قرار نبود به دنیا باشد به #دلایل_واهی
👈 مشکلات اقتصادی
👈 بارداری پر ریسک
👈 حرفهای یاوهگویان
👈 تعداد فرزندان زیاد خانواده
ولی
#ناجی، دست خدایی بود که از آستین خانم سادات بیرون آمد :
شما اجازهی #کشتن_جنین ولو یک روزه را ندارید خدا روزیِ او را کفایت کرده...
خانم دکتر محمد زاده در خانوادهایی که عضو ۷ ام آن به شمار می آمد چشم بدنیا گشود🐣
او در حال حاضر صاحب ۳ فرزند است که در منصب #پزشک_عمومی به جامعه خدمت میکند.
🗓 برنامهی #مثل_ماه
#خانمدکتر_محمدپور
#چقدر_این_افرادلایق_را_درگورستان
#جهالتدرپیرویازیهود
#دفن_کردهایم😢😢😢
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
خانم دکتر متولد۶۷ برخلاف علاقمندی پدر و خانوادهاش بین سالهای تحصیل پزشکی(سال پنجم و شروع اینترنیم) اولین فرزندش را باردار میشود😳😳
پدرش تمایل دارد او مقالهی علمی ارائه دهد؛
ولی اوصاحب ۴ فرزند شده که از لذتش میگوید:
بعد از سالیانی در تلاش ذخیره سرمایهی علمی برآن شدم به کسب سرمایهی عاطفی و اجتماعی برآیم فلذا مصمم اقدام به فرزند آوری کردم.
#پدر پشت رول خودرو وسط چهارراه شوکه شد و ایستاد😱
#لذتفرزندزیادداشتن
این برنامه را در آرشیو 👇دنبال کنید؛
🗓 برنامهی #مثل_ماه
#خانمدکتر_موحدی
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
#دعوت_به
🌹🌹صالحات باقیات🌹🌹
باقیاتِ صالحات اصطلاحی قرآنی به معنای کارهای پسندیده انسان است که خیر و ثواب آن در آخرت باقی میماند. تعبیر باقیات الصالحات، در دو آیه قرآن کریم آمده است و در عرف معنای باقیات صالحات شامل خدمات #عام_المنفعهای است که
آثار و برکاتش پس از مرگ انسان
نیز باقی است؛
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
دوستان همراه و مادران بارداری که در مواجه با #غربالگری_بارداری با این جملات مواجه شدهاند :
#جنیندارایسندرومداوناست
#مغزجنینتشکیلنشده
#جنینداراینقصکروموزومست
#ناهنجاریدرجنین
#شکافلبیاکامنوزاد
#عفونتوسرخجه
و....
و این شرایط #محقق_شده یا #نشده_است......
در جمع آوری آماری کانال مادرانه
و همچنین آرامش مادران باردار شرکت کرده و از
ثواب معنوی #صالحات_باقیات بهرمند شوند.
چرا که 👇 👇 👇
مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#گزارش_ها_بانضمام_برگهآزمایش(مستند) #به_ادمین_کانال_ارسال_شود.
👈 مهلت ارسال گزارشها تا شب احیای ۲۳
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج_آسان
۱۴ میلیون فقط داشتم که خواستگاری رفتم😳
دو نفر یکی ۲۰میلیون و دیگری ۱۰ میلیون قرض الحسنه بهمون دادند.
😉با همین الطاف خداوندی کارهایی که الویت زندگیمون هم نبود؛ را انجام دادیم و سر زندگی رفتیم(تالار آرایشگاه، آتلیه و حتی سرویس طلا)
😌 الویتم در انتخاب همسر ایمان اعتقاد و اخلاق بود، حتی از کار و داراییشون هیچ سوالی نکردیم.
ماه عسل به لطف امام رئوف، رایگان راهی مشهد شدیم 😂
در قناعت به آرامش رسیدیم 🌸🌺
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#خداراشکر
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمار #عجیب یک پزشک: روزی بیش از #1000سقطجنین در کشور داریم
#دکتر_محمدپور پزشک عمومی:
🔹با روزی 500کشته کرونایی وضعیت کشور سیاه شده؛
⁉️ جناب دکتر نمکی وضعیت سقط جنین کشور چه رنگی است؟
❌❌ روزانه دهها بار آمار فوتی های کرونا(به فرضصحت) در ساعات مختلف خبری اعلان میشود؛
آیا روزانه یکبار فقط یکبار فاجعهی #سقط1000جنینبیگناه در روز اطلاع رسانی میشود؟؟؟!!!
#سقط
#غربالگری
#کاسبان_کرونا
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نمک_نمکی: آماده کمک به هند هستیم😳😳😳😳
🤓🤓 به وزیر بهداشت هند نامه نوشتم و گفتم ما در این تحریم چه کشیدهایم.
اما امروز روی پای خودمان ایستادهایم و آماده کمک به شما از لحاظ کارشناسی و تجهیزاتی هستیم.
آنشافعیکهروزحشرشفیعشعمر بود
کوری نگر که عصا کش کور دگر بود☺️
#کاسبان_کرونا
#مردهشور
#کرونا
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیعیان خواب بسست برخیزید😔
هجر ارباب بسست برخیزید
یادمان رفته که هم عهدی هست
یادمان رفته که مهدی هم هست😢
یادمان رفته که او پشت درست
یادمان رفته که او منتظرست😢
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برا بابایی تنگ میشه 😢
سلام دختر گل نفس جیگر بابایی
#شهیدان_زندهاند
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
#این_داستان_واقعی_است
#قسمت_اول
۲۳ سالم بود و در یک تشکل دانشجویی فعالیت داشتم. از طریق یک واسطه متوجه علاقه یکی از اعضاء این تشکل به خودم شدم و این موضوع برام خیلی سنگین بود اینکه باید صبر کنم تا شرایط کار ایشون درست بشه، چون اون موقع دانشجوی ارشد بودن واینکه مدام از طرف واسطه به من گفته میشد که اگر خواستگار خوبی آمد منتظر ایشون نمونم و از طرفی خواستگارهایی که می آمد که هیچ کدوووم مقید به دین و اعتقادات من نبودن.
۲سااال بااین شرایط گذشت از طرفی بحث خواستگاری ایشون بود و عدم اقدام از طرف خانواده و از طرف دیگه شرایط سختم توی خانواده خودم و فشار برای پذیرش بعضی از خواستگارها که از نظر اونها خوب بودن، هر چند مومن ومذهبی نبودن.
بعد از ۲ساااال مادر و خواهرشون اومدن خواستگاری، یه خواستگاری فرمالیته ۲۰ دقیقه ای وتماااام. فردای اون روز به من اطلاع داده شد که خانواده ایشون مخالف هستن و قضیه خواستگاری کلا منتفیه و انگار دنیا رو سره من خرااب شد.
اون موقع برای آزمون استخدام آموزش و پرورش میخوندم، آزمون رو قبول نشدم .اما سست نشدم افسرده ام نشدم با یه توکل قوی تصمیم گرفتم بایستم در مقابل تمام مشکلات زندگی.
چون دوتا خواهر کوچکتر داشتم اعلام کردم به خانواده ام که اگر مورده خوبی برای خواهرام هست، اجازه بدن بیان خواستگاری و من دوست ندارم مانع خوشبختی کسی بشم.
روزهای سختی بود. هم خواستگار برای من می آمد و اصلا مذهبی نبودن، هم برای خواهرا ولی هیچ کدوم جور نمیشد.
من تصمیم گرفتم درسم رو ادامه بدم درحالی که تمام تلاشم رو کردم اون آقای مذهبی رو هم فراموش کنم که ۲سااال منتظرش بودم با تمام آرزوهایی که داشتم سخت بود خیلی سخت اینکه دوست داشتم ازدواج کنم و ۲سال منتظر بودم و یک دفعه همه چیز تمام شده بود.
حالا بر خلاف میلم تصمیم گرفتم ارشد بخونم. برای شرکت در کلاسهای کنکور رفتم تهران. به طور جدی شروع کردم درس خوندن و شب و روزم رو یکی کردم اما سال اول قبول نشدم در این بین بازم بحث خواستگاری من و خواهرام باتمام اون فراز و نشیب ها ادامه داشت.
دوباره شروع کردم به درس خوندن، صبح میرفتم کتابخونه تاشب. یکسال تمام خوندم و امتحانم رو دادم. منتظر جواب کنکورم بودم. در این بین یکی از دوستانم تماس گرفتن و اجازه خواستن من رو به یکی از همکارهای همسرشون معرفی کردن. الحمدلله شخص مومن و مذهبی بودن و من احساس کردم داره دعاهام مستجاب میشه . قرار شد ابتدا من و ایشون صحبت کنیم بعد خانواده ها اقدام کنن. صحبت های تکمیلی انجام شد و الحمدلله خیلی اشتراک بود توی همه چیز. بعد منتظر اقدام خانواده ایشون بودیم ومادر ایشون تشریف آوردن و رفتن و از طریق واسطه مطلع شدم که باز هم مادرشون مخالف هستن و من با اینکه به واسطه بحث ازدواج قبلی رو گفته بودم و تاکید کرده بودم اگر از نظر خانواده مشکلی نیست بیان جلو باز دوباره شرایط قبل به وجود آمد سخت تر از قبل خیلی....
و من با چشم گریان شهرم رو ترک کردم برای ادامه تحصیل به شهر تهران. در یک دانشگاه دولتی قبول شدم. یادمه هفته اول از دانشگاه تا خوابگاه گریه میکردم که خدایا شکرت ولی من دلم میخواست ازدواج کنم اصلا دلم نمیخواست درس بخونم....
گره بدی توی زندگیم افتاده بود و این گره علت اصلیش هم بحث اعتقادات من بود شاید اگر کمی راحت تر میگرفتم خیلی راحت ازدواج میکردم با یه شخص سطح پایین تر ولی دست خودم نبود دلم نمیخواست تو زندگیم خیلی مسائل غیر دینی باشه، دل بسته بودم به خدا و خیلی دوستش داشتم با اینکه خیلی سخت بود راضی بودم به رضایتش و بهش میگفتم وقتی تو دل شب بیدارم میکرد برای نماز ....
#تقدیرومشیتالهی
#ازدواج_بهنگام
#ادامهدارد
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
#این_داستان_واقعی_است
#قسمت_دوم
۳ ماه از دانشگاه جدید می گذشت و من ۲۷ سالم شده بود. که مجدد خواستگار قبلی، که دو سال به خاطرش صبر کرده بودم و با مخالفت خانواده شون، منتفی شده بود، پیگیر شدن که من ازدواج کردم یا نه؟ خیلی خوشحال شدن از اینکه من ارشد قبول شدم، بهم گفتن که توی این ۲ سال هیچ جا خواستگاری با خانواده نرفتن و فهموندن که یا با این خانوم یا هیچ کس ... شهریور همون سال هم سفر کربلا داشتن و باز زیره قبه جدشون، من را خواسته بودن و همه ی دعاهاشون این بار مستجاب شده بود وخانواده شون این بار مشتاق این وصلت و بسیار عجول.
طی ۲۰ روز همه چیز انجام شد و ما صیغه محرمیت خوندیم و قرار شد بعد از امتحانات ترم اول من عقد کنیم. در بهمن ماه عقد کردیم و بسیاری از دوستان ایشون و بنده که مطلع از این جریان در طی این ۴سال بودن شگفت زده و خوشحال از این وصلت.
خلاصه بعد از ۱.۵ سال دوران عقد و تمام شدن درس من و استخدام شدن ایشون در یکی از بهترین ارگان ها که این هم ثمره ازدواج بود، رفتیم سره خونه زندگیمون. و من روزی هزاران بار شاکر خدای مهربون که آسونی پس از سختی رو بهم داده.
از اول با همسرم صحبت کردیم که زود بچه دار بشیم و حداقل ۳ تا بچه رو خدا روزیمون کنه. به همین خاطر ۳ماه پس از عروسی اقدام کردیم برای بچه دار شدن ومن هر ماه منتظر😉😉😉 تا اینکه پس از ۵ ماه در اولین عید نوروز زندگی مشترکمان فهمیدم باردارم.
دوران بارداری بسیار راحتی رو پشت سره گذاشتم و سید محمد من در یک زایمان بسیار سخت ولی طبیعی و شیرین به دنیا آمد. بسیار پسرک شلوغ و بازیگوش و باهوش از وقتی چهار دست و پا رفت دیگه من یادم رفت استراحت رو البته الحمدلله که سالم بود اطرافیان یه موقع هایی میگفتن خیلی صبروحوصله داری ولی من که سری کتاب های من ِدیگر ما از استاد عباسی ولدی رو خونده بودم، میدونستم تمام کارهاش و ریخت وپاش هاش تمام مراحل رشدش هست و کنار می آمدم و سخت نمی گرفتم طوری که از ۸ ماهگی از خواب که بیدار میشد یک راست می آمد سراغ کابینت قابلمه ها و شروع میکرد بازی وسروصدا تا خوابش میگرفت هر روز کارش بود تا این حد که من قابلمه میشستم نمی ذاشتم بالا میذاشتم کف آشپزخونه برا آقا😂😂😂
هر مرحله از رشدش کارهای خاص خودش رو داشت از ۲سالگی دیگه آمد تو فاز آشپزی و من هرکاری کردم نتونستم کاری کنم که نیاد فقط مواظب بودم اتفاق خطرناکی نیفته در حدی که ۴ سالگی قشنگ نمیرو می پخت خودش یه بار که خواب بودم پخته و خورده بود 😂😋😋😋 خلاصه میخوام بگم خیلی خیلی شلوغ بود و حتی یه فازی بود از رشدش من ۱۰ دقیقه خونه مامانم نمیتونستم بمونم از بس اذیت میکرد و شلوغ کاری ...
۳ سالش که شد دوباره آزمون استخدام آموزش وپرورش رو گذاشتن. و من که عااااشق معلمی بود خیلی دلم خواست شرکت کنم. توی منطقه ما ۲ نفر رو بیشتر نمیخواستن. یادمه ماه رمضون بود از سحر میخوندم تا ۱۰صبح که آقا بیدار میشد. بعد کارهای پسرم رو انجام میدادم. بعد میبردمش پارک بازی میکرد منم روی چمن ها خلاصه نویسی میکردم بعد تا ۲ظهر که همسرم می آمد با پسرم بود. خوابش میکردم همسری که می آمد می رفتم کتابخونه تا افطار. خداییش همسرم خیلی کمک حالم بود شب و روز خوندم و رتبه اول تو منطقه خودم شدم و بعد از کلی مراحل مصاحبه و این داستان ها به آرزوی خودم که معلمی بود رسیدم.
#تقدیرومشیتالهی
#ازدواج_بهنگام
#فرزندآوری
#ادامهدارد
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
گوشهای از خاطرات شرمآور "وندی شرمن" با تیم مذاکرهکننده برجام در کتاب "بدون هراس"
❌ به سوئیت هتل مجید [تختروانچی] و عباس [عراقچی] رفتم تا آنها را ببینم ... همچون گذشته نمیتوانستیم با هم دست بدهیم یا همدیگر را لمس کنیم، حتی الان که وقت وداع بود ...
⁉️چه سطحی از وابستگی عاطفی بین تیم مذاکرهکننده ایران و آمریکا ایجاد شده که وندی شرمن دوست دارد حداقل در لحظه وداع با عراقچی و تختروانچی دست بدهد؟!؟!؟!
⁉️چرا این پیرزن یهودی یعنی وندی شرمن در جای دیگری از کتاب میگوید:
وقتی در حین مذاکرات گریه کردم، عراقچی خواستهاش را پس گرفت؟
⛔️با کدام منطق مردم ایران باید به این تیم مذاکرهکننده در وین اعتماد کنند؟ افرادی که حب دشمن در دلشان جوانه زده میتوانند از منافع ملی دفاع کنند؟
#سیاست_کثیف
#سیاست_درهای_باز
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
مادرانه
قرار نبود به دنیا باشد به #دلایل_واهی 👈 مشکلات اقتصادی 👈 بارداری پر ریسک 👈 حرفهای یاوهگویان 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#این_داستان_واقعی_است
#یارزاق
#قسمت_سوم
راستی یادم رفت بگم که ما در پنج ماهگی پسرم صاحب ماشین شدیم. یه دوره ۱ ساله رو باید می رفتیم باز دانشگاه و من ۳تا ۴سالگی پسرم رو صبر کردم و برای بعدی اقدام نکردم در این حین خدا لطف کرد و صاحب خونه شدیم.
تابستانی که دوره تمام شد و من مهرش میخواستم برم سر کار، اقدام کردم برای بعدی و گفتم خُب ۵الی ۶ ماهی طول میکشه و خواست خدا این بود که ماه دوم به ما عنایت کرد.
یادمه قبل از اقدام به فرزند دار شدن ۲رکعت نماز استغاثه به امام زمان (عج) خوندم آخه من وهمسری خیلللللللی دلمون دختر میخواست. یه دعایی بعد نماز داره با اشک خوندم و گفتم آقاجان اگه صلاحمون هست به ما دختر بدین.
مهر و آبان رو رفتم مدرسه اواخر آبان بود که دچار یکسری مشکلات شدم ولی متاسفانه مدیر مدرسه خیلی اذیت میکرد و اصلا باهام همکاری نمیکرد طوریکه که مجبور شدم ۳ هفته مرخصی بگیرم. گفتم کامل خوب میشم و میرم مدرسه کم کم خوب شده بودم اما یه روز بعد از تمام شدن نماز، حالم بد شد. با هزار زحمت خودم رو رسوندم به تلفن و به خونه مامانم زنگ زدم چون همسرم محل کارش خارج از شهر بود. گفتم نخواد با سرعت تو جاده بیاد،چیزی نگفتم بهش.
مامانم باخواهرم آمدن و رفتم بیمارستان بستری شدم، پرستارها می آمدن و بیشتر احتمال سقط میدادن، به خواهرم میگفتم من از درد سقط خیلی میترسم دعا کن برام.
تا ۵ بعد از ظهر بیمارستان بودم یک عمر گذشت تا با اورژانس من رو بردن خارج از بیمارستان تا سونو دادم هیچ وقت اون لحظه رو یادم نمیره صدای قلبش رو شنیدم، دکتر گفت بچه سالمه اما یه هماتوم پشت جفت هست.
من وخواهرم انگار دنیا رو بهمون داده بودن خوشحال دوباره با اون پرستاری که بیمارستان فرستاده بود، برگشتیم بیمارستان. فردا صبح مرخص شدم و عصرش رفتم پیش دکترم وقتی سونو رو دید گفت باید استراحت مطلق بشی هماتوم ۵۰ درصد خطرناکه، گفتم دکتر پس مدرسه رو چکار کنم؟ گفت باید بین بچه و کارت یکی رو انتخاب کنی و من تماس گرفتم اداره و گفتم نمیتونم فعلا بیام و اونها هم یه نیروی موقت جایگزین من کردن.
۵۰ روز استراحت مطلق شدم خیلی سخت بود، هم برای من هم همسرم هم پسرم که هر روز باهاش بازی میکردم و الان نمیتوتستم بلند بشم. خیلی دوران سختی بود، هفته ۲۰ گفته بودن معلوم میشه که بچه میمونه یا نه. هفته ۱۸ بود که رفتم سونو فقط به هماتوم فکر میکردم که الان چند درصد شده وقتی گفت ۲۵ درصده خیلی خوشحال شدم سریع پرسیدم دکتر جنسیت بچه چیه؟ گفت دختره😍 و من اشک شوق در چشمانم جمع شد، اشکام می آمد همه چیزش سالم بود و من دستپاچه که زودی برم بیرون به همسرم بگم دختردار می خوایم بشیم. وقتی بهش گفتم چشماش از خوشحالی برق میزد. همون شب رفتم چند تا کتاب برا پسرم خریدم و یه کتاب در مورد حجاب برا دخترم😘😘
#تقدیرومشیتالهی
#ازدواج_بهنگام
#فرزندآوری
#ادامهدارد
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
میلاد کریم آلالله مبارک
🌴🌺🍁🌸🌱🌺🌿🌸🍁🌺🌸
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
#یک_پیشنهاد
#لطفا_بمیرید
🔴جناب آقای#ظریف
سلام
مصاحبه شما را با یکی از محکومین امنیتی مشاهده کردم.
👈 توجه داشته باشید مردم با توجه به دستاورد هر شخص سپاسگزار او هستند؛
دستاورد #حاجقاسمسلیمانی امنیت مردم و کشور ایران بود که مردم لمس کردند و دستاورد شما برجام بود که سفره ها کوچکتر و اقتصاد کشور ضعیف تر شد!!!
مجری برنامه از اقبال چند میلیونی مردم به شما سخن می گوید😳 برای اثبات این موضوع لطفاً بمیرید تا مشاهده شود آیا مثل شهید حاج قاسم سلیمانی تشییع چند میلیون نفری از شما می شود یا نه؟
با تشکر
یکی از همین مردم
#سردار_دلها
#قهرمان_پوشالی
#توطئه_توهم
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️اینجا کربلا بین الحرمین بوقت افطار
الهی روزیتون شود به زودی
بگو آمین خدا را چه دیدی🤲
تنها سرپناهمنی مادر مادر
ماروکربلا ببری مادر مادر
😢😭😢😭😢😭😢😭😢
رمضان الکریم ۱۴۰۰
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگردیپلماسیمیداندستظریفبود
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
۹۰% سوریه سقوط کرد
۵۸% عراق سقوط کرد
۲۳% پیرامون لبنان در ید داعش
به هر خانه ایی می رسیدند #زنانودختران ۱۴ ساله را با ۱ یا ۲ دلار قیمت گذاری کرده می بردند؛
#درخانههایویرانسوریهکودکانوپیرمردانبودندهمهرابهغارتبردند ....
با ممانعت پدر ، او را گردن زده دختر را به زور به #تاراج می بردند🧐
😳 داعش به ۱۸ کیلومتری مرز کردستان ایران رسید
حاج قاسم : نگذارید آب در دل مردم تکان بخورد؛ این وظیفهی ماست.
#دیپلماسیمیدان
#دیپلماسیناموسفروشی
#دیپلماسیلبخند
#شهیدحججیها
#سردار_دلها
eitaa.com/madarane_1 ایتا
t.me/madarane_2 تلگرام