#تقدیم به همه 🌹حسینیان
دیلخوشام بو قاپیدا اخذ مقام ایلمیشم
.
بو جوان عمرومی عزت له تمام ایلمیشم
.
افتخاریم بودکی ذکر حسین یله مدام
.
گئجه می گوندوز ائدیب گوندوزی شام ایلمیشم
.
.
هدایت شده از کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
ee7c815c2df24f4cb81d9b40c769276d.mp3
6.97M
#تقدیم به محضر مداحان ارزشمند
🍀🍀🍀🍀
یار آدین دلده ائدر زمزمه مداحِ حسین
فخر ائدر فخرِ بنی آدمه مداحِ حسین
جذبهء عشق چکوبدور اونی مولایه طرف
عشقینی وئرمز اِئکی عالمه مداحِ حسین
ئوزونی بیلسه کرم خانهء اربابه گدا
ناز ائدر دهریده مین حاتمه مداحِ حسین
قصد قربتله اوخور نوحه نی زهرا بَگنه
دئمیون نوحه اوخور درهمه مداحِ حسین
حضرت صادق اوزی نوحه خواناوئردی صله
قانعم من دئدی بیش وکمه مداحِ حسین
ولی مبلغ دانیشا ، چانه ویرا ، امضالاشا
ئوزی قورسون ئوزونه محکمه مداحِ حسین
خوشدی آهنگ و مقاماتی اگر بیلسه ولی
اکتفا اِئتمیه زیر و بَمه مداحِ حسین
علمِ قرآن و روایات و احادیث اوخیا
هم مسلط اولا المعجمه مداحِ حسین
کُتُبِ مقتلی آرتیق اوخویوب آگه اولا
خبرِ مستند و مبهمه مداحِ حسین
بوقدیم سوزدی دیللّر آز اوخی گوز یاشی آل
سالما بیجا یئره هی همهمه ، مداحِ حسین
دوتسا مجلس دیه جک لر گنه ای کاش اوخیا
وئرمیه سوزلرینه خاتمه مداحِ حسین
دوتماسا تئز قوتارار خلق دِیَر احسن اونا
اکتفا ائتدی گوزل بیر دَمَه مداحِ حسین
سوزلری نافذ اولار گوزلری نوریله دولار
چونکه دوشمز گوزی نامحرمه مداحِ حسین
یئری وار نوکر اوز اربابینه اوخشاتسین اوزین
یعنی صبر ایلیه سایسیز غمه مداحِ حسین
اوجا داغلار کیمی حق اوسته مقاوم دایانار
اوخشیار قلعهء مستحکمه مداحِ حسین
چکسه لر داره اگر ایلمیه حقدن عدول
دشمنی خوار ائده بی واهمه مداحِ حسین
اوّلِ وقتیده قان ایچره حسین قیلدی نماز
قیل تَاَءسی او شهِ اعظمه مداحِ حسین
با وضو وارد اولار مجلسه واضحدی ، بلی
قاپیدا بوسه وئرار پرچمه مداحِ حسین
مطمئناً وئرَر آلله اوزی تاثیرِ نَفَس
صدقیله سسله سه یا فاطمه مداحِ حسین
بی ریا نوحه دئسه دللری تسخیر اِلییَر
دوندَرَر دللری جامِ جَمه مداحِ حسین
گاه بیر حاله دوشر نوحه دیوب آغلار اوزی
اوخشیار بیر گُلِ پُر شبنمه مداح ِ حسین
سو کنارینده سوسوز جان وئرن عباسه دیَر
عاشقم مرثیهء علقمه مداحِ حسین
خاتمی ا صغر و عباسه دئنن دردوی لیک
ایسته چکسین سوزووِی مَخیمَه مداحِ حسین
مَخیَمین نوحه سی مهدی آقامین نوحه سیدی
چوخ دئیَر قمچی دگوب عمّه مه ، مداحِ حسین
✍ #شعر از استاد خاتمی
#تقدیم ب عاشقان حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🍁🌾🍁🌾
روح رحمتدی حسین سوره ی غیرتدی حسین /
خون نهضتدی حسین کوه کرامتدی حسین /
عطر عترتدی حسین اوج سخاوتدی حسین /
وارث منزلت بیت رسالتدی حسین /
منی بیر درده سالوب کرببلانین محنی/
کربلا پادشهی برج شرافتدی حسین/
آقامین روضه سی مین جنت و رضوانه دَيَر /
بحر عزتدی حسین حاکم حکمتدی حسین /
کربلا تپراقی مین مُلک سلیمانه دَير /
بیلون ای اهل جهان علت خلقتدی حسین /
حضرت نورٌ علی نوریدی زهرا بالاسی /
نیزه اوستونده قالان نور هدایتدی حسین /
عَلَم کفری ییخان وارث علم نبوی /
آیه نصر من الله شجاعتدی حسین /
دینی احیا الییَن حضرت مصباح هدی /
حاکم محکمه ی روز قیامتدی حسین /
عرش اعلاده ملایک يازوب ای اهل جهان /
روز محشر کی اولا نور شفاعتدی حسین /
درده درمان الیيَر روضه ی شاه شهدا /
سایه ی لطف خدا فیض عبادتدی حسین /
اصغر و اکبر و عباسی وروب دین یولونا /
رحمت واسعه و شمس امامتدی حسین /
قبریم اوستونده یازون نوکر دربار حسین /
آغلاماخ غملرووه اوج سعادتدی حسین
💠#روضه حضرت مسلم وامام حسین(ع)
💠#روضه غربت😭😭😭😭
💠#به نفس استادعزیزم: حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
💠#تقدیم به ساحت امام زمان(عج)
😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
نامهای را که نوشتم جگرم را سوزاند
دست من بشکند این بال و پرم را سوزاند
یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد
غیر از این طوعه کسی نیست که راهم بدهد
خیلی رزقت باید باشه که برا حضرت مسلم گریه کنیا
پیغمبر فرمود عُیونُ الْمُومِنین برا مسلم گریه میکنند
حسین جان نگرانم که پریشان بشوی
با زن و بچهات آواره و حیران بشوی
کار و بار همه نیزه فروشان گرم است
طفل شش ماهه نیاور، که بیابان گرم است
یا صاحب الزمان ببخش آقا
شما هم با ما گریه کن...
دختران تو عزیزند نیایی یک وقت
کوفیان فکر کنیزند نیایی یک وقت
جگرم سوخت به قربان اباعبدلله
به فدای لب و دندان اباعبدلله
آوردنش بالا دارالاماره،
دستاش رو از پشت بسته بودند
دیدند داره گریه میکنه،
تو با این شجاعت داری گریه میکنی؟!
فرمود اَبکِی لِلحُسین...
گریم برا اون آقایی هست که داره میاد...
بر سر بامم و گودال تو را میبینم
لحظه غارت اموال تو را میبینم
تا قیامت به تن بی کفنت مدیونم
نیزهای گر برود بر بدنت مدیونم
خیلی هاش رو فاکتور گرفتم، ازش رد شدم
فقط یه بیتش و اشاره کنم...
ترسم از این است لباس تو به غارت برود
ترسم این است که زینب به اسارت برود
حسین....
😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔😭💔
💠#روضه حضرت مسلم وامام حسین(ع)
💠#روضه غربت😭😭😭😭
|⇦•یاران لب تشنه..
#زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بعد شما توو خیمهها، پای غریبه وا شده
گوشواره ها از گوشای، دخترامون جدا شده
کجایید، بیایید
مگه قرار نبود منو، غریب و تنها نذارید
حسین و دارن میکشن، غیرتیا خبر دارید
کجایید، بیایید
تنها شدم تنها، خداحافظ
تنها در این صحرا، خداحافظ
مردای عاشورا، خداحافظ
«یارانِ لب تشنه، خداحافظ»
بعد شما، توو خیمهها، غوغا سر معجر شده
بعد شما، بالا سرم، دعوای انگشتر شده
میخندن، به اشکام
بعد شما، هرکس منو، میبنه با طعنه میگه
دیدی تو هم تنها شدی، یاری نموند با تو دیگه
میخندن، به اشکام
دیگه نمونده واسه من، لشگر
با صورت افتادم زمین، مادر
دشمن به فکر غارتِ، معجر
«سیدَنا الغَریب حسینجانم»
#شاعر: رضا یزدانی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
|⇦•روی دوش بابا که میری..
#قسمت_ اول #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین!
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین!
من کجا روضه کجا؟ معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین!
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کنه خویش صفا کرد حسین!
*لذا فرمودن وقتی داری بر مصائبش گریه میکنی مطمئن باش آقات روبروت نشسته..*
حسین!
من شکستم دل او را دل من را نشکست
این همه سال مراعات مرا کرد حسین!
گریهام نور به قبر همه امواتم شد
دین برگردن ما بود و ادا کرد حسین!
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین!
من حسینی شده ام چون خود زهرا میخواست
فاطمه نام مرا برد و دعا کرد حسین!
چهار دیواری این روضه خودش، شش گوشه است
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش حاجتم کرب و بلا بود و روا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین
*حتی علی اصغرشم آورد ابی عبدالله*
در تب و تابی، چه جور لالایی بخونم یکم بخوابی
تو مشک سقا هم نمونده قطره آبی در تب و تابی
هنوز لبات یه مادرم بهم نگفته
چرا باید رو این لبا ترک بیوفته
ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر زبون نچرخون که لبات میسوزه مادر
لالا لالایی لا لالایی
کوچیکترین فدایی این خیمههایی
میخوای بریم میدون روی دوشِ بابایی
رو دوش بابا که میری چشاتو وا کن
برای بار آخرم منو نگاه کن
با گریههات رجز بخون میون لشکر
صدای هلهله میاد نترسی مادر
حیرونه بابات...
مگه چجوری زدنت دلخونه بابات
چرا هنوزم وسطه میدونه بابات
اینا که کینه اشونو از غدیر گرفتن
بچه امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن
خیر نبینه حرمله به بابات میخنده
با چی زده بچهام سرش به مویی بنده
*در بعضی از نقلها داریم تا صدای استغاثهٔ ابی عبدالله بلند شد."هل من ناصر ینصرونی هل من ذاب یذب عن حرم رسول" نوشتن اول خدای عالم لبیک گفت، نقل نقلِ عجیبیه.. بعد اینکه خدای عالم لبیک گفت پیغمبر لبیک گفت،امیرالمومنین لبیک گفت، فاطمه زهرا لبیک گفت، امام حسن لبیک گفت، نوشتن حتی ابدان مطهر شهدای کربلا هم به لرزه افتاد. همه ی عالم لبیک گفتن به ابی عبدالله... اما یه وقت فرمودن: این بچه هم خودشو از گهواره به زمین انداخت. یعنی بابا! هنوز یه نفر مونده روش حساب کنی منم هستم بابا.. به گونهای که زنها، اهل خیمه مطمئن شدن این بچه داره تلویحه میگه به استغاثهٔ پدر داره لبیک میگه.. ابی عبدالله فرمود: این بچه رو بیارید....
*شب عاشورا وقتی قاسم بن الحسن صدا زد....عمو جان! آیا منم از شهادت بهرهای دارم؟ فرمود: "کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؟"مرگ در نزد توچگونه است؟ گفت: "أحلی مِنَ العَسل" فرمود: پسرم! هم تو به شهادت میرسی هم طفل رضیع من.. ابی عبدالله شب عاشورا فقط روضهٔ علی اصغر برای اصحاب خوند گویا فیضیست که حتی اصحابم باید بهره ببرن. در روضه علی اصغر من نمیدونم شاید فیضیست که باید شب عاشورا اصحابم به فیض روضه علی اصغر برسند و گریه کنن و همه گریه کردن.. بعد عبارتی داره ابی عبدالله ..این حرفا رو که به قاسم زد فرمود:"اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً" فرمود زمانی که روح من از عطش خشک میشه..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"وَ صِرْتُ اِلی خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَ لَبَنَاً"
من هی میرم تو این خیمه ها دنبال یه نوشیدنی یه آبی چیزی می گردم "فَلا أَجِدُ قَطُّو" فرمود: چیزی پیدا نمیکنم. شب عاشورا داره روضه میخونه اصحاب دارن گریه میکنن.. میفرماید "فاقول: ناولوني ابني لأشرب من فيه" میفرماد: من اونجاست که میگم بچه امو بیارید من یکم از این نمی که کنار لب این بچهاست بتونم تشنگیمو برطرف کنم.. یا بقیه الله چه بلایی سر ابی عبدالله میارن؟! آرام آرام نوشتن لباس پیغمبر و به تن کرد سوار برناقه ی پیغمبر شد. اومد آرام آرام سمت میدون که با این لشکر حرف بزنه مردم میگفتن تازه حسین قرآنو آورده بود. هرچی گفت ما زیر بار نرفتیم.. الان چی آورده دیدن از زیر عبا یه بچه شیرخواره رو رو دست بلند کرد..
یه غنچه رو از بوته جدا کنی اول سر حاله اما دو سه روز بهش آب ندی سر غنچه از ساقه کج میشه.. هر طرف ابی عبدالله بچه رو نگه میداشت سر به یه طرف میافتاد..۷ روبرو لشکر، بچه رو رو دست بلند کرد. ما در ناحیه مقدسه سلام حضرتو داریم میفرماید:"الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ" طفل رضی، طفل شیرخواره، بعد میفرماد: "الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ "یعنی هدف که قرار گرفت افتاد به زمین.. بابا ما گاهی از زمین افتادن ابی عبدالله میگیم..*
بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده
برای جرعه ی آبی به منت افتاده
*بچه رو، رو دست بلند کرد فرمود: "مُنّوا عَلَی ابن المصطفی" رو سر پسر پیغمبر منت بذارید "بِشَربَةِ یَحیا بِها أطفالَنا "یه جرعه آب به من برسونید بچههام دارن از تشنگی میمیرند.. لشکر به همهمه افتاد چه کنیم؟ حق با حسینه، یکی گفت نه! حربهٔ حسینه از این بچه میخواد استفاده کنه خودش به آب برسه.. یه وقتی دیدم صدای عمر سعد بلند شد بگید حرمله بیاد امیر پدر رو بزنم یا پسر؟ گفت: با یه تیر دوتا نشون رو بزن به پسر بزنی پدر میمیره.. بزن حلقومه این بچه رو مگه سفیدی گلوی این طفلو نمی بینی؟
اخبارالطوال دینوری مقتل قدیمه مال قرن سه.. میفرماید: علی اصغر و شش ماههٔ ابی عبدالله رو با تیر مشقص زدن تیر مشقص رو عرب معنی میکنه میگه اون تیری که میخواستن حیوونای وحشی رو باهاش بزنن.. فرقی هم داره پیکانش بزرگتره قد تیر بلندتره برا همین بود فرمودن: "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" تیر گوش تا گوش این بچه رو برید. سر به پوست آویزان شد..آی امام حسینیا برا علی اکبر جون داد کی از خیمه اومد؟ زینب کبری اومد بیرون.. اما یه نقلی امشب به دستم رسید وقتی علی اصغر جون داد ام کلثوم اومد بیرون اینجوری میخوند..
میگفت:"یا لَهفَ قلبی علَی الصّغیر الظّامی فَطَمَتهُ السّهامُ قبلَ الفِطام" «من تاحال فکر میکردم این عبارتو بیبی تو اسارت گفته» اما از خیمه اومد بیرون میگفت:دلم کبابه برای بچهای که خواستن از شیر جداش کنن با تیر جداش کردن.. چهار بیت خانم ام کلثوم فرمود: این بچه رو به خون خودش غلطوندن. فرمود: اشک این بچه رو درآوردن ..امام حسین با خون گلوی علی اصغر سه کار کرد. کار اول ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو به آسمان پاشید. امام باقر فرمود: اگر یه قطره به زمین میرسید عذاب نازل میشد. کار دوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت قنداقهٔ علی اصغر رو خونی کرد. کار سوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت هی به محاسن خودش میکشید..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شبِ_هفتم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دیدن ابی عبدالله داره برمیگرده سمت خیمه..نوشتن ابی عبدالله بچه رو بغل کرد یه کاری کرد. میگم شاید برای این کار حسین بود صدای آسمونیا در اومد.. گفتن:
"دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ"یه کاری کردن آسمونیا دادشون در اومد بچه رو بدید به ما، ما بچه رو میبریم بهشت براش یه دایه در نظر گرفتیم. چیکار کرد ابی عبدالله.. دیدن این بچه رو بغل کرد هی گلوشو میکشه به گلوی بریدهٔ علی اصغر..ابی عبدالله صدا زد.."وَ الله لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَةِ" این طفل کم از ناقه ی صالحِ پیغمبر نیست. فرمود: این طفل بزرگتره، مقامش بالاتر از ناقه ی صالح پیغمبره.. اصلا هر وقت گویا اهل بیت تو مخمصه می افتادن گرفتار میشدن از این تعبیر استفاده می کردن ..مادر ما هم دید امیر المومنین رو دارن می برن صدا زد میرم کنار مزار بابام نفرینتون می کنم.بچه های من و من کم از ناقه ی صالح پیغمبر نیستیم..*
آخ سر کوه بِلند مِن باشم و تِه
آخ بلور و یاسمن مِن باشم و تِه
ای اگر خواهند ته ره قبر سپارن
میون یک کفن من باشمو ته
آخ لالالا لالا دِله بَبِردی
لالا لالا سه روزه او نَخِردی
دیگه نخامه که وارش بباره
که تی شرمنده ها کرده بابا ره
رباب است و خروش و خسته حالی
به دامن اشک و جای طفل، خالی
اگر گهواره را پس داده بودن
دلش خوش بود با طفل خیالی
آی تو رفتی و شدم درمونده اصغر
لباسات پیش مادر مونده اصغر
پدر در وقت دفنت جای تلقین
برای تو لالایی خونده اصغر
آی دست و پا میزنه تقصیر نداره
شیر خواره تحمل تیر نداره
تقصیر منه که منت کشیدی
بمیرم که مادرش شیر نداره
*ببین رباب چی می گه : ..*
نبینم اینجوری آشوبی آقا
دستتو رو خاکا می کوبی آقا
علی اصغرم فدات ببینمت
آقا تو که چیزیت نشده؟ خوبی آقا؟
حسین جان! تشنگی برده امونم
توونم سخته را ه برم با قد کمونم
یکمی زمان بده منم بیام
تا براش نماز میت بخونم
پشت خیمه با خجالت رسیدم
پیر شدم تا اشک چشماتو دیدم
یادته روز تولدش آقا
من با خنده های تو میخندیدم
خاک میگن سرده نه خاک اصغرم
تشنه کشتنش نمیشه باورم
روی میوه ی دلم خاک نریزید
خاکو باید بریزی روی سرم
نبینم ناله های حزینتو
عرق شرم روی جبینتو
مخفیونه کاشتی بذرتو ولی
میزنن با نیزه شخم زمینتو
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
مثلا تو رو تاب میدم
مثلا به تو آب میدم
مثلا تو صدام کردی
من با خنده جواب میدم
مثلا عمو برگشته
شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و
توی آغوش بابایی
لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آبه علی
لالایی گلم بیا بغلم بخوابی علی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•هنوز علمدار حسین..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه
تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه
رسیده علمدار
نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم
من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم
رسیده علمدار
رسیده تا موجای تو آهم
فقط بمون تا خیمه همراهم
دل نگرونه طفل شش ماهم
*امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
*وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه.
کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای...
قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد...
"فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
«سقای دشت کربلا عباس...»
امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه
الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه
الهی، الهی...
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
*راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...*
(دست ها رو بلند کنید به سمت خدا...
یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو...)
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
دیگه نمیخواس ببینه
فقط چشاشو بست عمو...
علمدار...علمدار...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*یه جمله میگم حتما یاد قتلگاه امام حسین می افتید.محبت یکرنگی میاره...
"ثم جاءه سهم آخر"یه تیر دیگه آمد...
"فأصابَ صَدرُه"تیر به سینه مبارکش خورد."فانقَلَبَ عن فَرَسِه"بدون دست،تیر به سینه، عمود آهن به سر، تیر به چشم از بالای بلندی با صورت به زمین افتاد...*
حتی اگه جدا بشه دستم
هنوز علمدار حسین هستم
شکستمو، عهدمو نشکستم
صدای أَینَ عمی العباس
پیچیده توی خیمه ها غوغاس
همه دیدن امام حسین تنهاس
*دیگه تنها شدی، دیگه کسی رو نداری" وَ بَقی الحُسین فرداً وَحیدا"وقتی آقا خودش رو رسوند کنار علقمه...اول از دور که علمدار رو دید...خوارزمی در مقتل الحسین روایت کرده. "لمّا رَآهُ الحسین مَصروعاً علی شطِّ الفرات..."وقتی دید برادر لب تشنه کنار نهر علقمه افتاده."فَبَکی"همین جور که می آمد شروع کرد های های گریه کردن...عباس بلند شو...اینا دقایقی قبل کنار علی اکبر گریه های من رو دیدن و خندیدن...چهارهزار نفر دیدن و گفتن: حسین رو نگاه....*
دستت رو بلند کن به نیابت از بچه های امام حسین بگو...همه اش به خودت یاد آوری کن این مجلس صاحب عزا داره...
از طرف بچه ها و ذریه اش بگو: *
«پناه خیمه ها ابوفاضل...»
*مجلسی نوشته:"لما قُتِلَ العباس"وقتی عباس کشته شد..."و قال الحسين الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي" ای کاش دخترات تو رو با این حال نمیدیدند...وقتی دیدند با این حال از دور میاد، تا ته قصه رو خوندند...وقتی عباس تو خیمه هانباشه،دیگه صورتای ما نوبتشه، دیگه به ما سیلی می زنند، ما رو کنیزی می برند...*
اون که قرار عالمه، برده یه غم قرارشو
تو داغ عباس همگی، میبینن انکسارشو
حسین جان، فدایت...
حالِ شما تو علقمه، یه عالمو کشته حسین ...
آهای امام حسینیا، شکشته شد پشت حسین
حسین جان، فدایت...
خیمه نداره سر و سامونی
سمت حرم میان به آسونی
بقیه شو خودت که میدونی...
*فقط زینب صدا زد:" عَلَیکُنَّ بِالفرار..."
همه فرار کنید...*
«سیدناالغریب حسین جانم....»
شاعر: محمد رسولی
نغمهپرداز: مهدی زنگنه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•غریب گیر آوردنت..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_دهم_محرم به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دور ورت جنجاله
تنت چقدر بی حاله
رفتن همه اما شمر
هنوز توی گوداله
برای بار چندمه
میزنه خنجر و
فدات شه خواهر و
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
با اسبا رفتن روی تنت
با نیزه زد تو دهنت
ای کوفیان خیره سر
چند نفر به یک نفر
*زینب اومد رو تل زینبیه، تا نگاه کرد
"وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ" شمر روی سینه ی حسین نشسته، صدا زد" وامـحمـداه صلّى عـلیك مـلیك السّمـاء هذا حسین مـرمـل بالدمـاء مـقـطع الاعضاء..." یا رسول الله! دشت پر از حسینه... گفت: حسین من!...*
تورا به خاطر دِرهم چه درهمت کردند
چنانکه شرح تن تو به آخرت افتاد
ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست
درآن شلوغی اگر بارها سرت افتاد
آنقدر نيزه رفت و آمد كرد
بدن شاه نامرتب شد
*یکی از اصحاب شنید صحبت های حضرت زینب سلام الله علیها تو خيمه با ابی عبدالله رو، میگفت: حسین جان! اصحابت باهات تا آخر هستن یا نه؟ یاریت می کنن یا نه؟
اینو شنید و اومد پیش حبیب،
حبیب! خانم زینب نگرانه، پاشدن چند نفری از پشت خيمه بی بی رو صدا زدن...
بی بی جان! ما که نمردیم، ما تا آخرین قطره خون با حسینیم... بی بی دعاشون کرد...
امشب یه وقت تو تاریکی بیبی زینب دید یه نفر داره هی خم میشه چیزی برمیداره تو دامنش می ریزه، جلوتر میره تکرار میکنه... اومد جلو تا نگاه کرد داداشش حسینه، چیکار میکنی؟ آقا فرمود: فردا تو بیابون پر خاره، پر سنگه، دارم جمع میکنم، پاهای بچه هام صدمه نخوره...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#شب_عاشورا
#حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram
|⇦•شاهد مقتل همه...
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram