eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴 (ع) روضه حضرت ام البنین (ع) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔸در کوچه های کوفه شدم در بدر حسین 🔸طعنه شنیده ام به سر هر گذر حسین 🔸اینجا کسی پناه به مسلم نمی دهد 🔸آواره ام به کوفه ز شب تا سحر حسین ⬅️.شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته. اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم.. من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد.. عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه. صدا زد... آقا. جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام. ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد. خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد. اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره حالا میخواهی گریه کنی بسم الله. مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه دیگه آقا رو به شهادت میرسونند.. همه دارن نگاه میکنند. یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای.. غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان. میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.. ⏪یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من شما بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرند اما گریزی هم داشته باشیم به روضه خانم ام البنین همه اموات فیض ببرند ازمادری برات بگم که می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد.. (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برای ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین. (مادر دیدی جوون از دست داده باشه چطور گریه میکنه) انشاالله توی مجلس ما کسی نباشه داغ جوان دیده باشه هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر ..ای مادر ⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر .. مادر نبودم کربلا مادر... اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر.. (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد گفت مادر ابالفضلم مادر. مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر . مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره.. (دشتی حالت سینه زنی) 🔸مسلمانان حسین مادر ندارد 🔸غریب است و کسی بر سر ندارد 🔸ز جور ساربان بی مروت 🔸دگر انگشت و انگشتر ندارد حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی .... ایتا👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
🏴🏴🏴 حضرت اباالفضل علیه السلام •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔸جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس 🔸نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد 🔸مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب 🔸یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم 🔸اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم 🔸مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد .⬅️شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته. اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم.. من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد.. عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه. صدا زد... آقا. جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام. ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد. خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد. اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره حالا میخواهی گریه کنی بسم الله. مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه دیگه آقا رو به شهادت میرسونند.. همه دارن نگاه میکنند. یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای.. غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا امشب گرفتارا بگن یا ابالفضل امشب مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل 🔸آخ همه دار و ندارم را بگیرید 🔸ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا (امشب) امیدمو ناامید برنگردون.... الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون بهزادی دعا 1404/1/16 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی .... ایتا👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram
🏴🏴 دفتری حضرت مسلم بن عقیل(ع) حضرت اباالفضل علیه السلام •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔸جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس 🔸نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد 🔸مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب 🔸یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم 🔸اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم 🔸مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد .⬅️شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل انشاالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته. اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم.. من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد.. عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه. صدا زد... آقا. جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام. ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد. خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد. اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره حالا میخواهی گریه کنی بسم الله. مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه دیگه آقا رو به شهادت میرسونند.. همه دارن نگاه میکنند. یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای.. غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا امشب گرفتارا بگن یا ابالفضل امشب مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل 🔸آخ همه دار و ندارم را بگیرید 🔸ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا (امشب) امیدمو ناامید برنگردون.... الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون بهزادی دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram 1404/1/16
🏴🏴🏴🏴 شب اول محرم دفتری حضرت مسلم بن عقیل(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. صلی عَلَيْكَ يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ 🔸جان ختم المرسلین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸بهتر از روح المین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸افسر جانباز حق در کوفه سر گردان و بی کس 🔸نائب سلطان حق در کوفه جا دارد، ندارد 🔸مسلم بی خانمان در کوچه می گردد امشب 🔸یک جهان ایمان و دین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸آسمان کوفه امشب گریه کن بر حال مسلم 🔸اختر قرآن ببین در کوفه جا دارد، ندارد 🔸امتحان حق نگر از مسلمانان و مسلم 🔸مسلم است ای مسلمی در کوفه جا دارد،ندارد .⬅️شب اول محرمه بریم در خونه مسلم بن عقیل ان‌شاءالله حاجت روا بشید روضه حضرت مسلم بخونم همه اموات فیض ببرند نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته. اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجانم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم.. من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد.. عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید..حضرت فرمودند من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه. صدا زد... آقا. جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام. ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...هرطوری بود نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح خونه پیرزن رو محاصره کردند مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد. خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد. اما بالاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...بردن بالای دارالاماره حالا میخواهی گریه کنی بسم الله. مردم کوفه دارن نگاه میکنند.هرکسی یه حرفی میزنه.یکی میگه حتما آقا را آزاد میکنن...یکی میگه نه دیگه آقا رو به شهادت میرسونند.. همه دارن نگاه میکنند. یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای.. غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان. میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند.......اما دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن.. دیگه دختر بچه اش نبود ببینه. بمیرم... برات حسین.... جلوچشمان زینب جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند. اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند.. تمام استخوان ها شکست... یک جای سالمی دربدن ابی عبدالله نبود نبود حسین آرام جانم..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
وجانسوز😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• آخه وقتی تیر زدن، میگن کَاَنَّه این سر از پوست آویزون شده بود..*😭 سه شعبه تیرِ آخره از تو قدش بلندتره مادر نبینم که سرت رو نیزه بالاست… بمیرم واسه اون حلقِ پاره شده حالا قبرِ تو مثل گهواره شده توی خاک آروم دیگه چشماتو ببند من دارم اشک می‌ریزم اما، تو بخند «لالایی لا لالایی، لا لالایی، لا لالایی لالایی لا لالایی، لا لالایی، لا لالایی..» کاشکی دستِ آسمون از مَنِش آسون می‌گرفت یا که بارون می‌گرفت تا لبا جون می‌گرفت «لالایی لا لالایی…» 💔 راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *”اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی” عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی😭 دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
😭👌 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• وقتی به زین العابدین عرض کرد آقا مختار خروج کرده قَتَلِه ی کربلا رو به درک واصل کرده، دونه دونه رو گفت، یه مرتبه حضرت فرمود از حرمله چخبر؟ گفت آقا این همه رو گفتم سراغ حرمله رو چرا میگیری؟ فرمود: حرمله جیگر ما رو سوزوند..* حرمله وصله ی جونمو گرفت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عصای قدّ کمونمو گرفت نمک زندگیمون شیرخواره بود حرمله یکی یه دونمو گرفت اشک ابر تو مگه یادم میره قتل صبر تو مگه یادم میره کفن و دفن تو اگه یادم بره نبش قبر تو مگه یادم میره *وقتی غروب شد ابی عبدالله رو هم به شهادت رسوندن، اونایی که دنبال جایزه بودن زودی میرفتن سرها رو جدا میکردن. فقط یه جمله بگم، دیدن حرمله اومد پشت خیمه، انقده گشت، بعضیا گفتن نیزه رو زمین زد.. 😭 بچه ها دست بابا خونی شده *شهید آقا غلامعلی رجبی تو وصیتش گفتن .اگر تو روضه امام حسین جان یک قطره اشک به نیت من و سهم من خرج کنید قیامت وایمیستم و به اذن خدا شفاعت شما میکنم..* بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شیش ماهه قربونی شده عباش و طوری رو اصغر کشیده گمونم خیلی خجالت کشیده 😭 رفتی از نیزه سر در آوردی بین سرها سری در آوردی دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
#بسیار_پرسوز👌😭   •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• برا یه شهید از عالم بالا تسلیت گفتن …دیدند حسین فاطمه خودشو باخته..آرام باش حسین جان این بچه رو میبرند بهشت شیرش میدن..* آن خیمه‌ که بهشت دخیل است بر درش آتش گرفت چون جگرِ آب‌ آورش😭 از خیمه‌ها هنوز به عباس می‌رسد آهِ رباب و گریه‌ی نوزاد مضطرش😭 بودند دیو و دَد همه سیراب و می‌مکید اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش *از مثل فردایی دیگه آب رو به روی اهل خیمه می بندن…* جانی نمانده بود در اندام لاغرش *امشب اونایی که رو دامن شون بچه شیرخواره دارن می فهمن روضه رو…* گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود دست حسین گشت بلندای منبرش 😭 *میگن ابی عبدالله بچه رو آورد وسط میدان رو دست گرفت، از هر طرف بچه رو نگه می داشت، سر یه طرف میفتاد. به خدا برا این روضه آدم بمیره جا داره.😭” ان لم ترحمونی ترحمو ها” اگه به من رحم نمی کنید به این بچه رحم کنید. ان شاءالله درست نباشه. آقایی که همه زیر این آسمان میرن منتشو میکشن، اون آقا مقابل یه عده قوم پلید و پست ایستاده، هی صدا میزنه “مُنّوا علیّ” بگیرید خودتون سیرابش کنید. خدا لعنت شون کنه، یه عده هلهله میکردن. صدا حسینو نشنون. هنوز حرفای ابی عبدالله تموم نشده…* تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد هیچکس حدس نمیزد، چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
محرم 1404 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔸ازدوچشم یاس می خوانم بیا 🔸شعری از احساس می خوانم بیا 🔸نیستم لایق به دیدارت ولی 🔸روضه عباس می خوانم بیا امام زمان(عج)فرمودند: جایى كه روضه‌ی عمو جانم عباس خونده بشه من. سراسیمه میآم، با عجله.میام … هرجا نشستى امام زمان رو دعوت كنیم همه با هم. (یا صاحب الزمان). ⬅️شب نهم محرمه بریم درخونه حضرت عباس علیه السلام بگید اقا امشب اومدیم درخونه شما آقای من مسیحی ها میان درخونتون دست خالی ردشون نمی کنی آقا.. ما که یه عمره گدای درخونه شمائیم میشه یک نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا .به امیدی اومدیم خیلی ها مریض دارند گرفتارند حاجت دارند روزعاشورا وقتی صدای ‌غربت ابی عبدالله بلند شد اباالفضل عباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر صدا زد اقا جانم دیگه سینه ام تنگ شده یعنی بیشتر طاقت ندارم غربت شما رو ببینم .دیگه طاقت ندارم صدای غرببت رو بشنوم اجازه میدان بده ابی عبدالله فرمودند برادرم تو علمدار منی توپرچمدار منی عباسم برادر عزیزم میخای بری برادرت روتنها بگذاری تمام دلخوشی بچه‌ها توی عباسم این بچه ها میان نگاه می کنند می‌بیند هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند.می خواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم صدا زد سمعا وطاعتا مولای عباس علمدار مشک وگرفت حرکت کرد اما دید صدای ‌غربت بچه‌های حسین بلنده هی بچه‌ها میگن العطش .العطش خدا میدونه چه کرد صدا العطش بچه‌ها با دل عباس رفت سمت شریعه ی فرات دیدن مشک رو پر آب کرد دست برد زیر آب میخواد آب بنوشه اما یادش اومد ازلب تشنه ی حسین یادش اومد ازلب تشنه علی اصغر یادش اومد ازلبان تشنه بچه‌های ابی عبدالله ای عباس تومیخای آب بنوشی در حالیکه بچه‌های حسین توی خیمه‌ها تشنه اند صداشون به ناله بلنده. هی میگن العطش برگشت سمت خیمه‌ها .. یک نانجیبی خدا لعنتش کنه دست راست حضرت روقطع کرد. صدا زد به خدا اگه دست راستم روقطع کنید من از دینم دست بر نمی دارم یه نانجیبی هم دست چپ آقا روقطع کرد ( یارب مکن امید کسی را تو نا امید) همه ی امید اباالفضل آینه آب روبه خیمه‌ها برسونه 🔸ای مشک تولااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب توبه اصغردادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن ⏪چهار هزار نفرکماندار دور اقارو گرفتند هرکسی تیری ازکمان رها میکنه یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد آب روی زمین ریخت.. یا زهرا..همین جا بود که دیگه امید اباالفضل ناامید شد. آقا جانم اباالفضل اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه تون آقا متحیر ایستاد.. دیگه دست دربدن ندارد آب هم ندارد با چه رویی برگرده به سمت خیمه‌ها درهمین حالت تیری آمد و به چشم مبارک. ای وای ای وای هرچه سرروحرکت داد این تیراز چشم بیرون نیومد سرروخم کرد نانجیب آن چنان با عمود آهنین برفرق اباالفضل زد ..صدای ناله اش بلند شد (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا هرکسی از بلندی بر زمین میخوره اول کاری که میکنه دستانش را سپر می‌کنه عباس که دست دربدن نداشت بمیرم باصورت به زمین افتاد تا صدای اباالفضل رو آبی عبدالله شنید خودش روسریع رساند کنار بدن برادر خدایا چکار کردن با برادرم اومد کنار بدن عباسش نشست صدا زد 🔻گرنخیزی توزجا کار حسین سخت تراست 🔻نگران حرمم آبرویم درخطر است ای برادر خوبم بلند شو ببین بچه‌ها بهونه ی آب گرفتند .نه.میگن دیگه آب هم نمی خواهیم بگید عموجانمون عباس برگرده قامت خم شده را هر که ببیند گوید بی علمدار شده دست حسین برکمراست نگاه کرد بدن عباسش دید دستهای برادر روقطع کردن..تیر به چشم عباس زدند عمود آهنین به فرقش زدند بدن روقطعه قطعه کردند طاقت نیاورد دستهاش رو گذاشت روی کمر..صدا زد «الان انکسر ظَهری و قلت حیلتی» الآن کمرم رو شکستند بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من می‌خنده 🔸تا تو بودی خیمه‌ها آرام بود 🔸دشمنم درکربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه‌ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شده 🔸دستها آماده سیلی شده حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون بهزادی دعا 1404/4/13 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
👌 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اشک عزا بریزید شام عزاست امشب             نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست                    دارنده حوائج ، حاجت رواست امشب ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن             با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته           ای دردمند خسته دردت دواست امشب باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل             آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر                    تا این محفل از وجودش دارالشفاست امشب دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان      هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب امشب خدای قهار در ماتم علمدار                      جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب امشب شب تاسوعاست ، شب عباسه ، امشب گرفتارها بگن عباس، مریض دارها بگن عباس،  دردمندها بگن عباس ، امروز بریم در خونة قمر بنی هاشم ، میوة دل ام البنین ، باب الحوائجه . کسی رو ناامید نمی کنه . حوائج رو در نظر بگیرید ، فرج امام زمان و از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خونده بشه من سراسیمه خودمو اونجا می رسونم  ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان تو رو بخونم . هر کسی از بالای بلندی بیفته ، اول کاری که می کنه دستهاش و  جلوی صورتش می گیره ، حایل می کنه تا صورت صدمه نخوره . اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زنه  پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست . تا دید فاطمه می گه پسرم ، برای اوّلین بار یه نگاه طرف خیمه ها کرد  صدا زد : برادر بیا برادرت رو دریاب . زینب می گه : یه وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یه نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله اومد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم : تو مرا سید و سرور خواندی                     چه شد این بار ، برادر خواندی صدا زد حسین من : مادرت فاطمه آمد به سرم                        او مرا خواند و صدا زد پسرم دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
‍ ◾️◾️◾️🥀🥀🥀◾️◾️◾️ ﷽ (ع) امام حسین(ع) 🕊بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات 🕊بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات 🕊برندبه های جمعه های منتظران 🕊بر خاک ره سپاه مهدی صلوات 🌴 🌴 🥀مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🥀گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🥀در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌾می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌾دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌾بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌾دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌾با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌾عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌾تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌾با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌾می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 🌾 🥀 گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده 🌴 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیست؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌴 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب 🌾(هر روضه ای میشه خوند) صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ◾️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ◾️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ◾️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ◾️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. 🥀خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.. با تازیانه... 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو ... 🎧(ع) 🎤 👌 دعای فرج ◾️◾️◾️🥀🥀🥀◾️◾️◾️
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌😭 دعا  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اربـعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله‌ی صاحب زمان آید به گوش  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع‌) محضر همه ی‌عاشقان ومحبین آل الله تسلیت وتعزیت عرض می نماییم.◼️ (ع) تسلیت باد. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسیار زیبا وجانسوز👌😭 پس از یک اربعین هجران ودوری چهل شب در بیابانها صبوری پس از یک اربعین شب زنده داری چهل شب درفراقت آه وزاری پس از یک اربعین رنج واسارت تماشایی شدم درشهرغربت پس از یک اربعین ای نورعینم رسیدم کربلا نزد حسینم چهل روز است درسوزوگدازم نشسته خوانده ام هرشب نمازم😭 پس از یک اربعین دوری برادر رسیدم کربلا محزون  ومضطر منم زینب‌زجا برخیز یکدم ببین این کاروان راغرق ماتم زجا برخیز ای امید خواهر نظاره کن مرا بی یارویاور ببین جانا که قد من خمیده است کسی چون من دراین‌عالم ندیده است سرت بر روی نی شد رهنمایم شدند کعب می و سنگ آشنایم   •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌😭 دعا  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اربـعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله‌ی صاحب زمان آید به گوش  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع‌) محضر همه ی‌عاشقان ومحبین آل الله تسلیت وتعزیت عرض می نماییم.◼️ (ع) تسلیت باد. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بسیار زیبا وجانسوز👌😭 پس از یک اربعین هجران ودوری چهل شب در بیابانها صبوری پس از یک اربعین شب زنده داری چهل شب درفراقت آه وزاری پس از یک اربعین رنج واسارت تماشایی شدم درشهرغربت پس از یک اربعین ای نورعینم رسیدم کربلا نزد حسینم چهل روز است درسوزوگدازم نشسته خوانده ام هرشب نمازم😭 پس از یک اربعین دوری برادر رسیدم کربلا محزون  ومضطر منم زینب‌زجا برخیز یکدم ببین این کاروان راغرق ماتم زجا برخیز ای امید خواهر نظاره کن مرا بی یارویاور ببین جانا که قد من خمیده است کسی چون من دراین‌عالم ندیده است سرت بر روی نی شد رهنمایم شدند کعب می و سنگ آشنایم   •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram