eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
8.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
194 ویدیو
37 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«۲۳. راه‌اندازی مهدکودک مسجد» (مامان ۱۲، ۷ و ۲ ساله) همسرم تاکید داشتن هر مسجدی که بخوایم آباد بشه، باید اول فضای کودکش راه بیافته. بچه‌ها که پاشون به مسجد باز بشه، به دنبالش خانواده‌ها هم میان.☺️ اعتقاد داشتن مسجد باید پر از بچه باشه. این شد که بعد از اثاث‌کشی، تصمیم گرفتیم به عنوان اولین کار، مهد و پیش‌دبستانی مسجد رو راه بندازیم. من خودم از سال‌ها قبل به خاطر فرزند خودم، مطالعات کودک داشتم و حتی از یک‌سال قبل، با یه مهد تو شهرری، از نزدیک در ارتباط بودم و ریز‌به‌ریز کارهاشون رو می‌دیدم.🥰 از طرفی با موسسه‌ای آشنا شدم که سال‌ها بود کار کودک، در فضای قرآنی، انجام می‌دادن. اون‌ها محتواهای آموزشی و کتاب‌ها و مربی در اختیار ما گذاشتن. حتی ارزشیابی از مربی‌ها رو هم انجام می‌دادن. چند هفته‌ای دوندگی کردم که بتونم مجوزش رو بگیرم.😉 تصمیم گرفته بودیم طبقهٔ بالای مسجد رو مهد کنیم. یک جای کاملاً خاکی، تفکیک‌نشده و به صورت سالن و با نرد‌هایی که ۶۰ سانت بیشتر ارتفاع نداشتن🥲 و نمی‌شد ازشون استفاده کرد. مرداد ماه (سال ۹۷) بود که من از مسجد یه اتاق خواستم تا شروع کنیم به ثبت‌نام، و بعدش بودجه پیدا کنیم و شروع کنیم به بنایی طبقه بالا و راه انداختن مهد. اتاق رو گرفتم و تزئین مختصری کردم. بعد اون، ساعات مشخصی رو با حسین و معصومه می‌رفتیم تا ببینیم کسی برای ثبت‌نام میاد یا نه. در کنارش تبلیغات و پخش تراکت هم داشتم. فقط هم بچه‌های ۴ تا ۶ سال رو پذیرش می‌کردیم.🥰 هم‌زمان بنایی هم‌ شروع شد. تونستیم در حد دو تا اتاق رو تفکیک کنیم. این بنایی تا اول مهر طول کشید؛ چون مسجد بودجهٔ خاصی نداشت و امکاناتش خیلی کم بود. تو این مدت ۸ نفر ثبت‌نام کرده بودن. اول مهر به محض اینکه اون دو اتاق رو تحویل ما دادن، با کمک بعضی از دوستان شروع کردیم به تجهیز و تزئین، که حداکثر تا نیمهٔ مهر بتونیم مهد کودکمون رو راه بندازیم.😍 ان‌قدر کار طبقهٔ بالا سخت بود که هنوز هم وقتی یادم میاد، تعجب می‌کنم چه‌‌طوری اون روزا رو گذروندم.🤭 بعد از تحویل، اون‌جا پر از مصالح بود و حتی بودجه نداشتیم که چند تا کارگر بگیریم بیاد تمیزش کنه. فقط تونستیم یه کارگر بگیریم که تا حدی کار رو جلو بردن، بقیه‌ش رو خودم انجام دادم. از کاردک کشیدن تا تمیز کردن مصالح.😅 تمام سعیم این بود که بتونیم به وعده‌ای که به این هفت هشت تا خانواده داده بودیم برای نیمهٔ مهرماه، عمل کنیم. در همین حین، از بین مربی‌هایی که اون موسسه معرفی کرده بودن، گزینش هم انجام دادم. خلاصه با تمام سختی‌ها مهد کودک راه‌اندازی شد.💛 چند هفته بعد برای سالن بزرگ طبقهٔ بالا ‌هم بانی پیدا شد و به جای اون نرده‌های ناایمن، ام‌دی‌اف زدیم. به این ترتیب تونستیم از اون فضا هم استفاده کنیم. یه بخشش رو که حالت انباری بود، پرده زدیم و بقیهٔ سالن رو موکت کردیم. یه موکت نازک و خشک که برای مسجد بود. به خاطر کمبود بودجه، نتونستیم چیز بهتری تهیه کنیم.🥲 اون سالن شد محل بازی بچه‌ها. سال اول رو این‌جوری سپری کردیم. درحالی‌که تیممون فقط ۲ نفر بود! من که هم مدیر بودم و هم منشی و یه نفر خانوم مربی. حتی کارهای خدماتی رو با هم انجام می‌دادیم. سال دوم بچه‌هامون به تعداد قابل توجهی افزایش پیدا کردن و به حدود ۵۰ نفر رسیدن.😍 این شد که باز هم کلاس اضافه کردیم و در حد توان تجهیز کردیم و مربی بیشتر و حتی منشی گرفتیم. به این ترتیب سال‌به‌سال که می‌گذشت، تجهیزات و تعداد کلاس‌ها رو اضافه کردیم و سالن بازی درست کردیم. تو دوران کرونا البته، تعداد بچه‌ها ریزش پیدا کرد و به ۲۰ تا ۳۰ نفر رسید. ولی به لطف امام حسن (علیه‌السلام) باز هم تونستیم ادامه بدیم، تا امسال که حدود ۱۱۰ بچه داشتیم🥰 و ظرفیت مرکزمون تکمیل شد و مجبور بودیم درخواست بقیه رو رد کنیم. تعداد کادر مهد هم به ۱۲ نفر رسیده که شامل چند مربی و کمک‌مربی و منشی و نیروی خدماتیه.☺️ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif