eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه کربلا محمودکریمی روضه شبنم گل لطیف تره از قطره های بارون لطیف تر از شبنم گل کوثر گریه هامون داغ چشامون زخم صدامون زندگی بی عشق مرگ برامون گل میگیره غبارش و با قطره های شبنم برای شستن گناه من اشکام و میارم طراوت عشق تگرگ ماتم چه حسی داره ماه محرم ای خوش به حال اون که سر گذاشت به پای یارش با دست پر خون دلش و گذاشت تو کوله بارش هر کسی عشق دار و ندارش دیدن مولاست اخر کارش خیلی هوا گرمه شنا داغه از اسمون اتیش می باره اما دلای گرم تر از عشق پیش خدا گرمی بازاره پیشونی ماه از عرق خیسه از کنج ابرو اب میریزه مادر با دستاش نم نم بارون رو پلک طفل خواب میریزه پاها که تو رملا فرو میرن اسبایی که اروم می تازن این رد پاهایی که معلومه اینده دنیا رو می سازن باید برقصه با نسیم گرم اون پرچمی که رنگ اتیشه پرچم نشونی قبیلست و یه ماجرای داغ در پیشه همپای کشتی نجات خلق مثل یه قایق کشتی نوحه کشتی دلها کشتی عشقه پیشونی کشتی مثه کوهه پیشونی کشتی عمو عباس دریایی از غم ها رو میشکافه تا قافله عباس رو داره دریا چه ارومه هوا صافه کشتی به ساحل میرسه اما دل تو دل بی تاب خواهر نیست دستاش شبیه بید می لرزه هر وقت میبینه برادر نیست می گفت از وقتی که اینجاییم افتاده تو خیمه عجب شوری دلشوره می افته به سر تا پا وقتی که می بینم ازم دوری کاشکی همین امروز برگردیم اونجا که جدم گفته بود اینجاست اونجا که تو از اسب میفتی گل های ما میشه کبود اینجاست ناقه که زانو زد علی اکبر گلبوسه رو دستای بانو زد زینب که پایین اومد از محمل جای رکاب عباس زانو زد امروز زینب با شکوه اومد فردا بدون همسفر میره امروز همراه حسین اومد فردا به کوفه با یه سر میره امروز لبخند امیدی رو رو صورت مهتاب میبینه روز دهم جسمی به روی خاک انگار داره خواب میبینه می¬بینه فردا اب ممنوع و از تن جدا دستای سقاش و میبینه اکبر با قد رعناش پیش نگاهش اربا اربا شد میبینه اصغر اب میخواد و همراه باباش میره تا میدون میگه رباب اقا برو اما ابی نبود بچم رو برگردون میبینه تیغ کند و رو حنجر میبینه گودال اومده مادر میبینه که خنجر نمی بره از پشت با ضربه جدا شد سر میبینه تو اتیش یکی میگه که سوخت از پا تا سرم عمه میبینه تو اتیش یکی میگه ای وای عمه معجرم عمه ما که مردیم خسته راهیم بچه ها را پیاده کن عباس بچه ها را پیاده کردی بعد طرف اب اراده کن عباس تا تو مشک پر اب میاری گرم بازی شوند اطفالم دل شش ماهه ام به تو گرم است تو که هستی چقدر خوشحالم تا تو هستی سه ساله میخندد گل زیبا به اب شاداب است طفلکی دخترم نیم داند خبر داغ قحطی اب است دست دارد به دست اکبر و تو به گمانش هنوز مهمانیم طفلکی دخترم نمیداند من و تو پیششان نمیمانیم طفلکی دخترم نیمداند روی نی میرود سر ت و من در غیاب تو و علی اکبر چقدر حار میشود دشمن طفلکی دخترم گمان کرده پیشواز امدند این مردم اه سیلی که خورد میگوید عمه خیلی بدند این مردم یک شباهت رقیه دارد و تو وقت افتادن از روی مرکب تو به دست بریده میفتی او به دستان بسته نیمه شب طفلکی دخترم نمیداند بیش از این میشود چو مادر من روی و مویش شود پر از خاک و باز میگردد از پی سر من مادرم هم به روی خاک افتاد گونه هایش ترک ترک شده بود بر رخ مادرم خودم دیدم نقش دیوار و دست حک شده بود
ضرب کربلا دوم من اومدم تو این غبار من اومدم به این دیار من اومدم ببین خدا من اومدم سر قرار من اومدم ولی تنها نه قبیلم و برات اوردم من اومدم ولی با زینب عقیلم و برات اوردم قرارمون از عالم ذره که سر من و خولی ببره قرارمون از عالم ذره پیرنم و نامردی ببره یأیها الذین ءامنوا أوفوا بالعقود ********* من اومدم با اکبرم من اومدم با اصغرم من اومدم میخوام خدا تو راه تو بره سرم من اومدم مثه ابراهیم ذبیحم و برات اوردم طفل رباب روی دستامه مسیحم و برات اوردم قراره علی که جون منه روی خاکا دست و پا بزنه قراره دلم اتیش بگیره شیرخواره رو دست من بمیره یأیها الذین ءامنوا أوفوا بالعقود ********* من اومدم دم فرات با همه مخدرات من اومدم که خواهرم بشه اسیر دشمنات من اومدم که سر زخمی ببینه از بالای نیزه که چیجوری میزنه خولی سه سالم و به پای نیزه قرار سر من جدا بشه قاری روی نیزه ها بشه قراره جلو چشم خواهرم بیفته زیر و دست و پا سرم @rozevanoheayammoharramsoghandi
▪️🥀▪️سبک: مداح: 🏴 احساسی کربلا حجاج بیت الله رسیدن کربلا یا اباعبدالله حجت قبول غم تو دل آدمه کنار علقمه رسیده دختره زهرای بتول چه اذونی داره میگه علی اکبر لیلا چه جلال و جبروتی داره حضرت سقا چه نگاه مظلومی داره دختر مولا آخر رسیدیم کربلا همینجاست زینب خواهرم مقتل من اینجاست حجاج بیت الله رسیدن کربلا یا اباعبدالله حجت قبول غم تو دل آدمه کنار علقمه رسیده دختره زهرای بتول بنی هاشم همه جمعند دور قاسم و اکبر داره میخنده رو دوش عموجونش یه دختر داره لالایی میخونه برا طفلش یه مادر اینجا سرارو روی نی میبندن زینب خواهرم به اشکات میخندن آه از غم و غصه هات کمکم کن خدا پناه من تویی توی این بلا امان از این دنیا یا دافع البلایا اعوذ بالله من کرب و البلا نه روزه دیگه میشن زن وبچم گرفتار امون ازلحظه ای که میشه حرم بی علمدار تن من بین یه گودال زیر خنجر ابیار اینجا همه خیمه ها میشه غارت زینب خواهرم تو میری اسارت درآن شلوغی گودال تنگ قول بده کمی مراقب پهلوی مادرم باشی خواهرش میکرد با حسرت نگاه دست و پا میزد حسین در قتلگاه @rozevanoheayammoharramsoghandi
وروداسرابه ▪️🍂▪️🍂▪️🍂 ای کاش بریده می شد از تن سر من می تاخت هزار اسب بر پیکر من ای وای به من که پیش چشمان ترم بستند سرت به نیزه با معجر من #کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi
وروداسرابه ▪️🌿▪️🌿▪️ نكند كوفه تو را پیر كند زیرِ پا چادرِ تو گیر كند نكند خنده به غم هات كنند سرِ بازار تماشات كنند نذر كردم كه نریزد پَرِ تو دست گردان نشود معجرِ تو : استاد علی اکبر لطیفیان #کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi
وقتی که از مقابل چشم ترم حسین رفتی شده است مرگِ خود باورم حسین با اینکه تازیانه پرم را شکسته است اما هنوز دور و برت می پرم حسین تو دائماً به فکر من و معجر منی من هم به فکر غارت انگشترم حسین قدّم اگر خمیده شده بی دلیل نیست بر شانه بار داغ تو را میبرم حسین با خطبه خوانی ام همه را سرخ می کنم با سوز آتشین تب حنجرم حسین کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام حسین(ع) ؛ کوفه و شام اینان كه سنگ سوی تو پرتاب می كنند بی حرمتی به آینه را باب می كنند در قتلگاه، آن جگر تشنه ی تو را با مشك های آب خنك، آب می كنند لب های خشك نیزه ی خود را حرامیان از خون سرخ توست كه سیراب می كنند عكس سر بریده ی عباس را به نی در چشم های اهل حرم قاب می كنند با نوحه ی رباب و تكان دادن سنان شش ماهه ی تو را سر نی خواب می كنند این آسمان شب زده را ای هلال عشق هفده ستاره گرد تو جذاب می كنند هفده ستاره معتكف چشم هایتان سجده به سمت قبله ی مهتاب می كنند هفده ستاره با كلماتی ز جنس اشك تفسیر سرخ سوره ی احزاب می كنند قاسمی کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi
امام حسین(ع)-اسرا در کوفه تا می دهم به ساحت قدسیتان درود از کوهسار نیزه روان می کنی دو رود با این هزار و نهصد و پنجاه آیه درد من می شوم پیمبرت ای مصحف کبود من را نگاه می کنی از روی نی چه دیر می بندی از نگاه من آن چشم را چه زود موی رهای خویش چرا جمع کرده ای؟ خاکستر است روی لبت یا غبار دود دیشب به خانه ی چه کسی روضه رفته ای؟ این بوی نان ز روضه ی ماهانه ی که بود؟ سرهای قدسیان همه بر طاق عرش خورد وقتی قیام نیزه تان رفت در سجود حک شد به چوب محمل من مهر داغ تو سر بسته ماند نامه در این بزم پُر شهود علی رکن‌الدین کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi
بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد ای آفتاب برسرزینب طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمی خورد نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد مارا پیاده کن،سرمان سنگ می خورد این بودن سواره به دردم نمی خورد چندین شب است منتظرصحبت توام حرفی بزن،اشاره به دردم نمی خورد این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد این سنگها هنوز حسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمی خورد این تکه حجم موی مرا پُر نمی کند پس آستین پاره به دردم نمی خورد کوفه @rozevanoheayammoharramsoghandi