🌿▪️🌿#روضه_حضرت_رقیه_سلام _الله_علیه
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ به جرم بی گناهی زد ... یه لاتِ بینِ راهی زد
یكی دوبار به جایِ من ، عمه ام رو اشتباهی زد ...
خدا لعنتش كنه،اون كسی رو كه رویِ ما اسم خارجی گذاشت
همونی كه با غنیمتی های ماتوی بازارهای شام حراجی داشت
دلم می خواد بگم به زجر، حداقل برایِ یه بار، سربه سر یتیم نذار
گوشواره ام رو خودم می دم، به زورِ سیلی در نیار...
یه نفر پیدا نشد بهش بگه،آخه رو یتیم كی شمشیر میكشه؟
از شبی كه خوردم از ناقه زمین،همۀ استخون هام تیر میكشه
برام سواله كه چرا،این همه نقشه كشیدن،ما رو زدند و خندیدن
همش برایِ اینه كه، چشم عموم رو دور دیدن ...
عمو عباس اگه بود كنار من،كی میتونست به ما چپ نگاه كنه؟
با طناب دستامونُ ببنده و وارد بازار شام كنه ...
#سید_مهدی_میرداماد
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_صفر
خوشا به حال زائرای کربلا
یه کربلا بده دلم تنگه برات
بیفته کاش به سمت من بازم نگات آقای من
حرم پناه قلب تنهای منِ
حرم همیشه خواب و رویای منِ
حرم دلیل اشک چشمای منِ آقای من
آقام آقام آقام آقام آقام حسین
منم همون که هی به این در رو زده
منو به دوری از حرم عادت نده
یه بار دیگه به این گدا مهلت بده آقای من
رفیق روز سختی و دلواپسی
خوب اینو میدونم بهدادم میرسی
به جز خودت نگام نکرده هیچ کسی آقای من
آقام آقام آقام آقام آقام حسین
به سینه میزنه برا تو مادرت
حسین من بگو کجاها رفت سرت
نمونده جای سالمی بر پیکرت ای بی کفن
چه ظالمانه کشتنت ای بی کفن
به زیر سم مرکبایی پاره تن
برات بمیره مادرت ای بی کفن
به سینه میزنه برا تو مادرت
همه ش میگه غریب گیر آوردنت
تو قتلگاه با لب تشنه کشتنت ای بی کفن
بگو کی زد آتیش دیگه بر خیمه ها
حسین حسین ای بی کفن
غریب کربلا حسین ای بی کفن
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلسه روضه موکب محبان علی بن ابیطالب (ع) در کربلا با حضور زائران ایرانی در بینالحرمین برگزار شد. در این مراسم، محمود کریمی مداح اهل بیت (ع) نیز حضور یافت و به روضهخوانی پرداخت.
#ویدئو_استوری_روزشمار_اربعین
🏴 #۲۲ روز مانده به اربعین حسینی
آن روز که...
دهان پُر از خاک میشود...
چشم و گوش...
بسته میشود...
دستها...
قفل میشود...
تنها...
سینهای دارم سپر!
که مُهرِ مِهر محبت شما...
روی آن خورده!
نشان به آن نشان...
که از کودکی...
سیاهپوشِ عزایتان بودهام...
با غذای روضهتان قد کشیدهام...
و در هیئت...
جوانیام، سپری شده!
همه را گفتم...
برای همین یک خواهش:
آن روز...
مرا از یاد مبر!
به عزت و جلالت سوگند...
اگر یک جملهی راست...
در زندگی گفته باشم...
همین است که:
حسین جان! دوستت دارم!
فَقَد هَرَبتُ اِلَیک
ما، دورهایمان را زدیم...
در این دنیا...
چیزی، ارزش دلبستن نداشت؛
جز حسین!