#روایت_در_متن
شنبه که نتایج انتخابات رو شنیدم، حال درونیم خیلی بهم ریخت، ضربان قلبم به شدت بالا رفت و استرس تمام وجودمو گرفت که نکنه این هفته با کمکاری خودم و دوستانم مدیون خون شهید عزیزمون شهید رئیسی بشیم. برای همین سریع جلسه گرفتیم وبرنامهریزی کردیم که کجاها بریم برای تبلیغ. امشب من و یکی از مامانها سمت مسجد محله رفتیم، محل رفت و آمد ملائکه مملو از جمعیت بود. بعد از نماز یه بسم الله گفتیم و رفتیم سراغ خانمهای جوان یا خانمهایی که پوشش شون معمولی بود.
یکیشون که سفت و سخت گفت رای نمیدم بخاطر حزب بازی، بخاطر اینکه ۴۰سال هیچ اتفاقی تو مملکتمون نیفتاد، هرچی هم دلیل میاوردی قبول نمیکرد چون گوش شنوایی نداشت، حتی گفت مملکتمون هم به دست تجزیه طلبا بیفته برام مهم نیست!
رفتیم سراغ خانم دیگه. ایشون هم از مشکلات زندگیشون گفتن از اینکه انقدر درگیر گرفتاریهای زندگیشون هستن که انتخابات جایی تو زندگیشون نداره، از تفاوت آقای پزشکیان و جلیلی گفتیم از اینکه منتخب اصلاح طلبها هیچ برنامهای نداره و اینکه آقای جلیلی برای تمام مشکلات برنامه دارن. اما توجیه نشدن و گفتن رای ما هیچ تاثیری نداره. در لحظهی خداحافظی گفتم بهشون اگه تاثیری نداره پس چرا دولتهای مختلف با نگاهها وعملکردهای متفاوت اومدند تو این چند سال سرکار؟
ولی حرف دیگهای برای جواب نداشتن.
با چند نفر دیگه هم گفتگو کردم که راحتتر قبول کردن به رای دادن به آقای جلیلی. یه بنده خدایی هم گفت من شوهرم ارتشی هست، چرا باید مستاجر باشیم چرا نمیتونیم جهیزیه دخترم را فراهم کنیم، برای اینکه کسی به فکر ما نیست رای نمیدیم.
دو نفر دیگه غیر از مادرانه هم توی مسجد داشتن تبلیغ انتخابات میکردن، باهاشون طرح دوستی دادیم. بسیار فعال بودن طوری که بیرون از مسجد همراهشون شدم و جالب بود نوع تبلیغشون. توی پیادهروها جلوی مردم رو میگرفتن و با لبخند میگفتن عیدتون مبارک همون موقع هم دستشون رو باز میکردن و شکلات توی دستشون رو تعارف میکردن، واکنشها خیلی خوب بود. بعد از تعارف شکلات، میگفتن حالا که کامتون شیرین شد بهمون بگید به کی رای دادید، یکی از مخاطبها که کمی شل حجاب بود گفت معلومه آقای جلیلی، چون برنامه داره، اونایی که هرطور دلشون میخواد توی خیابون راه برن به پزشکیان رای میدن، آخر صحبتم گریهش گرفت. گفت من از پیش دکتر میام و این شکلات رو که از طرف خداست را به فال نیک میگیرم. سراغ دو نفر دیگه هم که چادری معمولی بودن یعنی یکم موهاشون بیرون بود رفتیم گفتن طبیعتا نمیخوایم به دوران روحانی برگردیم و رایمون جلیلی هست.
یکی از مامانهای محله هم عصر توی پارک محله رفتن برای تبلیغ. سراغ یک خانم مسن رفتن که مخالف رای دان بودن بخاطر وضعیت بد معیشت. دوستمون خوب گوش شنوا بودن برای این خانم. در همون حین گوش دادن به صحبتهای مخاطب، خانمی میاد کنار صندلیشون میشینه و به حرفهاشون گوش میده، که همون موقع یه سناریویی طراحی میکنن رفیقمون و میگن خب ما که رایمون تاثیری نداره اما نمیدونم چرا این خانم میخوان به آقای جلیلی رای بدن، و اون خانم هم که رایشون جبههی انقلاب بوده، شروع به تعریف کارای آقای جلیلی میکنن وخداروشکر خانم مسن ۸۰ درصد قانع میشن برای رای دادن.
سراع یک نفر دیگه میرن که خانم بخاطر مشکلات پسرشون حوصلهی انتخابات رو نداره و دوستمون زیاد باهاشون گفتگو نمیکنن. بعدش سمت خانم شل حجابی میرن که رایشون آقای جلیلی بوده بخاطر داشتن برنامه. مسجد هم که خواهرمون بعد پارک رفتن خانمهای مسن پرسیدن حالا بگین باید به کی رای بدیم.
🖊نجمه قاسمی
#انتخابات
#مادرانه_اصفهان
#محله_هشت_بهشت
#مکمل_حماسهی_بدرقه
#هستیم_بر_آن_عهد_که_بستیم
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
www.madaremadari.ir
ble.ir/madaremadary
eitaa.ir/madaremadary