🔴🔴🔴#خادم امام رضا خوش آمدی
جناب #آیت الله رئیسی عرض سلام و ادب
ما #پابرهنه ها و قشر مستضعف این جامعه در دوران انتخابات تمام تلاشمان را کردیم که شما #رییس جمهور ایران اسلامی شوید اما امان از مردمی که هنوز بعد از ۱۴ قرن #معاویه صفتها را
می پرستند و نهایت هدفشان از زندگی #آزادی از کمر به پایین است و برایشان نه #معیشت مهم است نه #آینده ی وطنشان و نه #اجرای قانون چه رسد که #خواهان اجرای #عدالت علوی و احکام الهی باشند...
آن روزها گذشت و #خوشحالیم که #دروغگوی وقیح شد پرزیدنت تا نتواند از پاسخگویی به خیانتهایش فرار کند و خوشحالی و امیدمان چندین برابر شد زمانی که شنیدیم #امام خامنه ای شما را برگزیده اند برای ریاست #قوه ی قضائیه.
شما خادم امام رضائید و #شناسنامه ی کاری شما سرشار از خدمات صادقانه و #دردشناسی مردم و #اخلاق مداری
اما بالاترین و مهمترین شاخصه ی شما تاکنون #ولایتمداری بوده بخصوص آن هنگام که سیل تهمتها و جسارتها و بی حیاییهای #شیخ بنفش و هوادارانش را تحمل کردید اما بخاطر #مصلحت نظام و مردم سکوت کردید و درس اخلاق دادید به بی اخلاقها.
#جناب آیت الله از شما انتظار داریم #عدالت را اجرا کنید و دستان ویژه خواران و دزدان بیت المال را قطع کنید و این شدنی نیست مگر اینکه از #دانه درشتها شروع کنید از #گدازاده های بر صدر نشسته ،از #آخوندیها و #هاشمیها و جهانگیریها.
تمنا داریم که هیچ #مصالحه و هیچ #تبعیضی را اجازه ندهید در حوزه ی مدیریتتان اجرا شود .
اینک شما در جایگاهی قرار گرفته اید که کوچکترین غفلت و #مصلحت اندیشی سبب شادی #دشمنان انقلاب اسلامی می شود .
کاری نکنید #دشمن شاد شویم .دوران مدارا با #اختلاسگران و کسانی که خود را #ولی نعمت مردم می دانند را پایان دهید .
#فریدونها و #خواص پشمکی را پای میز محاکمه بکشانید و با مردم مانند گذشته ی خود صادق باشید و آنها را #غیر خودی ندانید و استوار و ثابت قدم و در کنار فقرا باشید مانند دوران تولیت آستان قدس رضوی .
ما شما را خادم امام رضا و #نوکر سیدالشهدا 'ع'شناخته ایم و تنها تقاضای ما از شما این است که مانند اجداد مطهرتان:
#ظلم ستیز باشید و پناه و مامن مظلومان.
🔴پی نوشت:
نکته ی پایانی
ما شما را دوست داریم و تهمتها و فحاشیهای بسیاری را در دوران انتخابات بخاطر حمایت از شما شنیدیم اما تمام اینها بخاطر ولایتمداری و التزام شما به نظام بوده پس #خط قرمز ما پابرهنه ها را صیانت کنید و مانند همیشه #سرباز امام خامنه ای باشید.
با کوچکترین تبعیض و مدارا از سوی شما اولین منتقد شما خواهیم بود
📌 #دعوت بسیار مهم
🖋 اگر شیعیان ما در راه وفای به عهدی که بر دوش دارند، #همدل میشدند، هرگز برکت ملاقات با ما، از آنها به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما به سرعت نصیب آنها میگشت.
"نامهی امام زمان عج به شیخ مفید"
▫️حاج قاسم، همهی جهان منتقم تو خواهند بود... این جمله دل را میلرزاند مگر میشود #سرباز منتقم موعود باشی و همهی جهان برایت سوگوار نشوند...
▪️بغض و کینه این روزها در گلوهایمان رسوب کرده... #همگی دل شکسته ایم و #مضطر از زخمی که بر جانِمان زدند...
▫️قرار و عهدمان این بود که #سرباز باشیم و نه #سربار ... حالا حاج قاسم سلیمانی #سربازی خود را به اثبات تمام دنیا رساند...
▪️این حزن و اشک بر چشمها عادی نیست. این تجلّی حُزن صاحبالزمان در شهادت حاج قاسم سلیمانیست... مگر میشود سرباز برود و فرمانده محزون نباشد؟
▫️بیایید یکبار دیگر پیام حضرت مهدی به شیخ مفید را بخوانیم با بغض چشم، دلی شکسته و نفسی خسته...
▪️اگر شیعیان ما #همدل بودند سعادت دیدار ما به سرعت نصیبشان میشد...
▫️آآآآآآآآه ، حال که این خون، همه ی مردم را #همدل کرده، حیف است برای ظهور منتقم موعود #استغاثه نکنیم و این فرصت را از دست بدهیم...
🔺این جمعیت و این دلهای شکسته جغرافیای #آخرالزمان را به چالش کشیده اند...
🔹 حالا یکی از بهترین اعمال برای ادامه راه حاج قاسم آگاه نمودنِ همهی مردم جهت دعا برای تعجیل فرج در این شب و روزها و آماده نگهداشتن خود برای سربازی در رکاب امام زمان عج است...
▪️این بغض و اشک ها اگر #استغاثه شود، شاید خدا ادامه ی غیبت را بر ما ببخشد...
👌 لطفا تا میتوانید در تمام گروه ها و کانال ها و شبکههای مجازی مختلف و به دوستان، آشنایان و... مردم را دعوت به دعای فراوان برای ظهور کنید و این پیام را ارسال نمایید و #نشر_حداکثری دهید.
#نشر_حداکثری
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_پیشنهادی🎞
با همین گوشی📱 که دستت هست
هم میتونی #سرباز و یار #امام_زمانت باشی
هم خدای ناکرده...😔
#استاد_رائفی_پور
@babolharam_netباب الحرم _ حاج امیر عباسی.mp3
زمان:
حجم:
10.16M
❤️قسمت هشتاد و شش❤️
.
ایوب که مرخص شد، برایم #هدیه خریده بود.
وقتی به حالت عادی برگشته بود، فهمیده بود که قبل از رفتنش چقدر توی کوچه داد و بیداد راه انداخته بود.
لبخند زد و گفت "برایت تجربه شد. حواست باشد بعد از من خل نشوی و دوباره زن یکی مثل من بشوی. امثال من فقط دردسر هستیم. هیچ چیزی از ما به تو نمی رسد، نه پولی داریم، نه خانه ای، هیچی...."
کمی فکر کرد و خندید:😉
"من می گویم زن یک حاجی بازاری پولدار شو."
خیره شدم توی چشم هایش که داشت از اشک پر می شد.
شوخی تلخی کرده بود.
هیچ کس را نمی توانستم به اندازه ی ایوب دوست داشته باشم.
فکرش را هم نمی کردم از این مرد جدا شوم.
با اخم گفتم: "برای چی این حرف ها را میزنی؟"
خندید:
"خب چون روز های آخرم هست شهلا، بیمه نامه ام توی کمد است. چند بار جایش را نشانت دادم
دم دست بگذارش، لازمت می شود بعد من..."
+ بس کن دیگر ایوب
_ بعد از من مخارجتان سنگین است، کمک حالت می شود.
+ تو الان هجده سال است داری به من قول میدهی امروز میروم، فردا میروم، قبول کن دیگر ایوب، "تو نمی روی"
نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم.
سرش را تکان داد.
"حالا تو هی به شوخی بگیر، ببین من کی بهت گفتم." 🌹
#ادامہ_دارد
.
❤️قسمت هشتاد و هفت❤️
.
عاشق #طبیعت بود و چون قبل ازدواجمان کوه نورد بود، جاهای بکر و دست نخورده ای را می شناخت.
توی راه #کلیسای_جلفا بودیم.
ایوب تپه ای را نشان کرد و ماشین را از سر بالایی تند آن بالا برد.
بالای تپه پر بود از گل های ریز رنگی.
ایوب گفت: "حالا که اول بهار است، باید اردیبهشت بیایید، بببنید اینجا چه بهشتی می شود."
در ماشین را باز کردیم که عکس بگیریم.
باد پیچید توی ماشین به زور پیاده شدیم و ژست گرفتیم.
ایوب دوربین را بین سنگ ها جا داد و دوید بینمان.
بالای تپه جان می داد برای چای دارچینی و سیب زمینی زغالی که ایوب استاد درست کردنشان بود.
ولی کم مانده بود باد ماشین را بلند کند. رفتیم سمت کلیسای جلفا
هرچه به مرز نزدیک تر می شدیم، تعداد سرباز های بالای برجک ها و کنار سیم خاردارها بیشتر می شد.
ایوب از توی آیینه بچه ها را نگاه کرد، کنار هم
روی صندلی عقب خوابشان برده بود.
گفت: "شهلا فکرش را بکن یک روز محمد حسین و محمد حسن هم #سرباز می شوند، میایند همچین جایی. بعد من و تو باید مدام به آن ها سر بزنیم و برایشان وسایل بیاوریم.
بچه ها را توی لباس خاکی تصور کردم. حواسم نبود چند لحظه است که ایوب ساکت شده، نگاهش کردم. اشک از گوشه ی چشمانش چکید پایین نگاهم کرد:
"نه شهلا...می دانم تمام این زحمت ها گردن خودت است...من آن وقت دیگر نیستم." 😔
#شهیدایوب_بلندی
رمان های عاشقانه مذهبی @
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🏴 انا لله و انا الیه راجعون
😭 سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد.
😭 ️سپاه پاسداران خبر #شهادت سردار #سلیمانی را تایید کرد.
😭 سه سال پیش این متن و عکس خبری بود که جگر خیلیها رو سوزاند.
😭 یه صبح جمعه، مثل امروز، تو دی ماه سرد، وقتی ما خواب بودیم، سردار دلها آسمونی شد.
✍ شادی روحش #صلوات
#سرباز
#جان_فدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
. ••❈۩( #حـرف_حسـاب )۩❈••
1⃣ #حرف_اول
✍ شاید چون ما یاد نگرفتیم، حرفهایمان را درست بزنیم، نیازهایمان را درست بگوییم،
وظیفه شنیده شدنِ حرفهایمان هم، از یاد آنان که باید سراپا گوش میشدند و درد مردم را میشنیدند، رخت بربست... و میان ما، آرام آرام فاصله افتاد!
تا اینکه روزی چشم باز کردیم و دیدیم خیلی چیزها سر جای خودشان نیستند!
2⃣ #حرف_دوم
#مطالبهگری راه و رسم خودش را دارد!
حوصله میخواهد،
غیرت، لازم دارد،
و مهمترین ابزارش، صبر است!
که شاید ما به مقدار کافی نداشتیم، و راه درستش را نیز نیاموخته بودیم.
مطالبهگری برای
※ تمام قولهایی که فراموش شد...
※ تمام وظایفی که بیاهمیت انگاشته شد...
※ تمام بحرانهایی که دیده نشد...
※ تمام باید و نبایدهای دینی، که در ساختار یک دولت اسلامی، کمرنگ و کمرنگ شد...
تا قبح بسیاری از فسادها شکست...
و ما دیدیم آنچه را که «امامین انقلاب» نگرانش بودند.
و باز هیچ نگفتیم...
3⃣ #حرف_سوم
«امـام» #الفبای_باران بود!
او که مسیر بارش اهلبیت علیهم السلام را در کشوری که مستعمره ابرقدرتهای پوشالی بود، باز کرد، و آن را صاف برد نشاند روی پای خدا...
این بود که در اوج جنگ تحمیلی، تحریم تحمیلی، نفوذ فرهنگ تحمیلی، و نیز نفاق و خیانت داخلی...
هنوز مردم پای این توحید ایستادهاند و انقلاب توحیدیشان را به سمت هدف نهاییاش که ایجاد حکومت جهانی الهی به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است، به پیش میبرند!
※ اما ما با #الفبای_باران چه کردیم؟
◀️ #حرف_آخر
اما این خاک، کم نداشت مسئولانی که مسئول نبودند!
بلکه پدر بودند برای ملّت... مثل:
#امـام!
#مثل_حاج_قاسم!
و این تنها رمز مدیریت موفق در یک سیستم الهی است!
مدیریت رحمانی، مدیریت پدرانه، مدیریت مادرانه...
چرا؟ چون تنها نوع مدیریت از جنس مدیریت اهلبیت علیهم السلام است.
و این نوع مدیریت است که حصار تمام محدودیتهای اقتصادی، ساختاری، ایده و برنامهریزی و... را میشکند و مدیر و زیر مجموعه و تمام روزیخوران و اهالیِ آن تشکیلات را آرام و شاد و راضی نگه میدارد.
#سرباز
#جان_فدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت بیست و پنجم : کردستان ۲
✔️ راوی: مهدي فريدوند
🔸روز بعد با برادر بروجردي جلسه گذاشتيم. #فرماندهان #ارتش هم حضور داشتند. ايشان فرمودند: با توجه به پيام امام، نيروي زيادي در راه است. ضد انقلاب هم خيلي ترسيده. آنها داخل شهر دو مقر مهم دارند. بايد طرحي براي حمله به اين دو مقر داشته باشيم.
🔸صحبتهاي مختلفي شد، ابراهيم گفت: اينطور که در شهر پيداست مردم هيچ ارتباطي با آنها ندارند. بهتر است به يکي از مقرهاي ضد انقلاب حمله کنيم. در صورت موفقيت به سراغ مقر بعدي برويم.
🔸همه با اين طرح موافقت کردند. قرار شد نيروها را براي حمله آماده کنيم.
اما همان روز نيروهاي سپاه را به منطقه #پاوه اعزام کردند. فقط نيروهاي #سرباز در اختيار فرماندهي قرار گرفت.
ابراهيم و ديگر رفقا به تک تک سنگرهای سربازان سر زدند. با آنها صحبت ميکردند و روحيه ميدادند. بعد هم يك وانت هندوانه تهيه كردند و بين سربازان پخش كردند! به اين طريق رفاقتشان با سربازان بيشتر شد. آنها با برنامه هاي مختلف #آمادگي نيروها را بالا بردند.
🔸صبح يکي از روزها آقاي خلخالي به جمع بچه ها اضافه شد. تعداد ديگري از بچه هاي #رزمنده هم از شهرهاي مختلف به فرودگاه سنندج آمدند. پس از آمادگي لازم، مهمات بين بچه ها توزيع شد. تا قبل از ظهر به يکي از مقرهاي ضد انقلاب در شهر #حمله کرديم. سريعتر از آنچه فکر ميکرديم آنجا محاصره شد. بعد هم بيشتر نيروهاي ضد انقلاب را دستگير کرديم.
🔸از داخل مقر بجز مقدار زيادي مهمات، مقادير زيادي دلار و پاسپورت و شناسنامه هاي جعلي پيدا کرديم! ابراهيم همه آنها را در يک گوني ريخت و تحويل مسئول سپاه داد.
مقر دوم ضد انقلاب هم بدون درگيري تصرف شد. شهر، بار ديگر به دست بچه هاي انقلابي افتاد. فرمانده سربازان، پس از اين ماجرا ميگفت: اگر چند سال ديگر هم صبر ميکرديم، سربازان من #جرأت چنين حمله اي را پيدا نميکردند. اين را مديون برادر هادي و ديگر دوستان همرزم ايشان هستيم.
آنها با #دوستي که با سربازها داشتند روحيه ها را بالا بردند.
🔸در آن دوره، فرماندهان بسياري از فنون نظامي و نحوه نبرد را به ابراهيم و ديگر بچه ها آموزش دادند. اين كار، آ نها را به نيروهاي ورزيد هاي تبديل نمود كه ثمره آن در دوران دفاع مقدس آشكار شد. ماجراي سنندج زياد طولاني نشد. هر چند در ديگر شهرهاي کردستان هنوز درگيريهاي مختصري وجود داشت.
ما در شهريور 1358 به تهران برگشتيم. قاسم و چند نفر ديگر از بچه ها در کردستان ماندند و به نيروهاي شهيد #چمران ملحق شدند.
🔸ابراهيم پس از بازگشت، از بازرسي سازمان تربيت بدني به آموزش و پرورش رفت.
البته با درخواست او موافقت نميشد، اما با پيگيريهاي بسيار اين کار را به نتيجه رساند. او وارد مجموع هاي شد که به امثال #ابراهيم بسيار نياز داشته و دارد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
شادی روح پاکش صلوات 🌹