🔰 مرگ روشنگر
✍ حمیدرضا تیموری
بسیاری از عارفان معاصر «توجه به مرگ» و «تفکر دربارۀ مرگ» را آغاز راهیابی به سلوک میدانند. «مرگ» حقیقتی است حتمی، ناگهانی و همهشمول و تفکر دربارۀ آن، موجب طرح سؤالات بنیادین میشود. انسان دورۀ قاجار برای وصول به عالم معنا چارهای جز «تحت سرپرستی استاد قرارگرفتن» و تبعیت از دستورات او نداشت. اما با ظهور انقلاب اسلامی، چارچوبهای عرفانی هم دچار تحول معنایی شد. «ولایت فقیه» جای «استاد» را گرفت و «جهاد برای تحقق منویات رهبر» جای «ذکر و ورد» نشست* و «شهادت» نقطۀ پایانی وصول به حق در چنین دستگاهی است. انسان انقلاب اسلامی به دنبال چنین پایانی است. حضور مردم در تشییع شهدا هم تجدید عهد و یادآوری «چنین مرگی» است. مرگی که با حماسه و ایثار درهمآمیخته و «ترس از مرگ» را کنار زده است. مرگی که بر اثر مواجهه با تاریکی محض و کفر خالص رخ میدهد و موجب روشنگری هرچه بیشتر نفوسِ عمومی میشود. مرگی که همچون شهابسنگی نورانی صحنۀ تاریک جهان امروز را لحظاتی روشن میکند و لرزه بر پایههای سترگ کاخِ درون آدمی میاندازد. در نظر مردم «شهید» نقطۀ آرمانی نوعی از زندگی دنیایی است که در آن، آدمی خود را بازیچۀ دنیا نکرده است و به آخرت (بهعنوان مهمترین بخش از حیات آدمی) توجهی ویژه داشته است. در این دستگاه عرفانی تحقق هرچه بیشتر اسلام و به قول بنیانگذار آن «اهتزاز پرچم لا إله إلا الله» مهمترین «خیری» است که افراد برای رسیدن به آن رقابت میکنند. وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (آیۀ 148 سورۀ مبارکۀ بقره) این تازه شروع ماجراست. غایت عرفانِ انقلاب اسلامی ظهور جامعهای از «انسانهای قرآنی» است.
پینوشت:
* این به معنای منسوخشدن اذکار نیست بلکه اذکار محور چنین عرفانی نیست.
** منظور از «انسان قرآنی» جلوهگری قرآن در وجود انسان است.
بر مدار حکمت|حسن لاهوتیان
🔰 مرگ روشنگر ✍ حمیدرضا تیموری بسیاری از عارفان معاصر «توجه به مرگ» و «تفکر دربارۀ مرگ» را آغاز راه
👆چندسالی بود شبیه این ایده در ذهن من هم بود و میخواستم و میخواهم آن را بپرورانم...
«هنگامی که انسان فضیلتمند بمیرد و یا کشته شود، ناشکیبایی و ناله و زاری برای مرگ او شایسته نیست، بلکه به آن مقدار که هستی او برای مردمان شهر فایده داشت، سزاوار است برای او ناله و زاری نمود و به آن حال که او به آن رهنمون شده و میزان نیکبختی و سعادت او باید به او غبطه خورد. اما مجاهدی که در میدان کارزار کشته شده است، افزون بر رشک بردن به حال او، برای فدا کردن جانش برای مردم شهر و نیز برای اقدام کردنش برای مرگ باید او را ستود!»
(فارابی فصول منتزعه، فصل ٨٠)
#حکمت_عملی
#فارابی
#یحیی_سنوار
🔸آیت الله #جوادی_آملی:
من در سال ۱۳۳۴ که به قم آمدم، #علامه_طباطبایی شهرتی داشت. خدمتشان رسیدیم.
هوا گرم بود که رفتیم خدمت ایشان. قبلاً اینگونه بود؛ الان اینطور نیست که مثلاً ۷۰ سال پیش هر کسی در منزلش چند عدد مرغ داشت؛ یعنی رسم بود و همه مرغ و خروس داشتند.
آن زمان بازار مرغ فروشی نبود و اگر مهمان میآمد از همین مرغهایی که در خانه بود، استفاده میکردند و رسم بود. ... به منزل او که رفتیم یک تراس داشت و در باز بود و این مرغها گاهی از حیاط، داخل میآمدند. آقا ورود مرغها را که دیدند گفتند اینها اینجا هستند تا پیر میشوند و میمیرند!
ما این را در #فقه میخواندیم و در درس هم میگفتیم ولی نه ما عمل میکردیم نه دیگران. آن چیزی که ما در فقه خواندیم و در درس گفتیم و اساتید ما در درس گفتند، این است که حیوانی که خود آدم تربیت کرده است و بزرگ کرده و مواظبت کرده است را نکشید. چرا کارد میگذارید زیر گلویش؟ مرغ میخواهید از جای دیگر بخرید. این مصلحت نیست. #عاطفه اجازه نمیدهد.
این نهی در دین است و وظیفه رسمی ما است و فقه رسمی ماست. ما هیچ کس را ندیدیم که به این دستور فقهی عمل کند، جز علامه طباطبایی. ایشان فرمود اینها اینجا هستند، خودشان پیر میشوند و میمیرند.
