eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️یا علی اصغر(ع)▪️ گهواره خالی می شود با رفتن تو دیگر نمانده فرصتی تا رفتن تو حتی خدا با رفتنت راضی نمی شد عیسای من قربان بالا رفتن تو هر چیز را، هر رفتن نا ممکنی را می شد که باور کرد الّا رفتن تو وقتی گناهی سر نمی زد از گلویت یعنی چرا یعنی معما رفتن تو ای کاش می بردی مرا با چشم هایت یا این که می افتاد فردا  رفتن تو وقتی که پا در عرصه حق می گذاری فرقی ندارد آمدن یا رفتن تو
🏴🏴 ساعتی رفته ولی هیچ خبر نیست از او آه کجا رفته عمو دیر کرده چه شده چند دلشوره زده مانده نفس زیر گلو دل مادر همه آتش همه خون نیست آبی که شود قطره اشکی ز پلکش بچکد روی لبان پسرش کو علمش مشک چه شد آمده بابا ز شریعه به حرم با کمری از چه خمیده چه شد آن دلخوشی دیده بیدار علمدار به لب گفت رباب وای شدم خانه خراب گوئیا بی اثر و بی ثمر است ناله لالائی من طفلک من طفلک دلخسته من طفل زبان بسته من کشت مرا دیده تو در تب و این حرم عطش این همه گرمای جگر سوز نفس تاب ندارد و حرم آب ندارد 💚شب هفتم محرم💚 متن ازاینترنت التماس دعا
‍ ‍⏺دودمه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای پدر من تشنه هستم تشنه ی آب حیات،بگذر ار آب فرات کم تمنا کن برای آب ای فلک نجات،بگذر از آب فرات ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ ┏━━━⏺⏺⏺⏺⏺━━┓ ┗━━━⏺⏺⏺⏺⏺━━┛
‍ ‍⏺دودمه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است ، در شجاعت حیدر است گرچه باشد شیرخواره ، شیر مرد لشگر است ، در شجاعت حیدر است ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ ┗━━━⏺⏺⏺⏺⏺━━┛
4_326505307922497600.pdf
306.4K
اشعار شب هفتم محرم الحرام - روضه ی حضرت علی اصغر علیه السلام کانال روضه و نوحه ایام محرم https://eitaa.com/rozevanoheayammoharramsoghandi
شعر مرثیه حضرت علی اصغر (ع) _ جواد حیدری این ناله ی شکسته ی یک خسته مادر است بی شیر بودنم به خدا مرگ آور است آن مادری که شیر ندارد دهد به طفل خجلت زده غریب و پریشان و مضطر است از دخترم سکینه شنیدم چه ها شده رویت خضاب گشته ز خونِ کبوتر است مهلت بده دوباره گلم را بغل کنم من مادرم که سینه ی من مهد اصغر است یا که ببند چشم علی یا که صبر کن چشمش هنوز در پی بیچاره مادر است با من مگو که تیر به حلق علی زدند بر حنجرش نشانه ی تیزیِ خنجر است سنگ لحد نچیده به رویش مریز خاک تازه بخواب رفته گل من که پرپر است داغش عظیم اگرچه خودش شیر خواره بود این داغ سخت با همه غمها برابر است
به علم امامت داره میبینه،یکی یکی سرها رو به نیزه کردن،آخه یه سر شیخواره،حسین........ من و تو یه چیزی رو داریم میشنویم،مادرها خیلی گوش بدن،من و تو داریم میشنویم داریم جون میدیم،فقط امشب بگو وای از دل رباب،میدونستی رباب گریه نکرده؟ جلوی حسین گریه نکرد،ما گریه میکنیم،سبک میشیم،آدم داغ میبینه بهش میگن بذار راحت باشه،بذار گریه کنه،سبک بشه،گریه نکنه همه میترسن،میگن این گریه نکنه دق میکنه، اما بمیرم،رباب چه کرد؟گریه نکرد،میدونی کی گریه کرد،شام غریبان گریه کرد،وقتی آب آزاد شد گریه کرد،زینب گفت:حالا چرا گریه میکنی؟گفت:خانم جان آب رو ببین،یه قطره اش رو به بچه ام ندادن،فرج امام زمان(عج) رو بخواه،بدم المظلوم،دستات رو بیار بالا،الهی العفو @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ از اینجا دیگه حواس ها جمع باشه،در خونه ی شیر خواره ی اباعبدالله،باب الحوائج،گرفتارها،مریض دارها،قرض دارها،شب هفتم،اگه کسی دست خالی برگرده،فقط و فقط تقصیر خودشه،چون از هرطرفی که برای این آقازاده گریه میکنی،یه نفر دعات میکنه،یه طرف مادرش رباب دعا میکنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات میکنه،یه طرف رقیه کنار گهواره نشسته،یه طرف بابای مظلومش دعات میکنه،گفت: رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت بچه رو دیدی،شیرخواره رو میگن،بوس نکنید،اگه احیاناً کسی بوسش کنه،اینقدر صورت لطیفه،جای لب و دهان این بوسه کننده،رو صورت این بچه می مونه. رُخت از بوسه ای بی گاه می سوخت نه تنها بوسه از یک آه می سوخت علی لای لای،علی لای لای،لالایی لالایی. چه کرده آفتاب گرم وقتی رُخت در زیر نور ماه می سوخت پریده رنگ و چسبیده زبانت عطش افتاده با تاول به جانت اکثر شیر خواره ها رو که ببینی گریه می کنند،اما این شیر خواره فرق می کنه،یه نگاه کرد،گفت: مخند اینگونه شیرینم به بابا هنوز هیچ اتفاقی نیوفتاده علی اصغر داره میخنده،چرا ابی عبدالله میگه نخند،لب خشکیده شده مخند اینگونه شیرینم به بابا که خون می ریزد از چاک لبانت لالایی لالایی، لالایی لالایی،علی اصغرم بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله،ان لم ترحمونی،به من رحم نمی کنید، فارحموا هذا الطفل،به این بچه رحم کنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً،باید معنی کنم،معنی کنم بعد دادت دربیاد،گفت:ماهی رو از آب بیرون میندازید،تا اون موقعی که جون داره،خودش رو هی از رو زمین بلند میکنه،بالا و پایین خودش رو میندازه،دیگه جونی براش نمی مونه،این لب هاش رو بهم می زنه،عرب این لحظه رو می گه تلضی،ابی عبدالله نشون داد بچه رو،سر رو شونه می افتاد،فرمود:ببینید داره تلظی میکنه،یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده،بعضی از پیر مردهای سپاه،گفتند:حسین راست میگه،ما که با بچه جنگ نداریم،ابی عبدالله ،علی اصغر رو آورد تو دل میدون،لباس پیغمبر رو پوشید،برا چی آقا اومد،اولاً منت نون کشیدن بده،منت آب کشیدن بد نیست،دوماً ابی عبدالله تا لحظه ی آخر،داره اینها رو هدایت میکنه،منت هدایت داره میکشه،نکنه اینها بیچاره برن تو جهنم،امامه دلش میسوزه،لذا بین لشکر،خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند:راست میگه حسین،بچه رو بگیرید سیراب کنید،ابن سعد ملعون،دید وضع سپاه داره بهم می ریزه،یه نگاه به حرمله نانجیب کرد،امتحانش رو پس داده،او چشم اباالفضلم هدف گرفته،گفت:چرا جوابش رو نمی دی،نانجیب گفت:بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو،گفت:مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی،هنوز حرف های حسین تموم نشده،یه وقت دید علی داره بال بال می زنه،حالا دیگه حرف آقا عوض شد،تا حالا داشت با علی حرف می زد،حرف عوض شد،گفت: برایم مرثیه می خواندی ای تیر به دستم کودکم خواباندی ای تیر تمام تارهای صوتی اش را به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر گفت: گلویت سرخ و زیر و بم ندارد چنان زخمی زده مرهم ندارد بمیری حرمله با چشم دیدم که تیر تو زنیزه کم ندارد *** زداغت تیر هم گریان شده ای وای نفس در سینه ات سوزان شده ای وای خدا را شکر دستم زیر سر بود سرت از پوست آویزان شد ای وای *** زچشمت رفت کم کم سو بمیرم چکد خون از سر کیسو بمیرم خدا رحمی کند مادر نبیند سرت یک سو،تنت یک سو بمیرم *** امشب کسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی،گفت:سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار،گفت:جایی شد دل تو هم بسوزه بحال حسین،گفت:یک جا،همه جا هلهله می کردم،کف می زدم،خوشحال بودم،یه جا دل من سوخت،دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت،بین میدون متحیر بود،نمی دونست کجا بره،یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت،گفت:خلاصه چیکار کرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها،گفت:نه امیر،دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاک ها،با غلاف شمشیر یه قبر کوچولویی کند. پدر با کودکی پرپر نشسته به روی خاک ها مادر نشسته رباب این را فقط تکرار می کرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده،می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم کسی
متن نوحه چرامادر نمیخوابی تقدیم به ذاکران ----------------------------------- چرا مادر نمی خوابی گمانم تشنه ی آبی لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2) بخواب ای غنچه ی پرپر بخواب ای کودک مادر بخواب ای شیرخوار اصغر لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2) مزن آتش به جان من مبر تاب و توان من ببین اشک روان من لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2) عزیز من مکن غوغا بخواب ای کودک زیبا مسوزان قلب مادر را لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2) چه شور است این به سرداری مگر میل سفر داری چنین مادر مکن زاری لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا(2)