eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
12هزار ویدیو
384 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
47.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی حضرت زهرا س توجه: این نقاشی مناسب سن سوم دبستان به بالاست؛ میشه هم برای آموزش نقاشی استفاده کنید هم برای قصه‌گویی یعنی در حین نقاشی کشیدن، قصه‌ی چیزی که دارید می‌کشید رو هم بگید @mah_mehr_com
هجرت به قم.mp3
10.3M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟣 ماجرای پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت های سید ابراهیم در آن 🟡 سید ابراهیم، بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، رفت و توی یک دوره آموزشی که شهید بهشتی برگزار کرده بود شرکت کرد... 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه شب 💠 پروانه شهر تاریکی‌ها (قسمت سوم) ✍️ نویسنده: ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: ویژگی‌های شخصیتی حضرت زهرا سلام‌الله‌‌علیها 📎 📎 📎 📎 @mah_mehr_com
Qonoote-darya.mp3
4.14M
🎵 قنوت دریا ویژه شهادت حضرت فاطمه (س) @mah_mehr_com
🔶شعر ( پنج‌تنِ آلِ عبا ) 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 پنج نفرند پنج نفر 🌱 پنـج تـنِ آلِ عـبا 🌸 اول مـحمد بـوَد 🌱 بعدش علی و زهرا 🌸 چارم‌حسنْ مجتبی 🌱 پــنجم شهِ کــربلا 🌸حسینِ‌مظلومِ‌ماست 🌱خـــامـسِ آل عـبـا 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر:سلمان آتشی 🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 @mah_mehr_com
🔶️روایت هایی از زندگی حضرت فاطمه {سلام الله علیها}🌸 @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 احکام دانش آموزی: ماژیک و تخته 🔻بعد کلاس نقاشی بچه ها هر کدوم یه ماژیک برداشتن و شروع کردن نقاشی کشیدن روی تخته. 🔰محمدرضا از این کار دوستاش خیلی ناراحت شد و چهره توی هم کشید و گفت: بچه ها ماژیکا برای مدرسه س، کارتون خیلی بده! ❓نظر شما چیه بچه ها؟ 🔹 ماژیک و تخته مال کلاس خودشون بوده، عیب نداشته! 🔸 استفاده از ماژیک و تخته برای غیر درس، اشکال داره! 🔹 چون خسته شده بودن، عیب نداره! 🔸محمدرضا چون ماژیک بهش نرسیده بود، حسودی کرده! ✅ بچه های گل، محمدرضا درست گفته، استفاده از ماژیک و تخته مدرسه، برای غیر از درس درست نیست و اشکال داره. آخه مدرسه ماژیک و تخته رو گذاشته برای اینکه ما بچه ها باهاشون درس یاد بگیریم، نه اینکه باهاشون بازی کنیم و از بینشون ببریم! 📎 📎 📎 📎 @mah_mehr_com
' 🔥سعی کنید بجای گوشی در دستتان باشد و بچه ها را بجای گوشی با کتاب مانوس کنید! 🔹رهبر عزیزان می‌فرمایند: "همه افراد خانه ما وقتی می‌خواهند بخوابند حتما یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه ی خانواده های ایرانی باید اینگونه باشند. باید پدر و مادرها بچه ها را از اول با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتی بچه های کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند." اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
37.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی حضرت فاطمه س توجه: این نقاشی مناسب سن سوم دبستان به بالاست؛ میشه هم برای آموزش نقاشی استفاده کنید هم برای قصه‌گویی یعنی در حین نقاشی کشیدن، قصه‌ی چیزی که دارید می‌کشید رو هم بگید @mah_mehr_com
قصه کودکانه اضطراب کودکان در مدرسه یکی بود یکی نبود ، در شهر شیراز پسری باهوش و مهربان بنام آرمان زندگی میکرد. آرمان عاشق سعدی و حافظ بود و با کمک مادرش بعضی شعرهای حافظ را توانسته بود ، حفظ کند. یکروز که آنها به حافظیه رفته بودند و در گوشه ای خلوت نشسته بودند . آرمان به مادرش گفت : میدانی مادر ، من وقتی اینجا می آیم خیلی آرامش دارم ، درست بر عکس زمانی که به مدرسه می روم. مادر که با دقت به حرفهای پسرش گوش می داد گفت : دقیقا چه زمانی دچار اضطراب میشوی ؟ آرمان گفت : وقتی باید در کلاس با صدای بلند حرف بزنم یا موقع امتحان یا گاهی هنگام بازی با بچه ها . مادر دستی به سر آرمان کشید و گفت : اگر بخواهی من میتوانم کمکت کنم تا لحظاتی که دچار این حس میشوی بتوانی خودت را آرام کنی. آرمان از مادر خواست که به اوکمک کند . مادر گفت: به من بگو چه منظره یا مکانی را دوست داری و آنجا احساس آرامش می کنی و خوشحالی ؟ آرمان کمی فکر کرد و گفت : کنار دریا ، وقتی حافظیه و سعدیه هستیم ، جنگل . مامان گفت : عالیه ! و ادامه داد: هر وقت حس کردی که نیاز به آرامش داری تا بتوانی فعالیت و کاری را شروع کنی مثل موقع امتحان یا شروع مسابقه و بازی ، چشمانت را ببند، یک نفس عمیق بکش و آرام آرام نفس را بیرون بده و این کار را چند بار تکرار کن و در ذهنت تصویر جایی را که دوست داری ، ببین . مثلا تصور کن کنار دریا هستی و صدای آن را میشنوی . مطمئن هستم این کار به تو کمک می کند احساس بهتری داشته باشی . چند روز بعد آرمان سر کلاس بود که معلم صدایش زد و از او خواست سعری را با صدای بلند بخواند. دوباره همان حس اضطراب و دلشوره که نکند خوب شعر را نخواند به سراغش آمد . اما یاد حرفهای مادرش افتاد. شروع کرد به نفس عمیق کشیدن و بعد صحنه ی یک ساحل زیبا را در ذهنش رسم کرد . خودش هم باورش نمی شد . احساس خوبی به سراغش آمد . آرام شد و توانست با صدای بلند شعر را بخواند . یک روز دیگر آرمان امتحان ریاضی داشت . با اینکه خوب درسش را خوانده بود اما دوباره دچار اضطراب شد . این بار نفس عمیقی کشید و با خودش گفت: آرام باش آرمان تو خیلی خوب درس خواندی و میتوانی از عهده ی امتحان بر بیایی. آرمان با آرامش و حواس جمع امتحان ریاضی را حل کرد و نتیجه ی خوبی هم گرفت . چند روز بعد ، موقع زنگ ورزش معلم بچه ها را دو تیم کرد و قرار شد آنها با هم فوتبال بازی کنند . آرمان متوجه شد یکی از بچه ها بنام رضا ، کمی نگران است . آرام به او نزدیک شد و گفت: اتفاقی افتاده رضا ؟ رضا گفت : فکر نمیکنم بتوانم خوب حمله کنم ، میترسم باعث بشوم تیم ببازد. کاش در دروازه ایستاده بودم . آرمان گفت: خب چرا در مورد این نگرانی که داری با معلم صحبت نمی کنی ؟ او حتما کمکت می کند رضا به سراغ معلم ورزش رفت و احساسش را از نقشی که در تیم فوتبال داشت بیان کرد و گفت که فکر میکند اگر دروازه بان باشد هم آرامش بیشتری دارد و هم بهتر میتواند به تیمش کمک کند . معلم قبول کرد و رضا هم یاد گرفت با بیان احساسش میتواند نگرانی اش را از بین ببرد . او از آرمان خیلی تشکر کرد. آرمان حالا یاد گرفته است که وقتی دچار نگرانی یا اضطراب یا همان استرس می شود ، چطور از هر کدام از این روشها استفاده کند تا آرام بشود و از زمانی که در مدرسه می گذراند لذت ببرد . امیدوارم قصه آرمان به شما هم کمک کند تا بتوانید بیشتر از خودتان مراقبت کنید . پایان... @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗 روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است گنجشک  از او پرسید برای چه گریه میکنی؟ گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم... گنجشک او را روی دوش خود گذاشت و پرید... وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد.. به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی....؟ گفت خودم هم ناراحتم ولی چکار کنم ذاتم اینه... حکایت بعضی از ما آدمهاست... از دست رفیقان عقرب صفت... هـم نشینی با مـارم آرزوسـت @mah_mehr_com
🔶️ایران سرای ماندگار ایران که سرایِ ماندگارست جاوید و همیشه برقرارست 🍃🌺 آداب و رسومِ دلپسندش ازعهدِ قدیم یادگارست 🍃🌼 زیبا و لطیف و با طراوت مانندِ شکوفه‌ی بهارست 🍃🌺 این ملتِ با نجابتِ آن خود عاشقِ آفریدگارست 🍃🌼 با بوسه‌ زدن به دستِ مادر او در پیِ کسبِ اعتبارست 🍃🌺 گل بوسه زند به دستِ بابا این مایه‌ی عز وافتخارست 🍃🌼 سرمایه‌دِگر‌به‌از ادب‌نیست آثارِ ادب چه بیشمارست 🍃🌺 چون‌باادبست‌وپرامیدست این‌خاک‌همیشه‌برقرارست 🍃🌼 افتد گِرَهی اگر به کارش مُستحکم‌و هم‌امیدوارست 🍃🌺 بر مقدمِ صاحب الزمانش دل بسته‌و‌چشم انتظارست 🍃🌼 وا میشود این گره به دستِ مهدی که امیدِ روزگارست 🌱✨🌱☺️🌱✨🌱 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
مبارزه با منافقین.mp3
12.04M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟣 ماجرای مبارزه جدی سید ابراهیم رئیسی با منافقان (قاتلان مردم) 🟡 مسئول دفتر رئیس جمهور با عصبانیت گفت: با چه جرأتی فامیل آقای بنی صدر رو دستگیر کردین😡 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
🌱روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام علی(ع): فرصت به مانند ابر گذرا مى‌گذرد، پس فرصت‌هاى نیک را غنیمت دانید. امروز دوشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۶ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۴ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و یک : روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت . از شدت درد فریادی زد ! و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.! مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد: درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن آنگه که خارش خوری حکیم به کفاش گفت : این سوزن منبع درآمد توست. این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می‌اندازی!  نتیجه اینکه : اگر از کسی رنجیدیم ،خوبی هایی که از جانب آن شخص به ما رسیده را به یاد آوریم، آن وقت ضمن اینکه نمک نشناس نبوده ایم تحمل آن رنج نیز آسان‌تر می شود. 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com .