4_5857311351281554678.ogg
1.6M
.
#زمینه
#شور
#اسارت
#شام
#حضرت_زینب
رفتی و من ، موندم تنها
موندم بین ، نامحرم ها
با داغه تو ، پیرم کردن
از زندگی ، سیرم کردن
بسته س دستای زینبت
زخمیه پای زینبت
غارت شد اهل حرمت
پیش چشمای زینبت
ای وای ای وای حسین من
رفتم بین ، کوچه بازار
دادن مارو ، خیلی آزار
پیش چشمم ، می خندیدن
دور زینب ، می رقصیدن
جنجالی شد دور و برم
خاکی شد چادر سرم
از روو نیزه دیدی حسین
آواره شد اهل حرم
ای وای ای وای حسین من
توو زنجیره ، دست و پامون
دادن زجرم ، باحرفاشون
از روو نیزه ، دیدی داداش
دورم کردن ، جمع اوباش
ای وای از غصه های شام
دیدی رفتم توو ازدهام
کاری کن واسه خواهرت
دارم میرم بزم حرام
ای وای ای وای حسین من
#عباس_قلعه ✍
🏴#اربعین
🏴#مرثیه
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ویلی یا حسین یا قتیلَ العبرات
ایها المحروم یوما من ماء الفرات
اشک چشمامه مرحم رو زخمام
می میرم آقا برات
ایها المحروم یوما مِن ماء الفرات
افتادی از پا و زینب رفت از حال
تنهای تنها ماندی بین گودال
با یه چادر خاکی با یه قلب شکسته
مادرت دیده قاتل روی سینه نشسته
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ویلی یا حسین مسلوبا عنه الردا
ایها المظلوم یا سید الشهدا
خنجر کهنه چی به روزت آورد
هستی زینب رو برد
ایها المظلوم یا سیدَ الشهدا
کشته ی دور از وطن آه ای ارباب
تشنه ی صد پاره تن آه ای ارباب
نگرانی تو گودال برا غربت خیمه
برا شام غریبان برا غارت خیمه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ویلی یاحسین ایها الشیب الخضیب
سید العطشان ایها الخد التریب
جای سنگ ای وای مونده رو پیشونی
وای از چشمای خونین
بعد تو زینب ماند و داغ دوری
وای از اون روزی که کنج تنوری
روی دستای زینب رد زخم طنابه
روی نیزه بمیرم سر طفل ربابه
ای وای ای وای ای وای ای وای ای وای
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ...
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم...
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره...
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*
«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#شاعر حسن لطفی
* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن...
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
#احساسی
راستـے راستـے آواره بـــودم
اگـه نَداشــتم مـــن تـو رو بــیچاره بـــودم
خودت من و ایـنجا کِـشوندے
کِـی آخـه مـن ایـــنکاره بـــودم
لیـــلے دوسِـــــت دارم
میدونے خیـــلے دوسِـــت دارم
به جُفت چِـــشمات قَسَـــم حســـــین ع
دلــے و مِیلـے دوسِـــــت دارم
رنـــــــــگه کربـــــــــلات
چقــــدره قـــــشنگه کربـــلات
دردم و به کـــے بگـــــم آخــــه
دلـــم شـــده تنــــگ کربـــــلات
داغـــــــه کربــــلا
کُــشــتمون فِــــراقـــــه کربـــــلا
آدم مــــگه سیــــر میـــشه ازش
مـــورد عــــلاقه کربــــــلا
دم حســـــین حســــــین ع
عزیز عالم حســـــین حســــــین ع
___
از مــــن انـــگار هیـــچے نــدیــدے
مالے نــبودم اما خیلے خـــوب خـــریدے
تـــا یـــادمــــه بـــــودے تـــو دردا
دستـــت و رو اشـــــکام کشــیدے
اقــــــا دوســــــــت دارم
هر چـــــیَم اما دوسِــــــت دارم
بیـــایا تـــو قـــبر میـــخوام بــــگم/جلوے خُدا دوسِـــــــت دارم
شـــــــــاه کربــــــــلا
به صاحبــــم مــــاه کربـــــــــلا
بـــگو که مــا بــے تو بـــے کسیم
بــــیارمــــون راه کربلــــــــا
نــــــــور کربــــــلا
چـــقدر ازم دور کربـــــلا
خیــــلے باهــــات کـــار دارم اخــــه
باز گـــــــره هام کــــــور کربــــــلا
دم حســـــــین حســــــین ع
عزیز عالم حســــــین حســـــین ع
#امیرحسین_روستائی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
•اربعین اومده ....
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ اربعین
اربعین اومده و دلا پریشونه، حسین جانم
عالمی برای تو بی سروسامونه حسین جانم
همه کوله بارشون و یک به یک بستن، سفر کردن
فطرس ملک داره چاووشی میخوونه: حسین جانم
زائر کربلا دست بذار رو زانو یاعلی بگو پاشو
زائر کربلا مثل قطره سوی دریا برو دریا شو
زائر کربلا دم به دم؛ قدم قدم زائر آقا شو
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
دل به جاده می زنن دوباره زینب ها، حسین مولا
نغمه ی یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا
این زمین بازم به یاد اسرا انگار،حسین مولا
میشه پرستاره از آبله ها شب ها، حسین مولا
زیارةُ الحسین یعنی: اقتدا به شاه کربلا کردن
زیارةُ الحسین یعنی :کار زینبی برا خدا کردن
زیارةُ الحسین یعنی: هر قدم برا یَمن دعا کردن
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
قطره ایم و با عنایت تو دریاییم حسین مولا
واسه جون دادن به راه تو مهیاییم، حسین مولا
راه کربلا رو خون شهدا وا کرد، چه غوغا کرد
اربعینا سر سفره ٔشهیداییم حسین مولا
تو راه انقلاب مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه عَلمداریم
سازش نمی کنیم هیچ امیدی واسه دشمنا نمی ذاریم
با سعی و صبرمون بانگ "عجل لولیک الفرج" داریم
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
آهِ یا زَینبُ یا زَینبُ یا زینبْ ..أَغِیْثِینی
إنَّنی أسألُ یا زَینبُ یا زَینبْ ... أَجِیبینی
أینَ عباسُکِ یا زَینبُ یا زَینبْ ؟... و دُلِّینی
هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِکِ یا زینبْ.. .بِلا عَینِ ؟!!
جَرَى الَّذی جَرَى ... و أتاکِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّکری
أتْعَبَکِ السُّرى ... و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ کالزَّهرا
قُلتِ :" کما تَرَى ... یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأَسْرى "
«یا زهرا ..یا زهرا ... إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا»
زینبیاتُ الهَوی قد جِئنَ " مَشایَّه " ...کَما زَینبْ
ولسانُ الحالِ " یا زینبْ إِلِشْ جَایَه ... اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ "
و الحجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ ...رِضاً للرَّبْ
هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ ..بِوقتِ الحَربْ
نَهجیَ زینبیْ ..بِحِجابی و عَفافی و شَجاعَتی
أَدْعَمُ مذهبیْ...وهو یَحمینی و یَحمی لی مَکانتی
أختاهُ فارغَبی ... فی الحِجابِ فهو تاجٌ من کَرامةِ
«یا زینب ..یا زینب ... إنَّ أخاکِ قَضَى عُطشانا»
#شاعر فارسی: علی اکبر لطیفیان
#شاعر عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
#ویژهٔ_ایام_محرم
مداحی_آنلاین_اربعین_اومده_و_دلا_پریشونه_میثم_مطیعی.mp3
11.62M
|⇦•اربعین اومده...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ اربعین حسینی اجرا شده
.
|⇦•سرزمین بی حسین یعنی...
#تک حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
سرزمینِ بی حسین یعنی یه ویروونه
هر جا بوی حرمو میده یعنی خونه
زنده میمونه ، زنده میمونه
تو رو بارون خدا اشکمو باور کن
این شبا تو بغلت حالمو بهتر کن
نگاه به نوکر کن، نگاه به نوکر کن
بغل وا کن که پناه خودمی
بغل وا کن تکیهگاه خودمی
معرفت یعنی خط به خط
یعنی عظمت یعنی ابی عبدالله
بی کران یعنی ضربان یعنی
مهربان یعنی ابی عبدالله
«ای حسین جانم، ابی عبدالله»
باز میگم تو خونوادهی منی قطعاً
من از این خونه و خونوادهام حتماً
غبار خونت من، غبار خونت من
باز میگم کهخاک سرده ولی تربت نه
که ترانه ها میمیرن ولی نوحت نه
مَردمِ روضت نه، مَردمِ روضت نه
بغل وا کن دیگه رو سفید بشم
بغل وا کن که منم شهید بشم
این پریشانی، مرثیه خوانی
روضه گردانی آبروی ماست
خیمه نورانی مادرت بانی
خوان سلطانی آبروی ماست
«ای حسین جانم، ابی عبدالله»
اسمتو که میبرن میگم جنونآمیز
باز میگم فقط حسینِ بادهی لبریز
شور رستاخیز، شور رستاخیز
اسمتو که میبرم باز میگم آقایه
ابی عبدالله بزرگترین سرمایه
ان شاءالله مشایه، ان شاءالله مشایه
بغل وا کن که دلم تنگه برات
بغل وا کن برسم کرب و بلات
بغل وا کن پیش دلبرم باشم
بغل وا کن اربعین حرم باشم
ای جهان آرا مهربان یارا
نعمتی ما را ابی عبدالله
نفست مَحیا مُحی الموتی
جانم ای آقا ابی عبدالله
«ای حسین جانم، ابی عبدالله»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حاج سید رضا نریمانی_روضه هفتگی - تک - سرزمین بی حسین یعنی یه ویرونه - سید رضا نریمانی-1675053535.mp3
16.05M
|⇦•سر زمین بی حسین یعنی...
#تک_امام_حسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
.
|⇦•بیابان با وجود تو....
#قسمت_اول_شعر_خوانی وتوسل به #حضرت_زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج #مهدی_رسولی •
●━━━━━━───────
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
اگر در به در کوه و بیابانم کنی عشق است
اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارُالله، ثارُالله دیگر من
حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من
تجلی میکنم در تو تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است پایان نیست
بِنِه پا بر زمین این خاک ها مشتاق و لبریزند
تمام دختران یک یک مژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمانداری ات این قوم برخیزند
چرا که خلق میدانند صاحبخانه مهمان نیست
میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالان تماشایی
به همره بار گل آورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق روبرو گردان
طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان
همانگونه که مَردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی_شعر_خوانی وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیرِزن باشد به جنگ مرد میخیزد
بجنگم با سنان، هرگز سنان که جزو مردان نیست
به زیر سایبان قد و بالای تو میخوابیم
من و این کاروان از چشمه ی فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم
فراتِ بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آنکه روی نعشش عبات افتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد
دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
*بذار یه تصویر بهت بدم...دیدی مثلا یه اتفاقی میفته بزرگترا ناراحتن بزرگترا میفهمن، بچه ها که نمیفهمن چه خبره، بچه ها که نمیدونن، بچه ها مثلا دارن بازی شونو میکنن، مشغولن اصن خبر نداره چه اتفاقی داره میفته، یه ذره که ماجرا میره جلو اون بچه کوچیکه هم از حال بزرگترا میفهمه انگار یه خبری هست اون بچه هم ساکت میشه غم میگیره، غصه میگیره، مثلا میبینی شروع میکنه گریه کردن، اما دیگه نوزاد که اینجوری نیست..*
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما بجز شش ماهه خندان نیست
*پرده کنار رفت و دید زینب...*
صدا زد آی مردم این شهیدِ ما مسلمان است
بزرگ خاندانم را نمیبینید عریان است
جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است
جواب قاری قرآن زینب سنگ باران نیست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اسارت
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma03041705.mp3
24.49M
|⇦•بیابان با وجود تو...
#روضه حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
|⇦•تووقتی اومدی...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو وقتی اومدی گفتم
که تقصیر دل من بود
تو که دیدی بابات خوابه
چه وقت گریه کردن بود
حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن
بغل کن بغضم و بازم غریبی مو تماشا کن
حالا که اومدی پیشم بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو
ببخش حرفهای تعریفی
دیگه حرفهای خوبی نیست
ببخش واسه پذیرایی
خرابه جای خوبی نیس
خرابه بسترش خاکه
خرابه بالش خشته
توو خیلی خاکیه اما
برای دخترت زشته
برای دخترت زشته که خونه اش اینطوری باشه
بذار چیزی نگم شاید تو حرفهام دلخوری باشه
کدوم خانم؟! با این حالش پیش مهمون معذب نیست
ببخش، از راه طولانی سرو وضعم مرتب نیست
اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی
خجالت میکشم وقتی نتونی از زمین پاشی
بابا! نگی من بی ادب بودم
نگی این دختر عاشق نیست
نمیتونم پاشم از جام
پاهام پاهای سابق نیست
حالا چشمهای کم سومو
به هر چی جز تو میبندم
بزور هم باشه پا میشم
بزور هم باشه میخندم
مگه تو صورتم امشب به غیر از خنده چی دیدی ؟
که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی
*بابا !میخوای از خودم برات بگم تو غصه نخوریا..من بزرگ شدم کنار عمه زینب تواین مسیر...*
یکی دستش تو تاریکی
به گونه ام خورده چیزی نیست
یکی از من یه گوشواره
امامت برده چیزی نیست
فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته
یه قدری خستهٔ راهم یه کم خوابم به هم ریخته
میخوام امشب سرت تا صبح ،به روی دامنم باشه
میخوام امشب شب خوبه از اینجا رفتنم باشه
دیگه اخماتو وا کردی
منم با بغض میخندم
بیا آغوشتو وا کن
منم چشمام رو میبندم
بابا !بابا!
نگفتی دختری داری
چرا محل نمیذاری
شدم عجب گرفتاری
بابا! بابا!
یه قاصدک خبر آورد
که تیری توی قلبت خورد
همونجا دخترت هم مرد
«حسین...»
هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد
حرم رقیه است
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد
حرم رقیه است
اومدم زیارتت با گریه، با زاری
تو هنوزم واسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری وای
سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده
ای نوه ی مادر قد خمیده
گنبدت هم مثل موهات سفیده
شنیدم که اربعین جا موندی دلیگرم
من به جای تو زیارت میرم
یا رقیه میگم و میمیرم
آه! حسین..مظلوم حسین
غریب حسین، بی کس حسین
عطشان حسین، نالان حسین
رحم الله من نادی یا حسین
روضه بیرون.mp3
18.35M
|⇦•تو وقتی اومدی...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کجایی آقا ازت خبر ندارم و هر روز
دلم برات بهونه میگیره
از یه طرف راه حرم بسته است
از طرفی پام تو گناه گیره
کاظمینی سامرایی
من اسیر غربتم شما کجایی
نجفی یا کربلایی
روز اربعین میون موکبایی
حالا که حسرت شد قسمت ما
فکری کن واسه ما جامونده ها
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
****
کجایی آقا یه لحظه فکرشم نمیکردم
گناه من اینقده معضل شه
دیدن شش گوشه ی اربابم
برام به خاطره مبدل شه
تو حرم باز خالیه جام
اربعین رسیده و من هنوز اینجام
دیدن تو شده رویام
چقده زیارته با تو رو میخوام
موندم تو دنیای پر از بلا
خیلی دلتنگ کربلام آقا
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
****
کجایی آقا عمود آخرو که میبینی
منو مبادا ببری از یاد
جای منم سلام بده وقتی
چشای خیست به حرم افتاد
هر قیامی هر قعودی
تو نماز هر زیارتی که بودی
تو قنوت یا تو سجودی
دعا کن راه حرم واشه به زودی
زیر ایوون یا قُبه ی طلا
یادی هم کن از دلشکسته ها
اباصالح التماس دعا
هرکجا هستی یاد ما هم باش
نجف هستی کاظمین هستی
کربلا هستی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●ڪربلا با دلبریاش برا من۲
از یه زائر اشک چشماش برا تو
از زیارت خاطرهاش برا من
از یه جا مونده گله هاش برا تو
دق می ڪنن ڪربلانرفته هابغض میکنن
دق می ڪنن تامیگی امام رضابغض میکنن
دق می ڪنن توی روضه بی هوابغض میکنن
★از حال لیلی سخته شنیدن
مجنون همیشه ڪارش حسرت کشیدن
♢سالار زینب...
●ڪربلا با عطر سیبش برا من
حرُ عابسُ حبیبش برا تو
حرمُ حال عجیبش برا من
ماڪو مثلک الغریبش برا تو۲
آرزومــہ زیر قُبة الکرم گریه کنم
آرزومــہ دم شیش گوشه برم گریه کنم
آرزومــہ شب جمعه تو حرم گریه کنم
★آخر روقیہ ات حاجت روام کرد
ممنونم از این که منو آقا صدا کرد
♢سالار زینب...
●اربعین پیاده راهش برا من
زینبو بغض نگاهش برا تو
ڪربلا با سوزوآهش برا من
جون دادن تو قتلگاهش برا تو
می زدنت جلو چشم مادرت می زدنت
می زدنت یدفعه ریختن سرت می زدنت
می زدنت وای به حال خواهرت می زدنت
★خیمه به خیمه میره به غارت
بعد تو زینب میره ڪوفه اسارت
♢سالار زینب...
4_5791858935908532687.mp3
12.37M
❁﷽❁
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
🎧 فایل صوتی👆
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
↻ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıllılı
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
🎼سبک: #شور_
🖊#امام_حسین_ #اربعین
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
زندگی بعدِ تو عذابه
رو دستِ من جایِ طنابه
تموم گلهاتو آوردم
اما یکی موند تو خرابه
این نشونی که رو چشامِ
سوغاتیِ کوفه و شامِ
داداش! اینقده به من سنگ زدن، سَرِ تو رو بالا نیزه زده بودن، به هر کوچه و بازاری که می رسیدیم، یه عده هلهله می کردن، یه عده از بالا پشت بام ها سنگ میزدن، بعضی از سنگ ها به سَرِ تو میخورد، بعضی سنگ ها به من و دخترها میخورد...
این نشونی که رو چشامِ
سوغاتیِ کوفه و شامِ
چادر خاکی رقیه
ببین داداش شال عزامِ
هر کاری کردم که بمونه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
نمیره زیر تازیونه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم سَرِ تو رو نبینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
همسفرم شه تا مدینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
شده تنم پر از کبودی
هرجا که بردنم تو بودی
سَرِ تو رو بالای نیزه
چه سنگی زد زنِ یهودی
غارت شده انگشتر تو
غارت شده روسریِ من
حتی زنِ یزید دلش سوخت
برایِ بی معجری من
داداش! از بالای نیزه خودت داشتی میدیدی، برام صدقه آوُردن، از بالا نیزه میدیدی همه مارو با انگشت بهم نشون میدادن، مسخره میکردن مارو..
خواستم که تو قران نخونی
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم نشه، لب تو خونی
اما نشد، اما نشد، اما نشد
گفنتم بهش که بسه دیگه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
رقیه نشنوه چی میگه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
بازم به قتله گاه رسیدم
صدای مادر رو شنیدم
هزار سالم بگذره اینجا
یادم نمیره که چی دیدم
جلو چشای خواهرِ تو
اینجا بریده شد سر تو
همینجا بود بوسه گرفتم
من از رگای حنجر تو
خواستم نشینه رویِ سینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
تا مادرم زهرا نبینه
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم بگیرم خنجرش رو
اما نشد، اما نشد، اما نشد
گفتم جدا نکن سرش رو
اما نشد، اما نشد، اما نشد
من هرچی التماس می کردم
اما نشد، اما نشد، اما نشد
خواستم به خیمه بر نگردم
اما نشد، اما نشد، اما نشد
غریبِ مادرم کجایی؟
حسینِ من! حسینِ من!
خودم دیدم سرش را می بُریدن
بر روی نعشش اسبان می دویدن
میدیدم بی هوا
بالا پایین می رفت شمشیر و نیزه ها
یکی با نیزه میزد
اون یکی با عصا
حسینِ من! حسینِ من!
داداش! یادته اومدم قتلگاه بدنت رو نشناختم؟ یادته ظهر عاشورا اومدم صدا زدم:"أ أنْتَ أخی؟" آیا تو برادرِ من حسینی؟ من اونجا تو رو نشناختم، الان بعد از چهل رو حق داری زینب رو نشناسی، ببین زینبت چقدر پیر شده، ببین قَدّ زینبت خمیده شده، ای حسین!...
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#ورود_به_شام
وقتی که ما ذرّیه ی شاه انامیم
از چه اسیر ظالمان شهر شامیم
در پشت دروازه سه شب ماندیم با درد
در بند ظلم و کینه های شمر نامرد
بوی طعام شامیان پیچیده امّا
خوابیده هر کودک ،گرسنه بین صحرا
خاک بیابان بالش زیر سر ماست
اینجا فقط مأنوس مان چشم تر ماست
بر ناقه ی عریان اگر بردید ما را
دیگر چرا بستید دست عمّه ها را
ای ظالمان خیلی شما بی شرم هستید
بر گردن صاحب عزا زنجیر بستید
ما را میان ازدحام شام بردید
بین عزای ما شراب تازه خوردید
از چه لباس نو به تن دارید مردم
از آه ما دارید روی لب تبسّم
ما را میان سبّ ِ حیدر از چه بردید
بین شرار ِ بغض خیبر از چه بردید
سنگ یهودی جای گُل باریده بر ما
زخم زبان و طعنه شد جای تسلی'
افتاد سرهای بریده بین کوچه
هم لاله های قد خمیده بین کوچه
خاکستر داغ و سر ِ سجّاد ای وای
رأس حسین از نیزه ها افتاد ای وای
ما را میان کینه و آزار بردید
از چه شبیه برده تا بازار بردید
بزم می دشمن دل ما را شکسته
حق می دهم زینب دگر از پا نشسته
در مجلس نامحرمان شام رفتیم
پیش سر ببریده با ایتام رفتیم
طشت طلا بود و سر و یک غرق ِکینه
شد خیزرانی لعل ِ بابای سکینه
هم خیزران هم دست ما می رفت بالا
می خورد آن روی لب و این بر سر ما
روضه همین بس که میان بزم باده
زینب گریبان خودش را چاک داده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#هلهله_چرا
#کاروان_اسرا_در_شام
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا
دف می زنید در جلوی قافله چرا
پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند
پایان نمی دهید به این غائله چرا
در کربلاست جسم حسین و سرش به شام
افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا
بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید
با خنده های دم به دم حرمله چرا
بوسه زده به پای رقیه لب حسین
حالا نشسته است به آن آبله چرا
بستید در میانه ی رقاصه های شام
بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا
بردید دختران علی را به بغض او
در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا
هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم
سر برده اید از دل ما حوصله چرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#سنگ_می_زنند
#محله_ی_یهودیان
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند
با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند
رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است
بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند
جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی
وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند
وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم
دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند
درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست
اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند
دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو
با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند
بغض علی سبب شده بیشتر از همه
این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#دودمه
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#مجلس_شراب
وارد شام بلا شد دختر خیرالنّساء/
یا اباصالح بیا
بین رقص و هلهله ها مانده ناموس خدا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
زینب کبراست بین ازدحام شامیان/
العجل صاحب زمان
شامیان مست می رقصند دور کاروان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مجلس باده کجا و عمه ی صاحب زمان/
العجل صاحب زمان
لعل قاری پاره شد با ضرب چوب خیزران/
العجل صاحب زمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#امام_حسین
#مدح_امام_حسین
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگتر است
و نامت از همهی آسمان بزرگتر است
پیالهایم و به دریا نمیرسد این درک
که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است
مساحتیست کران تا کران شش گوشه
بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است
تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی
حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است
چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن
چه شور عشق تو از شوق جان بزرگتر است
نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین
خدای توست که در هر اذان بزرگتر است
و قائلیم به الله اکبر ، اما باز
علی اصغر تو از جهان بزرگتر است
تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند
که راه شیری این کهکشان بزرگتر است
نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا
غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است
برای هرکه چشیده ست چای موکب را
همیشه تشنگی از استکان بزرگتر است
اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست
وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است
ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا
همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است
#سعیده_کرمانی
.
◾ مجلس یزید ملعون
◾خطبهی دختر کبریعلی(س)
گوئیا زینب دوباره فتح خیبر کرده است
خطبهخوان گردیده یاریبرادر کردهاست
شام را ویران نمود و دین و قرآن حفظ شد
اقتدا درخطبهخوانیچونبهمادر کرده است
آسمان دیدهاش ابری شده بهر حجاب
عصمتشزهرائیستوحفظمعجرکردهاست
مجلس نامحرمان حال یتیمان را چو دید
باسر ببریده در طشت طلا سرکرده است
خار شد آل امیه با کلام زینبی
زان خطاب نافذش کار پیمبر کرده است
پیش چشمان همه فتحالفتوح تازه کرد
فاتحانه کار را با نام حیدر کرده است
#مرتضی_محمودپور
#راه_شام
درد دل عاشقانه با راس برادر
تا شد دلم به شور تولایت آشنا
در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا
از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم
وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا
چون سایه با تو می روم هر جا که می روی
یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا
چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم
کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا
این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد
هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا
با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم
هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا
مرغ دلم هوای زیارت گرفته است
از قید ظلم می شود اخر دلم رها
..
شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم
گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها
هر لحظه داغ محنت من تازه می شود
از یاد کی رود غم و اندوه کربلا
دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک
صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا
دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد
تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا
بر من کسی نگفت گناه حسین چیست
کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی
دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش
دیدم خلیل من که به قران شدی فدا
قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده
سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا
با سعی خویش نام ترا زنده می کنم
تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا
دل را صفای عشق تو مدهوش می کند
مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
#محمدهوشمند
#مدهوش