرمله و تیر سه پر، وای رباب
وای عباس علمدار، میا کوفه حسین
کوفیان اکثرشان پست و خیانتکارند
جملگی وحشی و خون خوار میا کوفه حسین
جان مسلم که تصور شدنش هم سخت است
زینب و فرقه اشرار میا کوفه حسین
بین اینها همه جا صحبت سنگ اندازی ست
وای از عاقبت کار میا کوفه حسین
دختران تو کجا، چشم خریدار کجا
بر سر کوچه و بازار میا کوفه حسین
نقشه قتل تو دارند که با کل قوا
شوق دارند به پیکار میا کوفه حسین
شمر از بس که حریص است به فکر سر توست
گوئیا هست طلبکار میا کوفه حسین
محمد قاجار
#حضرت_مسلم
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن
رحمی به روز من نه به روز رقیه کن
فکری به حال من نه به حال رباب کن
رحمی نمی کنند عزیزم به هیچ کس
حتی به تشنه ای که فقط شیر خواره است
در کوفه ای که وعده ی سوغات مردمش
تنها برای دخترکان گوشواره است
اینجا نیا که آخر سر چشم می زنند
این چشم ها به قامت آب آورت حسین
این دستها که دیده ام از کینه می برند
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
برگرد جان من که نبینی ز بام ها
آتش کشیده اند سر و دست و شانه را
یا از فراز نیزه نبینی که می زنند
بر پیکر سه ساله ی تو تازیانه را
می ترسم از دمی که بیایند دختران
با گونه های زخمی و نیلوفری،میا
این شهر بی حیاست به جان سکینه ات
می ترسم از حرامی و بی معجری میا
حسن لطفی
🍃◾️🍃◾️🍃
🍃سلام ما به حسين و به کربلاي حسين
◾️سلام ما به علمدار با وفاي حسين
🍃سلام ما به فرات و به موج سوزانش
◾️سلام ما به ابالفضل و چشم گريانش
🍃سلام ما به جبين شکسته زينب
◾️سلام ما به نماز نشسته زينب
🍃سلام ما به دعاي توسل عمه
◾️به اشک مادر قاسم به گوشه خيمه
🍃سلام ما به بدن هاي مانده در صحرا
◾️سلام ما به ملاقات زينب و زهرا
🍃سلام ما به لب چوب خيزران خورده
◾️به آن خرابه نشيني که نيمه شب مرده
🍃سلام ما به نماز سه ساله اي که سحر
◾️به سجده رفته به لبهاي پر ز خاکستر
التماس دعا
🍃🌷﷽🌷🍃
#زمینه_پیشواز_وشبهای_محرم
🎼#سبک_خداحافظ
#محرم_شد
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
سلام آقا سلام ای ماه عالمتاب
سلام آقا سلام یا ایهاالارباب
سلام آقا سلام نور دوعین من
سلام آقا سلام ارباب حسین من
سلام میدم به این بزم عزای تو 2
سلام میدم به شهرکربلای تو
ببین آقا به عشق تو اسیرم من
دارم امید که تو ماهت بمیرم من 2
بزار آقا لباس تو تنم باشه
لباس تو ، توقبرم کفنم باشه
حسین جانم حسین جانم
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
محرم شد دلا لبریز ماتم شد 2
محرم شد بساط غم فراهم شد
محرم شد به اذن حضرت زهرا 2
می پوشم باز ، لباس مشکیتو آقا
محرم شدزمان روضَته ارباب
همه عالم مکان روضَته ارباب
محرم شد دوباره می زنم سینه
یقین دارم که زهرا مارو می بینه 2
به غیر از تو دل از عشقه همه کندم
یه ساله من به عشق ماه تو زِندم
محرم شد می گردم توی کوچه ها
به دنباله نشون و پرچمت آقا
سلام آقا سلام آقا
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
خداروشکر بازم محرم و دیدم
خدا رو شکربازم پرچم رو بوسیدم
میاد اقا به گوشم باز صدای تو
دوباره باز شروع شد روضه های تو
برای ما جایی که مثل هیات نیست
چیزی بهترتو دنیا از زیارت نیست
شنیدم من تورو کشتن چه بد اقا
شنیدم من دوازده ضربه زد اقا
شنیدم من می دید از راه دور زینب
تنت افتاد وقتی زیر سم مرکب
شنیدم من ته گودال. گیر افتادی
شنیدم من که لب تشنه تو جون دادی
حسین جانم حسین جانم
شعر اجرا شده توسط
#استاد_اشرف_زاده
در همایش مداحان
شهرستان نیشابور
ناب ترین
کانال اشعار،روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