eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
654 عکس
55 ویدیو
49 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «حوض خون» مرداد و شهریور ۱۴۰۴ 🏆 ۲۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
در شهرک شهید محلاتی، سپاه خانه‌ای به ما داد که اقساط آن را ماهیانه از حقوق محسن کم می‌کردند. بعضی از ماه‌ها حقوقش صفر می‌شد و دیگر هیچ پولی نداشتیم. مجبور بود اضافه کار زیاد بماند تا بلکه بتواند برخی از مشکلات مالی‌مان را حل کند. گاهی هم با ژیان سفید رنگی که داشت، شب‌ها مسافرکشی می‌کرد تا درآمد بیشتری داشته باشیم. اکثر شب‌ها حدود ساعت دوازده به خانه می‌آمد و من از همان در ورودی می‌دیدم که از زور خستگی، پلک‌هایش مدام روی‌ هم می‌افتد و سفیدی چشم‌هایش به خون نشسته. سعی می‌کردم در کنار او، من هم با قلاب‌بافی و گل‌دوزی کمک‌خرج خانه بشوم. وقتی می‌دید در کنار خانه‌داری، مشغول کارهای دیگر هستم، می‌گفت: «خانوم! من شرمنده‌ی محبت تو هستم.» با لبخند نگاهش می‌کردم: «شرمندگی نداره. من و تو باید با هم زندگی رو بسازیم.» -آخه تو علاوه‌ بر زحمت بچه‌ها و خونه، اضافه بر سازمان کار می‌کنی. - تو هم ساعت دوازده برمی‌گردی. -من مرد خونه‌ام. - منم زن خونه‌ام و باید کمک‌کار تو باشم. می‌دانست در این بحث راه به‌جایی نمی‌برد و من از کمک کردن به او کوتاه نمی‌آیم. همیشه دست‌هایش را به نشانه‌ی تسلیم بالا می‌آورد و از عمق قلبش لبخند می‌زد. با تمام این اوصاف و مضیقه‌های مالی، خدا شاهد است که یک‌ بار هم نشد خسته شوم و بگویم دیگر بس است و از او بخواهم این رشته‌ی درسی و کارکردن را رها کند تا ما هم مثل باقی مردم راحت زندگی کنیم. می‌دانستم محسن با اعتقاد در این راه قدم گذاشته و با عشق و علاقه کار می‌کند و من با تمام وجودم باید مشوق و محرکش باشم. علاقه محسن به درس، تحصیل و پروژه‌های تحقیقاتی کم‌نظیر بود، حداقل من مثل او ندیده بودم. از همه لذات و تعلقات دنیوی‌اش می‌گذشت تا درس و بحث را سر و سامان بدهد. هر بار که می‌دیدم مشکل مالی مانع ادامه مسیرش شد، با او حرف می‌زدم و با کمک هم مشکل را حل می‌کردیم. یک‌بار که دیگر توان خرید کتاب‌های درسی‌اش را هم نداشت، گفتم: «محسن جان! نگران خرید کتابات نباش. من طلاهام رو می‌فروشم، تو هم برو کتابایی که لازم داری رو بخر.» نگاهی از سر ناراحتی کرد: «خانوم جان! اینکه نمی‌شه تو مدام انگشتر ازدواج و طلاهات رو برای من بفروشی که من راحت‌تر درس بخونم. » سعی کردم قانعش کنم: «اتفاقاً من بهترین کار رو انجام می‌دم. اینم خودش نوعی جهاده.» بغض صدایش را لرزاند. -این محبتای تو رو هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم… 📚 کتاب صفحات ۱۸۲ و ۱۸۳ 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: 🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
خرید نسخه الکترونیک کتاب با کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran 👇 http://www.faraketab.ir/b/185832?u=82039 خرید نسخه چاپی کتاب با کد تخفیف ۲۰ درصد: madaran 👇 B2n.ir/shanbearam
سلام دوستان گل 🌺 بریم سراغ قرعه‌کشی برای هدیه نسخه الکترونیک کتاب اول پویش بهمن ماه؟ 😍 ما هر ماه در ابتدای پویش، نذر فرهنگی و هدیه کتاب رو در داریم برای اینکه دسترسی به کتاب برای همه فراهم بشه. خواهش می‌کنیم اگر خودتون میتونید کتاب رو تهیه کنید، این فرصت رو به دیگران بدید. این هم خودش نذر فرهنگی هست تا افراد بیشتری بتونن کتاب رو بخونن. ممنون🌺 ✅ برای شرکت در قرعه‌کشی کتاب «شنبه آرام؟»اینجا اسمتون رو ثبت کنید:  https://digiform.ir/c6187b234d 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
سلام دوستان گل 🌺 بریم سراغ قرعه‌کشی برای هدیه نسخه الکترونیک کتاب اول پویش بهمن ماه؟ 😍 #شنبه_آرام
