eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
653 عکس
54 ویدیو
49 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «حوض خون» مرداد و شهریور ۱۴۰۴ 🏆 ۲۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
از عیدی که حاجی شهید شد دیگر هیچ‌وقت نشد که بچه‌ها را سیزده‌به‌در ببرم بیرون. ماشین و وسیله می‌خواست و من با چهار پنج تا بچه قد و نیم‌قد نمی‌توانستم بساط تفریح جور کنم. آن روز قول دادم که زیر درخت توت توی حیاط یک سیزده‌به‌در حسابی ترتیب دهیم. نزدیکی‌های ظهر رفتم توی حیاط و وسایل توی حیاط را جابجا می‌کردم که بچه‌ها بتوانند بازی کنند. همین‌طور که گرم کار بودم، بی‌هوا پایم خورد به ورق‌های نئوپان که برای برای ساختن کتابخانه آرامگاه حاجی خریده بودیم. یک لحظه نفهمیدم چه اتفاقی افتاد فقط صدای خرد شدن استخوان‌های پهلو و سینه‌ام رازیر ورق‌های سنگین نئوپان شنیدم. از فک و گردنم به پایین زیر نئوپان‌ها داشت له می‌شد و هیچ حرکتی نمی‌توانستم بکنم. بچه‌ها جیغ زدند و دویدند توی حیاط. کاری از دستشان بر نمی‌آمد. هرچه زور می‌زدند نمی‌توانستند حتی یک ذره این ورق‌های سنگین را جابجا کنند. همه چیز جلوی چشمم سیاه شده بود و احساس خفگی می‌کردم. هیچ‌کس نبود که کمکم کند. چشم‌های خیسم را به آسمان دوختم و برای آخرین بار خورشید را دیدم. صدای کمک، کمک رضیه و فخرالدین را از کوچه می‌شنیدم. اشک از گوشه چشمم سر خورد و چشم‌هایم بسته شد. عمار زد زیر گریه و گفت: مامانی نمیر! مامانی نمیر! با دنیا خداحافظی کردم، می‌دانستم کسی به کمکمان نخواهد آمد. ما تنها مانده بودیم. همه رفته بودند سیزده‌به‌در... 📚 برشی از کتاب خانوم ماه خاطرات همسر شهید شیرعلی سلطانی 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: 🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 نسخه الکترونیکی کتاب را می توانید با تخفیف ۵۰ درصد از فراکتاب تهیه کنید: www.faraketab.ir/b/31679?u=82039 کد تخفیف: madaran 🌺کانال پویش کتاب مادران شریف: 🔗 eitaa.com/madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 گروه هم‌خوانی پویش کتاب مادران شریف 👇🏻 ویژه خانوم‌ها‼️ 🔗 eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر ما خوشحال میشیم که شما کتابهای پویش رو دوست دارین 😍
سلام دوستان گل 🌺 بریم سراغ قرعه‌کشی برای هدیه نسخه الکترونیک کتاب پویش دی ماه؟ 😍 ما هر ماه در ابتدای پویش، نذر فرهنگی و هدیه کتاب رو در داریم برای اینکه دسترسی به کتاب برای همه فراهم بشه. خواهش می‌کنیم اگر خودتون میتونید کتاب رو تهیه کنید، این فرصت رو به دیگران بدید. این هم خودش نذر فرهنگی هست تا افراد بیشتری بتونن کتاب رو بخونن. ممنون🌺 ✅ برای شرکت در قرعه‌کشی کتاب «خانوم ماه »اینجا اسمتون رو ثبت کنید:  https://digiform.ir/c0ac9fc9f8 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نفهمیدم چی شد، شروع کرد دکمه‌ها را باز کرد و لباس‌ها را درآورد. با تعجب پرسیدم، چی شده؟ چرا درشون میاری؟ جواب نداد لباسش را عوض کرد و عبا و عمامه و قبا را تا زد و گذاشت توی کیسه! - چی شده شیرعلی، چت شد یه دفعه، تو روخدا یه چیزی بگو! - درحالی که اشک توی چشماش حلقه زده بود نگاهی به من کرد و گفت: - خدا منو ببخشه! - چرا؟ - من لایق این کسوت نیستم، چطور این لباس هدایت مردم رو بپوشم! لباسی که اینقدر عظمت داره من نالایق... - خب تو می‌خوای با این لباس خدمت به اسلام کنی، مگه جز اینه؟ - خوشا به حال کسانی که در هر لباسی می‌تونن خدمت کنن! خدمت به اسلام لباس خاصی نداره... - منظورت چیه یعنی نمی‌خوای ملبس بشی؟ - پناه می‌برم به خدا از نفس ظاهرپرست! از اتاق رفت بیرون، دنبالش رفتم...شیرعلی! شیرعلی کجا؟! جوابی نداد و رفت. به‌قدری منقلب بود که کسی را نمی‌دید... تازه اون لحظه فهمیدم اصلا نمی‌دانم با چه کسی دارم زندگی می‌کنم! انگار من هم به هپروت رفته بودم. تا همین چند شب پیش هم می‌گفت آرزو دارم یک روحانی شوم و لباس پیامبر را به تن کنم! ولی حالا آینه چیز دیگری را به او نشان داد تا شب به این جمله فکر می‌کردم «خدمت به اسلام لباس خاصی نداره»! 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام دوستان گل🌸 فرصتی فراهم شده که سوالات و نظرات شما درباره کتاب قصه ننه علی رو به نویسنده محترم کتاب، آقای مرتضی اسدی منتقل کنیم و پاسخ بگیریم. ✅ هر سوال یا انتقاد و پیشنهادی درباره این کتاب دارید، توی این فرم بنویسید: 🔗 digiform.ir/w7f53595a ممنون از همراهی‌تون 🌷 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab