اينقدر آه نكش
بعد یک عمر که با بودن تو سر کردم
حال باید تک و تنها به حرم برگردم
من به لبخند سرِ صبح تو عادت دارم
پس نخور غصه شبیه تو رشادت دارم
من بمیرم اگر این عشق هلاکم نکند
سایه ات را ز سرم کاش خدا کم نکند
دشمنت از دل گودال اگر زد سنگم
تو بمان خیمه خودم میروم و مى جنگم
با تو هستم پسر فاطمه! خواهش کردم
از کنارم نرو مثل همه! خواهش کردم
طاقتم نیست ببینم سرت افتاد زمین
اینقدر آه نکش، خواهرت افتاد زمین
خواهرم، عاطفه ى خواهریم را چه کنم؟
پیرهن بافتهء مادریم را چه کنم؟
دیدم از دور کسى چکمهء خود پا مى کرد
زیر حلقوم تو را شمر تماشا مى کرد
حاضرم رو بزنم، چنگ به رویت نزنند
موى خود را بکنم، پنجه به مویت نزنند
رضا دین پرور
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح امام حسین علیه السلام
پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین
قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین
آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است
نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین
پسرِ فاطـمه و وارث سـردار حـُنـِین
شاه عشق و کـَرم و جوُد و تولّاست حسین
زائر کـرب و بلایش شب جمـعه مادر
همه یِ هستی این عاشق و شیداست حسین
اُسوه یِ عـزّت و ایثار و فـداکاری بود
وَجهی از ذات خدا بنده یِ یکتاست حسین
نَشِـیندم که براند اَحـَدی را هرگـز
چشم امّید من و اهل دو دنیاست حسین
حرمش جنةُ الاعلای دل عشـّاق است
ضربِ آهنگ تپش های دل ماست حسین
کـربلا چشـم به راه فـرج دلـدارم
بهترین جادّه تا وصل و تماشاست حسین
#محرم
#کربلا
#مدح_امام_حسین
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#غزل
از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت حسين
هركجا بال زدم، بال و پرم گفت حسين
مادرم داد به من درس محبت اما
من حسيني شدم از بس پدرم گفت حسين
شيره ي مِهر ِ تو خون شد به رگم شد جاري
خونِ دل اشك شد و در نظرم گفت حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم، باز پدر
گفت شكر تو خدايا پسرم گفت حسين
هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت حسين
اين عجب نيست كه يك بنده بَرَد نام ِ تورا
كه خدايِ ازل ِ دادگرم گفت حسين
تيغ ها نوحه يِ خون از لبشان جاري شد
تا در آن لحظه كه بانويِ حرم گفت حسين
گفتم اي عشق مرا دستِ نياز است دراز
طلبِ خويش به نزدِ كه برم گفت حسين
#رضا_حمامي_آراني
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
سپردمت به خدا اى عزیزِ جان پدر
ترحمى پسرم بر قدِ کمانِ پدر
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
که بردنِ تنِ تو نیست در توانِ پدر
همینکه خودِ تو افتاد زانویم شُل شد
رسید آتشِ داغت بر استخوان پدر
تمام دشت عزیزم پر از على شده است
بگو چه آمده آخر سرت جوانِ پدر؟
بیا و فرصت یک بوسه را مهیا کن
زبان گذار دوباره تو بر دهان پدر
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
آرام کن اهل حرم را با قدمهایت
با آیهی چشمان خود پیغمبری کن باز
لب باز کن حرفی بزن با من علی اکبر!
با لحن شیرینت برایم دلبری کن باز
از شوق تو در عاشقی دارم خبر اما
آرامِ جان! آرامتر رو سوی میدان کن
مویت نمانَد از پَرِ عمامهات بیرون
کمتر پدر را این دمِ آخر پریشان کن
خیلی ندیدم صورتت را خوب در خیمه
وقتی که خود را ماه من! آماده میکردی
رو میگرفتی از من اما خوب میدانم
دل کندن من از خودت را ساده میکردی
دیدی خدا ! در عشقت از اکبر گذشتم من
دل کندن از این نور حق, الحق که مشکلبود
میدانی از حس پدر بودن نمیگویم
عشق است در پرده, تمامش قصهی دل بود
اکبر شبِ سجادهاش روشن تر از روزاست
تو خوب میدانی که مست نور ذات است او
خُلق محمد دارد و انوار زهرایی
مثل علی تصویر اسما و صفات است او
با دیدنش آه از دل اهل حرم برخاست
تا روبروی خیمه چون آهو قدم میزد
میدان نرفته, برق چشمانش رجز میخواند
صفهای دشمن را دو ابرویش به هم میزند
بر مرکبش بنشست و «لا حول ولا…»ییگفت
با ذکر «یا قهار» تیغش را به کارانداخت
میزد چنان انگار شمشیرش دو دم دارد
پیران میدان را به یاد ذوالفقارانداخت
با «یا علی» هر ضربهاش یک جان دیگرداشت
با «یا حسین» از میسره تا میمنه میرفت
گاهی میان رزم اگر میگفت «یا زهرا»
تا قلب لشکر مثل حیدر یک تنه میرفت
یک عده مبهوت شجاعتهای بی حدش
یک عده مقهور توان و سرعتش بودند
آنقدر زیبا بود این شمشیر زن, حتی
سرهای روی خاک محو صورتش بودند
آمد به سویم با لب خشکیده از میدان
آمد به جانم آتشی دیگر زد و برگشت
این بار هم تا رفت این قلب پریشانم
پشت سرش یک چند باری آمد و برگشت
دیدم که فرقش چون علی وا شد دلم لرزید
حس میکنم «فزت و رب الکربلا» میخواند
چه اتفاقی داشت در آن نقطه میافتاد؟
یا رب! چرا اعضا و رگهایش مرا میخواند؟
در گرد و خاک صحنه اکبر را نمیشد دید
از مشرکانِ بدر آنجا هر که بود آمد
وقتی که دیدم ناله از هفت آسمانبرخاست
فهمیدم آن شهزاده از مرکب فرود آمد
دیدم دلم را «اِرباً اربا» کردهاندانگار
من زودتر از عمه پی بردم به راز تو
اما خودش را زودتر زینب رساند آنجا
من مانده بودم غرق در راز و نیاز تو
میخواستم یک بوسه, اما هر چه میگشتم
در پیکرت بابا! دریغ از گوشهای سالم
دیدم توانی نیست در پای من و زینب
گفتم: بیایید ای جوانان بنی هاشم
بابا برای بردنت حسرت به دل ماندم
کم بود آغوشم, عبایی پهن لازم بود
تشییع تو زیبا شد آخر این عبا تابوت
در دست عون و جعفر و عباس و قاسم بود
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
چشم ها چون چشمه ای جوشید و دریا گریه کرد
آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد
ماه بر سر میزد و ابری پُر از فریاد شد
در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد
شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد
حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد
خیره شد وقتی به سوی خیمه آل عبا
بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد
کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش
نوح بر سر میزد اما خضرو موسی گریه کرد
بند بند پیکرش ازهم جدا افتاده بود
نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد
تکه تکه بر زمین میریخت سَرو هاشمی
در میان خیمه ها چشمان سقا گریه کرد
لختهء خون گلو راه نفس را بسته بود
زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد
آنقَدَر پا بر زمین کوبید زیر دست و پا
ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد
فرق او شقّ القمر شد در بلای کربلا
خنده های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد
نیزه ای در بین پهلوی علی جامانده بود
دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد
سعید مرادی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
به پیمبر قسم که چشم زدند!
قد و بالای حیدری ات را
نیزه ای از شکاف پهلویت
می برد عطر کوثری ات را
با چه سختی گرفتی از این زخم
کمی از ارث مادری ات را
یاس های حرم پریشان اند
ای بهارم, اسیر پاییزی
به تنت کافی ست دست زنم!
مثل تسبیح پاره می ریزی
ای جوانم! عصای دستم باش
با امید آمدم که برخیزی
عمرسعد با پسرهایش
به من داغ دیده می خندید
به سر شانه هایشان می زد
به من قد خمیده می خندید
من, بریده بریده ناله زدم
او بریده بریده می خندید
پیکرت را چگونه جمع کنم!؟
دست لرزان سر کمر دارم
کار من نیست خیمه بردن تو!
پیرم, از حال خود خبر دارم
بوریای خودم که دستم نیست
با عبا بایدت که بردارم
به غرورم چه قدر برخورده!
حرمله طبل می زند از شوق
لشکر کوفه کف زنان آن سو
شده دریای جزرومد از شوق
تا کنار تنت زمین خوردم
خنجری کهنه برق زد از شوق
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بزن به چوبه محمل فلک کنون سر خود را
حسین راهى میدان نمود اکبر خود را
وداع کرد ولى هشت مرتبه که نفهمیم
چگونه آمد و آرام کرد خواهر خود را
چنان براى لقاء خدا ز خویش برون شد
به چشم هم زدنى ترک کرد محضر خود را
بپرس از همه گبریان, نظیر ندارد
که مسلمین بکشند این چنین پیمبر خود را
پدر محاسن خود را گرفته بود به دستش
پسر شنید صداى فغان مادر خود را
گمان کنم که اگر مانده بود, عمه سکینه
گرفته بود به بر, دختر برادر خود را
گمان کنم که اگر مانده بود, شاه شهیدان
ز نیزه پاره نمى دید گوش دختر خود را
کسى که زد سر او را به نیزه, جایزه اش را
گرفت و خرج پسرهاش کرد این زر خود را
سخن خالصه کنم, عرض روضه این دو سه خط است
حسین گفت که محکم کنید معجر خود را!
🔸شاعر:
#پیمان_طالبی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
کاش که در باغ اضطراب نیفتد
روی زمین شیشه ی گلاب نیفتد
چشم ابوالفضل در حرم نگران است
پای علی اکبر از رکاب نیفتد
میرود ارباب مثل باز شکاری
شیر حرم از روی عقاب نیفتد
کرده کمین نیزه ای به قصد تقرب
نقشه کشیدهست از ثواب نیفتد!
آمده شیطان ز صحنه عکس بگیرد
حرمله نزدیک شد ز قاب نیفتد
فاطمه ی کربلاست حضرت زینب
آمده تا باز ابو تراب نیفتد
خیمهی لیلا غریق اشک حرم شد
خانهی کس اینچنین در آب نیفتد
گفت که از ما گذشت کاش خدایا
ولوله در خیمه ی رباب نیفتد
🔸شاعر:
#میلاد_حسنی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بچهها با گریه میگیرند پاهای تو را
بوسهباران میکند عمه سروپای تو را
قبل رفتن از حرم بابا کمی قرآن بخوان
عمه خیلی دوست دارد صوت آوای تو را
صبر کن ای سروقامت که خرامان میروی
صبر کن تا که ببینم قد و بالای تو را
بین این جنجال پیدا کردنت دشوار نیست
از هجوم نیزه پیدا میکنم جای تو را
چشمزخم از کافران خوردی رسول الله من
کاش که پوشانده بودم روی زیبای تو را
چشم دنیا دید همتای پیمبر را ولی…
بعد از این دیگر نخواهد دید همتای تو را
گفته بودی با تو اشکم را نمیبیند کسی
ای پسر رفتی و دیدند اشک بابای تو را
بیجوانان بنیهاشم نمیشد یک تنه…
…برد سمت خیمه جسم ارباًاربای تو را
از دم شمشیرها و نیزهها و تیرها
یک به یک جمعآوری کردیم اعضای تو را
یارسول الله شاهد باش این بیرحمها
زجرکش کردند فرزندان زهرای تو را
🔸شاعر:
#آرش_براری
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
والا علی اکبر
زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
باد موافق را
با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر
اصلا به جای زلف
پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش
جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر
یا مظهر الوالی
یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر
تکثیر شد حیدر
اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر
اعلان ختم جنگ؛
می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر
پس خُلقاً و خَلقاً
پیغمبری گویاست پس گو…یا علی اکبر
الدَّهرُ یومان است:
امروز علی اصغر و فردا علی اکبر
بابا زدنیا و
می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت
ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر!
این آخر روضه ست
مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
قطعه هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیر ها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد،رکاب افتاد ،زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد وشکست
بر رکاب سبز پیغمبر نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازه اش پاشید از هم بعد از آن
شرحی از آیات قرآن مبین پیدا نشد
هر دو عالم را ملایک زیر و رو کردند و هیچ
سرزمینی برتر از این سرزمین پیدا نشد
گشته ام اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال وهوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیر المومنین پیدا نشد
🔸شاعر:
#احمد_علوی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
سپاه شمر رسیدند درهمش بکنند
به تیغ و نیزه سپردند تا کمش بکنند
قرار بود که باشد مقطعه بدنش
عیان که شد نوه ی فاطمه ست می زدنش
خدا کند پدرش در زمان خود برسد
به احتضار غریب جوان خود برسد
صدای آه شنید و غرور شاه شکست
رمق نداشت به پایش، به زانو آمده است
به یاری اش که نشد، پس به جستجو برسند
کشیده آه، جوانان به داد او برسند
به آسمان عبایش ستاره می چینند
کنار هم بدنی پاره پاره می چینند
هنوز علی نشده بس که درهم آمده است
گمان کنم دو سه تا تکه اش کم آمده است
هوای بی کسی او هوای بی پسریست
بلند کردن او از زمین چه دردسریست
حسین کرده سفارش به پاره های تنش
که از عباش نریزد به خاکها بدنش
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
به گمانم به سرت هست مهیا بشوی
پیش بابای خودت گرم تمنا بشوی
لحظه ای صبر کن و پیش نگاه پدرت
دو قدم راه برو تا که تماشا بشوی
تا بدانی دل بابات چرا می لرزد
کاش آنقدر زمان بود که بابا بشوی
با قد و قامت طوبات کجا می دیدم
که تو در بین عبای پدرت جا بشوی
این چه پاشیده شدن بود، گمان می کردی
که تو را جمع کنم باز تو منها بشوی
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
تو کیستی که پدر اینچنین اسیر تو شد
جوان ترین قبیله، قبیله پیر تو شد
اذان بگو که اذانت دل از بلال ربود
صفا بده به نمازم، نماز گیر تو شد
تو می روی به سلامت، دعام پشت سرت
نگاه عمه ی تو جوشنِ کبیر تو شد
برای العطشت، کام تشنه ی من و تو
ببین برادرم عباس سربزیر تو شد
چقدر دور و بر تو شلوغ شد ناگاه
چقدر دست اجل راهی مسیر تو شد
چه آمده به سر من که خواهرم زینب
ز خیمه آمده بیرون و مستجیر تو شد
چه آمده به سر تو، علی اکبرمن
کنار این تن پرپر، حسین پیر تو شد
برای بدرقه ی شرحه شرحهی جسمت
ببین پیمبر خاتم عبابگیر تو شد
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بیا که خشکی لبهات داده آزارت
بیا بنوش لبم را مگر شود یارت
برای نام تو ابرو گره زدند ، علی
فزون تر از همگان، کوته است دیوارت
عنان اسب بگیر و به این طرف برگرد
که نیست در صف دشمن یکی هوادارت
نیامدند طوافت ، که دوره ات کردند
سواره ها همگی گشتنده اند پرگارت
همینکه لشکرِ نامرد با هم آمده اند
نشان مردیِ تو شد نشان ایثارت
به خط نیزه ی کوفی چقدر پاچیدی
عمودها همه پیچیده اند طومارت
حریف نیزه شدم ، داغ تو زمینم زد
ببین که تا به کجاها کشیده شد کارت
برای بردن تو این دو دست کافی نیست
بگو چگونه از اینجا حسین بردارت
پس از تو وایِ بر این خاک ، اف بر این دنیا
مگر که دهر ببیند به خواب ، تکرارت
در انتظار تو پیغمبر است پروا کن
عصایِ پیری لیلا خدا نگه دارت
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر #بحر_طویل
به میدان آمده شیر نره نسل علی ابن ابی طالب
خدایی هم شبیه مرتضی بر لشکر دشمن شده غالب
به لب نام علی دارد به سر سربند زهرا را
قیامت کرده انگاری زمین و آسمان ها را
سپاه کفر را حیران خود کرده دلاور مردِ این بیشه
شروع کرده رجر خوانی برای نسل بی ریشه
که ای اف بر شما و دین و دنیاتان
بترسید از عذاب قبر و فرداتان
به جنگ آیه ی نور خداوند آمدید اما دریغ از اندکی توحید در بین شما...آری..شمایی که ندارید از خدا ترسی و فکر روز محشر را نکردید و نمی داندید با زهرای مرضیه چه باید کرد از خجلت که مهرش را به روی پاره ی جانش شما بستید و او را خارجی خواندید و قصد کشتنش دارید اما نه...
به نامِ نامی حیدر
مدد از ساقی کوثر
تمام دشت را پر می کنم از سر
منم اولاد پیغمبر
علیِ اصغر کرب و بلایم من که بعد از مرتضی خوانده است بابایم علی اکبر
اگر مردی میان این جماعت هست بسم الله
کسی را ذره ای در دل شجاعت هست بسم الله
بیاید تا ببیند ضرب شست حیدر کرب و بلا را..هان
من از نسل اباالفضل عملدارم
جهانگیرم..جهان دارم
به جان مادرم زهرا سر از جسم سپاه کفر بردارم
یکی آمد که با پای خودش سیری کند قعر جهنم را
غضب دارد علی اکبر
نگاهش کرد پا تا سر
به یک ضربه چنان روی زمین انداخت آن ملعون بزدل را که لشکر بر خودش لرزید از ترس علی و کار مشکل شد
حریفان یک به یک،پرمدعا
بر جنگ اکبر آمدند اما
نماند از هیبت آنها
به جز نعشی بدون سر
بنازم بر علی اکبر..بنازم بر علی اکبر
ندارد چاره ای دشمن به جز نامردی و حیله
علی را دوره اش کردند از هر سو و بستند راه را بر او و با ضرب عمود نانجیبی یک شکاف آمد میان فرق و ابرو و حجاب خون میان او و چشمش نیز حائل شد
ز اشک آسمان خاک زمین گل شد
ز خودش خون فرقش روی چشم اسب را پوشاند و راه خیمه را گم کرد و آمد در دل دشمن
همین اندازه می گویم که اکبر شد علی اصغر..
حسین آمد به یاری اش رود اما بمیرم من که یک لحظه برایش سخت شد دیدن..
به پای نعش اکبر آمده اما به زانویش
پر از خون است گیسویش
بغل کرده علی را می کند بویش
تصور کن جوانت روی خاک افتاده لب تشنه
تنش را جست و جو کردی به زیر چندصد دشنه
چه حالی و چه احوالی
خودت راهیِ گودالی
تصور کن همان موقع بیاید خواهرت از خیمه و افتد به روی نعش بی جان جوانی که نمانده از تنش چیزی به جز جسمی پر از خالی
نمیدانی چه می آید سرت وقتی که میبنی به اشک خواهرت یک عده میخند با شادی و خوشحالی
جوانش اربابا بود و زینب هم پریشان بود و بی تابش
صدا میزد که خیز از جا و زینب راببر تا خیمه بابایت فدای قد و بالایت
ببین دیگر ندارد چاره بابایت
صدای دیگری از عمق دل میزد
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
دیگر استاد شده دشمنمان در «کشتن»
آخرین شیوهی قتل است، پیمبر کشتن
کوفیان درس گرفتند، از «ابن ملجم»
تا رسیدند، در این جنگ، به «حیدر کشتن»
مشقِ این قوم، سرِ کشتنت «ارباً ارباست»
با تو آموخته شد «چند برابر کشتن»
سرِ جان دادنِ من پای تنت؛ باور شد
پدری را تَهِ مقتل نه؛ جلوتر کشتن
قصدشان کشتنِ من بود، چه فرقی دارد ؟!
علیاصغر کشتن؛ یا علیاکبر کشتن
پهلوی زخم، به دستم چه گریزی داده
روضهی «دستِ پدر بستن و مادر کشتن»
اولِ راهِ جدایی؛ پسرم را کشتند
با سرم میرسد این قوم، به «دختر کشتن»
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
میهمان کن به نگه بار دگر بابا را
جمع کن از دل صحرا جگر بابا را
چند گامی به تنت مانده ز اسب افتادم
پیش نعشت علی اکبر بنگر بابا را
چه کنم تا که دوباره تو ز جا برخیزی
ابر خون سخت گرفته قمر بابا را
به خدا داغ جوان سخت تر از هر داغی است
لب خود وا کن و مشکن کمر بابا را
این چنین پیش رود ، پیش تنت می میرم
عمه باید برساند خبر بابا را
اربا اربا شده ای یا که غلط می بینم ؟
اشک و خون بسته ره چشم تر بابا را
دیدن پهلویّ زخمیت زمین گیرم کرد
پاشو اکبر به سوی خیمه ببر بابا را
🔸شاعر:
#عرفان_ابوالحسنی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بسوخت آخر جگرم، بگوی با من سخنی
دریغ منما پسرم، چرا دلم میشکنی؟
جهان همه رفته زهوش، منم سراپا همه گوش
مگر از آن لعل خموش، رسد بگوشم سخنی
تو صید خونین دهنی، تپیده در خون بدنی
تو میوه قلب منی، عقیق سرخ یمنی
مخور غم ای لاله عذار، خزان ندارد به تو کار
همیشه حسن تو بهار، گل بهشت عدنی
به باغ خلقت گل من، به زندگی حاصل من
زداغ همچون دل من، چراغ بیتالحزنی
بریزد اشک از بصرم که رفته عطشان پسرم
همه تویی در نظرم، همیشه در قلب منی
کند فغان طبع «حسان» که بر لب آب روان
تو را به لب آمده جان، تو تشنه دور از وطنی
🔸شاعر:
زنده یاد #استاد_حبیب_الله_چایچیان
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی
منم آسمان ولایت و تو ستارۀ سحرم علی
بنگر ز داغ تو ای پسر، که چه آمده به سرم علی
تو بگو چگونه نگهکنم، که تو جان دهی به برم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری
پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری
به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل اینهمه لشکری
تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره
ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقهحلقهتر از زره
همه زخمهای تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره
به شهادت همه تیغها، شده سینهات، سپرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
به صدای گریۀ عمهات، به سرشک دیدۀ خواهرت
به رباب و اشک خجالتش، به گلوی خشک برادرت
که دریده فرق تو را ز هم؟که نشانده نیزه به حنجرت؟
بهکدام زخم تو خون دل، چکد از دو چشمترم علی؟
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
به کدام عضو تو بنگرم؟ که جدا شدند جدا جدا
تن پارهپاره نشان دهد، که هزار بار شدی فدا
ز هزار زخم تو میرسد، به فلک صدای خدا خدا
به چه طاقتی بدن تو را، سوی خیمهها ببرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
بازدلشوره ای افتاده به جانم چه کنم
تندترمیزند آخرضربانم چه کنم
پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم
باز هم بی خبری برده امانم چه کنم
آه یا راد یوسف پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم
همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم
گرگهادور وبر یوسف من ریخته اند
پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم
به زمین خورده انار من وصد دانه شده
جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم
جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم
مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم
🔸شاعر:
#محسن_عرب_خالقی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
__________
#حضرت_علی_اکبر
وَ من موندم و شانِ تو تا کجاست
که پایینِ پایِ تو عرشِ خداست
چه عشقی تو داری در اون سینه که
سرا پات همه غرقِ شور و صفاست
چجوری مگه کشتنت ای گلم_
غمِ روضه ات اعظمِ روضه هاست
چه کردی که اینگونه در پای تو
به هفت آسمون در سلام و ثناست
گلِ باغِ لیلا چی تو جوونته
زمین و زمان مات و حیرونته
تو صورت به چون ماهِ پیغمبری
توو سیرت همون هیبتِ حیدری
اذان گویِ بابا چی اومد سرت
چقد اِرباً اِربا شده پیکرت
بُلن شو گلِ من تنهام مزار
پیشِ چشمِ دشمن ناکام مزار
چرا نخلِ شادم شدی رنگِ خون
کی گفته تو رو من ببینم به چون
علی اکبر ای ماهِ کنعانِ من
دمی سر بزار رو دامانِ من
تو با زخمِ داغت مسوزان منو
به تن رختِ ماتم مپوشان منو
کدوم آهِ خود رو شماره کنم
به زخمِ تنِ تو نظاره کنم؟!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مرید مادر من قبله مراد شدی
بگو چکار کنم کم شدی زیاد شدی
گرفت بر جگر من شرار سوختنت
کریم من! وَسِعَت کُلِّ شَئ گشته تنت
به صورت تو رسیدم به صورت افتادم
مرا ببین سر پیری به زحمت افتادم
به مسجد تن تو نیزه رفت و آمد کرد
عجیب حال مرا گردن خمت بد کرد
علی سابق من مصطفای حاضر من
کمی تکان بده لبهات را بخاطر من
تو دست و پا که زدی کوفه خنده کرد به من
صدا زدم ولدی کوفه خنده کرد به من
تو سر نداری، من از غم تو سرگردان
بلند شو به حرم عمه را برش گردان
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد
روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد
مثل ارباب کنار تن مجروح علی
مستمع در شب هشتم کمری خم دارد
روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود
داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد
روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح
که تنش روی عبا چند قلم کم دارد
آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد
پای این روضه اگر مُرد کسی حق دارد
روضه خوانِ شب هشتم بدنش میلرزد
مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد
پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا
تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را
جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا
امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا
نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین
رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین
پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست
کمر روضه خم از واژه ی ارباً ارباست
از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که...
ریخته روی زمین قامت مجروحی که...
می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش
جای یک بوسه نمانده است برای پدرش
دشت را چشم پدر پُر ز علی می بیند
گل پرپر شده را روی عبا می چیند
لشکری کرد اشاره پدر پیرش را
خنده ها کُشت دوباره پدر پیرش را
گیسوان پسرش روی زمین پا خورده
دید یک تیغ میان کمرش تا خورده
نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است
خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است
شاعر: #حسن_کردی
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*لطفااین کانال را به دوستان خودمعرفی نمایید*