سلام به دوستان گرامی 😍 از بین عزیزانی که فرم رو پر کردن، این افراد برنده هدیه نسخه الکترونیکی کتاب شدن: زینب حقی سعیده ایزانلو رقیه عمیدی سیمکانی سحر آقاجانی بی بی معصومه موسوی مبینا عبداللهیان الهام تبیره فاطمه توکلی سیده مریم حسینی سمیرا حیدرنژاد سمیه باقری زینت مشایخی مریم سادات نوابی مرضیه خالقی ملیحه احمدی فاطمه دوزنده زهراسادات اسلامی زهرا جعفری فاطمه ملایی فاطمه جوزی هاجر نصر اصفهانی مریم غفاری سمیه باقری زینب امان اللهی سارا محمدپور 👈 برای دریافت هدیه‌تون نهایتا تا شنبه شب، به شناسه زیر پیام بدید و اسم و شماره تماس داده شده رو بفرستید@xahra_rezaei23 🌺کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📙📙📙 - ببین خانوم! من آدم فراموش کاری نیستم، تو واسه زندگی من خیلی زحمت کشیدی. من هر کاری که انجام دادم، به هرجا که رسیدم، در حقیقت من نبودم، بلکه تو باعث و بانیش بودی. من اگه ده قدم جلو رفتم، تو هر قدم پشت سر من بودی. بغض آلود گفتم: «حالا این حرفا رو چرا امشب می‌زنی؟» با لحنی که یک عالمه علاقه در آن موج می‌زد، گفت: «خانوم! دوست دارم بدونی که من هیچ وقت محبتای تو رو یادم نمیره. تو برای رشد و تربیت مهدی، حامد و هانی خیلی زحمت کشیدی؛ طوری که من اصلا نفهمیدم کی بزرگ شدن. تازه اگه تو نبودی، من اصلا فرصت این همه کار تحقیقاتی رو نداشتم.» خم به پیشانی‌ام چین انداخت: «محسن جان بس کن! نمی‌خوام ادامه بدی.» پافشاری کرد: «نه، باید اینا رو یه بار کامل بگم.» - حالا امشب نگو، بذار برای بعد. - نه، امشب وقت گفتن این حرفاست؛ تو فقط گوش بده. از من اصرار به نگفتن بود، از محسن اصرار به گفتن. با لحنی آمیخته به شرم ادامه داد: «نه فرشته! بذار بگم. همه زحمت بچه‌هامون رو تو کشیدی. اگه نبودی، من کی می‌تونستم این طور اونا رو تربیت کنم، بزرگ کنم، زن بدم. تو فقط همسر من نبودی، همراه و یار و رفیق من بودی.» برای اینکه بحث را عوض کنم، خنده‌ای مصنوعی روی لبم نشاندم: «حالا اینا رو میگی که سر من شیره بمالی.» جدی گفت: «نه به خدا! اصلا همچین قصدی ندارم.» حرفش را بریدم: «پس امشب چه خبره که مدام از رفتن، تشکر از من، فانی بودن دنیا و ارزش شهادت حرف می‌زنی؟» - خانوم جان! هروقت آدم از رفتن بگه، روحش قوی‌تر میشه. - اصلا محسن جان منم از تو سهمی دارم. تو باید بمونی و منو دلداری بدی. اگر قرار شد کسی بره، یه نفر سزاوار نیست. باید با هم بریم تا اون یکی تنها نمونه. سکوت کرده بود و فقط به حرف‌های من گوش می‌داد. گاهی چشمانش را سمت پنجره‌ی روبرویمان می‌چرخاند و به درخت‌های خشک حیاط نگاه می‌کرد. در جوابم با لحنی لبریز از عاطفه گفت: «هیچ کس غیر تو نمی‌دونه که من چقدر دوست دارم. هیچ کس غیر تو نمی‌دونه که من با تو نفس می‌کشم. هیچ کس غیر تو نمی‌دونه که تو همه‌ی سرمایه و هستی منی.» سرد و گرفته گفتم: «پس به حق این حرفا، بحث رو تموم کن.» - فرشته جان! من که چیزی نگفتم، دارم از خانومی و محبتا و ایثار تو میگم. - باشه دیگه حرف رفتن نزن. 📚 برشی از کتاب دانشمند شهید محسن فخری‌زاده به روایت همسر شهید 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📙📙📙 محبت داشت؛ عاشقانه، بی‌دریغ و بی‌حد. از وقتی فشارخون گرفتم، یک مشت قرص و کپسول، سهم من از این بیماری شد. هرکدام باید ساعت معینی مصرف می‌شدند. ساعت مصرف داروها را توی گوشی همراهش تنظیم کرده بود. به وقت هر دارو زنگ می زد و دل سوزانه می‌گفت: «فرشته جان! الان وقت خوردن فلان قرصته، فراموش نکنی.» این ها برای من هرگز عادی نبود؛ رفتارهایی که در تک تکشان محبت، عشق و عاطفه موج می زد. شب‌ها که می‌خواست برود بخوابد، مسواک می‌زد و بعد خمیردندان می‌مالید روی مسواک من و می‌گفت: «فرشته جان! مسواک آماده‌ست. من برم بخوابم.» 📚 برشی از کتاب دانشمند شهید محسن فخری‌زاده به روایت همسر شهید 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
کتاب ماه و پروین رو چند ماه پیش صوتی گوش دادم و بعد از اتمامش تصمیم گرفتم چاپیش رو هم بخرم، و دوباره
سلام و درود خدمت مامانای عزیز 😊🌹 ما بهمن ماه دو تا کتاب رو تو پویش کتابخوانی مادران شریف خوندیم: 🔹 کتاب زندگی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده به روایت همسر و 🔹 کتاب خاطرات همسر شهید جلال ذوالقدر با توجه به درخواست‌های مخاطبین عزیز، تصمیم گرفتیم تا روز عید نیمه شعبان فرصت شرکت تو قرعه‌کشی رو تمدید کنیم. 🥳 هر دو کتاب روون و نسبتا کوتاه هستن. بخصوص کتاب ماه و پروین که معرفیش رو بالا خوندین. البته غیر از نسخه چاپی، فقط نسخه صوتی‌ش موجوده و مدت زمان کمی داره و میتونین خیلی راحت تو چند ساعت تمومش کنین. 😉 برای اطلاع از روش‌های تهیه کتاب و همینطور شرکت تو قرعه‌کشی، تشریف بیارین کانال پویش کتاب مادران شریف: 🔗 @madaran_sharif_pooyesh_ketab
خرید نسخه الکترونیک کتاب با کد تخفیف ۵۰ درصد: madaran 👇 http://www.faraketab.ir/b/185832?u=82039 خرید نسخه چاپی کتاب با کد تخفیف ۲۰ درصد: madaran 👇 B2n.ir/shanbearam
خب دیگه نوبت اعلام برند‌های پویش بهمن ماهه 😍 خدا قوت به همه‌ی دوستان اهل کتاب 🌹 📘 کتاب رو ۴۴ نفر کامل خوندن (۱نفر نسخه چاپی و ۴۳ نفر نسخه صوتی) 🟣 ۵ تا برنده‌ی این کتاب خانم‌ها: زهره وطن پرست عاطفه شکی بی بی معصومه موسوی فاطمه حسینی نجمه شمس الدینی 📘 و اما کتاب ۸۱ نفر کتاب رو کامل مطالعه کرده بودن (۱۱ نفر نسخه چاپی و ۷۰ نفر نسخه‌ الکترونیک) 🟣 این هم اسامی ۷ برنده‌ی این کتاب خانم‌ها: زهرا مری وارنائی مریم مرادی فاطمه احمدپور زهرا راهی لیلا احمدپور عاطفه شکی فرشته کریمی مبارکشون باشه 💝 إن شاءالله به زودی جوایز تقدیم برنده‌های عزیز میشه 😊 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
جوایز برندگان پویش کتاب بهمن ماه تقدیم‌شون شد. 🎁 یکی از دوستان برنده هم جایزه‌شون رو صرف نذر فرهنگی کردن. 🥰 قبول باشه ازشون 💕 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
#فلسفیان #شنبه_آرام شهید فخری‌زاده را زیاد نمی‌شناختم، در همین حد که یکی از شهدای هسته‌ای کشورمان ب
ما سال گذشته پویش کتاب که روایت زندگی شهید فخری‌زاده از زبان همسرشون هست رو برگزار کرده بودیم. به تازگی نسخه صوتی این کتاب منتشر شده‌. میتونین از طریق سایت یا اپلیکیشن ایران صدا بصورت رایگان 🤩 اون رو گوش کنید. 👇🏻 🔗 https://book.iranseda.ir/detailsalbum/?VALID=TRUE&g=648771 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
سلام بر همراهان کتابخوون ☺️ عید ولادت امام باقر علیه السلام بر همگی مبارک 🌹🍀🌹 چه خبر از کتاب این ما
اومدیم بگیم که با توجه به اینکه این کتاب مال نشر حماسه یاران هست، با مسئولین این انتشارات صحبت کردیم و قرار شد که اگر قصد تهیه‌ی کتاب‌های این انتشارات رو دارین (از جمله همین ) به آیدی فروش‌شون در همین ایتا پیام بدین 👇 📲 @hamasehyaran1 و بگین از مخاطبین کانال مادران شریف هستین تا تخفیف‌های ویژه رو براتون اعمال کنن. 🤩🛒 انتشارات حماسه یاران ناشر تخصصی کتب جهاد و شهادت هست و ما هم تا حالا چند تا از کتاب‌هاشون رو تو پویش‌های گذشته با هم مطالعه کردیم. ✳️ از طریق سایت و همینطور کانال ایتاشون میتونین بیشتر با کتاب‌هاشون آشنا بشین 👇🏻 🌐 http://hamasehyaran.ir 💠 https://eitaa.com/hamasehyaran ⭕️ البته کتاب‌هایی از ناشرین دیگه رو هم برای فروش دارن. ✅ چند تا از کتاب‌های خوبشون که قبلا همخوانی کردیم: ۱ و ۲ 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab