اشعار بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به مدینه – حسن لطفی
از میان غباری از اندوه
از دل ریگهای صحرا ها
کاروانی ز راه آمده بود
کاروان قبیله ی دریا
تا که پرسید از مدینه بشیر
کیست درشهرتان بزرگ شما
همه گفتند بیت ام بنین
هست در کوچه ی بن الزهرا
دید در کوچه ی بنی هاشم
درب آتش گرفته ای وا شد
پیشتر از تمام خانم ها
مادری همچو کوه پیدا شد
دید در احترام مردم شهر
به سوی کاروان قدم برداشت
رفت اما ز راه خود برگشت
و به لب ناله ای مکرر داشت
زیر لب گفت باز هم نرسید
آنکه محو پریدنش بودم
باز این کاروان نبود آنکه
چشم بر راه دیدنش بودم
حیف شد که نیامد و من هم
نشنیدم سلام عباسم
و ندیدم دوباره پیش حسین
پیش زینب قیام عباسم
داشت او سمت خانه بر می گشت
ناگهان ناله ای صدایش کرد
زن پیری میان قافله باز
مادرش خواند و در عزایش کرد
زیر چادر به زیر گرد و غبار
چهره ای سوخته پر از چین داشت
خوب معلوم بود از سر و وضعش
دیده ای تار و گوش سنگین داشت
گفت:حق میدهم که نشناسی
خواهری را که بی برادر شد
دخترت را که پای گودالی
قد کمان بود قدکمانترشد
شانه ام جای دوش طفلانت
زیر رگبار خیزران ها سوخت
جرم زنجیر ها که جا وا کرد
پوست تا مغز استخوانها سوخت
مادرم،خوب شد ندیدی تو
شمر به روی سینه اش جا شد
وقت غارت که شد خودم دیدم
سر یک پیرهن چه دعوا شد
*******
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
مدینه کاروانی سوی تو با شیون آوردم
ره آوردم بود اشکی که، من بر دامن آوردم
مدینه در به رویم وا مکن چون یک جهان ماتم
نیاورد ارمغان با خود کسی تنها من آوردم
مدینه یک گلستان گل اگر در کربلا بود
من اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم
اگر موی سیاهم شد ید از غم ، ولی شادم
که مظلومیت خود را گواهی روشن آوردم
اسیرم کرد اگر دشمن ، به جان خرسندم
به پایان خدمت خود را به نحو احسن آوردم
مدینه یوسف آل علی را بردم و اکنون
اگر او را نیاوردم ، از او پیراهن آوردم
مدینه گر به سویت زنده برگشتم ، مکن منعم
که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم
مدینه این اسیریها نشد سد رهم ، بنگر
چه ها با خطبه های خود به روز دشمن آوردم
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به مدینه
نغمه ای در مدینه پیچیده
که بشارت؛ بشیر آمده است
کاروانی که رفته برگشته
پیشوازش سفیر آمده است
بی بی ام البنین بده مژده
سایه بانت دوباره می آید
نه فقط زینب و حسین و رباب
تازه یک شیرخواره می آید
باز هم خانه میشود روشن
گِرد تو باز میشود غوغا
شانه ای میزنی و می بافی
باز گیسوی دخترانت را
لحظه ای بعد پای دروازه
دل ام البنین تپیدن داشت
عاقبت کاروان ز راه آمد
کاروانی که وای…دیدن داشت
هیچ کس را میانشان نشناخت
هیچ کس از مسافرانش را
گشت ام البنین ندید اما
بین آن جمع سایه بانش را
مات در بین شان کمی چرخید
رنگ های پریده را می دید
چشم تارش نمیکند باور
دختران خمیده را می دید
هیچ رنگی به روی گونه ی شان
جز کبودی و ارغوانی نیست
احتیاجی نبود شانه کشند
روی سرها که گیسوانی نیست
حال و روز غریبه ها را دید
گفت باخود کجاست مقصدشان؟
سر و پای همه پر از زخم است
حق بده او نمی شناسدشان
آمد از بین شان شکسته ترین
بانویی که ندیده بود او را
کرد بی اختیار یاد زهرا را
یاد دیوار…یاد پهلو را
به نظر آشناست اما کیست
آمد و راه چاره ای را داد
زینبش را شناخت وقتی که
دست او مشک پاره ای را داد
گفت مادر سرت سلامت باد
پاسخش داد پس حسینت کو
گفت عثمانت از نفس افتاد
پاسخش داد پس حسینت کو
گفت رأس عبدالّه تو را بردند
پاسخش داد پس حسینت کو
جعفرت را به نیزه آزردند
پاسخش داد پس حسینت کو
گفت مشک و علم به غارت رفت
ناله ای کرد پس حسینم کو
سر عباس هم به غارت رفت
ناله ای کرد پس حسینم کو
گفت دیدم میان گودالش
لبش از تشنگی به هم میخورد
بشکند دست حرمله تیرش…
…پیش چشمان مادرم میخورد
تا کسی جا نماند از غارت
سپر و خود و جوشنش بردند
سر او روی دامن زهرا
زود پیراهن از تنش بردند
گیسویی سوی خاک ها وا بود
چشم هایش به قاتلش افتاد
رفت از هوش مادرم وقتی
سر سرخی مقابلم افتاد
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
متن روضه ورود کاروان به مدینه ـ ناشناس
ملاقات ام البنین سلام الله علیها با بشیر
فرزندان ام البنین همگى در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیهاالسلام از طریق عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشند. چون بشیر به فرمان امام زین العابدین علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد، در راه ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از امام حسین علیه السلام چه خبر دارى ؟ بشیر گفت : اى ام البنین ، خداى تعالى ترا صبر دهد که عباس تو کشته گردید.
ام البنین علیهاالسلام فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده . بدینگونه ، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به او داد، اما ام البنین علیهاالسلام پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت وى گفت : فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است ، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله و شیون بلند کرد. مامقانى گوید: این شدت علاقه ، کاشف از بلندى مرتبه او در ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل مى شمارد. به نوشته علامه سماوى در ابصار العین : ام البنین علیهاالسلام همه روزه ه بقیع مى رفت و مرثیه مى خواند، به نوعى که مروان – با آن قساوت قلب – از ناله و گریه ام البنین علیهاالسلام به گریه مى افتاد و اشکهاى خود را با دستمال پاک مى کرد. نیز هنگامى که زنها او را با عنوان ام البنین خطاب کرده و به وى تسلیت مى داده اند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
واى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه ام میاندازى
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
مرا پسرانى بود،که به آنان خوانده میشوم اما امروز براى من پسرانى نیست
أَرْبَعَهٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر مانند کرکسان بلندیها که با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستند
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَ
نیزه ها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
اى کاش میدانستم آنچنان است که خبر دادند این که دست عباسم بریده شده بود
یعنى اى زنان مدینه ، دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شکارى ندانید، مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده و همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شکارى داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از متلاشى کردند و در حالى روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى خاک افتاده بودند. اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است که دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم علیه السلام را از تن جدا کردند؟
مخوان جانا دگر ام البنینم که من با محنت دنیا قرینم
مرا ام البنین گفتند، چون من پسرها داشتم ز آن شاه دینم
جوانان هر یکى چون ماه تابان بدندى از یسار و از یمینم
ولى امروز بى بال و پرستم نه فرزندان ، نه سلطان مبینم
مرا ام البنین هر کس که خواند کنم یاد از بنین نازنینم
به خاطر آورم آن مه جبینان زنم سیلى به رخسار و جبینم
به نام عبدالله و عثمان و جعفر دگر عباس آن در ثمینم
یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
حاصل مضمون این ابیات جانسوز آنکه : هان اى کسى که فرزند عزیزم ، عباس ، را دیده اى که با دشمن در قتال است و آن فرزند حیدر کرار، پدر وار حمله مى کند و فرزندان دیگر على مرتضى ، که هر یک نظیر شیر شکارى هستند، در پیرامون وى رزم مى کنند، آه که به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس عمود آهن زدند در حالیکه دست در بدن نداشته است . اى واى بر من ! چه بر سرم آمد و چه مصیبتى بر فرزندانم رسید؟ اگر فرزندم عباس دست در تن داشت ، کلام کس را جرات بود که به وى نزدیک شود؟
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
زبانحال حضرت زینب س بازگشت به مدینه
باز آمدم از سفر مدینه
راهم ندهی دگر مدینه
هفتاد و دو داغ روی داغم
آتش زده، بر جگر مدینه
راهم ندهی به خود که دارم
از کرب و بلا خبر مدینه
با داغ حسین، چون کنم رو
بر قبر پیامبر مدینه؟
یک جامه، ز هیجده عزیزم
آوردهام از سفر مدینه
با هر قدمم به پیش رو بود
پشت سر هم خطر مدینه
بودند مواظبم به هر گام
هفتاد بریده سر مدینه
والله به چشم خویش دیدم
چوب و لب و طشت زر مدینه
هفتاد و دو داغ اگر چه میزد
دائم به دلم شرر مدینه،
والله که داغ آن سه ساله
خم کرد مرا کمر، مدینه
شمشیر حسین، بودم امّا
بر سنگ شدم سپر مدینه
گه در دل حبس، گه خرابه
کردم شب خود سحر مدینه
کشتند سکینه را به گودال
روی بدن پدر، مدینه
خرسندم از اینکه در، ره دوست
دادم، دو نکو پسر مدینه
با آنهمه غم، مصیبت شام
بود از همه سختتر مدینه
در شام بلا به چشم تحقیر
کردند به ما نظر مدینه
ای کاش شوند همچو «میثم»
بر ما همه، نوحهگر مدینه
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
زبانحال بازگشت قافله ی عشق به مدینه
صدا در سینه ها ساکت که اینک یار مى آید
ز راه شام و کوفه عابد بیمار مى آید
غبار راه بس بنشسته بر رخسار چون ماهش
به چشم آیینه ایزد نمایى تار مى آید
الا اى دردمندان مدینه با دو صد حسرت
طبیب دردمندان با دل تبدار مى آید
الا اى بانوان اهل یثرب پیشواز آیید
که زینب بى برادر با دل غمخوار مى آید
بیا ام البنین با دیدۀ گریان تماشا کن
که اردوى حسینى بى سپهسالار مى آید
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
بازگشت کاروان اهلبیت علیهم السلام به مدینه
عمر سفر آمد به سر مدینه
داغ دلم شد تازه تر مدینه
فریاد زن اعلام کن خبر ده
برگشته زینب از سفر مدینه
از کربلا و شام و کوفه سوغات
آورده ام خون جگر مدینه
هم داده ام از دست شش برادر
هم دیده ام داغ پسر مدینه
از کاروان بی حسین و عباس
ام البنین را کن خبر مدینه
گردیده جسم یوسف پیمبر
از قلب زینب پاره تر مدینه
پیراهن او را بگیر از من
بر مادرم زهرا ببر مدینه
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
جان مرا لب تشنه سر بریدند
هجده عزیزم را به خون کشیدند
هم پیکرش را پاره پاره کردند
هم سینه اش را از سنان دریدند
گه دور خیمه گه به دور مقتل
با کعب نی دنبال ما دویدند
با کام خشک از هیجده عزیزم
بین دو نهر آب سر بریدند
از کربلا تا شام لحظه لحظه
رأس حسینم را به نیزه دیدند
اعضای او گردیده سوره سوره
آیات قرآن از لبش شنیدند
حالا که آمد این سفر به پایان
اکنون که از ره کاروان رسیدند
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
❤️ #وداع_اهل_بیت_باکربلا
❤️ #دهه_آخرصفر
❤️ بازگشت به مدینه
به درد و غم و ابتلا می روم
دریغا که از کربلا می روم
اگر چه جدا گشتم از کوی یار
دل و جان من مانده در این دیار
در اینجا مرا خون دل توشه بود
نگاهم بر این قبر شش گوشه بود
سزد تا شود خاک غم بر سرم
نشد دفن در کربلا پیکرم
خداحافظ ای خاک پاک حسین
بهشت تن چاک چاک حسین
خداحافظ ای عاشق بی شکیب
عزیز مظاهر حبیبی حبیب
خداحافظ ای حرّ دلباخته
محاسن ز خون لاله گون ساخته
خداحافظ ای سرو خونین بدن
خداحافظ ای قاسم ابن حسن
خداحافظ ای وادی علقمه
خداحافظ ای گریۀ فاطمه
خداحافظ ای دست و مشگ و علم
خداحافظ ای ساقی خسته دل
تو از فاطمه آب از تو خجل
خداحافظ ای شیرخوار رباب
خداحافظ ای نالۀ آب آب
خداحافظ ای خیمۀ پر ز دود
خداحافظ ای یاس های کبود
خداحافظ ای دامن سوخته
به صحرا روان با تن سوخته
خداحافظ ای کودک اشگبار
غریبانه جان داده در زیر خار
خداحافظ ای نالۀ آه آه
خداحافظ ای گودی قتلگاه
خداحافظ ای میزبان همه
خداحافظ ای یوسف فاطمه
خداحافظ ای داده جان روی خاک
خداحافظ ای حنجر چاک چاک
خداحافظ ای ماه لیلای زار
که بابا صدا زد تو را هفت بار
الا کربلا این که سوزد منم
چگونه ز خاک تو دل بر کنم
زمان سفر بسکه کوتاه بود
تو گویی که مانند یک آه بود
ز خون جگر در دلم توشه ماند
دلم پای این قبر شش گوشه ماند
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
#روضه اقا ابالفضل ع
#بازگشت کاروان اسرا به مدینه
همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است
چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است
دودست داده به راه خدا پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا ابالفضل است
اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه
( قدر مادراتونو بدونیداا)
همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم
مادر فدات بشه
دوای درد گرفتارا ابالفضل است
خود امام زمان گفته هست
میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است
روضه ام این یه جمله باشه
قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه
کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن
بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید
اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده
اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده
این قافله دیگه سه ساله نداره
این قافله دیگه علی اصغر نداره
قاسم نداره محمد نداره عون نداره
این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن
بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه
کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره
چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم
بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از
کربلا چه خبر از حسینم چه خبر
صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم
تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر
دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن
دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر
چیشد
یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی
چرا هی سراغ حسین و میگیری
یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره
یاصاحب الزمان
دلت اماده هست برات بخونم
دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد
گفت عباسم
نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی
یه جمله ای رو میخوام تصور کنی
الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی
از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد
تا اومد بالا بدن ابالفضل
ببینم حقشو ادا میکنی یا نه
ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه
بگم یا نه
گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش
ناله ات میرسه کربلا یا نه
پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم
بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم
هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست
میدونی چرااا
اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره
یا صاحب الزمان
این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید،
ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته
گفته
سر عباس تا سر نی رفت
سادات منو ببخشن
سر عباس تا سر نی رفت
خیمه ها گر گرفت بلوا شد
همه ناموس داریم
تا که فهمید بی علمدار شده ایم
سر یه گوشواره دعوا شد
یا حسین .....
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
4_5938279451975486228.mp3
7.8M
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
مداحی آنلاین - دل محزونه داره میخونه - نریمان پناهی.mp3
3.07M
#نوحه_امام_حسن_ع
#نریمان_پناهی
دل محزونه، داره می خونه
به یاد مادر،چشام بارونه
داغی رو قلبم نشسته
راه گلومو یه بغضِ که
شهر مدینه دلـم رو شکسته
خودم دیدم
تو کوچه راه مادرم رو سد کرد
خودم دیدم
زخم زبون حال و روزش رو بد کرد
خودم دیدم
چادر. مــادر منو لگد کــرد
وای حسن وای حسن وای حسن
حسن جان
با قلبی خــون ، نــدارم سامــون
تا دیدم سوختی ، شدم نیمه جوون
خوب شد که زینب تو کوچه نبوده
حالا کـه مینه چهره ت کبوده
می پرسه مادر گناهت چی بوده!؟
مادر من تو با صورت خوردی زمین واویلا
مادر من تو کوچه پیر شـدم ببین واویلا
مادر من چه زودی خونه نشین واویلا
16009558590076534251393_۲۰۲۳_۰۵_۲۹_۱۳_۰۰_۳۰_۸۷۳.mp3
5.14M
#امام_حسن_علیهالسلام
#شهادت _امام_حسن ع
#حسین_طاهری🎙
تو عاشقی چه حالیه تو عاشقی چه رازیه
حسینیا بگید حسن شب غریب نوازیه
روی سر من سایه ی دست کریمه
این عرض ارادت همه ی زندگیمه
بطلب منو بگو بیا تویی عشق کربلاییا
آخرش مدینه تو بقیع می خونن امام رضاییا
قربون کبوترای حرمت امام حسن
قربون این همه لطف و کرمت امام حسن
یا امام حسن، یا امام حسن ، یا امام حسن ، یا امام حسن آقا
تویی که ماه هر شبی تویی که ذکر هر لبی
شده فقط یه جلوه از صبر تو صبر زینبی
ای شیر جمل جنگ تو کرده چه غوغا
استاد اباالفضل علمداری آقا
چه دلاوری و چه یلی ولیعهد حضرت علی
به فدای قاسمت آقا تو خودت احلی من عسلی
شنیدم سجیتکم الکرم امام حسن
شما رو رها کنم کجا برم امام حسن
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن
نمی تونم دیگه کربلا برم امام حسن
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن
یا امام حسن، یا امام حسن ، یا امام حسن ، یا امام حسن آقا
ضریح تو بنا میشه با چه شکوه و عزتی
دیدنیه تو حرم صف غذای حضرتی
هر زائر مشهد می خونه یاد حسن
رؤیایی میشه پنجره فولاد حسن
عاشق تو و مدینه ام و سر سفرتون میشینم و
مثل هر سال امسالم آقا میدی خرج اربعینمو
تو که آخر گره رو وا میکنی امام حسن
پس چرا امروز و فردا میکنی امام حسن
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن
نمی تونم دیگه کربلا برم امام حسن
یا امام حسن، یا امام حسن ، یا امام حسن ، یا امام حسن آقا
4_5951703148920834300.mp3
617.3K
❣﷽❣
🥀#بازگشت_کاروان_به_مدینه
◾️#سنتی
🥀#پیشنهادم 👌👌
ای مدینه ازسفر بر گشته ام من
چون بگویم بی برادر گشته ام
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
مانده داغ یاس و لاله روی دوشم
یک نیستان ناله دارم روی دوشم
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
دیده ام من باغ در آتش کشیده
قتله گاه و خنجر و حلق بریده
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
پیش چشمم هستی ام را سر بریدند
پیکر پاکش به خاک وخون کشیدند
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
یک گلستان لاله بردم من ز کویت
دست خالی آمده زینب به سویت
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه2
🥀آه و صد آه و واویلا
جسمم این جا کربلا باشد دل من
رفته از کف ای مدینه حاصل من
ای مدینه ناله دارم
داغ هجده لاله دارم
ای مدینه ای مدینه 2
🥀آه و صد آه و واویلا
(حاج اکبر عابدی(قم))
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#نوحه_امام_حسن_ع
#سبک_سنتی
ماهى دريا كند - گريه براى حسن
سينه بزن سينه زن - روز عزاى حسن
زَهْر كرده ناتوانم
پُر ز خون شده دهانم
خاطرات كودكىّ ام
مى زند شرر به جانم
"فلك ديدى چه خاكى بر سرم كرد
به طفلى رَخت ماتم در برم كرد
الهى بشكنه دست مغيره
ميون كوچه ها بى مادرم كرد"
امون اى دل اى دل٣
امون اى دل واى…
-
اين غصه ها اى خدا - كِى ميشود باورم؟!
در پيش چشمم فتاد - روى زمين مادرم
شد خزان همه بهارم
بعد كوچه بى قرارم
من ز قنفذ و مغيره
تا هميشه كينه دارم
"چرا بال و پر ما را شكستى؟
تو نخل بى بَر ما را شكستى
الهى بشكنه قنفذ دو دستت
كه دست مادر ما را شكستى"
امون اى دل اى دل٣
امون اى دل واى…
-
در پيش من يا أخا - مى ريزى اشك از دو عِيْن
من ديده ام غم ولى - لا يَومْ كَيَومِ الحسين
در كنار پيكر تو
مى رسد برادر تو
مى زند به دلْ شراره
روضه هاى مادر تو
"اگر كشتند چرا آبت ندادند
تو را زآن دُر نايابت ندادند
اگر كشتند چرا خاكت نكردند
كفن بر جسم صد چاكت نكردند"
امون اى دل اى دل٣
امون اى دل واى…
#علی_اصغر_انصاریان
بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست
جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست
گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است
بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست
بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش
هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست
روزیکه همه فکر حسابند و کتابند
مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست
هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا
بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست
یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش
گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست
یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است
عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست
با درد بسازید که آیاتِ غریبی است
هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست
غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود
شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست
یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل
تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست
از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد
زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست
محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم
این غصه برای دلِ ما حل شدنی نیست
شاعر:
محمود ژولیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ࢪوبہششگوشہتࢪینقبلہۍعالم،هر روز . . .
✨بࢪدننامحـسینِابنِعـــلۍمۍچـسبد🌱
🌸اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌸وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌸وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌸وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
#روز_و_روزگارتون_حسینی ♥️
1034_50445459424781.mp3
3.94M
#زبانحال_حضرت_عباس(ع)
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
پیکریمدور یاره، مشکیم پاره پاره
گل ایله سن چاره ، حسینیم تز گل
علمیم سینمده ، اسر پیچ و خمده
باخار بو یولاره ، حسینیم تز گل
یاحسین ادرکنی،ادرکنی یامولا،
ادرکنی یا مولا ، مولا ادرکنی
●●●●●●●●●●●●●●●
بی مروت عدوان ، بی دین و بی ایمان
هجوم ایلوب نهره ، دسته به دسته
قلم اولدی قولار، باغلانوبدور یولار
علمدارون قارداش اولوبدور خسته
منه آغلار گویا ، ایندی ننم زهرا
نجه گور الساعه اوخشار نهر اوسته
یوزه جاری قانیاش ،آماندورگل قارداش
دوشوب دل آزاره ، حسینیم تز گل
یاحسین ادرکنی، ادرکنی یامولا
ادرکنی یا مولا ، مولا ادرکنی
●●●●●●●●●●●●●●●
اوچ پر اوخ یول اگدی ، گلوب مشکه دگدی
علاج الدن گئتدی اوتاندیم قارداش
خیمه ده اولدوزلار، جام الده کی قزلار
گوزلری یولاردا ، یوباندیم قارداش
گلمگه چارم یوخ ، بدنده یارم چوخ
قانا نهرین اوسته ،بویاندیم قارداش
تپراقا سو آخدی، سقا دوروب باخدی
قالوبدور آواره ، حسینیم تز گل
یاحسین ادرکنی، ادرکنی یامولا
ادرکنی یا مولا ، مولا ادرکنی
●●●●●●●●●●●●●●●
گنه دوشمزدیم من، نیلدی گور دشمن
کونلومده دیورسن، بیر اود قالاندی
یارالیدیم گوزدن ، اندی عمود آهن
تاب و توان گئتدی باش پارچالاندی
ایلدریم تک شاخدی قان گوزلره آخدی
علمداره قارداش میدان دولاندی
وئر خبراخیامه ، دشمن چاتدی کامه
مشکیم اولدی پاره، حسینیم تزگل
یاحسین ادرکنی ، ادرکنی یامولا
ادرکنی یا مولا ، مولا ادرکنی
✏️#شعر_استاد_نادر_بابایی
🚩متن روضه برای این جمعه ✔️
#روضه و مناجات امام زمان(عج)
#ترکیبی امام زمان و حضرت زینب (س)
#گریز حضرت رقیه(س)
#مداح_سید_حسین_هنروری
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸غم عشقت مرا بيچاره کرده
🔸دل تنگ مرا صد پاره کرده
🔸هواي ديدن روي تو يک عمر
🔸مرا در کوچه ها آواره کرده
يابن الحسن ، يابن الحسن
🔸به تنگ آمد دلم از این جدائي
🔸عزيزم جان جانم کي مي آئي
🔸سراپا از غم هجر تو دردم
🔸بيا اي نازنين دورت بگردم
⬅️آقا به جان عمّه ات زينب بيا (نام عمه ي امام زمان حضرت زينب آمد) آقا خيلي عمه اش را دوست دارد حتي فرموده اند: به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را به حق عمه ام، حضرت زينب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزديک گرداند. همان عمّه اي که در کوچه هاي مدينه دنبال مادر مي دويد.
نمي دانم کدام روضه را بخوانم که نام زينب نباشد هر روضه را بخوانيم نام زينب است، مدينه زينب، کنار بستر مادر زينب، کوفه کنار بستر بابايش علي زينب، کنار طشت پر از خون امام حسن زينب، کربلا زينب، خيمه گاه زينب، قتلگاه زينب، دمّ دروازه ي کوفه زينب، تو مجلس يزيد زينب، خرابه ي شام زينب، اربعين کربلا زينب، همه جا زينب است. امّا وقتي برگشت مدينه، از بس داغديده، عبدالله بن جعفر زينب را نشناخت.
صدا زد: عبدالله! حق داري زينب را نشناسي ! زينبي که داغ شش برادر ديده است.
عبدالله کجا بودی ببینی در یک نصفه روز همه هستی زینب را گرفتند.
خانوم جان ازت گلگی دارم.عبدالله گلگیت چیه؟ خانم شنیدم روز عاشورا هر کسی زمین افتاد تو اومدی براش گریه کردی،شنیدم بالا سر علی اکبر رفتی،همه جا کنار حسین بود اما چرا دوتا بچه هام رو زمین افتادن از خیمه بیرون نزدی؟بالا سر بچه هامون نرفتی؟
صدا زد عبدالله من خواستم بیرون بروم،گفتم مبادا حسین حال منو ببینه؛ببینه چطور برا بچه هام گریه می کنم خجالت بکشه...
حسین...
♦️او می دوید و من میدویدم
♦️او سوی مقتل من سوی قاتل
♦️او می نشست و من میدویدم نشستم
♦️او دوی سینه من در مقابل
♦️او می برید و من میبردیم
♦️او از حسین سر من از حسین دل
با شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرنند اما جمله آخرم وگریزبه روضه حضرت رقیه،(س)والتماس دعا
، میگن یک شب تو خرابۂ شام سه سالۂ امام حسین هی بهونه ی بابا رو می گرفت هر کاری کردن این دختر آروم نشد اینقدر گریه کرد تا سر بریده ی باباشو براش اُوردن با دستهای کوچیکش این سر و به سینه چسباند و شروع کرد به درد و دل کردن با سرِ بابا.
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم..
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
واصف
من ربابم لاله ی خوش بوگورنده آغلارام
دردمندم دردیمه دارو گورنده آغلارام
بیراوغول بیر قیزمنه اولدی یاشایشدن ثمر
نه اوغول نه قز وجاهتده چوخورشیدو قمر
قیزاوشاقم اوچ یاشیندا اوغلوم اما صودامر
سو یانیندا صودامر آهو گورنده آغلارام
کوفیه عزم ایلمشدوک میهمان عنوانینه
میهمانلیق قسمت اولدی کربلا میدانینه
سوکنارینده لب عطشانلار باتاندان قانینه
هر لب عطشانین الینده سو گورنده آغلارام
قلبمین غم چکمگه عشق عالمنده یوخ سوزی
زندگی نامه مده واردیرکربلانین چوخ سوزی
داغلی قلبمده ولیکن یازمیشام بیراوخ سوزی
ظالمی مظلومه رو در رو گورنده آغلارام
من ربابم آغ ساچیم گلمز دوباره شانیه
زندگیده میلیم اولماز خانه و کاشانیه
اول طبقده باش گلندن نصف شب ویرانیه
بزملرده اورتولی کادو گورنده آغلارام
"واصف" درد و ملال کربلایم دیده تر
اهلبیتین غملریندن اولمشام خونین جگر
فانی دنیاده ولیکن مین ایل عمرائتسم اگر
اوغلی ئولمش قدی خم بانوگورنده آغلارام
😭😭😭
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
"دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا
گاه می گوید پدر، گاهی حسن، گاهی رضا"
◼️ فرارسیدن ایام رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و نیز شهادت امام رضا (ع)؛ را خدمت همه مسلمان و رهروان ایشان تسليت عرض می کنیم◼️
🖤🌹🖤🌹🖤🌹
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من
سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من
پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من
تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن
به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن
ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم
ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم
رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من
اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من
هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من
تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت
روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت
تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم
ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم
چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من
این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من
گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من
این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من
این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من
پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من
ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو
تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو
تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم
ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم
این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من
همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من
این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من
نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم
به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم
از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم
من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1