eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
10.6هزار دنبال‌کننده
4 عکس
10 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸امام صادق علیه‌السلام شب اول ماه محرم، دم درِ مجلس عزای سیدالشهداء عَلَيْهِ‌السَّلَام نشستند / حضور حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در مجالس عزاء ... در نقلی آمده است: 🥀 فُضیل بن یسار، شب اول ماه محرم در محفل عزایی برای امام حسین علیه‌السلام شرکت کرد و از آن مجلس خبر به امام صادق علیه‌السلام نداد. 🥀روز بعد وارد بر امام صادق علیه‌السلام شد. امام علیه السلام فرمودند: ای فضیل! شب گذشته کجا بودی؟ عرضه داشت‌: آقای من! کاری مرا مشغول کرده بود. 🥀 امام علیه‌السلام فرمودند: ای فضیل! بر من مخفی نیست که شب گذشته کجا بوده‌ای! آیا در محفل عزاداری جدّ من حسین علیه‌السلام حضور نداشتی!؟ عرضه داشت: بله آقا جان! حضرت فرمودند: 📋 نَوّرَ الله قَلبَکَ و شَرَحَ صَدرَکَ و آجَرَکَ عَلَی حُسنِ صُنعِک و َوِلاءِ اَهْلِ بَیتِ نَبیّک ▪️ خدا قلبت را نورانی کند و به تو شرح صدر دهد و تو را بر این عمل نیکو و موالات تو با اهل بیت پیامبرت علیهم‌السلام پاداش دهد. 🥀 سپس امام علیه‌السلام فرمودند: من هم در آنجا حاضر بودم. فضیل عرضه داشت: پس چرا شما را من ندیدم؟ کجا نشسته بودید؟ امام علیه السلام فرمودند: لحظه ای که خواستی از خانه خارج شوی آیا در کنار درب خانه، پایت به لباسی نخورد؟ گفت :بله آقا جان. 🥀 امام علیه السلام فرمودند:من آنجا نشسته بودم. فضیل گوید: گفتم: آقاجان پس چرا در کنار درب خانه نشسته بودید و به بالای مجلس تشریف نیاوردید؟ 🥀 امام علیه السلام فرمودند: وقتی که خواستم وارد شوم دیدم رسول خدا و جدّم امیرالمؤمنین علی و جدّه‌ام فاطمه زهرا «سلام الله علیهم» در بالای مجلس نشسته بودند و به جهت احترام، من شرم کردم از اینکه به بالای مجلس بیایم . جده‌ام فاطمه زهرا سلام الله علیها در هر عزایی که برای پسرش امام حسین علیه‌السلام گرفته می‌شود، حاضر می‌شود همانگونه که بعد از ظهر روز عاشورا در کنار قتلگاه او حاضر شد. 📚 ثمرات الاعواد ج١ ص٣٢ @maghaatel
🩸امر عجیب سیدالشهداء در برپایی خیمه‌ها ... در نَقلی آمده است: 🥀 بعد از این که سیدالشهدا علیه‌السلام وارد سرزمین کربلا شدند، فرمودند: عباس من! علی اکبر من! در این سرزمین، جای گودالی پیدا کنید تا در آن خیمه ها را برپا دارید. 🥀 وقتی که زینب کبری علیهماالسلام، این سخن برادر را شنیدند، پیش آمدند و فرمودند: ای برادر جان! پدرمان امیرالمومنین علیه‌السلام هر وقت که به جنگ می‌رفت، شنیده بودم که اصحاب خود را امر می کرد تا خیمه ها را در جای بلندی نصب کنند؛ چرا الان شما، اینگونه امر نمودید؟! 🥀 امام حسین علیه‌السلام با شنیدن کلام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها، اشک از چشمان مبارکش سرازیر شد و فرمود: خواهرم! راست می گویی؛ اما پدرم این گونه عمل می کرد چون همیشه بر دشمن غالب بود اما من یقین دارم که در این سرزمین مغلوب خواهد شد و این کار را می‌کنم تا اهل و عیال مرا دشمنان نتوانند به راحتی، نظر نکنند. 🥀 زینب کبری تا اینگونه کلام برادر را شنید به شدت گریست و ناله سر داد. 📚 بحرالمصائب ج٣ص٢٣۵ ✍ خدا کند نشود خیمه ای بنا اصلا در این مکان نشود آتشی رها اصلا خدا کند نرسد دست بادها حتی به بندهای نقاب سکینه ها اصلا مگو به من که رسیدیم و آخر راه است مگو به من که رسیدم به کربلا اصلا چرا نشسته ای و بغض کرده ای آقا چه میشود ته این کار و ماجرا اصلا خدا کند نرسد پای زجر، کرببلا خدا کند نرسد دست او به ما اصلا خدا کند نرسد شمر تا ته گودال خدا کند نشود نیزه ای عصا، اصلا خدا کند که نبینم رقیه از خیمه فرار میکند از دست بی حیا اصلا خدا کند نرسد روضه تا غروب دهم نیاورند به این نقطه بوریا اصلا @maghaatel
🩸با شنیدن نام «کربلا»، سیدالشهداء علیه‌السلام آه سردی از دل کشیدند و فرمودند: همین‌جا قرار است خون ما ریخته شود ... در نقل‌ها آمده است: 🥀دسیدالشهداء علیه‌السلام همراه با اصحاب خود وقتی که به زمین کربلا رسیدند، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد و حضرت از آن پایین آمده‌اند و سوار مرکب دیگری شدند و آن مرکب هم حتی یک قدم نیز بر نداشت و به همین شکل هفت مرکب را عوض کردند اما هیچ یک از آن ها حرکت نکرد. 🥀 وقتی که امام علیه‌السلام این حال را دید فرمودند: ای قوم! اسم این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریه. فرمودند: آیا اسمی غیر از این هم دارد؟ گفتند: نینوا . فرمودند:آیا اسمی غیر از این هم دارد؟گفتند :شاطئ الفرات . فرمودند: 📋 هل لها اسمٌ غيرَ هذا؟ قالوا: تُسَمّىٰ كربلاءَ ▪️آیا نیز اسم دیگری هم دارد؟ گفتند؛ کربلا 📋 فعِندَ ذلك تَنفَّسَ الصُّعَداء و بَکَی بکاءً شدیداً و قال: أرضُ كربٍ و بلاء ▪️پس در این هنگام سیدالشهدا علیه‌السلام نفس سردی کشیدند و شدیدا گریه کردند و فرمودند: "زمین کرب و بلا" (سختی و دشواری و بلا) 🥀 سپس فرمودند: 📋 اِنزلوا . هاهُنا مَناخُ رِكابِنا،‌هاهُنا تُسفَكُ دِمائُنا ▪️همگی پیاده شوید و بار و اساسیه خود را فرود آرید. اینجاست خوابگاه شتران ماست. اینجاست که خون ما قرار است ریخته شود. 📋ذهاهُنا واللّهِ تُهتَكُ حريمُنا،‌ هاهُنا واللّهِ تُقتلُ رِجالُنا ▪️و الله همین جاست که حرمت ما هتک می‌شود. والله همین جاست که مردان ما کشته می‌شوند. 📋 هاهُنا واللّه تُذبَحُ أطفالُنا، هاهُنا واللّهِ تُزارُ قبورُنا ▪️والله همین جاست که اطفال ما ذبح می‌شوند. والله همین جاست که قبور ما زیارت می‌شود‌. 📋 و بهٰذِه التّربة وَعَدَني جَدّي رسولُ اللّه رسول خدا صلی‌الله علیه وآله ولا خُلفَ لِقولِه ▪️ این تربت همان تربتی است که جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وعده آن را به من داد و خلافی در گفتار او نیست. سپس از اسب خود پیاده شدند. 📚مقتل أبي مخنف ص۴۸ 📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص ۲۵۶؛ 📚وسيلة الدّارين، ص۷۵ ✍وقتی سوال کرد که این سرزمین کجاست؟ گفتند غاضریه و ماریه, نینواست فرمود نام دیگر این دشت غصه چیست؟ این خاک داغدیده مگر قتلگاه کیست؟ اینجا محل ریختن خون انبیاست گفتند نام دیگر این دشت, کربلاست یا کاشف الکروب! پناه حسین باش عباس جان! امیر سپاه حسین باش عباس از کنار برادر تکان نخور تو از کنار محمل خواهر تکان نخور “یاحامی الخُدورِ فواطم” دفاع کن از بچه های فاطمه دائم دفاع کن این دشت کربلاست و پایان راه ماست این تل زینبیه و آن قتلگاه ماست اینجا مزار خوبترین ها و خاک ماست اینجا محل ریختن خون پاک ماست اینجا یتیم ها همه آواره میشوند اینجا لباس ها همگی پاره میشوند این خاک امن نیست برای مخدرات پیچیده بین دشت صدای مخدرات وقتی حسین فاطمه در کربلا رسید با خونبهای خود همه دشت را خرید فرمود عصر روز دهم ای بنی اسد پر میشود تمامی این دشت از جسد آن روز دشت کرب و بلا غرق ماتم است “سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است” آن روز پیکر شهدا را کفن کنید فکری برای پیکر عریان من کنید اما غروب روز دهم هیچکس نبود فریاد واعطش زد و فریادرس نبود در بین قتلگاه تنش چاک چاک بود خاکم به سر سه روز تنش روی خاک بود @maghaatel
🩸یادآوری سیدالشهداء علیه‌السلام از خبردادن امیرالمومنین علیه‌السلام از قتلگاه سیدالشهداء علیه‌السلام در نَقلی آمده است: 🥀 وقتی که سیدالشهدا و اصحاب آن حضرت در سرزمین کربلا فرود آمدند، خواهرش زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها (برخی از مقاتل،حضرت ام کلثوم علیهاالسلام را ذکر کرده‌اند) رو به برادر کرد و فرمود: 📋 يا أخي!إنّ هذا الوادي لَمَهولٌ، و لقد دَخلَني هَولٌ عظيم ▪️برادرجان! این وادی و بیابان سخت مهول و وحشتناک است و از آن هول و هراسی شدید به دلم افتاده است و دل شوره دارم. 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: خواهر جانم! بدان که روزی همراه پدرم امیرالمومنین علیه‌السلام در راه صفین در این سرزمین پیاده شدیم و پدرم سر مبارکش را بر روی دامان برادرم امام حسن علیه‌السلام گذاشت و اندکی خواب رفت و من بالای سرش نشسته بودم که پدرم مضطرب و گریان از خواب بیدار شد. پس برادرم پرسید: پدر جان چه شده است؟ پدرم فرمود: 📋 كأنّي رَأيتُ في منامي أنَّ هذا الوادي بحرٌ مِن الدّم، و الحسينُ قد غَرق فيه، و هو يَستغيثُ، فلا يُغاث ▪️گویی در خواب دیدم که این بیابان دریایی از خون است و حسینم در آن غرق شده و یاری می طلبد و هیچ کس او را یاری نمی کند. 🥀 وقتی که حسینم را در این حال دیدم، دست خودم را جلو بردم تا حسینم را از آن دریای خون بیرون آورم. اما صدای هاتفی به گوش من رسید که می‌گفت: یا علی! اگر حسین علیه‌السلام را از این دریای خون نجات دهی، پس در روز قیامت گنه کاران امت را چه کسی شفاعت کند؟! 🥀 سپس پدرم رو به من کرد و فرمود: ای اباعبدالله! حال تو چگونه است وقتی که در اینجا این واقعه برایت پیش می آید؟ گفتم: صبر می‌کنم و چاره‌ای جز صبر برایم نیست. 📚محرق القلوب ص٣٢۶ 📚بحرالمصائب ج٣ص٢٣٧ ✍ صدای خنده از یک سو صدای آه از یک سو طلوع شمس از یک سو هلال ماه از یک سو به پای شیر مردان خستگی راه از یک سو به دریا خیرگی مادری ناگاه از یک سو علم را بر زمین کوبید ساقی اینچنین باشد که تا محشر فقط حیدر امیرالمومنین باشد جوانان بنی هاشم به گرد محمل زینب به هیبت مثل حیدر از همان آب و گل زینب همه هستند تا که غم نیاید بر دل زینب صدا آمد که جان ما چه دارد قابل زینب؟ دل ارباب ما قرص است با مردان و شیرانش وزیر شاه ساقی و بنی هاشم به فرمانش عجب حالی عجب شوری عجب دریای زیبایی عجب آرامشی دارد...رباب و صوت لالایی پر از گل گشته این صحرا،چه گل‌هایی چه گل‌هایی جوانانی علی صولت و خانم های زهرایی تمام دشت حیران حسین و کاروان او فدای کاروان او، فدای خاندان او به زینب دست بسته…حالِ آواره نمی‌آید به زینب حالت اندوه و بیچاره نمی‌آید کبودی داشتن بر جسم و رخساره نمی‌آید به این خانم که اصلا معجر پاره نمی‌آید محال است از دل زینب که آه سرد برخیزد ز کوه صبر او حتی نشان درد برخیزد الهی چشم نامحرم نیوفتد بر حجاب او حجابش جای خود اصلا نیوفتد بر نقاب او کسی هرگز نخواهد دید چشمان پر آب او نخواهد دید هرگز ناله‌ی «بس کن رباب او» قسم خورده که تا آخر کنار یار می ماند کما اینکه تمام ماجرا را خوب می داند حسینش را تن عریان به روی خاک خواهد دید علی اکبرش را با تنی صدچاک خواهد دید به پای دختری خار و خس و خاشاک خواهد دید ربابش را فقط افسرده و غم ناک خواهد دید ولیکن دم نخواهد زد چرا که استوار است او شبیه رأفت مولا شبیه ذوالفقار است او میان خیمه ها باید ببیند غارت معجر بماند بی پناه و بی کس و بی یار و‌ بی یا‌ور حسینش را ببیند بر زمین اما بدون سر خدا صبرش دهد وقتی که بیند نیزه‌ی اصغر به دوشش می‌کشد این بار را خانم به تنهایی نمی‌بیند ولی چشمش به غیر از اوج زیبایی @maghaatel
💠 با جستجوی ، میتوانید به راحتی به مطالب مورد نظر خود، دسترسی پیدا کنید. ♦️ چهارده معصوم علیهم السلام (درقسمت "محرم و صفر" مطالب مربوط به امام حسین علیه السلام درج شده است) ♦️ مطالب و مقاتل مربوط به فاطمیه ♦️ محرم و صفر ♦️ مخدّرات و شهدای کربلا ♦️ معارف دیگر، با جستجوی هشتگ های زیر: @maghaatel
🩸آویزان شدن پیراهن خونین إمام حسین علیه‌السلام از شب اول محرم | سرّ عزاداری دلدادگان سیدالشهداء علیه‌السلام د‌ر شب اول محرم در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 اِذَا هَلَّ هِلَالُ مُحَرَّمٍ نَشَرَتِ المَلَائِكَةُ ثَوبَ الحُسَينِ علیه‌السلام ▪️هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می‌شود، ملائکه پیراهن مبارک امام حسین علیه‌السلام را در عرش آویزان می کنند 📋 وَ هُو مُخرَّقُ مِن ضَربِ السُّيُوفِ وَ مُلَطَّخُ بِالدِّمَاء ▪️در حالی که از ضربه‌های شمشیر پاره پاره شده و به خون آغشته شده است. 📋 فَنَرَاهُ نَحنُ وَ شِيعَتُنَا بِالبَصِيرَةِ وَ لَا بِالبَصَرِ فَاِذًا تَنفَجِرُ دُمُوعُنَا ▪️ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه با چشم ظاهر می‌بینیم و پیکر مالک اشک هایمان نیستیم و اشک از دیدگان‌مان سرایز می‌شود. 📚ثمرات الاعواد ج۱ ص۳۷ 📚خصائص الزینبیه ص۸۴ ✍ بازهم پیراهنت از عرش آویزان شده بازهم کل ملائک در غمت گریان شده آمده ماه محرم ماه سوگ عالمین در عزای تو دل عشاق تو ویران شده بازهم شور حسینی گشته در هر جا بپا شهرها وخانه ها بهرت سیه پوشان شده ماه عشق و عاشقی از ره رسیده، بازهم وقت عرض نوکری بر درگه سلطان شده آمده بازار گرم روضه و شور عزا بر دل بیمار شیعه موسم درمان شده عاشقان با اشک کالای غمت را میخرند به به از اشکی که اندر هیئتت ریزان شده بازهم یادآوریِ کربلا و روز خون یاد این ماتم که آنجا پیکرت عریان شده بازهم یادآوری زینب وغم های او بر سر نعش تو گرم ناله و افغان شده در محرم پهن کردی سفره احسان خود ای خوشا آنکس کنار سفره‌ات مهمان شده @Maghaatel
🩸در بارگاه قدس که جای ملال نیست / سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است... در روایتی آمده است: 🥀 هنگامی که ماه محرم فرا می‌رسد درهای غم و اندوه بر همه موجودات باز می‌شود. منادی در بهشت ندا می‌دهد: 📋 ای حوریان بهشتی! تاج هایتان را از سر بردارید و گیسوان را پریشان کنید و جامه‌هان را چاک دهید و زیورآلات را از خود دور کنید که ایّام عزاداری رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛ روز مصیبت علی مرتضی علیه‌السلام است؛ زمان اندوه حسن مجتبی علیه‌السلام و هنگامه ماتم حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و روز قتل حسین علیه‌السلام شهید کربلاست. 📚 بحر المصائب، ج۲ ص۱۱۲ ✍ از عرش ، از میان حسینیه ی خدا آمد صدای ناله‌ی حیّ علی العزاء جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا ؟ آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست در بزم استجابت بی قید هر دعا او که هزار بار به گریه نشسته بود یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا آری تمام رحمت خود را خدا گرفت گُسترد بر محرّم این اشک و گریه ها آنگاه گفت : روضه بخوان ایها الرسول جانم فدای تشنه لب دشت کربلا روضه تمام گشت ، ولی مادری هنوز آید صدای گریه اش از بین روضه ها این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست @Maghaatel
🩸{ وَالْفَجْرِ } ، { وَ لَیالٍ عَشْرٍ } ... از جناب عطیّه عوفی و إبن عباس و در نَقلی هم از ابن مسعود ( که هر سه نفر از کسانی بوده‌اند که بسیاری از تفاسیر و شأن نزول آیات را از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمومنین علیه‌السلام مشافهتاً دریافت کرده‌اند) نقل شده است: 📋 { وَالْفَجْرِ } 👈 هُوَ فَجْرُ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ المُحرّم 🔻 مراد از { وَالْفَجْرِ } در آیه شریفه، فجر اولین روز از ماه محرم است.(که خدای متعال به آن و ده شب‌ دیگر، قسم خورده است) 📋 { وَ لَیالٍ عَشْرٍ } 👈 هِيَ الْعَشْرُ الْأُوَلُ مِنَ الْمُحَرَّمِ، الَّتِي عَاشِرُهَا يَوْمُ عَاشُورَاءَ. 🔻 مراد از این ده شب، ده شب اول از ماه ماه محرم است که روز دهم آن روز عاشوراست. 📚الجامع لأحکام القرآن،(قرطبی،ق۷)، ج۲۰ ص ۳۸ ✍ این تفسیر و این احتمال به مراتب تقویت شده و خود را بهتر معنا می‌کند، اگر این روایت شریف امام صادق عليه‌السلام به آن ضمیمه کنیم که حضرت فرمودند: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید؛ 📜 فَإِنَّهَا سُورَةُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام وَ ارْغَبُوا فِیهَا رَحِمَکُمُ اللَّهُ 🔹زیرا آن سوره حسین علیه‌السّلام است. به آن سوره کمال اشتیاق را داشته باشید، خدا شما را رحمت کند. 📜 ... فَمَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَةَ الْفَجْرِ کَانَ مَعَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِی دَرَجَتِهِ فِی الْجَنَّةِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ 🔹... هر که بر خواندن سوره فجر مداومت کند، در بهشت در همان درجه ای که او هست، با إمام حسین علیه‌السّلام خواهد بود. خداوند عزیز و حکیم است. 📚کنز الفوائد، ص ۳۸۶ @Maghaatel
🩸إمام رضا علیه‌السلام، ده شب اول ماه محرم‌ را مجلس روضه می‌گرفتند ... در نَقلی آمده است: 📋 و کانَ الرِّضا عَلَیْهِ‌السلامُ یَجلِسُ فی کُلِّ عَشرَةٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ کَئیباً حَزیناً و یَعقِدُ مَجلِساً لِلْعَزاءِ و یَجلِسُ نِساءُهُ وَراءَ السِّترِ ▪️سیره حضرت رضا علیه‌السلام بر این بود که در ده روز اول ماه محرم ناراحت و پریشان می‌نشست و مجلس عزا تشکیل می‌داد و زنان پشت پرده می‌نشستند. 📋 و کانَ اِذا دَخَلَ عَلَیْهِ اَحَدٌ مِنَ الشُّعَراءِ یَأمُرُهُ بِالْاِنشادِ عَلیٰ جَدِّهِ الْحسینِ علیه‌السلام ▪️و اگر یکی از شاعران بر او وارد می‌شد، به او می‌فرمود که برای جدش حسین علیه‌السلام مرثیه‌سرایی کند. 📚 ثمرات الاعواد ج١ ص۳۷ ✍ باز این چه شورش است،پریشان شدم حسین ماه محرّم آمد و گریان شدم حسین تا که هلالِ ماه عزایت حلول کرد دل بیقرار و بی سرو سامان شدم حسین @Maghaatel
🩸گفتگوی جگرسوز سیدالشهداء علیه‌السلام با زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به هنگام نزول در سرزمین «کربلا»... سید بن طاووس می‌نویسد: 🥀 وقتی که زینب کبری علیها‌السلام با زنان و دختران از ناقه‌ها پیاده شدند، در گوشه‌ای نشستند که سیدالشهداء علیه‌السلام ابیاتی را با خود زمزمه نمود که خبر از شهادت خود در این سرزمین می‌داد. 🥀 تا صدای این ابیات به گوش زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها رسید، سراسیمه در حالی که لباسش بر روی زمین کشیده می‌شد، از جمع مخدّرات بیرون آمد ‌و به محضر برادر رسید عرضه داشت: 📋 ... یا أخِی! بِأَبِي وَ أُمِّي أتُقتَلُ و أنا أنظُرُ إلَیک؟ ▪️ای برادرم! پدر و مادرم به فدایت! قرار است تو اینجا کشته شوی و‌من نظاره‌گر کشته‌شدنت باشم؟! 📋 فَرُدَّتْ غُصَّتُهُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ «لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَنَامَ» ▪️در این‌جا که دیگر سیدالشهداء علیه‌السلام نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد؛ چشمان مبارکش در اشک غوطه‌ور شد و فرمود: اگر «مرغ قَطا» را به حال خویش رها می‌کردند البته به خواب می‌رفت.(ضرب‌المثل از اینکه این‌ها مرا رها نمی‌کنند) 📋 ... ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا ▪️در این‌جا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها دست به گریبان خود انداخت و آن را درید و بیهوش بر روی زمین افتاد. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام از جای برخاستند و آب به صورت خواهر پاشیدند و او را آرام نمودند. 📚لهوف،ص۹۵(با اندکی تفاوت) 📚المنتخب،طریحی،ص۴۲۸ ✍ خیمه بر دوشم ولی من را کجا آورده‌ای وای بر زینب مگو که کربلا آورده‌ای آمدی تا قتلگاهت، تا کنارت دق کنیم؟ آه می‌بینی چه‌ها بر روزِ ما آورده‌ای از میان محملم وافاطمه آورده‌ام از میان قافله واغُربتا آورده‌ای مادرم را در پیِ خود موپرشان کرده‌ای خواهرت را در زمینی آشنا آورده‌ای سایه‌ام را چشم نامحرم ندیده بازگرد اهلِ خود را پیش جمعی بی حیا آورده‌ای گَه به اکبر خیره‌ای گاهی به قاسم ، گاه من…. وای فهمیدم چرا چندین عبا آورده‌ای بازگرد آقا مدینه تا نبینم با عبا… پیکری را اِرباً اِربا… نخ نما… آورده‌ای هم مغیلان است هم تیغ است هم شن‌های داغ مرحمی آیا برای زخم پا آورده‌ای؟ از چه می‌پرسی عزیزم چند معجر پیش ماست ؟ چند پیراهن برای بچه‌ها آورده‌ای ؟ گفتی از زخمِ هزار و نهصد و پنجاه تیغ ای زبانم لال آقا بوریا آورده‌ای حرمله آنجاست خولی هست با شمر و سنان من که هیچ اما رُبابت را چرا آورده‌ای …. @Maghaatel
🩸نسل به نسل، هر سال عدّه‌ای می‌آیند که عزای «حُسَیْنَت» را برپا می‌کنند … در روایت آمده است: 🥀 هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را از شهادت فرزندش حسین «صلوات‌الله‌علیه» و آن مصائبی که دچار آن حضرت خواهد شد آگاه نمود، آن بانوی مکرمه، گریه شدیدی کرد و فرمود: پدر جان! چنین مصائبی در چه زمانی رخ می‌دهد؟ 🥀 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: در آن زمان که من و تو و علی «علیهم‌السلام» در دنیا نیستیم! گریه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسی برای حسین «صلوات‌الله‌علیه» گریه خواهد کرد و چه کسی عزای او را بر پا می‌کند؟ 🥀 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَی نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَی رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ ▪️ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهل‌بیتم و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهی پس از دیگری عزاداری را تجدید می‌کنند. 🥀 هنگامی که روز قیامت فرا رسد، تو زنان امت من و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد. 📋 وَ کُلُّ مَنْ بَکَی مِنْهُمْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ ▪️ هر یک از ایشان که در مصیبت امام حسین «صلوات‌الله‌علیه» گریه کند، ما اهل‌بیت دست او را می‌گیریم و وارد بهشتش می‌کنیم. 🥀 ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین علیه‌السّلام گریه کند، زیرا صاحب آن چشم خندان و مژده نعمت‌های بهشت به وی داده خواهد شد. 📚 بحارالانوار،ج۴۴ ص۲۹۳ ✍این مجمع عشق است نه بازیچه دست‌ست هر مبحثی از مبحث آن بحث اَلَست‌ست اینجا سخن از ساقی و میخانه و مَست‌ست ما بوسه بگیرانِ مِیِ دست حسینیم ما شیفتگان در دو جهان مَست حسینیم هر دل که شود پاره ز غم دوختنی نیست اسرار جنون، جان من! آموختنی نیست این دل به‌جز از عشق حسین سوختنی نیست ما یک دلِگان خاک کف پای حسینیم ما نسل به نسل عاشق و شیدای حسینیم @Maghaatel
🩸باید این زمین از خون من سیراب شود … باید از اینجا سرم را برای بدترین از خلق خدا، هدیه ببرند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که قافله سیدالشهداء علیه‌السلام به نزدیک سرزمین کربلا رسید، 📋 كانَ الحُسينُ علیه‌السلام تِلكَ الساعة يَنظُرُ يَميناً و شِمالاً و هو يَقول: هِيَ هِيَ، هو واللّه وَعدٌ لا خُلفَ فيه ! ثم اختَنقَ بِع‍َبرتِه و بَكىٰ ▪️آن حضرت در آن ساعت دائماً به سمت راست و چپ خود نگاه می‌کرد و می‌فرمود: «آری، اینجا همان جاست؛ به خدا اینجا همان جایی است که خدا وعده داده است و هیچ خُلفی در وعده او نیست»؛ سپس بغض راه گلوی آن حضرت را بست و شروع به گریه کردن، نمود. 🥀 از اصحاب آن حضرت شخصی به نام «عبدالرحمن» به پیش آمد و عرضه داشت: آقای من! چه شده است که اینگونه گریان شده‌اید؟! سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه در جواب او فرمود: 📋 يا عبدالرحمن! لا بُدّ أن تُروىٰ هذه الأرض مِن دِماِئنا و تُعلٰى رُؤوسُنا علَى الرِّماح و تُهدىٰ إلى أشَرّ خَلقِ الله! ▪️ای عبدالرحمن! ناچاراً این زمین باید از خون ما سیراب شود؛ باید سر های ما در اینجا بر روی نیزه رود و برای بدترین خلق خدا، هدیه برده شود‌... 📚أسرار الشهاده ج۲ ص۱۲۸۸ ✍ با احتیاط لاله‌ی ما را پیاده کن عباس جان! سه ساله‌ی ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستار‌ه‌ای می ترسم آنکه گیر کند گوشواره‌ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو این حوریان عزیز خدایند و بس, همین این دختران کنیز خدایند و بس, همین این دختر علی ست که بالش شکستنی است ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است این دختران من که بیابان ندیده‌اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده‌اند یک لحظه هم ز خیمه‌ی طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو تو هستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه‌ات همه در استراحتند تو هستی و به روز حرم شب نمی‌رسد چشم کسی به قامت زینب نمی‌رسد احساس می‌کنم که جوابم نمی‌دهند با آب آب گفتنم آبم نمی‌دهند اول مرا به نیزه‌ای از حال می‌برند بعدا کشان کشان لب گودال می‌برند اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است راضیّم و ... رضایت یزدانم آرزوست از سنگها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم باید به روی نی سر ِمن نیز رو شود تا که مقام خواهر من نیز رو شود جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می‌خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم از آن همه به خواهر من ماتمش رسید وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید با احتیاط لاله ی ما را سوار کن زینب بیا سه ساله‌ی ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش‌پاره ها، سر گوشواره ها @maghaatel
🩸حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام با دستان مبارک خودش، در دهه اول محرم، پرده می‌آویخت و مجلس روضه‌ای را ترتیب می‌داد … جناب دعبل گوید: 🔖 در مثل چنین ایامی (اوائل ماه محرم) بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما‌السّلام داخل شدم. 📋 فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ ▪️دیدم که ایشان با حالتی محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند! 🔖 وقتی مرا دید که می‌آیم، به من فرمود: خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری می‌کند! 🗯 سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت می‌گذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است. 🥀 ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور می‌کند. 🔖 ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین صلوات‌الله‌علیه بگرید، حتما خدا گناهانش را می‌بخشد! 📋 ثُمَّ إِنَّهُ علیه‌السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام 👈 سپس امام علیه‌السّلام برخاست و با دست مبارکش پرده‌ای بین ما و اهل و عیال خود آویخت و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه‌السّلام بگریند. 🔖 سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه‌السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر می‌توانی از یاری ما کوتاهی مکن! 🥀 دعبل می‌گوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم: 📋 أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا / وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ ▪️ای فاطمه! اگر حسین علیه‌السلام را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است ... 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۵۷ 📚المنتخب، ص۲۷ ✍ ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هرنحوی عزادار شما هست حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمنده‌ی توست در “مُلک ری” هر خانه رنگ غم گرفته دیدم که از عشق شما لات محله رفته برای روضه‌ات پرچم گرفته راه نجات ما گنه کاران شمائید با گریه بر تو, توبه‌ی آدم گرفته حتما پشیمان میشود در روز محشر لطف تو را هرکس که دست کم گرفته شاهان عالم ریزه خواران تو هستند دست گدایی سوی تو حاتم گرفته بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت این “پیروهن” , آن دیگری “خاتم” گرفته برخیز دور خیمه‌ی زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحرم گرفته اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند برخیز تا در خیمه ها آتش نگیرند @Maghaatel
🩸مردم از هر کوی و مکان در دهه اول محرم به محضر امام صادق علیه‌السّلام می‌رفتند و در نزد آن حضرت به عزاداری مشغول می‌شدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 إذا هَلَّ هِلالُ عاشورا اِشتَدَّ حُزنُهُ و عَظُمَ بُکاؤُهُ عَلیٰ مُصابِ جَدِّهِ الْحسینِ علیه‌السّلام ▪️هنگامی که هلال (ماه) عاشورا طلوع می‌کرد، اندوه امام صادق علیه‌السّلام شدت می‌گرفت و گریه‌اش بر مصیبت جدّش حسین صلوات‌الله‌علیه بلند می‌شد. 📋 و الّناسُ یَأتونَ إلیه مِن کُلِّ جانِبٍ و مَکانٍ یُعزّونَهُ بِالحُسینِ و یَبکونَ و یَنوحونَ عَلیٰ مُصابِ الحسینِ علیه‌السّلام ▪️ مردم از هر سو و مکان به نزد امام علیه‌السلام می‌آمدند و به آن حضرت تسلیت می‌گفتند و بر مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه و زاری می‌کردند. 📋 فإذا فَرِغُوا مِنَ البُکاءِ یقولُ لَهم: أیُّها النّاسُ اِعلَموا أنّ الحُسین علیه‌السلام حَیٌّ عندَ رَبِّه یَرزُقُ مِن حَیثُ یَشاء ▪️چون گریه‌ مردم تمام می‌شد، حضرت به آنها فرمود: ای مردم! بدانید که امام حسین علیه‌السلام نزد پروردگارش، زنده است و هر که را که بخواهد، روزی می‌دهد. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام به محل لشکرگاه خود و به محل قتلگاه و به شهدای ساکن در آنجا همواره نظر می‌کند و با دیده مبارک خود، به زائران، گریه‌کنان و کسانی که عزای او را به پا می‌دارند، همواره نظر می‌نماید. 🥀 او به نام آنها و نام پدران ایشان (زائران، گریه کنان و عزاداران خود) و درجات و مقام‌هایشان در بهشت ​​داناتر است و گریه‌کنان را می‌بیند و برای آنها طلب آمرزش می کند. 🥀 پس برای ایشان طلب آمرزش می‌کند و از پدر و مادر و برادرش می‌خواهد تا برای گریه‌کنان و عزاداران او‌ طلب آمرزش کنند. 🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام دائما می‌فرماید: 📝 اگر زائرین و گریه‌کنان من می‌دانستند که نزد خدای متعال چه اجر و پاداشی برای‌شان مهیّاست، فرح ایشان از اندوه و حزن‌شان بیشتر بود. 📝 زائران و گریه کنان بر من با دلی خرسند به نزد خانواده خود می‌روند و از آن مجلس (روضه) برنمی‌خیزند مگر آنکه دیگر گناهی برای‌شان نمانده و مانند روزی هستند که از مادر متولد شده‌اند. 📚المنتخب ص۴۰ 📚مخزن البکاء، ج۱ ص۱۶۳ ✍ ثابت شده به گریه کنان منوّرش.. عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث هرکه در این داغ گریه کرد آقا نشسته است دو زانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمیکَنم گوهر شناس، چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاک پاش نشد، خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است… چوب خشک؛ نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دَم در پیمبرش شکر حسین میکنم آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گر که بخوانیم مادرش @Maghaatel