eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
9.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
165 ویدیو
28 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
(مامان ۳ فرزند) ۳۹ سالمه و تا به امروز کلی کتاب برای بچه‌های نادیده‌م ترجمه کردم. (مترجم کتاب کودک و نوجوان هستم) در کنار بچه‌هایی که ندیدمشون، تو خونه مامان سه تا امانتِ خدا هستم که اختصاصی به من سپرده شدند... آقا پسر اولم الان ۱۴ سالشه و خداروشکر یه دانش آموز تلاشگر و موفقه. دختر دردونه‌م یه کلاس دومی مهربونه که تو خونه مامانِ دوم هم صداش می‌زنیم از بس مراقب برادرهاشه. و پسر دومم هم یازده ماهه‌ست و به لطف حضورش، کلی خنده و شادی مهمون خانواده‌مونه.... راستش هییییچ وقت فکر نمی‌کردم سومین بچه رو بیارم! یعنی در خودم نمی‌دیدم، یا اینکه دوست نداشتم، یا .... ولی همسرم بعد از اینکه دخترم سه چهار ساله شد، به شدت اصرار داشتن که ما باز هم باید بچه‌دار بشیم و خداییش هم در امورات بچه‌داری، هم اولی و هم دومی کلی کمک می‌کردن. اما من برای خودم برنامه‌ریزی کرده بودم که وقتی دخترم به کلاس اول می‌ره، منم برم دنبال ادامهٔ تحصیل و رسیدگی به اموری که تو ذهنم داشتم و به خاطر بچه‌داری ازشون عقب مونده بودم... در همین مدت هم کارهام رو شب‌ها انجام می‌دادم. یعنی وقتی بچه‌ها می‌خوابیدن تازه کار من شروع می‌شد. در سکوت شب می‌نشستم و کتاب ترجمه می‌کردم. خلق یک اثر برای بچه‌ها انقدر دلنشین بود که خستگی‌ش رو تحمل‌پذیر می‌کرد. خلاصه که وقتی دخترم پیش دبستانی بود، غول کرونا اومد به دنیا و همه‌مون خونه‌نشین شدیم... و تمام برنامه‌های من که هیچ، برنامه‌های عالم رو به هم ریخت... با این حال، همسرم هنوز سر حرف خودشون بودن که باید سومی رو هر چه زودتر بیاریم و خیلی وقت‌ها با هم می‌نشستیم و دو دوتا چهار تا می‌کردیم و حتی روی برگه مزایا و معایب بچه‌داری در عصر حاضر رو می‌نوشتیم و بالا و پایین می‌کردیم.😁 اما من بدجنسی می‌کردم😉 یا بهتره بگم تنبلی می‌کردم و از زیرش در می‌رفتم.😅 تنها نکته‌ای که تو حرف‌های همسر جان برام تلنگر می‌شد و در تنهایی بهشون فکر می‌کردم، این بود که من به عنوان یک خانم معتقد چه وظیفه‌ای در قبال تربیت فرزندانم دارم و آیا وقتی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند: «انی اباهی بکم الامم ولو بالسقط...» من به امت خودم مباهات می‌کنم حتی به سقط شدگانشون. اجازه دارم از این مسئولیت شونه خالی بکنم؟!؟! یک روز که دیگه جناب همسر با زبان بسیار چرب و نرمشون، سخنرانی غرّایی برام کردن، بعد از خوندن دعای هر شبم رو به قبله، با امام زمان (علیه‌السلام) حرف زدم. که اگر من قابلیت و توانایی تربیت درست بچه هام رو دارم و وظیفه دارم که باز هم امانتی از خدا بگیرم و نقش مادری رو برای بار سوم هم تجربه کنم، خودشون به دلم بندازن .... فکر می‌کردم خوابی... نشونه‌ای یا نمی‌دونم یه جوری بهم می‌فهموندن... ولی آقا طور دیگه‌ای برام چیدن برنامه رو... بعد یه مدت فهمیدم باردارم. خیلی کفری شدم. قرارم با امام زمانم رو هم از شدت ناراحتی بارداری بی‌برنامه فراموش کرده بودم... اصلاً یادم نبود که چی گفتم. حال فیزیکی‌م خیلی بد بود. بارداری‌های قبلی هم با وجود ویار شدید و عود میگرن و معده درد، سخت بود برام و این یکی سخت‌تر... چون مدام باید متلک‌های اطرافیان رو هم می‌شنیدم که واااای، سومی؟!؟! چه خوش خیال!!!! چه بی‌کلاس!!!!! چه خبرتونه؟!؟!؟! واقعاً می‌خواستید؟!؟!؟! نمی‌خوای سقطش کنی؟؟؟؟!!! اما یک روز انگار صدای خودم رو برام تو ذهنم پخش کردند. یهو لبخند به لبم اومد. امام زمان این امانت رو به دلم انداختن، نه تصمیم برای باردار شدنش رو.😉☺️ خلاصه که امروز، ممنونم از خدای مهربون و امام زمانم که باز هم تاج مادری رو بر سرم گذاشتن و امانت دیگه‌ای رو به من سپردند تا ان‌شاءالله با کمک خودشون به درستی تربیتشون کنم و ان‌شاءالله همین امانت‌ها انسان‌هایی باشند که آیندهٔ روشن‌تری رو رقم بزنن... البته این نکته رو هم بگم که این راه سختی هم کم نداره. یه وقتایی احساس می‌کنم باید روز یک مادر بیشتر از ۳۰ ساعت باشه تا بتونه به کارهاش برسه.😄 اما خدا کمک می‌کنه اطرافیانِ مهربون هم....🌹 پ.ن: عکس، نقاشی دخترمه از خانواده‌مون. تو نقاشی گفته ما حتی اگر به فضا هم بریم، مامان و باباهامون بازم برامون زحمت می‌کشن.😁 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
دوست داری از وقتی تصمیم گرفتی مامان بشی تا پایان شیردهیت 🤰🤱 یه تیم پزشکی از انواع تخصص ها و مشاورین حرفه ای و مجرب 👌🤩 کنارت باشن؟؟؟ ✅ کلی هم آموزش های مهم و راهکارهای آسون دارن 🤓 برای اینکه خودت یه پا مامان دکتر باشی 😊 👩‍⚕️ به همراه درمانگاه تخصصی آنلاین معطل نکن اگه قصد مامان شدن داری 🙋‍♀ یا بارداری🤰 یا نوزاد داری🤱 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/751632506C3bee079240 مامان دکتر شدن رو با رهنمون مادری تجربه کن👩‍⚕✨
📣خبر خبر..📣 مادران عزیز...😍🤱 مادران چند فرزندی.. 🤩👨‍👩‍👧‍👦 مادرانی که تو راهی دارین 😘🤰 یه خبر خوب دارم واسه تون..✨ کانال مهر فرشته ها همراه شماست😊 با کلی توجه ..❤️❤️ یک عالمه محبت...😘😍 بله اومدیم برای شما مادر عزیز ، با پزشک و ماما👩‍⚕ و معنویت 😇و فروشگاه همواره تخفیف 🛍 و یه دنیا کلاس آموزشی👩‍🏫🤓 و هنری جذاب و کاربردی👩‍🍳🎨 برای کسب درآمد از مشاغل خانگی 💵 و البته همراهی و همفکری با مادرانی که مثل خود شما فوق العاده هستند🤩😃 که اگه بیاین..😍قول میدم دیگه ما رو ترک نمی کنین..😉😄قول قول قول☺️👌 پس منتظرتونیم👇❣ https://eitaa.com/joinchat/1240072267C75c31126bb
کیا مشغول مطالعهٔ کتاب مرضیه هستن!؟😉 کیا کتاب رو تموم کردن!؟😎 و کیا هنوز شروع نکردن!؟🤨 یه خبر خوب داریم براتون!😇 با توجه به استقبال شما عزیزان از این کتاب و همین‌طور بخاطر افزایش جوایز این پویش 🤩 تصمیم گرفتیم ۱۰ روز دیگه به مدت پویش اضافه کنیم.👏🏻 پس، از امروز ۱۵ آذر تا ۱۰‌ دی، ۲۵ روز دیگه فرصت دارین تو این پویش پربرکت شرکت کنین.😉 مطمئن باشین که از خوندن این کتاب لذت می‌برین.😍 با نیت‌های خیر دوستان کتابخونِ همراه هم، تعداد جوایزمون تا الان به ۸ تا رسیده.🎉 پس بشتابید و تا فرصت باقی‌ست کتاب رو تهیه کنید و وارد دنیای شگفت‌انگیز زندگی مرضیه بشین.😉 🔗 از طریق پیوند پایین می‌تونین وارد کانال پویش تو پیام‌رسان ایتا بشین، اونجا روش‌های تهیهٔ کتاب رو هم توضیح دادیم:👇🏻 Eitaa.com/marzieh_pooyesh 📌 یادتون نره بعد از خوندن کتاب نظراتتون رو برامون ارسال کنین 📲 و خیلی هم خوب می‌شه اگر هر کدوم ما به اندازهٔ خودمون تو معرفی این کتاب و پویش به دوستان و اطرافیانمون سهمی داشته باشیم تا إن‌شاءالله افراد بیشتری با زندگی بانویی مثل مرضیه آشنا بشن و از تجربیاتشون استفاده کنن.☺️ 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
نظر یکی از مخاطبین عزیزمون درباره کتاب مرضیه ♥️👆🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
امام على (عليه‌السلام): علمِ بدون عمل وبال است؛ عملِ بدون علم گمراهى است. «العِلمُ بِلا عَمَلٍ وَبالٌ، العَمَلُ بِلا عِلمٍ ضَلالٌ» (ميزان الحكمة؛ جلد۸؛ صفحه۸۹) 🎓مامان دانشجو‌های سخت‌کوش روزتون مبارک🎓😊 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
سلااااام مادران شریف ایران زمین✌🏻 اوضاع و احوالتون خوبه؟ 🎓روز دانشجوئه و رفتیم تو حال و هوای اون روزهااااا😍 آی مامان‌های دانشجو! روزتون مبارک🎉😚 مادری و دانشجویی کنار هم چطوره؟ با این قسمت از برنامهٔ مامان‌ها همراه بشید تا ببینید حال و هوای این سه تا مامان دکتر و هنرمند و مهندس، تو دوران دانشجویی با فسقلیا و فندقیا چطور بوده.😃 به قول دوستان؛ آخه چی جوری؟ چیییی جوریییی؟؟؟؟ مامان مهندسمون هم که دیگه معرف حضورتون هستند: از نویسنده‌های خودمونن😉👇🏻 «قسمت اول» https://telewebion.com/episode/0x29a06c4 «قسمت دوم» https://telewebion.com/episode/0x29a0e19 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
حضرت فاطمه (عليها سلام): هر كه عبادت خالصانهٔ خود را به درگاه خدا بَرَد، خداوند عزّوجلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد. مَن أصعَدَ إلى‏ اللَّهِ خالصَ‏عبادَتِهِ أهبَطَ اللَّهُ عزّوجلّ له أفضَلَ مَصلَحَتِه‏ (ميزان الحكمة؛ ج‏۴؛ ص۴۹) زاینده است چشمۀ زهرایی رسول باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد 🏴شهادت بنت رسول الله، حضرت صدیقهٔ طاهره (علیها سلام) تسلیت باد. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
از اسفندماه سال ۶۱ که در شهر اردبیل به دنیا اومدم، ۱۵ تقویم ورق خورده بود. اول دبیرستان بودم و به دور از هر دغدغه‌ای در دنیای معصومانه‌ و بی‌خیالی خودم سیر می‌کردم که ناگهان صدای پرهیاهوی قدم‌های دورهٔ جدیدی از زندگی‌م، من رو به خودم آورد و به یک‌باره پرتاب شدم به مرحلهٔ بعدی زندگی تا یک شبه بزرگ شدن رو تجربه کنم. خواستگاری، نامزدی و عقد... برای اینکه بتونم به تحصیلم ادامه بدم، صرفاً عقدنامه نوشتیم و چیزی در شناسنامه وارد نکردیم. تا سال سوم دبیرستان که عروسی کردیم و به خاطر بیمه مجبور به این کار شدیم. ناچار شدم ادامه تحصیلم رو در مدرسهٔ شبانه پی بگیرم. اوایل به خاطر بی‌تجربگی هر دو، اتفاقات و ماجراهایی برامون پیش می‌اومد که حتی تا سال‌ها بعدش ما رو درگیر می‌کرد. من که آشنا به فضای ازدواج و همسرداری نبودم، خیلی فانتزی فکر می‌کردم و از همسرم انتظارات بی‌جا و محبت‌های افسانه‌ای داشتم. دائم زیر نظرش داشتم و ناراحت می‌شدم که چرا اونطور که من می‌خوام باهام نیست... و در حصار توقعات خودم، زندگی رو سخت‌تر و سخت‌تر می‌کردم... درحالی که بی‌دریغ باید وظایف خودم رو انجام می‌دادم و اون حتماً در پاسخ همونی می‌شد که من انتظار داشتم. بعداً فهمیدم که مرد هم در واقع مثل یک پسر بچه، محتاج همسرش هست و مهر و محبت صادقانهٔ همسرشه که ازش یک همراه بی‌مثال می‌سازه.‌ ضربه‌های این آسیب بر پیکر جوان زندگی مشترکمون، گاهی چنان کاری بود که اون رو تا مرز از هم گسیختن پیش برد. اما خدای مهربان، اراده کرده بود که این زندگی به بار بشینه و محکم و تنومند بشه. بعد عروسی، از شهرستان راهی خانه بختم در تهران شدم و باقی دبیرستان رو اونجا ادامه دادم و وارد دانشگاه شدم و کارشناسی ادبیات عرب رو از دانشگاه علامه طباطبایی گرفتم. تمام این مدت با وسواس مواظب بودیم که بچه‌دار نشیم. چون باید درس می‌خوندم و کار می‌کردم و اینطوری انگار باکلاستر بود.😏😎 در این سال‌ها من مشغول درس و دانشگاه و کار پاره‌وقت و گاهی تفریح و مسافرت بودم. نه خودم و همسرم و نه اطرافیان به فکر بچه نبودیم و تنها چیزی که تشویق اطرافیانم رو برمی‌انگیخت موفقیت‌های درسی و اجتماعی و ظواهر زندگی بود. اما از حق نگذریم تنها کسی که در این میان دائم بهم گوشزد می‌کرد که دیگه دیره و تو باید بچه بیاری و سنت بالا بره سخت می‌شه، مادر همسرم بودن... اما ما چنان به هم نگاه می‌کردیم و لبخند می‌زدیم، که گویی اون نمی‌دونست و ما خیلی می‌دونستیم... اون چه می‌دونست که دیگه دورهٔ مادری و مراقبت و احساس وظیفه برای اون گذشته و الان دورهٔ درس و کار و اشتغال زنانه... به هرحال بعد از ۸ سال و پس از پایان دورهٔ کارشناسی، به فکر بچه افتادیم. اون هم نه برای اینکه احساس وظیفه کردیم! بلکه برای تکمیل پازل خوشی‌ها و البته موفقیت‌های زندگیمون و اون احساس نیاز طبیعی هر انسان که خداوند به صورت غریزی در نهادش قرار داده... در اغلب تصمیم‌های زندگی‌م همسرم هم با من موافق بود. اگه من با بچه موافق بودم اون هم بود، و اگه مخالف بودم اون هم حرفی نداشت... همیشه نظرش رو می‌گفت و من رو راهنمایی می‌کرد، اما هیچ وقت کاری یا فکری رو بهم تحمیل نکرد. بعد از گذشت هفت هشت ماه، باردار نشدم. کم‌کم احساس کردم باید به پزشک مراجعه کنم. بعد از آزمایش و سونوگرافی، معلوم شد که من ضعف تخمدان دارم و باید روند درمان رو طی می‌کردم. اولین بارداری‌مو در سن ۲۵ سالگی در حالی تجربه کردم که به بارداری بعدی اصلاً فکر نمی‌کردم و فقط با دید اجبار و اینکه بالاخره باید یه بچه داشته باشیم و این روند عادی زندگی رو که چندان هم بد به نظر نمی‌رسید باید طی کنیم، به موضوع نگاه می‌کردیم. در طول بارداری، یکی از نگرانی‌هام، موضوع ارتباط همسرم با فرزندمون بود. چون می‌دونستم که از بچه‌ها و مخصوصاً نوزادها خوشش نمیاد!! این نگرانی تا روز زایمان با من بود؛ تا لحظه‌ای که قیافهٔ شاد و خندان و رفتارهای سرشار از شعف همسرم رو در همون ساعات اول تولد دخترمون دیدم و همهٔ اون نگرانی‌هام تبدیل به اطمینان و راحتی خیالی شد که آرامش رو بهم هدیه داد و من رو برای این راه طولانی و مرموز مادری، آماده و پر از انرژی کرد... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif