eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج محمدرضا طاهری •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• می ترسم که ، یه روزه قد خواهرت تا بشه می ترسم که ، روشون به رویِ بچه هات وا بشه می ترسم که ، سر چند تا گوشواره دعوا بشه می ترسم دختر تو ، بینِ آتیش بسوزه تیغ و نیزه تنت رو ، رویِ خاکا بدوزه دارم می بینم آقا ، از رو دارالاماره داره خولی سرت رو ، بینِ خورجین میاره کوفه میا حسین جان ، کوفه وفا نداره .. کوفیِ بی مروت ، شرم و حیا نداره *بالا دارالاماره چند تا خواهش بیشتر نداشت مسلم ؛ اول فرمود اجازه بدین دو رکعت نماز بخونم. بعد فرمود یکی وصیِ من بشه من برا اون بگم؛ به وصیش گفت. من که دیگه دستم نمیرسه گردن تو باشه ، یه نامه بنویس به حسین بگو برگرده ... خواهش آخر ، یه ظرف آب طلب کرد آوردن دستش دادن ، تا میومد آب رو بخوره ، کاسۀ آب پر از خون می شد ... تا سه بار آبُ عوض کردن گفت انگار از این متاع روزیِ ما نیست ، باید لب تشنه بمیریم ... من می خوام بگم مسلم اگه آب خورده بودی به عشقت باید شک می کردی ... مگه میشه نوکر آب بخوره وقتی می بینه ارباش تو گودال تنهایِ تنها .. هی میگه آه جیگرم ... حداقل اینجا آب دستِ مسلم دادن ، اما اونجا هر چی می گفت حسین جیگرم داره می سوزه ، مشکایِ آبُ دورِ گودال خالی می کردن ...*
⇦🕊مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _سیدرضا نریمانی_97 ┄┅═══••↭••═══┅┄ گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد *امروز اگه یه نگاهی به ما کنی،کار ما حل میشه* اگر از شانه ی من کوه گنه برداری پای این بنده هم از عرش فراتر برسد *اصلاً امروز مالِ جامونده هاست،اصلاً امروز مالِ اونهایی است که از ماه رمضان جاموندن...راستی آی رفقا! امروز چرا اومدی اینجا نشستی؟ مگه شما کربلا نرفتی؟ مگر نفرمودن:اول جایی که روز عرفه نظر می کنند به زائرای حسینِ...من اومدم بگم:امروز من از همه چیز جاموندم،از کربلا جاموندم،از حرم امام رضا جاموندم،به هیچ چی نرسیدم،امروز روز خوبا و بداست،امروز قرارِ در هم بخرن...* باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط باز هم فرصتِ یک توبه ی دیگر برسد *یک بار دیگه بهم فرصت داده،خیلی ها مُردن،نرسیدن به امروز،اما به من دوباره فرصت دادی...* همه ی ترسم ازین است که به هنگام گناه عمر این بنده ی آلوده به آخر برسد بس که آلوده ام،اَبکی لِخُروجِ نَفسی وای از آن لحظه ی سختی که اجل سربرسد خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم وحشت بیشتر آن است که مُنکَر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده، روی دامن حیدر برسد مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد *توی کامل الزیارات نوشته شده:امام صادق علیه السلام فرمودند به یکی از یارانشون که کربلا رفتی یا نه؟ فرمود:آقا نمیتونم برم کربلا،آخه ما توی بصره زندگی می کنیم،اگر مردم بفهمند ما دوستان شما هستیم مارو زنده نمیگذارند،اما آقا جان! ما توی خونمون برای حسین روضه می گیریم،دور هم جمع میشیم،میگیم:ای حسین..{ما هم امروز بگیم: حسین...همه امروز دارن میگن: حسین،مسلم هم تو کوفه داره میگه:حسین...مادرش فاطمه هم امروز داره میگه:حسین..} امام صادق فرمودند:کمترین چیزی که برای شما پیش میاد موقع مرگتون ما اهلبیت همه میاییم،حسینم میاد بالا سرتون... {من یه عمری دارم میگم:حسین...فقط به این امید که لحظه ی جون دادن سرم روی پای اربابم باشه...}* چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد *آقا فرمودند: این سر چادر مادر ما فاطمه توی بهشتِ،یه سر دیگه اش روی پلِ صراطِ،صدایی میاد" يَا أَيُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَة" بعضی ها سر بلند میکنند،میگن:بله...میگن:بیایید به چادرمادرتون چنگ بزنید،همه رو میخره...* مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد *اما چند بیتم روضه بخونم،دلامون آماده بشه...* با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم ای علی زاده ببین میثم تمار شدم باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو بسته شد مثل علی بال و پَرِ مسلم تو سر عباس و پسرهات سلامت آقا گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند پیش مرگِ جگرت شد جگر مسلم تو لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان زده اند آتش بر خشک و تَرِ مسلم تو به فدای سر یک موی عزیزان تو باد جان هر دو پسر در به در مسلم تو کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا که می آید به سر تو چه بلایی اینجا حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است همه ی ترسم از این است که مضطر بِشَوی مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی وای اگر گَرْد بر آیینه ی تو بنشیند شمر با چکمه روی سینه ی تو بنشیند وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بکشد وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند بدنم نقش زمین است میا کوفه حسین خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین ای حسین...
⇦🕊ذکر توسل کوتاه ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _حاج مهدی سماواتی_97↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ *جاداره اشاره کنم ایام مسلمیه هم هست ... بالای دارالعماره دیدن داره گریه میکنه ؛ گفتن : مسلم! باید فکر اینجا رو هم می کردی ... فرمود: گریه ام برای خودم نیست برای اون آقاییِ که به دعوت شما دستِ زن و بچشُ گرفته داره میاد* نوایِ بانوان کاروان هردم به گوش آید به حالِ زینبُ و این کوچه بازار میگریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه ، نیا کوفه ولی صد حیف بگذشت کار از کار میگریم حسین جان! اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر توست ... غوغاست برای زدن چشم ابالفضل اینجا همه خارند برای قمرِ تو .. کانال روضه و نوحه ایام محرم
. |⇦•بِسمِ رَبِّ النُّور.. و توسل به حضرت ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بِسمِ رَبِّ النُّور، رَبِّ العِشق، رَبِّ العالمین بِسمِ احمد ، بِسمِ زهرا و امیرالمؤمنین بِسمِ رَبِّ الجود، بسم مجتبی، بسم کریم بِسمِ ثارالله، بِسمِ الله رَحمنِ الرَّحیم السلام ای بهترین ماه، ای مُحرم السلام السلام ای بهترین ارباب عالم، السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمامِ روسیاهی دعوتم کردی حسین تا شدم مجنونِ تو، عقلم دو چندان رشد کرد در محرم نورِ ایمانم فراوان رشد کرد ذره ای هستم که از مِهر شما آکنده ام شک اگر کردم به درمانِ شما شرمنده ام آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم آنکه دائم پایِ عشقت رنگ می بازد منم تو همان آقایی و روضه همان بيتُ الشفاست گریه بر داغِ تو بر هر دردِ بی درمان دواست هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین واجبِ عینی است، گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد، روضه ات تعطیل نیست می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار برتر از عرش است، روضه سقف می خواهد چه کار چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست بانویِ پهلو شکسته میزبانِ روضه هاست ما تأسّی می کنیم امسال بر بانو رباب سینه زن خواهیم شد حتی به زیرِ آفتاب فاصله فرقي ندارد بهرمان بي اختيار گریه باید کرد مثل مادرانِ داغدار *امام صادق عليه السلام فرمود: "نوحوا عَلَی الحُسین، نوحَ الثَکلی عَلَی وَلَدَها" برا جَدِّ ما مثه مادراي جوان مُرده گريه كنيد...* گریه های مادرانه یادگارِ فاطمه است روضه خواندن کار ماها نیست، کارِ فاطمه است : علی ذوالقدر *اگه ميخواي خوب گريه كني برا امام حسين، اين چند روز مواظب چشمات باش، به هر چيزي نگاه نكن، زيارت عاشورا رو بخون برايِ سلامتيِ هر كي كه داره پرچمِ ارباب رو بالا نگه ميداره، برا همه دعا كنيد... شبِ اول، شبِ مسلم بن عقيلِ، با اذن حضرت مسلم واردِ دهه ي اول محرم ميشيم، هجده هزار نامه دادن به امام حسين كه ما بزرگتر نداريم، ما امام نداريم، ما رهبر نداريم، آقا فرمودند: من مي فرستم برادرم رو، پسر عموم رو، شخص قابلِ اعتمادي رو، اِبنِ عقيل رو... حضرت مسلم حركت كرد، هزاران نفر اومدن استقبال،لذا وقتي اوضاع رو ديد نامه نوشت برا امام حسين، نوشت: ميخواي بياييد بيا... اما چيزي نگذشت، قول پست و پول باعث شد دورِ مسلم رو خالي كردن، حالا مسلم تك و تنهاست.* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ۱👇
• تو اين شهر غربت.. و توسل به حضرت ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مجتبی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تو اين شهرِ غربت كسي رو ندارم رو خاكِ غريبي اگه سر ميذارم نبودي ببيني چه سنگِ دلاشون من و راه ندادن تويِ خونه هاشون غريب و پريشون و بي هم نفس دارم بي تو فكرِ اَجَل مي كنم يه گوشه تو اين شهرِ پستِ دو رو بي تو زانوهامُ بغل مي كنم حسين جان، حسين جان حسين جان،حسين... چه قلباي سنگي، چه چشماي هيزي آخه دخترِ تو، كجا و كنيزي حالا كه ميآيي، نيار دخترات رو بكش رويِ اصغر، حسين جان عبات رو مي بينم گوشايِ بي گوشواره رو رويِ نيزه ها رأسِ شيرخواره رو بميرم ربابت رو اين ميكُشه ببينه تو بازار گهواره رو حسين جان، حسين جان حسين جان،حسين... كجايي ببيني كه دستامُ بستن تويِ كوچه هاشون سرم رو شكستن من و تشنه بردن رو دارالاماره تنم رو كشيدن به ميخِ قناره قرارِ ما باشه وروديِ شهر همونجا رويِ مركبِ نيزه ها همونجا كه خواهرِ تو مياد ميونِ نظرهايِ نامحرما *آيت الله فاطمي نيا مي فرمايند: خانم ها بايد برا حضرتِ مسلم داد بزنن، چون هر كسي تويِ كربلا رو زمين افتاد، زنها از تو خيمه ها بيرون اومدن، برا اون شهيد ناله و عزاداري به پا كردن، اما وقتي حضرت مسلم از بالايِ دارالاماره پايين افتاد زنهاي كوفه لياقت نداشتن براش گريه كنن... شهادت شهدايِ كربلا خيلي شباهت به امام حسين داشت، اما شهادت حضرت مسلم يه شباهتي به امام حسين داشت، كه بين بقيه شهدايِ كربلا نبود، همه ي شهدايِ كربلا تشنه شهيد شدن، ارباب ما هم تشنه شهيد شد، حضرت مسلم هم تشنه شهيد شد، خوب اين شباهت بين همه بود، اگه حضرت مسلم از بالايِ دارالاماره افتاد، شهدايِ كربلا هم از رويِ مركب افتادن، اما يه شباهت بود فقط بين حضرت مسلم و ارباب بي كفن بود، حضرت مسلم كه افتاد رو زمين هيچكي نبود بياد سرش رو به دامن بگيره، تو كربلا هر شهيدي رويِ زمين افتاد ارباب اومد بالا سرش، برا اون غلام سياه هم اومد، غلام سياه تعجب كرد، ديد يه نفر داره سر رو به زانو ميذاره، چشماش رو باز كرد ديد پسرِ پيغمبرِ،حُر وقتي رويِ زمين افتاد فكرش رو هم نميكرد وقتي چشماش رو باز ميكنه سرش تو بغلِ امام حسين باشه، اما اربابِ ما وقتي رويِ زمين افتاد، هيچكي نبود بياد سَرِ اربابِ مارو به دامن بگيره، يه نفر اومد كاش نيومده بود...* او مي نشست و من مي نشستم او رويِ سينه من در مقابل او مي بُريد و من مي بُريدم او از حسين سر ، من از حسين دل *ناله بزن بگو: حسين!....* ــــــــــــــــــ کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
. . . برای دسترسی به روضه و نوحه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. .
این است.... و توسل به باب الحوائج نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی •✾• •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• *به امر امام اومده بود کوفه. کوفیا نامه نوشته بودن حسین باغ هامون آباده. فصل میوه است. از امام دعوت کردند با خانواده بره برا کوفه. می خواستند با امام بیعت کنند. امام برا صحت سنجی نامه هاشون هزار هزار امضا کرده بودند امام رو دعوت کرده بودند. مسلم سلام الله علیه رو فرستاد. وقتی مسلم رسید مقاتل معتبر نوشتن کوفیا گریه می کردند. می گفتند سفیر امام حسین آمده به کوفه. اما به بعضی از گریه ها نمیشه دل خوش کرد. وقت امتحان رفوزه شدند. یه شب نماز روخوند برگشت دید هیشکی پشتش نمونده. توو شهر کوفه از این کوچه به اون کوچه، تکیه به دیواری زد. طوعه سلام الله علیها آن زن بهشتیِ مومنه‌ی عفیفه‌ی کوفه، اومد جلو در. گفت: مرد مگه نمی دونی حکومت نظامیه؟ برو خونه ات. برو پیش زن و بچه ات. سه مرتبه این سوال رو پرسید. مسلم سلام الله علیه فرمود: من توو این کوفه غریبم. جایی رو ندارم. کجا برم؟ درهای خانه هاشون رو به روی من بستند. رحمت به این زن مومنه که در تاریخ خودش رو ماندگار کرد. طوعه دعوتش کرد به خانه آبش داد. غذا براش برد. شب رو در خانه طوعه ماند. اما پسر طوعه لو داد مسلم رو. به یک نقل امروز نگاه می کردم سه هزار نفر عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم فرستاد. برای اینکه حرمت این زن حفظ بشه خود مسلم از خانه آمد به بیرون. جنگ سختی کرد. رفته بودند از بالای بام کوفی ها سنگ می انداختند سر مسلم سلام الله علیه. چاله جلوش درست کردند. با حیله و با مکر انداختنش داخل چاله و دستاش رو بستند. بردنش کاخ عبیدالله ابن زیاد علیه لعنت والعذاب. دستاش رو همین طور که بسته بودند عبیدالله اومد اول یه فحش به علی ابن ابی طالب داد. به خدا من از تاریخ می خونم براتون ها. حالا اگه روون میگم برا اینکه نوجوونا هم می شینند. اقشار مختلف می شینند. همینجوری روون میگم اما تاریخ رو میگم. اومد مسلم رو اذیت کنه دید دستای مسلم بسته است فحش به امیرالمومنین داد. مسلم سلام الله علیه شروع کرد برای غربت علی ع گریه کردن. دندونش شکسته بود. آب طلب کرد. فرمود: میشه آب برام بیارید. عطش مستولی شده بود. آب آوردند برا مسلم. اومد آب رو بخوره مسلم فقیه بود. آگاه بود به علوم و به احکام شریعه آگاه بود. تا اومد آب بخوره، خون از دهانش جاری شد به کاسه آب. آب قلیل بود. نجس شد. آب رو نخورد. همین طور که گریه می کرد. اومد نیش و کنایه بزنه. گفت: مسلم تو مگه فرستاده حسین ع نیستی؟ داری گریه می کنی؟ مرد که نمی ترسه. از مرگ ترسیدی؟ چرا داری گریه می کنی؟ فرمود: من برای خودم گریه نمی کنم."ابکی للحسین و آل الحسین". من برا اون آقایی گریه میکنم که براش نامه نوشتم بیا. برای اون آقایی که داره شیرخوارش رو میاره. برا اون آقایی دارم گریه می کنم که زن و بچه اش را داره میاره...* ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رود ترسم این است رقیه سرِ بازار رود *نانجیب، من برای خودم گریه نمی کنم.* ترسم این است به دل کینه تلنبار کنند خواهرت را دم دروازه گرفتار کنند چه بلا که سر نامه برت آوردند. پسرعمو برگرد. چه بلا که سر نامه برت آوردند یادم آمد چه به روز پدرت آوردند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram