eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
8.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
37 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«حتما یه حکمتی داره...» (مامان ۲ سال و ۸ ماه) ایام اربعین پارسال بود. با کلی ترس و لرز راهی سفر شدیم. دخترم ۱ سال و ۸ ماهه بود و همه بهم می‌گفتن هوا گرمه؛ مریض می‌شه و... و جواب من این بود که اگه امام حسین (علیه‌السلام) طلبیده باشن، خودشون مواظبش هستن... بالاخره کوله‌ها رو بستم‌. کا‌لسکه رو برداشتیم و صبح راه افتادیم. تمام مسیر دل توی دلم نبود. همش می‌گفتم نمی‌دونم چرا دلم قرص نیست...😓 تا از مرز رد نشم، مطمئن نیستم که این سفر و می‌رم یا نه... هوا گرم بود و این اضطرابم رو بیشتر می‌کرد. شب رسیدیم مرز شلمچه. از همون اول مسیر، همه چیز تداعی کنندهٔ پیاده‌روی کربلا بود. حتی لهجهٔ عربی و خونگرمی و مهمان‌نوازی مردمش... منو یاد پیاده‌روی‌های سال‌های قبل می‌انداخت.🥲 بالاخره ساعت ۱۲ شب، از مرز شلمچه وارد خاک عراق شدیم. یک ساعت دنبال ماشین برای رفتن به نجف بودیم. هیچ وسیله‌ای نبود و جمعیت خیلی زیاد...😞 همون‌جا چند تا موکب بود که مردم استراحت می‌کردن. ما هم تصمیم گرفتیم صبر کنیم تا اذان صبح، شاید وسیله پیدا کنیم. ۴ ساعتی که اونجا توقف داشتیم هوا خیلی گرم بود. از گرمای هوا حالم بد شد و ترسم از مریضی دخترم بیشتر شد. با همسرم مشورت کردم و با وجود مخالفت همسفرامون، تصمیم گرفتیم برگردیم. مهر ورود که تو پاسپورتم خورد همهٔ وجودم غصه بود که تا اینجا اومدم و لیاقت سفر نداشتم.😭 نماز صبح رو مرز ایران خوندیم و با دلی شکسته راه افتادیم تا به شهرمون برگردیم. یک روز توی راه بودیم تا برگشتیم. برگشتنی که خیلی سخت بود. همه رفته بودن و ما جا مونده بودیم.😭 ما رو برگردونده بودن...😭 تا اربعین فقط کارمون گریه بود و غصه و خجالت که چرا آقا ما رو برگردوند؟!🥺 یک ماه گذشت. خبر رسید که یه کاروان داره راه می‌افته برای زیارت مزار حاج قاسم... می‌خواستیم این سفر رو بریم تا دل شکستمون آروم بگیره؛ ولی بازم قسمتمون نشد.🥺😭 دیگه داغون داغون بودیم... درست همون موقع دخترم سرمای بدی خورد. ۵ روز هیچ چیزی نخورد و دکتر می‌گفت طبیعیه تا اینکه روز پنجم یه دکتری آزمایش و بستری براش نوشت. خیلی حالش بد بود... جان دادم تا چشم باز کرد... و متأسفانه تشخیص دکتر دیابت نوع یک بود😥 دخترم با قند ۷۰۰ بستری شد. از لحظه‌ای که شنیدم، فقط خدا‌روشکر می‌کردم که اربعین قسمتم نشد برم...🤲🏻 اگه رفته بودم، تو گرمای هوا و شربت و قند بالا و شرایط اونجا، خدا می‌دونه چه اتفاقی براش می‌افتاد... و حکمتی که در کارها هست و ما بی‌اطلاع هستیم و شاید ناشکری بکنیم... اگر جاموندهٔ سفر هستیم، مطمئن باشیم که حکمتی هست... و قربان امام حسین (علیه‌السلام) که خودش مراقب دخترم بود.❤️ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif