#قسمت_سوم
حال روحی و جسمی نه چندان مساعد، منو از فکر کردن به دانشگاه🎓 تا مدتی بازداشت. ضمن اینکه مدیریت خانه برای منی که تا حالا مشغول هر چیزی به جز #خانه_داری بودم، خیلیییییی سخت بود.😩😰
از صبح علی الطلوع🌄 تا پاسی از شب🌃 درگیر کارهای حداقلی خانه.😕
چرا واقعا؟!؟
۱۲ سالِ تحصیلی شاگرد اول مدرسه بودم!!!بعد اولین بار بادمجونها رو با پوست سرخ کرده بودم.😨😣🙈
#مدرسه قراره چیکار کنه دقیقا؟!
مارو برای ایفای نقش در خانواده و جامعه آماده کنه؟!
یا فقط برای ورود به #دانشگاه؟!
اصلا #نسل_سوخته ماییم😁😆 که همهجا (از جمله در مدرسه و خانواده) بهمون گفتن تو فقط درس بخون، ما بقیه کاراتو میکنیم. حالا کجایید که بیاید بادمجونامو پوست بگیرید؟!🍆😅😅😁
لازمه بگم که مامانم آشپزی میکردن😅، خیلی هم زبر و زرنگ و فرز هستن. ولی نمیدونم چرا من هررررر کاری میکردم جز اینکه بایستم بغل دست ایشون و کار یاد بگیرم.😒😕
بگذریم...
یه کم که سرحال شدم👩 و با خانهداری هم تا حدی کنار اومدم، با هدایت و حمایت آقای همسر👳،مطالعه گسترده📗📘📙📚📖 و روزانه راجع به سه موضوع مهم✨ که تا اون موقع ازش غافل بودم رو شروع کردم...
یک؛ #تغذیه_صحیح و #طب_سنتی 🍎🍞🍲🍖🍢
دو؛ #همسرداری و قواعد زندگی مشترک👸💑
سه؛ #تربیت_فرزند👶👦
انصافا اون مدت انقدرررر برام مفید بود که احساس میکردم اگر تمام دوران تحصیلم، اینطور جهتدهی شده بودم چقدررررر الان بزرگتر بودم😔😕.میزان مطالعهام از زمانی که دانشگاه میرفتم خیلیییی بیشتر بود، #راضیتر و #شادتر از همیشه بودم. چون واقعا این مطالب رو برای خودم تو این شرایط، ضروریتر و کاربردیتر میدونستم. اون لذتی که فقط تو کلنجار رفتن با مسائل ریاضی تجربه کرده بودم، دوباره برام تکرار شد، اما این بار با مطالعهی مجموعهی #تا_ساحل_آرامش و بعدش #من_دیگر_ما و طبیعتاً استفاده از اون مطالب تو متن زندگیم.
این کتابها شدن پایهی ثابت هدیههای که به عزیزانم میدادم.🎁🎀📚📖
از فراغت حاصل از مرخصی تحصیلی استفاده کردم و رفتم کلاس خیاطی✂...و باز هم ناشی بازیهای وحشتناکم کاملا نشون میداد که تا حالا به چرخ خیاطی نزدیک هم نشدم.
(مثلاً اینکه با تعجب پرسیدم مگه چرخ خیاطی دو تا نخ داره؟!فک میکردم چرخ هم مثل خودمون کوک میزنه میره جلو😅😅😅)
ادامه دارد...
#پ_بهروزی
#ریاضی۹۱
#تجربیات_تخصصی
#خانه_داری
#خیاطی
#حلیم_بادمجان
#بادمجان
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#قسمت_اول
#تجربه_شما
بر مبنای یک قانون نانوشتهی مندرآوردی، فکر میکردم هر دختری وارد دانشگاه شود، به طرفهالعینی، خواستگارها برایش صف می کشند!😁
فکر میکردم احتمالا در همان یکی دو ترم اول، به سختی خواهم افتاد که از بین خواستگاران متعدد، کدام یک را بلهگو شوم.😂
آمّااااا...
سال ۸۴، کارشناسی برق قبول شدم؛
و قسمت نبود زودتر از ۹۱ متاهل بشم.😜
از سال ۹۰، در یکی از دبیرستانهای مشهد، مشغول به کار شده بودم، ولی تابستان ۹۱ که بله رو گفتم، به دلیل شغل همسر، کارم رو رها کردم، و راهی شهرستان شدم.
از همون روزهای اول، با یک چالش بزرگ مواجه شدم به نام #آشپزی🥄🥣
من که زمان مجردی، آشپزی رو، به صورت عملی، از مامانم یاد نگرفته بودم، بدجوری گیر افتاده بودم.🤯
دستم خیلی کند بود؛ طوری که به جای ۱۲ و ۱، حدودای ۳ و ۴، نهار حاضر میشد.⏰🍽
و همون نهارم، نه مزه غذا داشت، نه قیافه غذا🙁
از طرفی همسرم هم به دلیل اینکه چند سال دانشجوی شهرستان بودند، آشپزی بلد بودند، و این ناشی بودن من، بدجوری توی ذوق می زد😣
به هرحال، اون روزهای سخت اول ازدواج، دور از غذای مامانپز، گذشت😅 و من کمکم، از طریق شبکههای اجتماعی و دوستان، دستپختم تغییر کرد و بهتر شد.😄
به خاطر سختیهایی که توی این زمینه کشیدم😅، تصمیم گرفتم به محض اینکه بچههام، یکم از آب و گل دراومدن، یکسری از کارهای خونه رو بسپرم بهشون؛ خصوصا آشپزی.😊
اون زمان، گروهی از دوستان قدیمی داشتیم، که در اون، دستورپخت غذاها و دسرهای مختلف رو با همدیگه به اشتراک میذاشتیم.🍗🍛🍲🍜🥗🥙
من به جز یک گروه خانوادگی، فقط در همین گروه رفقا عضو بودم و از تجربیات دوستان در آشپزی خیلی استفاده میکردم.😊
یکی از دوستان قدیمیم هم، که از دوره راهنمایی میشناختمش، توی همین گروه رفقا عضو بود. ایشون تو دوره راهنمایی، چندان درسخون نبود و من چون شاگرد اول کلاس بودم، چندان تحویلش نمی گرفتم😅
ولی حالا ماشالله از هر انگشتش هنر میریخت.😉
حتی بعضی از دستورهای پخت رو، با توجه به سلیقه و تجربه خودش تغییر داده👩🍳، و نکات و سوالات من رو هم با حوصله پاسخ می داد.😍😌
به خاطر مشکل پزشکی، حدودا چهار سالی طول کشید تا باردار بشم.
در این مدت، سعی کردم علاوه بر آشپزی، چند تا #کار_هنری هم یاد بگیرم. 🌟✨
مثلا اصول اولیه #قلاببافی رو، به صورت مجازی یاد گرفتم.
بعدش، چون زبانم خوبه، از سایتهای خارجی، فیلمهای زبان اصلی آموزش قلاببافی رو دانلود کردم و دیدم.😊
یه بار که برای هدیه دادن به خواهرزادهم🎁، براش یه کیف بافتم، به فکرم رسید شاید بتونم از این طریق درآمد کسب کنم.✅😃
این بود که شروع کردم به #بافت_کیف؛ و فروشش رو سپردم به خانم صاحبخونمون، که توی دبستان کار میکرد.😀
و اینطوری شد که، خانم صاحبخونه، کیفهای قلاببافی منو میفروخت و ماه بعد، پول کیفها👛، و کلاس خصوصی ریاضی که برای پسر و دخترش میگذاشتم📗 رو، از اجارهمون کم می کرد.😄
چند ماهی به این شکل گذشت؛ و من شنیدم که کلاسهای هنری، در سازمان فنی و حرفهای شهرستان محل سکونت ما، به صورت رایگان برگزار میشه.😊
من هم فرصت رو غنیمت شمردم😏 و کلاس #تابلوفرش، ثبت نام کردم.
اولین تابلوفرشی که بافتم، آیه مبارکه و ان یکاد بود. دومی طرح چند گل بود که اون هم الحمدلله تموم شد.❤️
مدتی کلاس #حفظ_قرآن رفتم. تقریبا سه جزء حفظ کردم.😊
یک عالمه کارهای متفرقه دیگه هم انجام دادم؛😃
از جمله شرکت در کلاسهای #حوزه_مجازی_مهندس~طلبه 💻📚
شرکت در کلاس #خیاطی👚👕،
و #تدریس در آموزشگاه زبان انگلیسی📖
#ه_ع
#برق۸۴_سجاد_مشهد
#تجربه_شما
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#پ_بهروزی
(مامان دو پسر ۲.۵ساله و ۴.۵ساله)
کلا با خیاطی بیگانه بودم. ولی جوِ تازه عروس بودن منو گرفت و رفتم کلاس خیاطی.
دیری نپایید که محمدآقا دنیا اومد و دیگه بخت با خیاطی من یار نبود.
بعد هم علی آقا دنیا اومد و کلا چرخ خیاطی رو بوسیدم و گذاشتم کنار.🤗
پیش فرضم این بود که آدم دختردار باید خیاطی کنه!🤗
هی برا دخترت دامن و پیراهن و سارافون بدوزی، هی اون بپوشه و ذوق کنه و تو هم کیف کنی.😍
ولی پسر چی؟! 😕
دوخت لباس پسرونه که سخته! جیب بزن زیپ بدوز و کمر درست کن!
پسر هم که ذوق لباس نو پوشیدن نداره! 😐
کلی زحمت میکشی، اون میپوشه میره تو خاک نابودش میکنه!😶
تا اینکه یه بار یکی از همسایهها پیش فرضم رو متزلزل کردن!
گفتن که اتفاقا خیاطی برای دختر سختتره! دختر کلی قر و فر داره و چین باید بدی و خوشگل کنی! ولی لباس پسرونه ساده است!
یکی دیگه از رفقا هم در نقش تکمیل کننده اومد و جلوی خودم تند و تند برا پسرش شلوار برید🙂 و من در بهت فرو رفتم.
خلاصه که فوقع ما وقع!
پیشفرضم درهم شکست و خیاطی هم به مجموعه هنرهایی که از انگشتام میچکید، اضافه شد.😅😎😜
پ.ن۱: براتون پیش اومده یه پیشفرض غلط مانع پیشرفتتون بشه؟! بگید چی بوده و چی شده که برطرف شده؟
پن۲: بیایید در مقابل تغییر پیشفرضهای غلط منعطف باشیم😀 ولی جوگیر نباشیم!😃
پ.ن۳: باید خاطر نشان کنم شلوارکای تو عکس کار خودمه که با دوخت یه جیب رو تیشرت ساده، ست شدن با هم.😎 کلا هم فقط دورنمای کار رو نشون میدم.😄 کسی حق نداره توی کار رو ببینه.😅
#مادران_شریف_ایران_زمین
#پیشفرض_غلط!
#خیاطی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif