eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.5هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔دعای یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمة ... در چه کتابی ذکر شده و آیا این دعا، همان است که به حضرت آدم بعد خروج از بهشت آموخته شد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت ( و با آنها توبه کرد ) و خداوند توبه او را پذیرفت ، خداوند تواب و رحیم است » 🔶بقره37 💠سیوطی از بزرگان اهل سنت و دیگران روایت می کنند که ابن عباس می گوید از پیامبر درباره کلماتی که آدم فرا گرفت وبا آن توبه کرد سوال کردم ❕پیامبر گرامی پاسخ داد ؛ « آدم خدا را بحق وجایگاه محمد وعلی وفاطمه وحسن وحسین خواند که توبه اش را بپذیرد و توبه اش را قبول کرد » 📚در المنثور،ج1 ص60 و61 📚ینابیع الموده،ص67 📚الکافی،ج8 ص305 📚تفسیر البرهان،ج1 ص191 👌علامه نقل می کند ؛ « جبرئیل به آدم تلقین داد که بگوید ؛ ❕یا حمید بحق محمد ، یا عالی بحق علی ، یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان» « یا خداوند حمید و ستوده به حق محمد و یا خداوند بلند مرتبه به حق علی و یا خداوند پدید آورنده به حق فاطمه و یا خداوند محسن به حق حسن و حسین ( خطای مرا ببخش ) چرا که احسان از جانب توست » 📚 بحار الانوار ج44 ص245 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌در اینکه کلمات و سخنانی را که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بوده است در میان مفسران گفتگو است ، معروف این است که همان جملات سوره اعراف آیه 23 می باشد « قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین »«گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود» 👌بعضی گفته اند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین ، اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الراحمین ،اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم . 👌این موضوع در روایتی از امام علیه السلام نقل شده است .(مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث) 💠در روایات متعددی که از طرق اهل بیت علیهم السلام وارد شده است می خوانیم که مقصود از کلمات تعلیم اسماء مخلوق خدا یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید. 👌این تفسیرهای سه گانه هیچگونه با هم ندارد، چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحی تمام عیار، برای او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص98
🤔 ❔در شب اول قبر ، نکیر و منکر با چه از انسان سوال قبر را انجام می دهند ❗️❗️ 💠💠 👌از روایات بسیاری استفاده می شود که هنگامی که انسان را در گذاشتند ، دو فرشته از فرشتگان الهی به سراغ او می آیند و از اصول عقائد او و توحید و نبوت و ولایت و طبق برخی روایات ، از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها سوال می کنند ، چنانچه از راستین باشد ، به خوبی از عهده جواب بر می آید و مشمول رحمت و عنایت حق می شود ، و اگر نباشد در پاسخ این سوالات در می ماند و مشمول عذاب برزخی می شود ‌. 🗯از این دو در برخی روایات به عنوان ناکر و نکیر و در بعضی منکر و نکیر یاد شده است ‌. 📚 ج2 ص633 📚 ج6 ص222 👌اینکه این سوال و پرسش به چه زبانی صورت می گیرد ، مطلبی در روایات بازگو نشده است و برخی احتمال داده اند که از آنجایی که تلقین اموات به زبان صورت می گیرد ؛ 📚 ج3 ص173 باب 20 ❕احتمال دارد که سوال قبر هم به زبان باشد به گونه ای که همگان متوجه آن می باشند . 👌این احتمال هم است که سوال قبر به زبان میت باشد ، یعنی متوفی از هر قوم و زبانی که باشد ، سوال و پرسش هم به همان صورت می گیرد . 🔶با توجه به این که در این مورد صراحتا ، مطلبی در روایات نیامده است ، نمی توان اظهار نظر کرد . ❕البته توجه به این نکته نیز لازم است که از موجود در روایات بر می آید که سوال و جواب قبر یک سوال و جواب ساده نیست که انسان هر چه مایل باشد در پاسخ آن بگوید ، بلکه سوالاتی است که پاسخ آن از درون جان انسان ، از باطن هر کس می جوشد و تلقین اموات کمکی به جوشش آن است نه اینکه بتواند مستقلا اثر بگذارد ، گویی جوابی است از عمق تکوین و حقیقت ؛ 📚 ج5 ص373
