بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
القدس لنا
گزارش هیات مادرانه محله تهرانپارس ،علم و صنعت
شنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۴ شده و جمعی از مادران و فرزندان عزیز محله قدم به مسجد با برکت مزین به نام حضرت زینب سلام الله علیها میگذراند . کودکان کهمثل همیشه سرگرم بازی ولی با برنامه ریزی یکی از مادران با تجربه مربی کودک ، پرچم فلسطین درست کردند،تا کودکانمان هم با کودکان مظلوم غزه همدردی کنند .
ماجراهای مظلومیت مردم فلسطین و شهادت کودکان و خواهران دینی مان در بیمارستان المعمدانی غزه بهانه این ماه هیات بود تا با قرائت ۷ مرتبه سوره فیل توسط هر نفر مجلس پر نورمان را شروع و سپس دعای مرزداران بخوانیم . نیت کرده بودیم ۱۰ هزار امن یجیب بخوانیم برای پیروزی مقاومت اسلامی و مردم فلسطین ، سفره صلوات و تسبیح ها اماده بودند. به فضل الهی ۱۰ هزار آیه شریفه ی امن یجیب در این مجلس نورانی توسط مادران قرائت شد . بال فرشته های آسمان، فرش قدمهای مادران و کودکان هیات شده بود .اخر مجلس قرار بود صحبت و همفکری داشته باشیم که در سطح جامعه و خانواده و دوستان چه برنامه و حرکتهایی میشه برای کمک به مرم مظلوم فلسطین انجام داد اما زمان کوتاه بود ...
به امید پیروزی فلسطین بر غده سرطانی 🤲
#در_مقاومت_هم_جبههایم
#پویش_آبان۱۴۰۲
#روضه_مقاومت
#پویش_مادرانه
#مادرانه_تهرانپارس
#مادرانه_شمال_شرق
من فقط نیت کردم. دلم میخواست روز بیست و هشتم محرم به نیت اباعبدالله مجلسی داشته باشم. همین نیت کافی بود تا خودشان برنامه را دست بگیرند و کارها را پیش ببرند. محرم امسال مادرانه تهرانپارس توفیق داشت بیشتر روزها همه را جمع کند به صرف «امام خوانی» و روضه و اشک. بیست و هشتم محرم شد به نامم. نه! به نام خودشان زدند. مهمانها را دعوت کرند. برای روضه خوانی یک همسر شهید دعوت کرند. برای پذیرایی همه چیز را مهیا کرند. و ساعت پنج یکی یکی مهمانها رسیدند.
بچهها بازی میکردند و مادرها زیارت عاشورا میخواندند که مهمان ویژه از راه رسید. خودش را رسانده بود به مجلس روضه. از کربلا از حرم از داخل ضریح، از روی مزار اباعبدالله آمده بود. دست به دست چرخیده بود. یک روزه امانت داده شده بود به پدر شوهر و مادر شوهر یکی از مادرها. یکی دو ساعته امانت داده شده بود به روضه خانگی ما. سرخی اش که پهن شد وسط روضه، مادرها اشک ریختند و بچهها زیرش سینه زدند. چشمهای اشکبارشان را متبرک کردند به پرچم یا سیدالشهدا. روضه ساده و خانگی مان شور گرفت و عطر حرم کربلا پیچید توی اتاقها.
چای روضه را خوردیم و تفسیر سوره صف را به بحث گذاشتیم. روضه را خودشان برپا کردند و خودشان مزین و متبرک کرند. به امید اینکه مادرها و بچهها همیشه در پناه این پرچم باشند.
🖊احمدی
#روضههای_بر_مدار_حضرت_زینب (س)
#مادرانه_شمالشرق
#مادرانه_تهرانپارس
#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary