بریم سراغ #ضربالمثل «با گرد نان سیر نمیشود».
🔹 داستان و ریشه:
میگن قدیما آسیابها دستی یا آبی بودن. مردم برای درست کردن نان، گندم رو میبردن آسیاب تا آرد بشه. وقتی آسیاب میچرخید، گرد و غبار آرد توی هوا پخش میشد و روی صورت و لباس آدمها مینشست.
گاهی بعضیها که خیلی فقیر بودن، خودشون آرد و نان درست حسابی نداشتن، فقط همین گردی که روی تن و صورتشون مینشست، نشونهای از آرد داشتن بود.
از همینجا مردم گفتن:
«با گرد نان سیر نمیشود»
یعنی همون گرد و غبار آرد نشونهی نان هست، ولی هیچوقت آدم رو سیر نمیکنه.
🔹 معنی امروزی:
این ضربالمثل رو وقتی به کار میبرن که:
چیزی شبیه اصل ماجرا باشه، اما به درد نخوره.
یا کسی فقط به ظاهر چیزی رو داشته باشه ولی اصل و سودش رو نبره.
@mah_mehr_com👈عضویت
«عمر گل کوتاه است»
#حکایت
میگویند در روزگاران قدیم، باغبانی در شهر اصفهان باغی پر از گلهای سرخ و سفید داشت. او هر بهار، صبح زود وارد باغ میشد و با شوق فراوان به گلها نگاه میکرد. روزی پسرکی فقیر که از کنار باغ میگذشت، ایستاد و گفت:
«عمو! این گلها چقدر زیبا هستند. ای کاش میتوانستم یکی را بچینم و برای مادرم ببرم.»
باغبان با مهربانی شاخهای از زیباترین گلها را کند و به پسرک داد. پسرک خوشحال شد و دوید تا گل را به مادر بیمار خود بدهد. اما وقتی به خانه رسید، گل کمی پژمرده شده بود. مادر لبخندی زد و گفت:
«پسرم! ببین چه زیباست، اما همین که تازه شکفته بود، رو به پژمردگی رفت. این گل نشانهی عمر انسان است؛ جوانی و زیبایی مثل گل میدرخشد، اما دیری نمیپاید.»
از آن زمان، مردم وقتی میخواستند بگویند جوانی و زیبایی ناپایدار است و باید قدر آن را دانست، میگفتند:
🔸 «عمر گل کوتاه است.»
#ضربالمثل
@mah_mehr_com👈عضویت
آنراکه حساب پاکاست ازمحاسبه چهباکاست؟:
کاربرد اینضربالمثل برای کسیاست که جرمی مرتکب نشدهباشد، امابراساس سوء تفاهم بین او و اطرافیانش مجرم شناخته شود. اما این شخص هیچ نگرانی در دل ایجاد نمیکند زیرا به صداقت و نیت پاک خود اطمیناندارد.
آوردهاند که بهلول بیشتر وقتها در قبرستان مینشست روزی که برای عبادت به قبرستان رفتهبود، هارون به قصد شکار از آن محل عبور نمود چون به بهلول رسید گفت: بهلول چه میکنی؟
بهلول جواب داد: به دیدن اشخاصی آمدهام که نه غیبت مردم را مینمایند و نه از من توقعی دارند و نه من را اذیت و آزار میدهند.
هارون گفت: آیا میتوانی از قیامت، صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟
بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود. هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد.
آنگاه بهلول گفت: ای هارون من با پای برهنه بر این تابه میایستم و خود را معرفی مینمایم و آنچه خوردهام و هرچه پوشیدهام ذکر مینمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خوردهای و پوشیدهای ذکر نمایی. هارون قبول نمود.
آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد.
سپس بهلول گفت: ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است. آنها که درویش بودهند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند ...
.
در گلستان سعدی آمده است: و حکما گویند چهار کس از چهار کس به جان برنجند حرامی از سلطان و دزد از پاسبان و فاسق از غماز و روسپی از محتسب و آن را که حساب پاکاست ازمحاسب چه باکاست.
مَثَلهمگون؛
👈 طلا که پاکه چه منتش به خاکه.
#ضربالمثل
@mah_mehr_com👈عضویت
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبای
#ضربالمثل
آشپزکه دوتا شد
<<غذا یا شور میشود یا بی نمک>>
╭─═ঊঈ🌷ঊঈ═─╮
@mah_mehr_com 👈عضویت
╰─═ঊঈ🌷ঊঈ═─╯
31.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞
کلیپ زیبــای
#ضربالمثل
╭─═ঊঈ🌷ঊঈ═─╮
@mah_mehr_com 👈عضویت
╰─═ঊঈ🌷ঊঈ═─╯
«خنده بیجا نشانه نادانی است.»
📖 در قرآن کریم هم نکوهش خنده بیجا و بیفکرانه اومده.
یک نمونه روشنش در سوره نجم، آیات 59 و 60 هست:
> «أَفَمِنْ هَٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ * وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ»
👉 یعنی: آیا از این سخن (قرآن) در شگفتید، و میخندید و نمیگریید؟
🔹 این آیات کسانی رو سرزنش میکنه که به جای تأمل و اندیشه در آیات الهی، بیجا میخندند.
پس میشه گفت معادل قرآنی برای این #ضربالمثل همینه:
«خنده بیجا، نشانه غفلت و نادانی است.»
@mah_mehr_com👈عضویت
«پول چرک کف دست است»
#حکایت
میگویند در زمانهای قدیم تاجری در شهری بزرگ زندگی میکرد. او مردی بسیار ثروتمند بود و هر روز صندوقهای پر از زر و سیم در خانهاش جابهجا میشد. یکی از دوستان قدیمی او، که زندگی سادهای داشت، روزی به دیدنش رفت. وقتی چشمش به آن همه پول افتاد، با تعجب گفت:
ـ خوش به حال تو! این همه پول داری و هیچ غصهای نداری.
تاجر خندید و دستش را جلو آورد و گفت:
ـ ببین! کف دستت را باز کن.
دوستش کف دستش را باز کرد. تاجر مشتی نمک روی دست او ریخت و گفت:
ـ حالا مشتت را ببند.
وقتی او مشت را بست، دانههای نمک از لای انگشتانش ریختند و چیزی در دستش نماند. تاجر گفت:
ـ پول هم مثل چرک کف دست است، اگر بخواهی محکم نگهش داری، از میان میرود. همینطور که چرک و عرق کف دست با شستن یا گذر زمان میرود، پول هم میآید و میرود.
از آن روز این جمله میان مردم ضربالمثل شد: «پول چرک کف دست است»، یعنی نباید دلبستهی آن شد، چون ماندنی نیست.
#ضربالمثل
@mah_mehr_com👈عضویت
#ضربالمثل «دور سر کسی چرخاندن» بیشتر به معنی وقت تلف کردن یا کسی را با حرفهای بیفایده سرگرم کردن است.
📖 داستان:
قدیما در بازارها افرادی بودن که چیزی برای فروش نداشتن یا قصد معامله جدی نداشتن، اما برای سرگرمی یا حتی فریب، کسی رو به بهانههای مختلف از این حجره به اون حجره میبردن. مثلا میگفتن:
ـ «فلان پارچه فقط در دکان فلانی پیدا میشه»
وقتی مشتری میرفت، میگفتن:
ـ «نه، اصلش جای دیگهست»
و همینطور اون شخص رو از یک مغازه به مغازهی دیگه میفرستادن، بدون اینکه واقعاً به نتیجهای برسه.
مردم که میدیدن طرف فقط دور بازار میچرخه و به هیچ جا نمیرسه، میگفتن:
«فلانی رو دور سرش چرخوندن.»
از اون زمان این ضربالمثل موندگار شد برای وقتی که کسی ما رو بیخود سر کار بذاره یا فقط الکی با وعدهها و حرفها مشغولمون کنه.
@mah_mehr_com👈عضویت
ریگی به کفش داشتن!!
✍️روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام #سنجر زندگی می کرد و او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می کرد.
روزی حاکم به او گفت :
قرار است کاروانی از هدایای بسیار گران قیمت به نشانه ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود.
من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال ها با این کشور در جنگ بوده ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه ی شومی در سر داشته باشند.
🔹سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند.
اما تازه واردان هیچ اسلحه ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد.
درست وقتی که فرستاده ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند.
سنجر از راه رسید. رو به آن ها کرد و گفت :
🔸حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می خواهم که چکمه هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید.
با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ سرخ شد.
یکی از آن ها بهانه آورد : ولی قربان!
این لباس رسمی ماست. ما نمی توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم.
🔹سنجر گفت :
اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه هایتان را درآورید.
آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه های خود بیرون آوردند. آن ها با سنجر درگیر شدند.
سنجر که از قبل حیله ی آن ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، باشجاعت با آن ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد.
🔸حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد.
از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می گویند :
حتماً ریگی به کفشش دارد!
#ضربالمثل
@mah_mehr_com👈عضویت
«کفگیر به ته دیگ خورد»
#داستان
در یکی از کتابهای حکایت عامیانه آمده که روزی مردی فقیر در شهری زندگی میکرد که همیشه مهماننواز بود. هر وقت کسی به خانهاش میآمد، هرچه داشت روی سفره میگذاشت. مردم او را به بخشندگی میشناختند.
روزی یکی از دوستان قدیمیاش از راهی دور آمد. مرد فقیر که چیزی در خانه نداشت، به همسرش گفت:
«هرچه داریم بیاور، مهمان عزیزی آمده.»
زن گفت: «جز کمی برنج و تهمانده خورش چیزی نمانده.»
مرد گفت: «همان را بپز تا روی سفره بگذاریم.»
زن مشغول شد، ولی وقتی خواست غذا بکشد، دید دیگ تقریباً خالی است. آنقدر کفگیر را به ته دیگ زد تا صدای «تقتق» بلند شد. مهمان که صدای کفگیر را شنید، خندید و گفت:
«دوست عزیز! بهراستی کفگیر به ته دیگ خورده.»
از آن روز این جمله کنایه شد برای وقتی که چیزی باقی نمیمانَد و کار به آخرین حد خودش میرسد.
#ضربالمثل
@mah_mehr_com👈عضویت
🔶 یک #ضربالمثل هست که میگه : من لب رودخونه هم برم آبش خشک میشه !!!
🔶 این یعنی من بدشانسم ، یعنی من لیاقت ندارم ، یعنی من دست به هر کاری بزنم موفق نمیشم یعنی برا من یکی نمیشه ، اینها باورهای پنهان این ضربالمثل هست .
🔸اگر از این ضربالمثل استفاده میکردین بگردین براش مثال نقض بیارین . مثلا زمانهایی که خوش شانس بودین ، زمانهایی که به موفقیت رسیدین ولی ذهنتون مخفیش کرده رو پیدا کنید و در موردش عبارات تاکیدی مثبت بگین .
حواستون به ضرب المثل هایی که استفاده میکنید باشه .
@mah_mehr_com👈عضویت
🐠از آب گل آلود ماهی گرفتن💢
مرد ماهیگیری، در حال ماهیگیری از رودخانهای بود. تور ماهیگیری خود را به میان جریان آب قرار داده بود.
همزمان ریسمانی را هم در آب قرار داده بود که تکه سنگی به آن وصل بود. آن ریسمان را تکان میداد و آب را گلآلود میکرد.
رهگذری او را در این حال میبیند و به ماهیگیر میگوید: این چه کاری است که میکنی؟ این آب آشامیدنی است و تو با این کار آن را آلوده میکنی و دیگر برای ما قابل استفاده نیست!
ماهیگیر اما در جواب میگوید: من هم مجبورم، میخواهم ماهی بگیرم که از گرسنگی نمیرم. با این کار و تکان دادن این ریسمان آب گلآلود میشود و ماهیان راه خود را گم میکنند و در دام من گرفتار میشوند.
‼️این #ضربالمثل کنایه از افرادی است که از موقعیتی خراب و آشفته سوءاستفاده میکنند و منفعت خود را میطلبند.
@mah_mehr_com👈عضویت