eitaa logo
کانون مداحان
26.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
199 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راز من و لب هایِ تو معنا شدنی نیست جز با نفسم، خون ِ تو احیا شدنی نیست با ناز همینکه زلبت بوسه گرفتم گفتم شبم انگار که فردا شدنی نیست و اللهِ کسی که به لبت بی ادبی کرد جز با نفس فاطمه رسوا شدنی نیست گیرم که همه سُرمه و آئینه بیارند این دخترک سوخته زیبا شدنی نیست این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست این پایِ ورم کرده دگر پا شدنی نیست نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق نه ،،این سرِ غارت شده بابا شدنی نیست این گیسوی کوتاه دگر شانه ندارد زحمت نکش عمه گره اش واشدنی نیست آن شب جلویِ مادرِ تو بد کتکم زد ورنه قدِ کوتاه چنین تا شدنی نیست شد تیزی چکمه اثرش چون نوک مسمار پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش بی ناز کشی هایِ پدر پا شدنی نیست هرچیز که از خیمه ما رفت به غارت غیراز سرِ بازار که پیدا شدنی نیست ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گر یتیمم،سه ساله بانویم یادگار شکسته پهلویم با همه غیرِ عمه اَم قهرم با کسی دردخود نمیگویم درد ِمن درد ِدوریِ باباست پدری که غریب و بی همتاست درد من در سخن نمی گُنجد دخترم ،دختری که بی باباست شرح این قلب خسته ام سخت است درد دستان بسته ام سخت است روی پا ایستادنم با این دنده های شکسته ام سخت است چون خریدارِ دختری ،پدر است نازِ طفل مریض،بیشتر است وای اگر دختری یتیم شود یا بگویند:اینکه دربدر است اشکِ من مثل رود می آید خون ز گوشِ کبود می آید پس کجایی پدر، که عمه بمن گفت بابات زود می آید آمدی ای پدر،چرا با سر نیمه شب میهمانیِ دختر!؟ چقدَر پاره است رگهایت چنگ خورده چرا به این حنجر اینکه بُگسسته، تار و پودِ من است کاری از دشمنِ یهود من است پای پُر آبله بتو ،تقدیم هدیه ام صورتِ کبود من است دلِ من دردِ دل نمی خواهد گیسوی کَنده ،تِل نمی خواهد در خرابه دلِ یتیمت ،جز رفتنِ زیرِ گِل نمی خواهد مُردنِ دخترت تماشایی است بوسه اَم از سرت تماشایی است چونکه دِق میکنم کنارِ سرت گریه خواهرت تماشایی است دخترت عاقبت فدایت شد کشته و مُردة صدایت شد با همین انقلابِ گریه شب تا اَبد بانیِ عزایت شد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر که منتظر یک خبر نبودی تو مگر که منتظر تشت سر نبودی تو تو که ستاره ترینی در این خرابه، چرا شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو بگو به خیل نفهمان که اصل کرب و بلا نمی رسید به جایی اگر نبودی تو خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو تو را به من که ندادند با غضب گفتم به نیزه دار؛مگر که پدر نبودی تو؟ ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با سر رسیده‌ای بگو از پیکری که نیست از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست شب‌ها که سر به سردی این خاک می نهم کو دست مهربان نوازشگری که نیست باید برای شستن گل ‌زخم‌های تو باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست قاری خسته تشت طلا و تنور نه! شایسته بود شان تو را منبری که نیست آزاد شد شریعه همان عصر واقعه یادش به خیر ساقی آب آوری که نیست تشخیص چشم های تو در این شب کبود می خواست روشنایی چشم تری که نیست دستی کشید عمه به این پلک‌ها و گفت: حالا شدی شبیه همان مادری که نیست دیروز عصر داخل بازار شامیان معلوم شد حکایت انگشتری که نیست حتی صبور قافله بی‌صبر می‌شود با خاطرات خسته‌ترین دختری که نیست ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختر که بابایی باشه همه ش دلش پر میکشه با هر بهونه ای بشه بابا رو هر روز ببینه دوس داره که شونه کنه موهاشو با هر بهونه تا وقتی میاد به خونه به دل بابا بشینه شونه زدم، اما نشد گره ها، از هم وا نشد ببخش اگه زیبا نشد موهای سوخته همینه تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه درسته زخمیه لبات درسته خاکیه موهات درسته خونیه چشات بازم نگات دلنشینه کاشکی میومدی یکم زودتر از این، تا که بازم به دخترای شام بگم بابای من بهترینه تنگه دلم خیلی زیاد بگو عمو جونم بیاد دیگه دلم آب نمیخواد منو برگردون مدینه تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ راء، رفعت، راء، رحمت، راء، رضوانِ حسین راء، رازق، راء، رأفت، راء، ریحانِ حسین قاف، قدر و قاف، قُدس و قاف، قُرب قلب ها قاف، قاهر، قاف، قبله، قاف، قرآن حسین یاء، یاس و یاء، یوسف، یاء، یاقوت یقین یاء، یاسین، یاء، یکتا، یاء، یزدان حسین هاء، هیبت، هاء، همت، هاء هستی، هاء، هو هاء، هامون، هاء، هیزم، هاء، هجران حسین طورِ نام تو کجا و پای لنگ طبع من؟! ای کلید منزلِ اسرارِ پنهان حسین کُلُّکُم نورید اما این چنین فهمیده ام از همه عاشق تری بین یتیمان حسین گریه کن تنها تو بودی و پس از تو هیچ کس یک سر سوزن نشد بی تاب و گریان حسین از دهانت کنده شد دندان لق شیری ات تا که با چوب یزید افتاد دندان حسین حال و روز شامیان را هم پریشان کرده ای گوشه ی ویرانه با موی پریشان حسین شام وصلت آنقدر مبهم شده، معلوم نیست شد پدر مهمان تو یا که تو مهمان حسین؟ ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دختر که بابایی باشه همه ش دلش پر میکشه با هر بهونه ای بشه بابا رو هر روز ببینه دوس داره که شونه کنه موهاشو با هر بهونه تا وقتی میاد به خونه به دل بابا بشینه شونه زدم، اما نشد گره ها، از هم وا نشد ببخش اگه زیبا نشد موهای سوخته همینه تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه درسته زخمیه لبات درسته خاکیه موهات درسته خونیه چشات بازم نگات دلنشینه کاشکی میومدی یکم زودتر از این، تا که بازم به دخترای شام بگم بابای من بهترینه تنگه دلم خیلی زیاد بگو عمو جونم بیاد دیگه دلم آب نمیخواد منو برگردون مدینه تو اومدی، بابا جونم! میخوام پا شم، نمیتونم فدا سرت، مهربونم! غم، توو نگاهت نشینه درسته که نا ندارم دستامو بالا بیارم سرتو رو پام می‌ذارم پیش تو بودن، شیرینه ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با توسل به علمدار نفس می‌گیرم فاتح شام منم من خودم رأس تو را یک شبه پس می‌گیرم فاتح شام منم ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯ بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آوردمت اینجا سر بابا به سختی آخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است انقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🏴 اشعار __ عشق کاری به قیل و قال ندارد  عاشقی حرف جز کمال ندارد  شاه عشّاق که مثال ندارد  باغ او میوه‌ای کال ندارد  نخل‌های علی نهال ندارد  غیر راه علی مسیر ندیدم  داخل خانه‌اش صغیر ندیدم  سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم  من در این خانه غیر شیر ندیدم  شیر بودن که سنّ و سال ندارد  چون شده حیدری تبار؛ رقیّه  هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه  مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه  گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه  در کمالات؛ او مثال ندارد  بر رخ او خدا نقاب کشیده  روی او پرده‌ی حجاب کشیده  جای چشمانش آفتاب کشیده  صورتش به ابوتراب کشیده  حیف در زندگی مجال ندارد  خوشی از عمر خویش دیده؟ ندیده  نازدانه‌ست ناسزا نشنیده  پابرهنه به روی خار دویده  گرچه کودک، ولی شده‌ست خمیده  او الفباش غیر دال ندارد  مثل یک شیشه‌ی بلور، شکسته  همچو خشتی که در تنور شکسته  سنگ خورده ولی غرور شکسته  زیورش را کسی به زور شکسته  نزن او با کسی جدال ندارد  بر سرش ریخت آسمان خرابه  زخم‌ها خورد از زبان خرابه  معجر پاره؛ تازیانه؛ خرابه  آه؛ پروانه در میان خرابه  جای سالم به روی بال ندارد  بین انظار رفت مسخره کردند  سر بازار رفت مسخره کردند  دست به دیوار رفت مسخره کردند  کوچه هر بار رفت مسخره کردند  معجر پاره قیل و قال ندارد  زجر ول‌کن نبود؛ حرمله می‌زد  دخترک را بدون فاصله می‌زد  گردنش را گرفت سلسله می‌زد  گفت جامانده‌ام ز قافله می‌زد  طفل ترسیده که سؤال ندارد  کنج ویرانه غصّه دور و برش ریخت  خشت‌ها بالشی به زیر پرش ریخت  دختر شاه بود و موی سرش ریخت  گریه‌ها وقت دیدن پدرش ریخت  خواهشی او جز وصال ندارد  🔸شاعر: ______________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🏴 اشعار _____ دختر اگر یتیم شود پیر می شود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن و سال ها همه او را نشان دهند دل نازک است دختر و دل گیر می شود باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام این شهر با صدایش چه تسخیر می شود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر می شود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد این جاست روضه صاحب تصویر می شود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر می شود دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر می شود 🔸شاعر: _________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🏴 اشعار ___ لب های او جز ناله آوایی ندارد دیگر برایش خنده معنایی ندارد اکنون که اینجا آمدی باید بگوید جز این خرابه دخترت جایی ندارد باید بگوید از غم تنهایی خود چون هم نشینی غیر تنهایی ندارد یادش بخیر آن بوسه های گرم بابا حالا لبش سرد است و گرمایی ندارد در کوچه های شام هم با گریه می گفت یک کاروان نیزه تماشایی ندارد! تفسیری از ایثار و غیرت می شود چون از نسل زهرا است و همتایی ندارد هر چه مصیبت بود از آنجا شروع شد وقتی که فهمیدند بابایی ندارد... 🔸شاعر:  _______________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🏴 اشعار _______ روح بزرگش دمیده است جان در تن کوچک من سرگرم گفت وشنود است او با من کوچک من وقتی که شبهای تارم در انتظار سپیده است خورشید او می تراود از روزن کوچک من یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم ببینید دستان خود حلقه کرده است بر گردن کوچک من می خواستم از یتیمی ، از غربت خود بنالم دیدم سر خود نهاده است بر دامن کوچک من گفتم تن زخمی اش را ، عریانی اش را بپوشم دیدم بلند است و، کوتاه پیراهن کوچک من در این خزان محبت دارم دلی داغ پرور هفتاد و دو لاله رسته از گلشن کوچک من از کربلا تا مدینه یک دفتر خاطرات است با رد پایی که مانده است از دشمن کوچک من دنیا چه بی اعتبار است در پیش چشمی که دیده است دار الامان جهان را در دامن کوچک من آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده ای را شاخه گلی می گذارند بر مدفن کوچک من 🔸شاعر: ________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 🏴 اشعار _________ آوردمت اینجا سر بابا به سختی آخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است انقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی 🔸شاعر: ____________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگه یکی ازما نبود بقیه یادش بکنن/ #کلیپ به یادکسانی که محرم قبل دربین مابودند و امسال جایشان خالیست #شهید_امید_اکبری شهیدمحسن حججی شهیدجواد محمدی حاج عباد فانی عباس آقا شاهی آقامهدی ملاپروانه و... @seyedrezanarimani
فایل صوتی قسمت سوم حکمت 224 🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺 ۷ فضیلت وفوايد آنها برخى از ارزش‏هاى اخلاقى (اخلاقى، اجتماعى) و قال علیه السلام ۳- و بالإفضال تعظم الأقدار و درود خدا بر او، فرمود: ۳- با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود. ادامه ی این حکمت در روز آتی تقدیم می‌ گردد. 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 لینک کانال حکمت های نهج البلاغه در تلگرام : https://t.me/hekmat_nahjolbalaqe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ▪️زبانحال بی بی رقیه😭 دست از سرم بردار من بابا ندارم زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم گيسو سپيدم احترامم را نگهدار سيلي نزن من با كسي دعوا ندارم باشد بزن، چشم عمو را دور ديدي من هيچ كس را بين اين صحرا ندارم زيبايي دختر به گيسوي بلند است مثل گذشته گيسوي زيبا ندارم اين چند وقته از در و ديوار خوردم ديگر براي ضربه هايت جا ندارم تا گيسوانم را زدستانت درآرم غير از تحمل چاره اي اينجا ندارم گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد خسته شدم ميلي به اين دنيا ندارم گيرم كه پس دادند هر دو گوشوارم گوشي براي گوشواره ها ندارم شيرين زبان بودم صدايم را بريدند آهنگ سابق را به هر آوا ندارم در پيش پايم نان و خرما پرت كردند كاري دگر با شام و شامي ها ندارم با ضربه پا دنده هايم را شكستند كي گفته من ارثيه از زهرا ندارم نشناختم بابا تو را، تغییر کردی امشب دگر راهی به جز افشا ندارم گویی تنور خولی آتش داشت آن شب خیلی شده ترکیب رویت نامرتب ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): صف کشیده می رسد آن حیدر زهرا نشان  تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان  در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان  در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان  وه بنازم بر امیر عشق و این سرلشگرش  تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید  قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید  از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید  رشته ی هرچه محبت بود از طفلان برید  کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش  گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر  حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر  حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر  عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر  این غریب کربلا و هدیه های خواهرش  خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان  وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان  من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان  کرد از جام شهادت واله و مدهوششان  آتش عشق حسینی بود از پا تا سرش  گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید  تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید  از ابوفاضل مدد گیرید سالاری کنید  من زنم اما شما باید علمداری کنید  جانت قربان یک تاری ز موی اکبرش  هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود  هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود  لشگری را با دو رزمنده دگر رسوا نمود  خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود  دستی از دل بر دعا دستی دگر بر معجرش  مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت  بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت  هر دو دست مستجابش را به روی سر گرفت  تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت  دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش  به سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او  چون همای پر شکسته خون چکد از بال و  تا که دید آن انکسار چهره و احوال او  از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او  این اصول عاشقی آموخته از مادرش  قاسم نعمتی ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هر چه عمه منتظر ماندم ! چرا بابا نیامد تا سحر بیدار بودم بین راه اما نیامد آن که دست ناتوان را می گرفت از روی احسان پس چرا حالا که من افتاده ام از پا نیامد راستی آیا ! عمو عباس هم در کربلا ماند! از علی اکبر خبر داری؟ چرا با ما نیامد؟ گوش من سنگین و چشمم تار شد حالا بگو که خون گوش پاره من بند آمد یا نیامد آن شبی که در بیابان گم شدم یادت می آید خوب می دانی چرا حالم پس از آن جا نیامد آنقدر با کینه زهرا لگد بر پهلویم زد استخوانم خورد شد دیگر نفس بالا نیامد هر زمان از داغ دلتنگی بابا گریه کردم حرمله آمد به سوی من ولی تنها نیامد گفته بودی از سفر بابا می آید مثل یوسف منکه هر چه گریه کردم یوسف زهرا نیامد ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدم ز روی تل که دورت را گرفتند راه عبور زاده ی زهرا گرفتند می آیم از خیمه به امدادت عمو جان این گرگ ها سرتا سرِصحرا گرفتند عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر اما نشانه حنجرم را تا گرفتند خون گلویم ریخت چشمان تو را بست تا که نبینی جان من یک جا گرفتند تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند مانند قاسم صورتم تغییر کرده از ما تقاص عقده از بابا گرفتند جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟ هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غرور کودکیم را به خنده پا نزدید سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش.. به زور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید حیا کنید غریب است نامسلمانها گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید نگاه خواهر آواره اش به گودال است بخاطر دل او با سر و صدا نزنید هنوز مانده کسی پیشمرگ او باشد مرا نکشته به او تیر بی هوا نزنید تمام آبرویم دستهای لاغرم است که میکنم سپر جان یار تا نزنید مقابلش به گلویم سه شعبه را بزنید مقابلم به تن زخمی اش عصا نزنید هزاربار مرا ذبح از قفا بکنید سر عزیز خدارا تورو خدا نزنید ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم #️⃣ در دلش شوقی از شهادت داشت قلبش از شور عشق آکنده ست یازده سال دارد امّا او در سپاه حسین فرمانده ست تیر ها خورده است عبدالله ولی از بوی سیب می گوید صورت خاکی اش به اهل حرم روضه هایی عجیب می گوید «دست» او رفته است عیبی نیست می دهد «پای» عشق «سر» را هم از عمویش گرفته چون فُطرس در دِلِ دشت بال و پر را هم در عقیده شبیه قاسم بود از غم چشم او غزل می ریخت نعل اسبان کربلا گفتند از لبانش کمی عسل می ریخت دست هایی که سمت تابوتِ پدرش نیزه و کمان برداشت بر لب خشک سید الشهدا آمد و چوب خیزران برداشت عاشقی را میان این میدان چه هنر مند گونه معنا کرد عاقبت هم به آرزوش رسید جان خود را فدای آقا کرد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر شانه های زخمی خود کوه غم دارم من در محرم بیشتر میل حرم دارم عشق به شش گوشه مرا از زندگی انداخت از دوری اش یک کربلا در سینه غم دارم این اشک را از لقمه های سفره ی بابا این مهر را از شیر پاک مادرم دارم گفتند کل الخیر فی باب الحسین آری من هرچه که دارم از این باب الکرم دارم با خلوت بارانی خود هر شب جمعه در سر هوای شعرهای محتشم دارم دلتنگی ام چندین برابر شد در این شب ها مهدی زهرا را میان روضه کم دارم درد فراق کربلا بی خانمان ام کرد شبهای جمعه رهسپار جمکرانم کرد شمری که جلوه میکند در کربلای ما آماده کرده تیغ و سرنیزه برای ما دارد به گوش اهل دنیا میرسد امروز فریاد ما لبیک ما قالو بلی ی ما سرهایمان مشتاق رقص بر روی نیزه ست غیر از شهادت نیست در بطن دعای ما گریه سلاح ماست مثل گریه ی نجمه پر کرده ست آفاق را شور صدای ما هرکس که عبد خانه ی مولاست "عبدالله "ست این است خط و مشی ما نقش لوای ما جا دارد امشب را بخوانیم ای به قربان این طفل فهمیده همه "فهمیده" های ما جسمی به زیر سم اسب و حنجری پاره ست از کربلا سهم امام مجتبای ما ما مشتری ثابت این تکیه ها هستیم پیداست بین بزم روضه رد پای ما هم روضه خوان شاه پاره پاره تن باشیم هم سوگوار حضرت ابن الحسن باشیم دستش میان دست عمه ، دشت را می دید هر نیزه ای که در هوا می گشت را می دید با چشم های تر لب گودال را می دید در بین میدان خولی خوشحال را می دید می دید هر سر نیزه ای را که سنان می زد یا حرمله ای را که با تیر و کمان می زد می گفت حال خیمه را باید دگرگون کرد شمر و سنان را از دل گودال بیرون کرد تا آخرین لحظه که از حق عمو دم زد با "لاافارق عمی" اش آتش به عالم زد دور از سیاهی محو انوار الهی شد با شوق بسیاری سوی گودال راهی شد می خواست او هم روز عاشورا سپر باشد مثل یلان هاشمی مرد خطر باشد میخواست تا ذکر أنابن المجتبی گفته در معرکه دریادلی مثل پدر باشد از خیمه یا گودال ، گودال انتخابش بود تا که در آغوش امامش بیشتر باشد میخواست تا که با عمو نجوا کند آنجا راهی برای بردنش پیدا کند آنجا افسوس اما لشگر دشمن مزاحم شد اینبار هم شمر بن ذی الجوشن مزاحم شد داغ جدیدی روزی اهل حرم کردند با ضربه ی شمشیر دستش را قلم کردند شمشیر تیز "ابحر" او را از نفس انداخت تیر سه شعبه آخر او را از نفس انداخت در پیش چشمان عمویش دست و پا میزد در زیر چکمه نام مادر را صدا میزد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه لک لبیک عمو حسن کوچک این دشت منم عبدالله لک لبیک عمو ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