آقاسید عبدالباقی پسر بزرگ ایشان بود. من این قصه را گفتم برای ایشان. گفتند: بله ما یک خروسی داشتیم که ۲۰ سالش شده بود؛ پیر شد و مرد.
از این [آدمها] پیدا نمیشود. دستور دین این است که شما اگر رفتی به مکه و خواستی قربانی بکنی، آن گوسفندی که در خانه خودت بود را با دست خودت نکش. یک گوسفند بخر و قربانی کن.
عاطفه؛ عاطفه خیلی مهم است.
این دستور دین است.
🔸 چیزی که آن را دانش مینامیم صرفاً نوع دیگری از جهل است ـ جهلی که با وسواس بسیار سازمان یافته و کاملاً علمی است.
✍ #شهیدسیدمرتضیآوینی
📒 کتاب #رستاخیز_جان
پ.ن: در این نگاه، علم حقیقتی نورانی است و با صرف دانستن اصطلاحات و قیل و قالها، آن حقیقت حاصل نمیآید.
✍ چند وقتیه که به صورت جدی از #هوش_مصنوعی در پژوهشها و تحقیقات علمیام استفاده میکنم اما توی این مدت در کنار بهرههای زیادی که ازش بردم یه #نگرانی من رو رها نمیکنه و اون ...
بذارید اول اینرو بگم که احتمالا شما هم قبول دارید اینکه #تکنولوژی، بدنهای ماها رو تنبل کرده و از #تحرک انداخته. مثلا از وقتی ماشین اومد راه رفتن و پیادهروی آدمها کم شد یا وقتی خرید اینترنتی میتونیم بکنیم دیگه فروشگاه نمیریم.
همین تنبلی با اومدن ماشینحساب یا حتی بعضی اپلیکیشنها مثل ویز و نشان و بلد و ... دامنگیر #ذهن ما شد. یعنی دیگه ذهنمون نه برای یه عملیات ریاضی فعالیت و تحرک داره و نه برای پیدا کردن نزدیکترین مسیر توی خیابون! حتی دیگه از توانایی تصویریبرداری ذهنمون توی رانندگی هم کمتر استفاده میکنیم و تلاش نمیکنیم مسیر رو یاد بگیریم چون میگیم هرجا بخوام برم ویز یا نشان هست!!
حالا همین تنبلی داره سرایت میکنه به حوزه تعقل، پردازش اطلاعات و یادگیری ما. یعنی داریم با سپردن کار فکریمون به هوش مصنوعی کم کم این #جنبه_فعال_ذهن رو ضعیف میکنیم. نحیف، لاغر و بیجون شدنِ ذهن خیلی نگرانکننده است. یادمه اون سال که میخواستم کنکور ریاضی بدم اینقدر ذهنم در حل مسائل ریاضی قدرت گرفته بود که به سرعت مسائل دشوار رو حل میکردم، بدست آورن حاصلضربها یا تقسیمها که دیگه بچهبازی بود! اما الان ...
الان میترسم که هوش مصنوعی اونقدر کار رو برام #آسون کنه که مثل قدیم ساعتها روی یه موضوع فلسفی #فکر نکنم یا تلاشی که قبلا برای #فهم درست دیدگاه یک فیلسوف میکردم رو انجام ندم یا اینکه ارتباطم با کتب مختلف فلسفی کم بشه و از #منابع_اصلی فاصله بگیرم.
نمیدونم شاید به نظرتون این روش درسخوندن موضوعیت نداشته باشه و اون اتفاقات خیلی مهم و نگران کننده نباشه اما من به تجربه دریافتم کسایی که این روش رو در پیش نگرفتند از بنیهی فکری قوی برخوردار نیستند ...
بله؛ هوش مصنوعی در جمعآوری اطلاعات بدرد میخوره اما نباید جای #تاملات_عالمانه ما رو بگیره. متاسفانه انگار #جهتگیری این تکنولوژی به این سمته که کم کم ذهن رو تنبل میکنه و این جهتگیری نگرانکننده است!
اینها رو گفتم تا با به اشتراک گذاشتن این نگرانی، شما رو هم دعوت کنم تا استفاده از هوش مصنوعی رو همراه کنیم با یک #توجه و #آگاهی_مستمر نسبت به خطر #تنبلی_ذهن.
💠امروز در خط امام حسین علیهالسلام
باید به خود القا کنیم که آمادهایم تا هرگاه اسلام از ما خواست، جان خود را ارزانی داریم.
چنانکه امروز در فلسطین و در بسیاری از کشورهای امت اسلام که اسلام و مسلمین در آنجا به مصائب و بلایا و بدبختیها گرفتارند، از ما خواسته میشود.
باید همیشه به خود القا کنیم از ما همان چیزی خواسته میشود که از امام حسین علیهالسلام خواسته شد؛ زیرا ما در خط امام حسین علیهالسلام و اهلبیت ایشان حرکت میکنیم.
📚امامان اهلبیت، ص٣٧١.
🔗 پژوهشگاه شهید صدر را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.
🆔 @shahidsadr