🤔 ❔شخصی میگوید من به اندازه ای میخورم که حالت اصلی من ازبین نمیرود و مست نمی شوم این حکم حرمت برای آن زمانی هست که طرف اختیارخود را ازدست بدهد جواب ما چیست❕❕ 💠💠 👌از دیدگاه ، خوردن شراب و مشروبات الکلی مطلقا حرام است و فرقی در و یا آن و حدوث یا عدم حدوث حالت نمی باشد . 👌خداوند به صورت خوردن شراب را حرام کرده و می فرماید ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید وبت ها وازلام پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دوری کنید تا رستگار شوید» 🔶 🗯و می فرماید ؛ «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله ی وقمار عداوت ایجاد کند وشما را از ذکر خدا واز نماز باز دارد» 🔶 🔷و می فرماید ؛ «درباره ی وقمار از تو سؤال میکنند بگو در آنها گناه و زیان بزرگی است» 🔶 🗯در این آیات خداوند به صورت مطلق خوردن را حرام اعلام کرده است و در حکم حرمت از جهت کمی و زیادی و مستی و غیر مستی نگذاشته است . 🗯به این نکته در متعددی نیز اشاره شده است . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « هر نوع شراب و مسکری حرام است ، حتی نوشیدن یک از آن حرام است » 📚 👌و ؛ « خداوند صراحتا شراب را حرام کرده است ، پس خوردن کم و یا زیاد آن می باشد » 📚 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « اسلام خالص در شهادت به وحدانیت خدا ...و تحریم شراب است ، و فرقی بین کم و زیاد خوردن آن نیست ،آنچه که خوردن زیادی آن سبب مستی می شود ، خوردن کم آن نیز است » 📚 ج2 ص126 👌به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی شود ؛ 📚
💢عاق والدين، به چه چيزي ميگويند؟ : ✅هر گونه عدم اطاعت و آزار و اذیت پدر و مادر به انحاء مختلفی با رفتار و کردار را که موجب آزرده خاطر شدن ایشان شود، عاق والدین می‌گویند که از گناهان کبیره است، ✅در قرآن مجید از قول عیسی بن مریم حکایت می‌کند که «وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا»؛ و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جابر و عصیانگر قرار نداده است. ✅در همان سوره در اوصاف یحیی(ع) چنین آمده است: «وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا»؛ و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و جبار و عصیانگر نبود، ✅در این دو آیه شریفه عاق والدین را به سه صفت یاد فرمود: جبار(گردن‌کش و ستمگر)، شقی(تیره‌بخت) و عصی(نافرمانی‌کننده و گنهکار) و به هر یک از آن‌ها وعده عذاب داده شده است. 💢گناه والدین، جامعه و دولتها ✅در میگویند اگر کسی با نکردن به میوفتد یا میداند چنانچه ازدواج کند ، گناه میکند، واجب است بر او ازدواج کند! چنانچه فرد ازدواج نکند ، هم به خاطر آن گناه ها چوب میخورد و هم بخاطر ترک ازدواج چوب میخورد! باز از ادله برمیآید که هر کسی مانع این ازدواج شود در همه آن گناه ها بعلاوه ترک ازدواج شریک است! حال پسری که در سیزده سالگی بالغ میشود و دختری که در نه سالگی به تکلیف میرسد باید طبق عادات و رسوم امروز پانزده ، بیست سال نسبت به هر نوع ازدواجی دست نگه دارد... و همه میدانیم که با شرایط فعلی و با تعریفی که در بالا ذکر شد، از یک جایی وسط این سالها به بعد، نوجوان عزیز ما میشود... ✅نتیجه میدهد: خیلی بزرگترها که نماز میخوانند روزه میگیرند ، نهی از منکر میکنند و به خیال خودشان آدم خوبی هستند، چون با تزریق افکار خراب مانع ازدواج شده اند، لحظه به لحظه به حسابشان گناهانی واریز میشود که تصورش را هم نمیکردند، این را من نمیگویم، این را میگوید! بیایید ازدواجی که واجب شده را جدی بگیریم ، هر کس با سنت غلط جاهلی، مانع ازدواج شود، عاقبت بدجور غافلگیر میشود !؟ 💢ابليس به چه علت خدا همه جا دارد؟ : ✅اولا بايد بدانيم حضور ابليس مانند حضور خدا نيست بلکه حضور خدا در همه عالم بالاصاله است و حضور شيطان در برخي از قسمت هاي عالم با اجازه و اذن خداست پس اين دو با هم متفاوت است و محدوده حضور شيطان هم همه جا نيست و مطلق نيست بلکه شيطان از درگاه الهي رانده شده و در آسمان هاي بالا هيچ جايي ندارد و در عوالم مجردات جايي ندارد بله در عالم ماده و آسمان عالم ماده مي تواند حضور داشته باشد ولي اين حضور هم به صورت مطلق نيست بلکه انسان با اراده خود و عبوديت الهي مي تواند راه نفوذ و حضور شيطان را به وجود خود ببندد همچنين حضور شيطان در مراکز عبادت و ايام مخصوص مانند ماه رمضان هم محدود است بنا بر اين حضور شيطان مطلق نبوده و محدود است و انسان آنقدر قدرت دارد که مي تواند ابليس را در بند کند و حضور او را محدود سازد از دليلي وجود ندارد که ثابت کند ابليس در همه جا حضور فيزيکي داشته باشد . وحتي بر اساس مباني چون او از نوع جنيان است وجن از آتش خلق شده ودر واقع جسماني است نمي تواند در همه جا همزمان حضور داشته باشد چون موجود جسماني اين توان را ندارد . ولي جنيان سرعت شگفت‌انگيزي دارند و مي‌توانند مسيري طولاني را در زماني کوتاه طي کنند و به همين دليل مي توانند از حوادث دورترين مکانها در کمترين زمان ممکن خبردار شوند و يا از موانع به آساني عبور نمايند، بر خلاف انسان که چنين نيست. در روايتي آمده: سدير صيرفي مي‌گويد: روزي از مدينه عازم کوفه شدم، امام باقر(ع) به من سفارشاتي فرمود، وقتي از مدينه بيرون شدم ،در يکي از منازل بين راه ناگهان مردي را ديدم که نزد من آمد و نامه‌اي به من داد که مرکب مُهر آن هنوز خشک نشده بود، ديدم مُهر امام باقر عليه السلام است ، در نامه دستوراتي بود، چون به آن مرد متوجه شدم کسي را نديدم، بعد از مدتي وقتي دوباره به مدينه آمدم و محضر امام رسيدم، جريان را به حضرت عرض کردم، حضرت فرمودند : « ما خدمتکاراني از جن داريم .وقتي بخواهيم کاري به طوري فوري انجام بپذيرد، آن ها را در پي آن مي‌فرستيم» 📚بحار الأنوار، ج 27 ص 17 . شيطان بر کساني تسلط دارد که به او گرايش داشته باشند: نَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ. اما چرا خدا به شيطان همچين قدرتي دارد که در کنار افعال و نيات انسان حضور داشته باشد و بتواند ما را وسوسه کند تا ما تصميم اشتباهي بگيريم؟ بايد بدانيم که حضور شيطان در حد ووسوسه است و تسلطي بر انسان ندارد امام خدا اراده کرده است که انسان آزمايش شود و قواي انسان به فعليت برسد و رشد کند و به کمال برسد براي همين دو کفه ترازوي هدايت و ضل
الت رد مورد انسان را همسنگ کرده تا انسان بتواند در اين تساوي اختيار خود را به کار بگيرد از يک طرف عقل و فطرت انسان را به خوبي ها دعوت مي کند اما در مقابل نفس انسان رابه بدي ها فرا مي خواند پيامبران انسان را دعوت به خدا و راه خير مي کنند در مقابل خدا شيطان را براي وسوسه انسان قرار مي دهد . 💢تعداد همسران پیامبر اسلام اسلام یک مجموعه سه بخشی از ، و است. حرف دارد، برهان و دلیل دارد... منابع اصلی شناخت اسلام مشخص است(قرآن و سنت) اما عده ای به همه ی مکاتب دنیا از بودایی گرفته تا شیطان پرستی و لیبرالیسم اجازه اظهار نظر و تنفس در اجتماع میدهند جملات قصار بودا و شینتو و زرتشت را لایک میکنند حتی از همجنس بازی هم دفاع میکنند. اما به که میرسند، یاد فرعی ترین و انحرافی ترین موضوعات می افتند. صدای هیاهوی اینها بلند و بالاست، هرچقدر به این بپردازیم از آن موضوعات اصلی و واقعی اسلام عقب می مانیم اینکه پیامبر چندهمسردارد؟ علیرغم همه ى دروغهای تاریخی که به پیامبر نسبت میدهند، باید بگوییم که اینها نیست. این جماعت سوت و جیغشان بلند است تا صدای اصلی اسلام به گوش اهل حق نرسد.
⚜زیارت حضرت عبدالعظیم در ری🌸🌷 حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با چهار واسطه ، به سبط اکبر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان وحی می رسد . احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار می نویسد :هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می کردند ، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن ، نسبش ، این گونه ذکر شده بود : من ابوالقاسم ، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم . براساس این نسخه از رجال النجاشی ، در نسب ایشان ، میان وی و امام حسن علیه السّلام ، پنج نفر واسطه وجود دارد ؛ لیکن در نسخه های معتبر این کتاب ، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام ، شخص دیگری واسطه نیست . 🔹امام هادی(ع) در حدیثی در این باره می‌فرمایند: «لَمّا دَخَلَ عَلَیْهِ بَعْضُ أهْلِ الرَّیّ: أیْنَ کُنْتَ؟ زُرْتُ الحُسَیْنَ (ع)، قالَ: أمّا إنّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ العَظیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زارَ الحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع)»، 🔹🌷یکى از اهالى رى خدمت امام هادى (علیه السلام) مشرف شد. حضرت پرسید: کجا بودى؟ (آن مرد عرض کرد): به زیارت حسین (علیه السلام) رفته بودم. 🔹🌷حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنى، همچون کسى باشى که بن على (علیه السلام) را زیارت کرده باشد. 📗 میزان الحکمة، حدیث 7984
بسم الله الرحمن الرحیم آیت الله حسن زاده آملی : کسی که شب با خدا خلوتی ندارد و اُنس با او ندارد، این در دوستی اش دروغگوست. این گناه که نمی گذارد با خدا خلوت کنیم و نماز شب بخوانیم چیست؟ برای بنده و جنابعالی که نباید قمار و دزدی باشد، نیّت خلاف نمی گذارد ما نماز شب بخوانیم، و هرکس باید مطابق مقام و موقعیت و تحصیل و غیره ببیند آن چیست که از او توفیق شب زنده داری و نماز شب خواندن را گرفته است؟ خواندن و تلاوت قرآن نیز همین طور است. روزی چقدر تلاوت قرآن داریم؟ اگر این توفیق را نداریم باید علت آن را بدست آوریم. سجاده ی نماز شب امشب را با نام مبارک حضرت عبد العظیم (ع)پهن میکنیم و ثواب نماز امشب را به محضر مبارک ایشان تقدیم میکنیم ۴ ربیع الثانی / ولادت حضرت عبد العظیم حسنی (ع) چهارم ربیع الثانی مصادف است با سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی (ع). ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسید. عبدالعظیم، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث معصومین (ع) و نیز از چهره‌های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شمار می‌رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای لیله المبیت در قرآن کریم هجرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مكّه به مدینه یكی از داستانهای مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مكّه به مدینه است، چنان كه قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره كرده است، كه خلاصهاش چنین است: هنگامی كه مسلمانان در مكّه در فشار و آزار شدید مشركان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشركان احساس خطر شدید كردند... و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشكّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیك، كار را بر ما سخت خواهد كرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع كردند، و هر كدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان كه در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در اين زمان بود كه ابليس خود را به شكل يه پيرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پيشنهاد خود را مطرح كرد سرانجام پیشنهاد ابوجهل تصویب شد، پیشنهاد او این بود كه: «از هر قبیلهای، یك جوان شجاع به عنوان نماینده انتخاب شود، و همه آن نمایندگان در یك شب، خانه پیامبر را محاصره كنند، و به سوی او حمله كرده و او را در رختخوابش بكشند.» آن شب فرا رسید، جبرئیل ماجرای توطئه كودتاچیان را به پیامبر خبر داد. پیامبر ماجرا را به علی ـ علیه السلام ـ خبر داد، و به او فرمود: «امشب در رختخواب من بخواب، تا كافران گمان كنند كه من در رختخواب خود خوابیدهام، به انتظار من در بیرون خانه بمانند و من پنهانی از خانه خارج شوم.» با این كه خوابیدن در رختخواب پیامبر و افكندن روپوش سبز پیامبر بر روی خود، صد در صد خطرناك بود، حضرت علی با جان و دل، این پیشنهاد را پذیرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابید. آن شب نمایندگان مشركان، با شمشیرهای برهنه، خانه پیامبر را محاصره كردند، پیامبر شبانه، بیآنكه مشركان متوجه شوند، در تاریكی شب از خانه بیرون آمد و به سوی غار ثور كه در هفت كیلومتری جنوب مكّه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفی شد، در این هنگام ابوبكر نیز همراه پیامبر بود. سپس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از غار ثور به سوی مدینه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربیع الاول سال 13 بعثت از مكّه خارج شد و در روز 12 همین ماه به مدینه وارد گردید.[1] مباهات خدا به فرشتگان در مورد خوابیدن علی ـ علیه السلام ـ جبرئیل و میكائیل از سوی خداوند، كنار رختخواب حضرت علی ـ علیه السلام ـ آمدند، جبرئیل به آن حضرت گفت: «به به! كیست مثل تو ای فرزند ابوطالب، كه فرشتگان به وجود تو (و فداكاری تو) مباهات میكنند.» آن گاه این آیه را از طرف خداوند، در شأن علی ـ علیه السلام ـ، به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل كرد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضی از مردم (فداكار و باایمان، هم چون علی ـ علیه السلام ـ به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر) جان خود را در برابر خشنودی خدا میفروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»[2] پي نوشت ها [1]. اقتباس از سیره ابن هشام، ج 2، ص 126 به بعد؛ ناسخ التواریخ هجرت، ج 1، ص 14. [2]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 23 و 29. (بقره، 207). منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی
داستان اصحاب كهف در قرآن أَمْ حَسِبْت أَنَّ أَصحَب الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ ءَايَتِنَا عجَباً(9) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنك رَحْمَةً وَ هَيىْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشداً(10) فَضرَبْنَا عَلى ءَاذَانِهِمْ فى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً(11) ثُمَّ بَعَثْنَهُمْ لِنَعْلَمَ أَى الحِْزْبَينِ أَحْصى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً(12) نحْنُ نَقُص عَلَيْك نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَهُمْ هُدًى (13) وَ رَبَطنَا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ لَن نَّدْعُوَا مِن دُونِهِ إِلَهاً لَّقَدْ قُلْنَا إِذاً شططاً(14) هَؤُلاءِ قَوْمُنَا اتخَذُوا مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَّوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسلْطنِ بَينٍ فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً(15) وَ إِذِ اعْتزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ فَأْوُا إِلى الْكَهْفِ يَنشرْ لَكمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَ يُهَيىْ لَكم مِّنْ أَمْرِكم مِّرْفَقاً(16) وَ تَرَى الشمْس إِذَا طلَعَت تَّزَوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَات الْيَمِينِ وَ إِذَا غَرَبَت تَّقْرِضهُمْ ذَات الشمَالِ وَ هُمْ فى فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِك مِنْ ءَايَتِ اللَّهِ مَن يهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن يُضلِلْ فَلَن تجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِداً(17) وَ تحْسبهُمْ أَيْقَاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَات الْيَمِينِ وَ ذَات الشمَالِ وَ كلْبُهُم بَسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطلَعْت عَلَيهِمْ لَوَلَّيْت مِنْهُمْ فِرَاراً وَ لَمُلِئْت مِنهُمْ رُعْباً(18) وَ كذَلِك بَعَثْنَهُمْ لِيَتَساءَلُوا بَيْنهُمْ قَالَ قَائلٌ مِّنهُمْ كمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْض يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظرْ أَيهَا أَزْكى طعَاماً فَلْيَأْتِكم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَ لْيَتَلَطف وَ لا يُشعِرَنَّ بِكمْ أَحَداً(19) إِنهُمْ إِن يَظهَرُوا عَلَيْكمْ يَرْجُمُوكمْ أَوْ يُعِيدُوكمْ فى مِلَّتِهِمْ وَ لَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً(20) وَ كذَلِك أَعْثرْنَا عَلَيهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَ أَنَّ الساعَةَ لا رَيْب فِيهَا إِذْ يَتَنَزَعُونَ بَيْنهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيهِم بُنْيَناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِم مَّسجِداً(21) سيَقُولُونَ ثَلَثَةٌ رَّابِعُهُمْ كلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسةٌ سادِسهُمْ كلْبهُمْ رَجْمَا بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سبْعَةٌ وَ ثَامِنهُمْ كلْبهُمْ قُل رَّبى أَعْلَمُ بِعِدَّتهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلا قَلِيلٌ فَلا تُمَارِ فِيهِمْ إِلا مِرَاءً ظهِراً وَ لا تَستَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَداً(22) وَ لا تَقُولَنَّ لِشاى ءٍ إِنى فَاعِلٌ ذَلِك غَداً(23) إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُر رَّبَّك إِذَا نَسِيت وَ قُلْ عَسى أَن يهْدِيَنِ رَبى لاَقْرَب مِنْ هَذَا رَشداً(24) وَ لَبِثُوا فى كَهْفِهِمْ ثَلَث مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسعاً(25) قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْب السمَوَتِ وَ الاَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلىٍّ وَ لا يُشرِك فى حُكْمِهِ أَحَداً(26) 9. مگر پنداشته اى از ميان آيه هاى ما اهل كهف و رقيم شگفت انگيز بوده اند؟ 10. وقتى آن جوانان به غار رفتند و گفتند: پروردگارا، ما را از نزد خويش رحمتى عطا كن و براى ما در كارمان صوابى مهيا فرما. 11. پس در آن غار سالهاى معدود به خوابشان برديم . 12. آنگاه بيدارشان كرديم تا بدانيم كدام يك از دو دسته مدتى را كه درنگ كرده اند، بهتر مى شمارند. 13. ما داستانشان را براى تو حق مى خوانيم . ايشان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان داشتند و ما بر هدايتشان افزوديم . 14. و دلهايشان را قوى كرده بوديم كه به پا خاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است و ما هرگز جز او پروردگارى نمى خوانيم ، و گرنه باطلى گفته باشيم . 15. اينان ، قوم ما، كه غير خدا خدايان گرفته اند، چرا در مورد آنها دليلى روشنى نمى آورند؟ راستى ستمگرتر از آن كس كه دروغى درباره خدا ساخته باشد، كيست ؟ 16. اگر از آنها و از آن خدايان غير خدا را كه مى پرستند گوشه گيرى و دورى مى كنيد، پس سوى غار برويد تا پروردگارتان رحمت خويش را بر شما بگسترد و براى شما در كارتان گشايشى فراهم كند. 17. و خورشيد را بينى كه چون برآيد، از غارشان به طرف راست مايل شود و چون فرو رود، به جانب چپ بگردد. و ايشان در فراخنا و قسمت بلندى غارند. اين از آيه هاى خداست . هر كه را خدا هدايت كند، او هدايت يافته است و هر كه را خدا گمراه ك
ند، ديگر دوستدار و دلسوز و رهبرى برايش نخواهى يافت . 18. چنان بودند كه بيدارشان پنداشتى ولى خفتگان بودند. به پهلوى چپ و راستشان همى گردانديم ، و سگشان بر آستانه دستهاى خويش را گشوده بود. اگر ايشان را مى ديدى ، به فرار از آنها روى مى گرداندى و از ترسشان آكنده مى شدى . 19. چنين بود كه بيدارشان كرديم تا از همديگر پرسش كنند. يكى از آنها گفت : چقدر خوابيديد؟ گفتند: روزى يا قسمتى از روز خوابيده ايم . گفتند: پروردگارتان بهتر داند كه چه مدت خواب بوده ايد. يكيتان را با اين پولتان به شهر بفرستيد تا بنگرد طعام كدام يكيشان پاكيزه تر است و خوردنيى از آنجا براى شما بياورد، و بايد سخت دقت كند كه كسى از كار شما آگاه نشود. 20. زيرا محققا اگر بر شما آگهى و ظفر يابند، شما را يا سنگسار خواهند كرد و يا به آيين خودشان بر مى گردانند، و هرگز روى رستگارى نخواهند ديد. 21. بدين سان كسانى را از آنها مطلع كرديم تا بدانند كه وعده خدا حق است و در رستاخيز ترديدى نيست . وقتى كه ميان خويش در كار آنها مناقشه مى كردند، گفتند: بر غار آنها بنايى بسازيد - پروردگار به كارشان داناتر است - و كسانى كه در مورد ايشان غلبه يافته بودند، گفتند: بر غار آنها عبادتگاهى خواهيم ساخت . 22. خواهند گفت : سه تن بودند، چهارميشان سگشان بود. و گويند پنج تن بودند، ششم آنها سگشان بوده . اما بدون دليل و در مثل رجم به غيب مى كنند. و گويند هفت تن بودند، هشتمى آنها سگشان بوده . بگو پروردگارم شمارشان را بهتر مى داند و جز اندكى شماره ايشان را ندانند. در مورد آنها مجادله مكن مگر مجادله اى بظاهر، و درباره ايشان از هيچ يك از اهل كتاب نظر مخواه . 23. درباره هيچ چيز مگو كه فردا چنين كنم ، 24. مگر آنكه خدا بخواهد. و چون دچار فراموشى شدى ، پروردگارت را ياد كن و بگو شايد پروردگارم مرا به چيزى كه به صواب نزديك تر از اين باشد، هدايت كند. 25. و در غارشان سيصد سال بسر بردند و نه سال بر آن افزودند. 26. بگو خدا بهتر داند چه مدت بسر بردند. دانستن غيب آسمانها و زمين خاص اوست ؛ چه ، او بينا و شنواست . جز او دوستى ندارند و هيچ كس را در فرمان دادن خود شريك نمى كند. (از سوره مباركه كهف ) داستان اصحاب كهف از نظر قرآن و تاريخ آنچه از قرآن كريم در خصوص اين داستان استفاده مى شود اين است كه پيامبر گرامى خود را مخاطب مى سازد كه ((با مردم درباره اين داستان مجادله مكن مگر مجادله اى ظاهرى و يا روشن )) و از احدى از ايشان حقيقت مطلب را مپرس . اصحاب كهف و رقيم جوانمردانى بودند كه در جامعه اى مشرك كه جز بتها را نمى پرستيدند، نشو و نما نمودند. چيزى نمى گذرد كه دين توحيد محرمانه در آن جامعه راه پيدا مى كند، و اين جوانمردان بدان ايمان مى آورند. مردم آنها را به باد انكار و اعتراض مى گيرند، و در مقام تشديد و تضييق بر ايشان و فتنه و عذاب آنان بر مى آيند، و بر عبادت بتها و ترك دين توحيد مجبورشان مى كنند. و هر كه به ملت آنان مى گرويد از او دست بر مى داشتند و هر كه بر دين توحيد و مخالفت كيش ايشان اصرار مى ورزيد او را به بدترين وجهى به قتل مى رساندند. قهرمانان اين داستان افرادى بودند كه با بصيرت به خدا ايمان آوردند، خدا هم هدايتشان را زيادتر كرد، و معرفت و حكمت بر آنان افاضه فرمود، و با آن نورى كه به ايشان داده بود پيش پايشان را روشن نمود، و ايمان را با دلهاى آنان گره زد، در نتيجه جز از خدا از هيچ چيز ديگرى باك نداشتند. و از آينده حساب شده اى كه هر كس ديگرى را به وحشت مى انداخت نهراسيدند، لذا آنچه صلاح خود ديدند بدون هيچ واهمه اى انجام دادند. آنان فكر كردند اگر در ميان اجتماع بمانند جز اين چاره اى نخواهند داشت كه با سيره اهل شهر سلوك نموده حتى يك كلمه از حق به زبان نياورند. و از اينكه مذهب شرك باطل است چيزى نگويند، و به شريعت حق نگروند. و تشخيص دادند كه بايد بر دين توحيد بمانند و عليه شرك قيام نموده از مردم كناره گيرى كنند، زيرا اگر چنين كنند و به غارى پناهنده شوند بالاخره خدا راه نجاتى پيش پايشان مى گذارد. با چنين يقينى قيام نموده در رد گفته هاى قوم و اقتراح و تحكمشان گفتند: ((ربنا رب السموات و الارض لن ندعو من دونه الها لقد قلنا اذا شططا هولاء قومنا اتخذو امن دونه الهة لو لا ياتون عليهم بسلطان بين فمن اظلم ممن افترى على اللّه كذبا)) آنگاه پيشنهاد پناه بردن به غار را پيش كشيده گفتند: ((و اذ اعتزلتموهم و ما يعبدون الا اللّه فاووا الى الكهف ينشر لكم ربكم من رحمتة و يهيى ء لكم من امركم مرفقا)). آنگاه داخل شده ، در گوشه اى از آن قرار گرفتند، در حالى كه سگشان دو دست خود را دم در غار گسترده بود. و چون به فراست فهميده بودند كه خدا نجاتشان خواهد داد اين چنين عرض كردند: ((بار الها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتى عطا فرما و براى ما وسيله رشد و هدايت كامل مهيا ساز)). پس خداوند دعايشان را مستجاب نمود و سالهايى چند خواب
را بر آنها مسلط كرد، در حالى كه سگشان نيز همراهشان بود. ((آنها در غار سيصد سال و نه سال زيادتر درنگ كردند. و گردش آفتاب را چنان مشاهده كنى كه هنگام طلوع از سمت راست غار آنها بر كنار و هنگام غروب نيز از جانب چپ ايشان به دور مى گرديد و آنها كاملا از حرارت خورشيد در آسايش بودند و آنها را بيدار پنداشتى و حال آنكه در خواب بودند و ما آنها را به پهلوى راست و چپ مى گردانيديم و سگ آنها دو دست بر در آن غار گسترده داشت و اگر كسى بر حال ايشان مطلع مى شد از آنها مى گريخت و از هيبت و عظمت آنان بسيار هراسان مى گرديد. پس از آن روزگارى طولانى كه سيصد و نه سال باشد دو باره ايشان را سر جاى خودشان در غار زنده كرد تا بفهماند چگونه مى تواند از دشمنان محفوظشان بدارد، لاجرم همگى از خواب برخاسته به محضى كه چشمشان را باز كردند آفتاب را ديدند كه جايش تغيير كرده بود، مثلا اگر در هنگام خواب از فلان طرف غار مى تابيد حالا از طرف ديگرش مى تابد، البته اين در نظر ابتدائى بود كه هنوز از خستگى خواب اثرى در بدنها و ديدگان باقى بود. يكى از ايشان پرسيد: رفقا چقدر خواب يديد؟ گفتند: يك روز يا بعضى از يك روز. و اين را از همان عوض شدن جاى خورشيد حدس زدند. ترديدشان هم از اين جهت بود كه از عوض شدن تابش خورشيد نتوانستند يك طرف تعيين كنند. عده اى ديگر گفتند: ((ربكم اعلم بما لبثتم )) و سپس اضافه كرد ((فابعثوا احدكم بورقكم هذه الى المدينة فلينظر ايها ازكى طعاما فلياتكم برزق منه )) كه بسيار گرسنه ايد، ((و ليتلطف )) رعايت كنيد شخصى كه مى فرستيد در رفتن و برگشتن و خريدن طعام كمال لطف و احتياط را به خرج دهد كه احدى از سرنوشت شما خبردار نگردد، زيرا ((انهم ان يظهروا عليكم يرجموكم )) اگر بفهمند كجائيد سنگسارتان مى كنند ((او يعيدوكم فى ملتهم و لن تفلحوا اذا ابدا)). اين جريان آغاز صحنه اى است كه بايد به فهميدن مردم از سرنوشت آنان منتهى گردد، زيرا آن مردمى كه اين اصحاب كهف از ميان آنان گريخته به غار پناهنده شدند به كلى منقرض گشته اند و ديگر اثرى از آنان نيست . خودشان و ملك و ملتشان نابود شده ، و الان مردم ديگرى در اين شهر زندگى مى كنند كه دين توحيد دارند و سلطنت و قدرت توحيد بر قدرت ساير اديان برترى دارد. اهل توحيد و غير اهل توحيد با هم اختلافى به راه انداختند كه چگونه آن را توجيه كنند. اهل توحيد كه معتقد به معاد بودند ايمانشان به معاد محكم تر شد، و مشركين كه منكر معاد بودند با ديدن اين صحنه مشكل معاد برايشان حل شد، غرض خداى تعالى از برون انداختن راز اصحاب كهف هم همين بود. آرى ، وقتى فرستاده اصحاب كهف از ميان رفقايش بيرون آمد و داخل شهر شد تا به خيال خود از همشهرى هاى خود كه ديروز از ميان آنان بيرون شده بود غذائى بخرد شهر ديگرى ديد كه به كلى وضعش با شهر خودش متفاوت بود، و در همه عمرش چنين وضعى نديده بود، علاوه مردمى را هم كه ديد غير همشهرى هايش بودند. اوضاع و احوال نيز غير آن اوضاعى بود كه ديروز ديده بود. هر لحظه به حيرتش افزوده مى شود، تا آنكه جلو دكانى رفت تا طعامى بخرد پول خود را به او داد كه اين را به من طعام بده - و اين پول در اين شهر پول رايج سيصد سال قبل بود - گفتگو و مشاجره بين دكاندار و خريدار در گرفت و مردم جمع شدند، و هر لحظه قضيه ، روشن تر از پرده بيرون مى افتاد، و مى فهميدند كه اين جوان از مردم سيصد سال قبل بوده و يكى از همان گمشده هاى آن عصر است كه مردمى موحد بودند، و در جامعه مشرك زندگى مى كردند، و به خاطر حفظ ايمان خود از وطن خود هجرت و از مردم خود گوشه گيرى كردند، و در غارى رفته آنجابه خواب فرو رفتند، و گويا در اين روزها خدا بيدارشان كرده و الان منتظر آن شخصند كه برايشان طعام ببرد. قضيه در شهر منتشر شد جمعيت انبوهى جمع شده به طرف غار هجوم بردند. جوان را هم همراه خود برده در آنجا بقيه نفرات را به چشم خود ديدند، و فهميدند كه اين شخص راست مى گفته ، و اين قضيه معجزه اى بوده كه از ناحيه خدا صورت گرفته است . اصحاب كهف پس از بيدار شدنشان زياد زندگى نكردند، بلكه پس از كشف معجزه از دنيا رفتند و اينجا بود كه اختلاف بين مردم در گرفت ، موحدين با مشركين شهر به جدال برخاستند. مشركين گفتند: بايد بالاى غار ايشان بنيانى بسازيم و به اين مساءله كه چقدر خواب بوده اند كارى نداشته باشيم . و موحدين گفتند بالاى غارشان مسجدى مى سازيم . منبع : پایگاه اطلاع رسانی حکومت جهانی امام مهدی
خدایا به بزرگی خودت همه مریض ها رو شفا بده مخصوصا کوچولوهای بی گناه رو. .... سحر خیزی قانون طبیعت و سنت زیبای الهی است. اگر بر خلاف آن عمل کنیم خودمان متضرر خواهیم شد و از مواهب آن بی بهره خواهیم ماند  آیت الله نصرالله شاه آبادی می فرمودند : برای دنیایتان هم که شده سحرها بیدار شوید . بیداری سحر با وسعت رزق ، زیبایی چهره و خوش اخلاقی همراه است . آیا شما تاکنون هیچ خروسی را دیده اید که تا ساعت ۹ صبح بخوابد ؟ آیا شنیده اید که هیچ مرغی نیز به بهانه اینکه امروز جمعه است بیشتر بخوابد ؟ آیا این سحر خیزی مرغ و خروسها و این آوای طبیعت برای ما پیام ندارد ؟ ثابت شده است که فتوسنتز گیاهان با سپیده دم شروع می شود سحر خیزی مایه برکت و کامیابی است و خواب صبحگاهان مانع روزی و نکبت آور است حضرت علی (ع) می فرماید: صبح زود برخیزید (سحر خیز باشید) که برکت در آن است ولی برای انسان بیدار شدن در صبح مانند دریافت ضربه از چوب خیزران بوده و برخاستن از رختخواب مانند یک مجازات سخت احساس می شود . در حالی که اونیز باید شاد زندگی کردن و وجود داشتن را از صبحگاه باز یابد انسان هم باید جشن صبح و سحر خیزی را بر پا کند. آن گاه که گفت و گو با محبوبت را وداع گفتي، و نمازت را سلام دادي، سر بر خاک بگذار و او را شکر نما. شکر، چون توفيق نمازت داده. «شکراً لله، شکراً لله، شکراً لله.» سجده ما از صد تا فحش برای شیطون بد تره... تو روایت داریم وقتی ما سجده میکنیم شیطون از شدت حسادت سر درد میگیره... همگی باهم ده دقیقه ای بریم سجده یا بن الحسن روحی فداک یا ابن الحسن جانم فدای تو متی ترانا و نراک کی میرسد که ما را نظاره کنی و ما جمال نورانیت را نظاره کنیم. بايد يقين كنيم اگر وجود امیرالمومنین علی علیه السلام نبود،هیچ کداممان نبودیم... یاد اميرمومنان علي عليه السلام روحي له الفداء چنان قدرتمند است که کافی است با توجه از صحیفه ی دل مومنی عبورکند آن هنگام تمام سپاهیان جهل و اضطراب و غم ،از صفحه ی سریرتش نقش بر خواهند بست و به سياهچاله ي عدم خواهند پيوست... فقط کافیست روزانه قلب را متوجه این حقیقت بی کران و بي افق نماييم و سر سفره ی بی انتهای آرامش آن ،طعام نور به جان گرسنه ی رنجورمان هدیه کنیم... خوشا آنان که روزانه زیارت امین الله را از دست نمیدهند و هر روز با کانون و رکن عالم تجدید پیمان و عهد می نمایند
4_5922577987844178493.mp3
1.28M
آثاروفواید سجده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8635543_110.mp3
9.15M
صلی الله علیک یا اباعبدالله حاج حسین سیب سرخی شور فوق العاده زیبا زمین خوردم آقا بلندم کن...