eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
8.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
194 ویدیو
37 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«مسابقهٔ برگ‌ها» (مامان ۶.۵، ۴.۵ ساله و ۷ماهه) مامان جون برای بچه‌ها جایزهٔ حفظ قرآن گرفتن، دو تا لاک‌پشت کوکی کاملاً شبیه هم. بعد از ذوق‌های اولیه، نخ لاک‌پشت‌ها رو می‌کشن و روی سنگ می‌ذارن تا جلو رفتن‌شون رو ببینن، اما... لاک‌پشت فاطمه خانوم ظاهراً چراغ هم داره و روشن می‌شه ولی مال آبجی بزرگه خرابه.🫣 اعتراضات و درگیری‌ها شروع می‌شه: - باید چراغ مال منم روشن بشه... اصلاً باید عوض کنیم... + نمی‌خوام، اولش خودم اینو برداشتم... - بابا بیا لامپ مال من رو درست کن... و ... بابا هم البته تلاش‌هایی می‌کنن ولی بی‌فایده‌ست!😥 🍃🍃🍃 آبجی جدید به دنیا اومده، خاله‌جون زحمت کشیدن برای ریحانه خانوم و فاطمه خانوم هم هدیه‌ای آوردن، چند تا کتاب حل‌کردنی متناسب سنشون، اما... کتاب‌های ریحانه خانوم بیشتر حیوانات اهلی داره😬 و خب فاطمه خانوم هم می‌خواد... + مال من همه‌ش حیوونای وحشیه، من اسب و گوسفند می‌خوام. - اینا برای سن تو سخته، همونا به دردت می‌خوره...😏 + من اینا رو نمی‌خوام😫 بحث‌ها ادامه داره و خاله جان بنده‌خدا هم با نگاهی که یه «چه کاری بود آخه واسه شماها هدیه خریدم»ِ خاصی توش هست، سعی می‌کنن بین خواهرها صلح برقرار کنن. 🍃🍃🍃 تابستون شده و طبق وعدهٔ چند ماه پیش، بابا دو تا جوجه اردک 🦆 گرفتن برای سرگرمی بچه‌ها.😬 با توجه به نوازش‌های خشن همون روز اول، فردا صبح اول وقت با جسم بی‌جون جوجهٔ بینوایِ فاطمه خانوم روبه‌رو می‌شیم😱 و حالا گریه نکن و کی بکن... + زنگ بزن بگو بابا یکی دیگه برام بخره😭 - بابا گفته بود که اگر خوب مراقبت نکنی و بمیره دیگه نمی‌خره.😝 + تو چیکار داری؟! این‌جوری باشه تو هم باید اردکت رو بدی بره.😏 - إ اردک خودمه!😜 و این بحث حدود ۱.۵ ماهه هر روز ادامه داره تا بالاخره با یک مسافرت به ده مادربزرگِ بابا، از شر اردک کذایی خلاص می‌شیم.😮‍💨 🍃🍃🍃 مدرسه‌ به مناسبت روز دانش‌آموز یه دفترچهٔ قلبی خوشگل به بچه‌ها هدیه داده، ریحانه خانوم به محض رسیدن به خونه، دفترچه رو تقریباً به حالت پز دادن رو می‌کنه.🥴 + مامان منم از اونا می‌خوام.😠 × خب مامان جان به بچه‌های مدرسه هدیه دادن، حالا اگه ریحانه خانوم موافقه، شریکی استفاده کنین.🤗 - نه‌خیر، مال خودمه! × فاطمه خانوم شما بیا این دفترچهٔ مامان رو استفاده کن. + نه من عینِ عینِ همونو می‌خوام.😣 بحث تقریباً تا شب ادامه داره و با کوتاه نیومدن طرفین و کلافه‌کننده شدن دعواها، دفترچه موقتاً توسط بابا ضبط می‌شه😅🤭 تا خواهرها برن به اعمال ناشایستشون فکر کنن و خودشون یه تصمیمی بگیرن.🙄 🍃🍃🍃 رفتیم دنبال ریحانه خانوم و داریم برمی‌گردیم خونه. جوی آب کوچهٔ بالای مدرسه، امروز پر آبه و خواهرها تصمیم می‌گیرن با برگ‌هایی که هر کدوم تو آب می‌ندازن، مسابقه بدن.🤩 اما ... برگ ریحانه خانوم همون اول مسیر به یه سنگ وسط جوی گیر می‌کنه و برگ فاطمه خانوم با سرعت راهش رو ادامه می‌ده.😱 بچه‌ها چند ثانیه‌ای مکث می‌کنن، آب دهنم رو به سختی قورت می‌دم و خودم رو آمادهٔ یه بحث و جدل و گریه‌زاری چند ساعته می‌کنم، اما... از صحنه‌ای که جلوی چشمام اتفاق می‌افته لحظاتی خشکم می‌زنه!😳 این فاطمه ساداته که با لحن خوشی به خواهر می‌گه: + عیبی نداره، بیا دو تایی با همین برگ مسابقه بدیم.😋 و اینم ریحانه ساداته که بدون نق و غری قبول می‌کنه و می‌گه: - آره بدو ببینیم تا کجا می‌ره.😇 و من همچنان مات و مبهوت از کار خدا و مهربونی‌های این دو خواهر، دارم فکر می‌کنم که خوابم یا بیدار.😅😲 🍃🍃🍃 پ‌ن: از این جور اختلافات و دعواها از زمان هم‌بازی شدنشون فراوون داشتیم و داریم، گاهی دلم می‌خواست فریاد بزنم، انقدر که سر یک چیز بیخود و الکی ساعت‌ها با هم بحث می‌کردن و هیچ کدوم حرف اون یکی رو قبول نمی‌کرد !😵‍💫 اما باید اعتراف کنم چند وقت اخیر با بزرگتر شدنشون و اتفاقاتی مثل مسابقهٔ برگ‌ها! قند تو دلم آب می‌شه وقتی کنار اومدنشون با هم رو می‌بینم😋 هر چند که از هر بیست مورد اختلاف شاید ۱ مورد اینطوری پایان هندی‌طور داشته باشه.🤪 ولی خب تنوع خوبیه وسط اون همه بحث و جار و جنجال!🫠 و می‌دونم که با توجه به هم‌جنس بودن و اختلاف سنی نسبتاً کمشون، اینجور بحث و جدل‌ها همینطور با بزرگ‌تر شدنشون ادامه خواهد داشت. ولی خب واقعاً دلخوشم به اون موارد صلح و مسالمت و عشق و محبت بینشون، به خصوص وقتی دیگه کاملاً بزرگ و عقل‌رس بشن و ان‌شاءالله خواهرهای خوبی برای هم باشن.🥹 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif